چرا ما خواستار آزادی بدون قید و شرط بیان هستیم؟

“روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است،
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی؛
روزی که آهنگ هر حرف، زندگیست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم؛
روزی که هر حرف ترانه ایست،
تا کمترین سرود بوسه باشد!..”

) افق روشن – احمد شاملو )

 

مقدمه:

در ابتدا سئوال ساده ای بنظر می‌ رسد، اما حقیقت اینست که مسئله “آزادی بیان” در طی قرون تاریخ عمیقا دستخوش پیچیدگیهای ماهوی سیستمهای طبقاتی حاکم بر انسانها شده است، بگونه ای که حتی در جوامعی از دنیا که مدعی اهمیت دادن و برقراری آزادی بیان هستند، مطرح کردن “آزادی مطلق بیان” از طرف افراد و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی، با سئوالها و اعتراضاتی مواجه می‌ شود.

در این مقاله ابتدا می‌ پردازم به منشا خواست آزادی بیان، و سپس نگاهی‌ خواهم انداخت به تعریف کلی‌ این مقوله و جایگاه آن در دنیای امروز، موضع حزب کمونیست کارگری در این رابطه، همچنین، مقولات “کنترل” و “آزادی” در چارچوب و در رابطه با موضوع بیان در جامعه، و در خاتمه نیز به نتیجه گیری خود خواهم پرداخت.

(۱) منشا خواست آزادی بیان

 آزادی بیان و ابراز وجود در زندگی‌ انسان تاریخ درازی دارد که به قرنها پیش از وضع شدن حقوق بین الملل در دوران مدرن بر می‌ گردد. امروزه، عقیده عمومی بر آنست که تفکرات دمکراتیک درباره آزادی بیان در یونان باستان، در حدود اوایل قرن پنجم پیش از میلاد شکل گرفته باشد. دو ارزش شناخته شده و ارج نهاده شده در آن دوره ها در جمهوری روم باستان آزادی در دین و آزادی بیان بودند. در آئین اسلامی، آزادی بیان در ابتدا در دوره راشدیان توسط عمرخلیف در قرن هفتم پس از میلاد، اعلان شد. در دوره خلیفه عباسی، آزادی بیان توسط هاشمی‌ – پسر المعموم – در یک نامه به یکی‌ از مخالفین مذهبی‌ که وی قصد در جذب کردن نظر او بسمت خود را داشت، عنوان شده بود.

خواست آزادی بیان در طول تاریخ در برخی مدارک مانند “فرمان کبیر (۱۲۱۵)” ذکر شده‌است. و همچنین در “اعلامیه حقوق انسان (۱۷۸۹)” در انقلاب فرانسه دارای اهمیت بوده‌است.

 

 (۲) تعریف کلی‌ آزادی بیان، و جایگاه آن در دنیای امروز

آزادی بیان عبارتست از حق سیاسی جهت اظهار عقیده از طریق گفتار آن. اصطلاح “آزادی ابراز وجود” Freedom of Expression — نیز گاها با آزادی بیان بطور مترادف استفاده می‌ شود، که خود شامل آزادی هر نوع جستجو کردن، دریافت و انتشار اطلاعات یا نظریه ها، با استفاده از هر گونه وسیله (رسانه) می‌ باشد. حق آزادی بیان عملا در هیچ کشوری در ظرفیت مطلق آن بکار گرفته نمی‌ شود، و برای آن محدودیتهای مشترکی در موارد تهمت و توهین کردن، زشتی و وقاحت کلام، و تحریک کردن افکار عمومی بسوی ارتکاب جرم، وجود دارند.

امروزه آزادی بیان بصورت گسترده‌ای بعنوان یکی از حقوق اولیه انسانها شناخته می‌ شود؛ بدین معنی که انسانها «بخاطر انسان بودنشان» می‌ بایست حق آزادی بیان داشته باشند.

بند نوزدهم قانون جهانی‌ حقوق بشر به آزادی بیان اینگونه اشاره میکند: “هرکسی حق دارد بدون ترس و واهمه باورهای خود را به هر روشی که می‌پسندند بیان کند.”

 آزادی بیان بجز از بند ۱۹ قانون جهانی‌ حقوق بشر، همچنین در مقاله ۱۰ کنگره حقوق بشر اروپا، ماده ۱۴ کنگره حقوق بشر آمریکا و ماده ۹ بخش آفریقایی حقوق بشر ذکر شده‌است.

