اول ماه مه ۹۱، چه میتوان کرد

میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست! بهار ۹۱  را  طبقه کارگر در ایران با وحشت از بیکاری و اخراج آغاز کرد. کارگاه و شرکت های بسیاری یکی پس از دیگری کارگرانش را اخراج میکنند. قرارداد های موقت و سفید امضا که سالهاست بر طبقه کارگر در ایران تحمیل شده است برای همین روزها به سرمایه دار و دولتشان کمک میکند تا از هر زیانی مصون بمانند، کارگران امکان مقابله با آنها را نداشته باشند و  باز هم بخشهای بیشتری از طبقه کارگر  به خاک سیاه نشانده شوند.  این داستان زندگی طبقه کارگری است که سرنوشتش در دست دولت و سرمایه دارهاست و متاسفانه بر اثر تفرقه و پراکندگی که دارد هر ده  و دوازده سال یکبار یک یا دو خانه خرابی این چنینی به او تحمیل شود. این دوره هم قرار است بار بحران بورژوازی و تحریم و فضای جنگی را بازهم کارگران متحمل شوند.

انداختن بار بحران بر دوش طبقه کارگر، وحشت از بیکاری و اخراج  هزاران کارگر در شروع سال ۹۱،  قرار است فضای تمکین، خفقان و استیصال را در میان طبقه کارگر دامن بزند و باز هم سوپاپ اطمینان دیگری برای حفظ این نظام و رژیمش ایجاد شود. مانند دوره های بحرانی دیگر سرمایه های بزرگ بویژه با کمترین لطمه نجات پیدا میکنند، سرمایه کوچک هم بدون نگرانی بسیار زیاد رشته سرمایه گذاریش را تغییر میدهد. ماحصل این شرایط از هم اکنون فلاکت و سردرگمی چند میلیون کارگر و خانواده هایشان است. طبقه کارگر اولین و اصلی‌ترین قربانی هر دوره بحرانی با انقباضی است. این منطق سرمایه و سودآوری و تنها راه حل نجات بورژوازی از دل بحران های دوره ای اش است.  کارفرما و دولتی که قانون کارش را برای چنین روزی و برای حفظ سرمایه ها نوشته است هیچ تعهدی نسبت به زندگی طبقه کارگر ندارد. تحریم و جنگ و پوست انداختن بیشتر سرمایه داری در ایران باز هم از کارگران و خانواده هایشان قربانی میگیرد. صاحب پول و امکانات میرود و پولش را جای دیگری در بازار به سرمایه تبدیل میکند و زندگیش را حفظ میکند. طبقه کارگر زیر خط فقر به چه روزی میافتد؟ خودشان میگویند ۸۵  در صد از کارگران زیر خط فقرزندگی میکنند.

در چنین فضایی خانه کارگر جمهوری اسلامی برای کارگران و به مناسبت روزجهانی کارگر هفته بزرگداشت کارگر را تدارک دیده است و قرار است همراه با نیروی نظامی و امنیتی و دادگاه و زندان این شرایط فلاکت بار را برای طبقه کارگر عادی کنند.

خانه کارگر   و رسالت آن

علیرضا محجوب و خانه کارگرش که هفته بزرگداشت کارگر را اعلام کرده اند مانند اسلاف خود و در راس انها خمینی قرار است کارگر را به هر وسیله ای که شده همچنان در خدمت و برده سرمایه و دولتش در ایران نگاه دارد. این تنها رسالت خانه کارگر است. درسه دهه گذشته خانه کارگر و شوراهای اسلامی بعنوان بخشی از تشکیلات خود بورژوازی ابزار سرکوب و تحمیق کارگران بوده اند. این دو نهاد در هر محل کار، کارخانه و شرکتی، پادو های دولت و سرمایه دار و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و ابزار خاموش کردن کارگران بوده اند. امسال هم در چنین فضایی قرار است به بهترین شیوه کارگران را سرگرم کنند و باز هم سوپاپ اطمینان مهمی برای ممانعت از هر نوع تعرض از طرف کارگران به سرمایه و دولتشان باشند. دلقک باز های هفته گذشته اینها و شرکایشان در دستگاه حاکمیت برای برگزاری راه پیمایی در روز جهانی کارگر و درخواست مجوز برای آن فقط برای رد گم کردن است نه هیچ چیز دیگری.

