درد دلهای زن قربانی در حکومت ننگین اسلامی

جمهوری اسلامی در یک کلام یعنی حکومتی که با جمهوریت در تضاد است.حکومتی که در روبروی مردم قرار دارد نه در کنار مردم.حکومتی که همانند کودکی نا خواسته به مردم تحمیل شد و تا کنون همچو غده ای سرطانی گریبان گیر مردم شده و برای بقای خود از کشتن گروه گروه و دسته دسته مردم هیچ ابایی ندارد.حکومتی که با جاری ساختن سیلابهای از خون جوانان دلیر ایران زمین و خفه کردن فریادهای نهفته در گلوی هزاران هزار ایرانی و خانواده های داغ داری که در فراغ از دست دادن جگر گوشه هایشان به سوگنشسته اند,می خواهند به حکومت ننگین خود ادامه دهند.
خانواده هایی که حتی بعد از,از دست دادن عزیزانشان هنوز هم ازظلم و ستم این وحشیان آدم کش در امان نیستند و گویی اینکه تمام خانواده به مرگ محکوم شده اند و باید بقیه عمر خود را در قفس جمهوری اسلامی بسر برند.
من به عنوان یک زن ایرانی ,زنی که تمام عمرم را در حکومتی ضد مردمی و ضد انسانی جمهوری بسر برده ام,میخواهم صدایم را,صدایی که سالهاست در سینه خود خفه کرده ام به گوش همه جهانیان برسانم و بگویم مردم عزیز میهنم در چه جهنمی بسر می برند و چگونه این جانیان آدمکش از طریق شکنجه واعدام مخالفان خود را از طریق عده ای کفتار جیره خوار برای سرکوبی حرکتهای آزادی خواهی می خواهند پایه های حکومت ننگین خود را استوار سازند.تمام دستگیری های اخیر,افزایش فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنها,ایجاد فضای امنیتی در شهر ها و اماکن عمومی همه نشانه ترس نظام از خروش دوباره مردم است..
مرگ بر جمهوری ننگین اسلامی
زنده باد حکومت کارگری
الهام ترابی