در اکثر موارد استعمال آزادی بیان – به نبود قانونی حکومتی که محدودیت بیانی وضع کند، اشاره می‌کند. پذیرش مفهوم آزادی بیان در جوامع امروزی گسترده بوده، چنانچه در اعلامیه‌های حقوق بشر و قانون‌های اساسی گنجانده شده‌است (به عنوان مثال  متمم اول قانون اساسی‌ ایالات متحده آمریکا و تلقی‌ شدن آن بعنوان یکی از ارکان حقوق بشر( به آن جایگاه ویژه اخلاقی و سیاسی داده‌است.

یکی از مجادله آمیزترین و بحث برانگیزترین مسائل در جوامع لیبرال امروزی مشخص کردن دقیق حد و مرزهای «آزادی بیان» است، و  اکثر اختلاف نظرها در مورد آزادی بیان به تعیین محدودیتهای مشخص  برای آن، و اینکه این آزادی در سطح وسیع‌ آن منجر به چه زیانهایی خواهد شد، می‌ باشد.

(۳) حزب کمونیست کارگری خواستار آزادی بدون قید و شرط بیان است

حزب کمونیست کارگری معتقد به آزادی بیان از نوع مطلق آن می‌ باشد. این حزب آزادی بیان را یکی‌ از “ارکان” جامعه ای که خواستار برپایی آنست – یعنی یک جامعه آزاد، برابر و انسانی‌ – می‌ شناسد، و بدرستی بر این عقیده است که “آزادی” و “برابری” دو مقوله مکمل یکدیگر می‌ باشند؛ از آنجائیکه رابطه میان این دو آنقدر تنگاتنگ است، که یکی‌ بدون دیگری، عملا امکانپذیر نیست.

در قسمت “حقوق و آزادیهای مدنی و فردی” از بخش دوم مانیفست حزب – یک دنیای بهتر – چنین آمده است:

“آزادی فردی و مدنی واقعی‌ تنها می‌ تواند در جامعه ای متحقق شود که خود آزاد باشد، انقلاب کمونیستی کارگری با از میان بردن انقیاد طبقاتی و اقتصادی انسانها، مبشر گسترده ترین آزادی ها و امکانات ابراز وجود فرد در قلمروهای مختلف زندگی‌ است.”

و در کنار سایر حقوق ذکر شده در این بخش، بعنوان مهمترین حقوق و آزادیهای انکار ناپذیر و غیرقابل نقض در جامعه کمونیستی، حقوق زیر نیز بدین شرح ذکر شده ا‌ند:

  • حق جستجو و اطلاع از حقیقت در مورد کلیه جوانب زندگی‌. ممنوعیت سانسور، ممنوعیت کنترل دولت و یا مالکان و مدیران رسانه ها بر اطلاعاتی‌ که در اختیار شهروندان قرار می‌ گیرد.
  • آزادی بی‌ قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، متبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل.
  • آزادی کامل و بی‌ قید و شرط انتقاد و نقد. آزادی انتقاد به کلیه جوانب سیاسی، فرهنگی‌ و اخلاقی‌ و ایدئولوژیکی‌ جامعه. لغو هر نوع ارجاع در قوانین به باصطلاح مقدسات ملی‌ و میهنی و مذهبی‌ و غیره بعنوان عامل محدود کننده آزادی نقد و اظهار نظر مردم. ممنوعیت هر نوع تحریکات و تهدیدات مذهبی‌ و ملی‌ و غیره علیه بیان آزدانه نظرات افراد.
  • آزادی مذهب و بی‌ مذهبی‌
  • ممنوعیت تفتیش عقاید. حق استنکاف شخص از ادای شهادت علیه خود که بتواند به اعلام جرم علیه وی منجر گردد. آزادی سکوت درباره نظرات و اعتقادات شخصی‌.
  • آزادی بی‌ قید و شرط انتخاب لباس. لغو هر نوع شرط و شروط رسمی‌ و یا ضمنی‌ بر مقدار و نوع پوشش مردم، از زن و مرد، در اماکن عمومی. ممنوعیت هر نوع تبعیض و یا اعمال محدودیت بر مبنی پوشش و لباس مردم.
  • آزادی حسابرسی و نظارت نمایندگان مردم بر فعالیتها و اسناد و دفاتر نهادهای دولتی. ممنوعیت دیپلوماسی سری.

بدیهیست که اینگونه آزادی بیان – عاری از هر قید و شرطی – هرگز در جوامعی که نابرابری و استثمار ارکان آن می‌ باشند، پیاده شدنی نیست. طی پژوهشهای انجام شده، امروزه در هیچ کشوری، آزادی مطلق بیان اعمال نمی‌ شود، حتی در کشورهایی که در آنها قوانین مستقیمی‌ برای ایجاد کردن محدودیت در این زمینه موجود نیستند؛ نظیر انگلستان، هنوز نمونه های بسیاری وجود دارند که در آنها این آزادی در عمل، با سایر حیطه های زندگی‌، نظیر موارد نژادی، جرائم اجتماعی و یا سیاسی، در نقطه متقابل، و در تناقض با هم قرار می‌ گیرند. در آن مراحل، تنها قوه قضائیه است که می‌ تواند با دخالت خود، قانونی یا غیر قانونی بودن موارد را مشخص سازد، و در قبال یک عمل انجام شده، تصمیم بگیرد.

اما چگونه می‌ شود که آزادی بیان از نوع مطلق آن در جامعه امکانپذیر باشد؟ پاسخ به این سئوال روشن است؛ اینکه تاکنون آزادی بیان عملا در هیچ کشوری وجود نداشته است و هنوز نیز ندارد، از آنجا سرچشمه می‌ گیرد که تا کنون در هیچ نقطه دنیا، برابری و زدودن استثمار انسان از انسان تجربه نشده است. هنوز منافع افراد و گروههای اجتماعی با هم یکی‌ نیستند. حقیقتی که بیان آن برای عده ای مفید و ملزم است، برای عده دیگر، مضر و غیر ضروریست. بدیهیست که در اینصورت، می‌ بایست در بسیاری از موارد، بر دست و پای حقیقت قل و زنجیر زد، و از آن دوری جست..

(۴) محدودیت آزادی، طغیان بهمراه می‌ آورد

مارکس در ستایش مطبوعات آزاد می‌ نویسد:

“شما گوناگونی شورانگیز و غنای پایان ناپذیر طبیعت را می‌ ستایید. شما توقع ندارید که گل سرخ عطر گل بنفشه را  بدهد، اما می‌ خواهید که غنی ترین پدیده ها – یعنی ذهن – فقط به یک شیوه وجود داشته باشد؟… خاکستری بر روی خاکستری، تنها رنگی‌ که قانون به من اجازه می‌ دهد آنرا بکار برم.. هر قطره شبنم زیر تابش خورشید به رنگهای  بی‌ پایان می‌ درخشد، اما خورشید ذهن در فرد می‌ بایست چیزی را که باید بازتاب نکند، بجز از یک رنگ: رنگ رسمی‌ و مجاز!..”

همانگونه که علم و تجربه به ما می‌ آموزند، هر کجا که صحبت از “کنترل” کردن و “محدودیت” باشد، ناگزیر “فرار از مسئولیت” و “سرکشی” بدنبال خود خواهد داشت. و برعکس، “آزادی” و “قدرت انتخاب کردن”، در انسانها روحیه و تمایل به “مسئولیت” را بوجود می‌ آورد، آنقدر که می‌ توان به صراحت گفت: “آزادی” و “مسئولیت” رابطه ای تنگاتنگ و تکمیلی نسبت بیکدیگر دارند.

شما می‌ توانید برای روشن شدن این مورد، به مثالهای بسیاری رجوع کنید. یک نمونه مشخص آن در کشور ایران، در دوره همین حکومت اسلامی، مسئله حجاب و تلاش دولت جهت محدود نگاه داشتن زنان در اجتماع است. هنوز مدت زیادی از عمر این رژیم نگذشته بود که پیامدهای چنین قانون اجباری بر همگان روشن شد. تلاش دولت در جهت ساکت نگهداشتن زنان بواقع نقشی‌ برعکس داشت، در ابعاد دیگر نیز اکثرا آگاهیم که چگونه این تلاش و این قانون اسارت زنان، درکنار سایر قوانین مغایر با آزادی حاکم در ایران، موجبات روابط تخریبی‌ بین زن و مرد را فراهم ساخته ا‌ند. اما، برعکس این نمونه را در کشورهای اروپایی و یا آمریکا می‌ توان مشاهده کرد. در این کشورها، درست بدلیل “آزاد” بودن زنان از قید حجاب اجباری و بسیاری از قیود دیگر که در کشورهای مذهب زده رایجند، روابط بین زن و مرد جمعا از کیفیت سالمتری برخوردار می‌ باشد.

برانژه – شاعر و آواز خوان فرانسوی قرن ۱۹ – در یکی‌ از ترانه های خود می‌ خواند:

“من برای ترانه سرایی زندگی‌ نمی‌ کنم،                                                                                                                اما حضرت آقا، اگر شما جایم را بگیرید،                                                                                                                 برای زندگی‌ کردن، خواهم سرود..”

پیام نهفته در این قطعه شعر، حاکی‌ از روحیه سرکشی و مبارزه در درون افراد است، که در صورت محدود و یا نفی شدن  وجودشان، برای بقای موجودیت خویش، چگونه به پیکار برمی‌ خیزد.

باز هم بنابر اشارات مارکس:

“آزادی در ذات انسان است، تا حدی که حتی دشمنانش، در عین پیکار با واقعیات آن، به آن تحقق می‌ بخشند: آنها می‌ خواهند چیزی را که بعنوان زیور طبیعت بشری بدور افکنده ا‌ند، در مقام ارزشمندترین زیور، از آن خویش سازند.. هیچکس با آزادی تماما مبارزه نمی‌ کند، افراد حد اکثر با آزادی دیگران مقابله می‌ کنند. بنابراین همه انواع آزادی همواره وجود داشته ا‌ند، فقط گاهی بصورت امتیازی خاص، و گاهی دیگر، بصورت حق عام.”

(۵) آزادی بیان ، “مسئولیت” می‌ آفریند

مثال بالا، و نیز سایر مثالهایی از این دست، ما را به این نتیجه می‌ رسانند که بر خلاف باور عموم، در واقع این “آزادی” است که همیشه ما را به مسئولیت و مسئولیت پذیری نزدیک می‌کند، و نه برعکس.

آزادی باعث تسریع در بلوغ انسان و خصائلش و شکفته شدن استعدادهای فردی و جمعی انسانی است.

 لازم نیست که ما برای آزادی بیان شرط و حدودی تعیین نماییم. ما از انسان “با شعور” سخن می‌ گوئیم، و از جامعه فردا که در آن برابری و انسانیت در تمام ابعاد آن به مرحله ازمیش گذاشته خواهند شد، و جامعه ای که در آن نه محدودیتها، تنفرهای بی‌ اساس و ناآگاهیها حاکمند، بلکه برعکس آنها؛ یعنی توسعه فکری و مادی، و عشق و آگاهی‌ در میان افراد جامعه بسادگی میسر و شدنی هستند.

آزادی مطلق بیان، همچنین از طریق “اعتباری” که در مرحله “تجربه” بدست می‌ آورد، در ایجاد احساس مسئولیت اجتماعی، نقش موثری خواهد داشت. در جامعه ای که افراد در آن آزادند تا هرگونه که مایلند سخن بگویند و اظهار نظر نمایند، در مرحله عمل، شاهد بازتاب بیان خود خواهند بود. این بازتاب که در عرصه اجتماعی و در افکار و برداشتهای مردم خود را نشان می‌ دهند، در صورت منفی‌ و مضر بودن برای اجتماع، بازتابی از همین دست در باورهای عمومی بوجود خواهد آورد، و بتدریج، اعتبار خود را عیناّ و عملا از دست خواهد داد، و در نتیجه، این چرخه اعتبار، خود در ایجاد کردن و استمرار حس مسئولیت اجتماعی در افراد، نقش مثبت و موثری خواهد داشت.

 

نتیجه گیری:

ما کمونیستهای کارگری معتقدیم که “آزادی بیان” تنها در ظرفیت “مطلق” است که می‌ تواند به مفهوم واقعی‌ پیاده شود. نیاز به قائل شدن محدودیتهایی‌ برای بیان و اظهار عقاید افراد در جامعه، و مشخص کردن دامنه آن در مقابل سایر جوانب و شعبه های زندگی‌، یعنی همان “مرزبندی” کردنها و  جدا ساختن “بیان” از “حقوق”، از “سیاست” و یا سایر شعبه های مهم زندگی‌ اجتماعی – در واقع تنها زمانی‌ مطرح می‌ شود که جامعه خود “آفریننده” این جدائیها، مرزبندیها و تبعیضها باشد.

محدود کردن آزادی بیان به “شرط” هائی مثل “مقدسات” ، “باورهای دیگران”، “حرمت دیگران” ، همه بهانه های شناخته شده محدود کردن بیان آزادانه انسانهاست، و بی اعتمادی به درک و شعور و قدرت تشخیص فرد و جامعه.

در جامعه ای که بر آن نه “استثمار و تبعیض” بلکه “برابری” حاکم است، در آن افراد ، توان خواستهای خود را دارند و تحقق سایر حقوق انسانی میسر است و منفعت هیچ فرد یا گروهی بر نفع سایر افراد یا گروهها غلبه نمی‌ کند، “آزادی مطلق بیان” بی‌ هیچ جنبه “تخریبی‌” می‌ تواند پیاده شود.

و در جامعه ایکه در آن تمام افراد سالم و بالغ بگونه فعالی‌ در تعیین سرنوشت خویش نقش خواهند داشت، قوانینی که در رابطه با هر رکن از جامعه، از جمله در رابطه با آزادی بیان، مورد نیاز واقع شوند، در شورا ها توسط خود مردم، و با مسئولیتی توام با آزادی، آگاهی‌ و تجربه، وضع خواهند شد. این قوانین درست بهمین دلیل، از  قوانین مرسوم در جوامع کنونی – که تنها حافظ و پاسدار ارکان جوامع طبقاتیند، و بنفع طبقه بالاتر و به ضرر طبقات فرودست عمل می‌ کنند – ماهیتا و از لحاظ کیفی متفاوت خواهند بود. این قوانین، برخلاف قوانین امروز که با شعور و آگاهی‌ و با نیازهای اکثریت جامعه، از جمله نیاز به آزادی بی‌ قید و شرط بیان، در دوگانگی و در تناقض می‌ باشند، در تمام این ابعاد موافق و سازگار خواهند بود.

جامعه ای که آزادی بدون قید و شرط بیان را پراتیک می کند، جامعه ای انسان مدار، پویا و زنده‌ خواهد بود. بدون چنین جامعه ای، برابری مفهوم خود را باز نخواهد یافت..

منابع دیگر:

یک دنیای بهتر- برنامه حزب کمونیست کارگری ایران:

 

http://www.wpiran.org/fa/component/content/article/59-introductions/116-abetterworld.html

آیا آزادی بیان یک حق مطلق یا مشروط است؟

http://paraglider.hubpages.com/hub/Freedom-of-Speech-Absolute-or-Relative

کارل مارکس: در ستایش مطبوعات آزاد

 http://negah1.com/clasic/marx12.htm

آزادی بیان – ویکیپدیا – انگلیسی:

http://en.wikipedia.org/wiki/Freedom_of_speech

آزادی بیان – ویکیپدیا – فارسی:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86

مناظره های تلویزیونی درباره آزادی بیان:

مناظره اول در موضوع آزادی مطلق بیان-سعید صالحی نیا، نیک آهنگ کوثر

http://www.youtube.com/watch?v=NFutDBL_n1s&feature=youtu.be

مناظره دوم در موضوع آزادی مطلق بیان-سعید صالحی نیا، صبری حسن پور
http://www.youtube.com/watch?v=dNs2wpShmOY&feature=player_embedded

مناظره سوم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان- سعید صالحی نیا-محمد حسیبی-رضا طالبی

http://www.youtube.com/watch?v=bCYHe9r-5g0&feature=youtu.be

مناظره چهارم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-سیامک ستوده-جمشید شرمهند

مناظره پنجم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-روزبه اسماعیلی-همایون نادری

http://www.youtube.com/watch?v=e7_6Qlv9wrQ&feature=youtu.be

مناظره ششم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-روزبه اسماعیلی- “کژدم: از انجمن پادشاهی-دکتر آرمین حسامی

http://www.youtube.com/watch?v=Cv_EgcmdH2M&feature=youtu.be

مناظره هفتم در موضوع موانع  آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا- سیامک زند-هوشنک راد خو (انجمن پادشاهی)

http://www.youtube.com/watch?v=dPoyVFJxSVI&feature=youtu.be

مناطره هشتم در موضوع آزادی بدون قید و شرط بیان ،سعید صالحی نیا-مجید آذری-آرمان چارروستائی -امید دانا-

http://www.youtube.com/watch?v=Cx27FkaXs1k&feature=youtu.be