علیرضا محجوب بعنوان دبیر خانه کارگر و یکی از مهندسین هفته کارگر در معرفی این هفته ابتدا میگوید که: ” یکی از مهمترین خواسته های کارگران تناسب بین کار و مزد است و ادامه میدهد که، برخلاف ادعای برخی تشکل های کارفرمایی و اقتصاددانان رابطه بهره وری و مزد سه به یک است. به این معنا که هر کارگر ایرانی بطور عام یک سوم بهره وری خود حقوق دریافت می کند.” این ادعا واقعی است؟ اگر آری هدف از گفتن آن چیست و اگر نه ماجرا چیست؟

سوال هر کارگری این است که اگر وضع اینگونه است هفته کارگر اعلام شده از طرف جناب دبیر خانه کارگر و عضو کمیسیون کارگری مجلس اسلامی، که از بنیانگذاران این نظام و تعیین شرایط حاکم بر روابط کار و سرمایه در ایران هستند، چگونه میخواهد این مصیبت ها را از سر راه طبقه کارگر بردارد؟

شارلاتان هایی مانند محجوب به کارگران دروغ میگویند و در هر شرایطی نماینده همین شرایطی است که سرمایه داران و دولت بر طبقه کارگر تحمیل کرده است.

محجوب هفته کارگر را برای بزرگداشت کارگران! اینگونه اعلام میکند:

چهارشنبه ۵ اردیبهشت – روز کارگران و تجدید میثاق با ولایت،

پنجشنبه -روز کارگران، کارآفرینان و پیشکسوتان صنعت و تولید،

جمعه – روز کارگران و معنویت،

شنبه – روز زنان کارگر ،

یکشنبه – روز کارگران و تامین اجتماعی،

دوشنبه – کارگران و تعاونی های کارگری،

سه شنبه – روز جهانی کارگر و حمایت از تشکل های کارگری

در آنچه در این هفته میگذرد نشانه ای از روز جهانی کارگر و سنت این روز در همبستگی طبقه کارگر دیده نمیشود. از کشاندن کارگران برای تجدید میثاق با سردمدار جنایت کاران جمهوری اسلامی و بنیانگذار جمهوری سرمایه داری و نکبت اسلامی تا دادن جوایز روغن و برنج و کوپن و … به کارگران نمونه! و معمولا چشم و گوش بسته، تا تحمیق کارگران با سال تولید ملی، راه نجات بیشتر سرمایه در ایران، تا سرکوب و خانه نشینی بی جیره و مواجب زنان،

همه و همه چیزی جز شارلاتان بازی صرف خانه کارگر و جناب دبیر آن نیست. وقیحانه تر از همه پایان هفته با برنامه “روز جهانی کارگر روز حمایت از تشکل کارگری” است. در حالیکه  تمام تشکلهای مستقل و  واقعی کارگری زیر ضرب  قرار گرفته اند، صدها فعال و رهبر کارگری به جرم ایجاد تشکلهای کارگری زندانی، شکنجه، اخراج و یا از کشور قراری شده اند، اعلام حمایت از تشکلهای کارگری آنهم از جانب خانه ضد کارگری که وظیفه و رسالتی جز پاودیی برای سرمایه و دولتش نداشته وقاحت محض است. ماهیت ارتجاعی و ضد کارگری خانه کارگر برای طبقه کارگر در ایران روشن تر از آن است که توان با چنین شعبده بازیهایی خانه کارگر را بعنوان تشکیلات کارگران جا زد.

کارگران و هفته بزرگداشت کارگر

تردیدی نیست که باید کارگران  این تلاش و اقدامات مشابه خانه کارگر و یارانش را بیش از بیش رسوا کنند  و این قبل از هر کس دست فعالین پیشروکارگری را میبوسد. این یک کارزار مهم برای کارگران آگاه به نقش و فعالیت های خانه کارگراست. صد ها تشکل بزرگ و کوچک خانه کارگر و شوراهای اسلامی همراه با همه امکاناتشان در تدارک این نمایش های مضحک و فریبنده به نام کارگران هستند.  سنتا در روز کارگر همه حافظان نظم سرمایه  و دولتشان در ایران٬ کارگر پناه٬ و ٬دلسوز کارگر٬ و ٬نماینده کارگر٬ میشوند، خمینی بر دست کارگران بوسه میزد و همزمان رهبرانشان را اعدام و زندانی میکرد، احمدی نژاد  قرار شده پول نفت را به مردم بدهد! و همزمان به عنوان نماینده جسور بورژوازی ایران، آنهم به قیمت به فلاکت کشاندن طبقه کارگر و مردم زحمتکش در جامعه، یارانه ها ی دولتی را از  کارگران  قطع میکند و همزمان خواهان برچیدن کارهای قراردادی میشوند!! عوامفریبانه درخواست  راهپیمایی در روز کارگر  میکنند تا به اصطلاح امکانی فراهم کنند تا “کارگران بتوانند خواستهایشان را طرح کنند”.  خود را نماینده و دلسوز کارگر معرفی میکنند و با برپایی برنامه‌های فرمایشی از نوع برنامه های خانه کارگر تلاش میکنند وضعیت موجود را حفظ کنند و مانع  اتحاد  کارگران برای اقدام مستقل  علیه شرایط کار و زندگی خود شوند. خود را دلسوز کارگر قلمداد میکنند وهمزمان با گرو گرفتن امنیت و نان و زندگی طبقه کارگر، او را وادار به تمکین میکنند، با تبلیغ سال تولید ملی، به ناسیونالیسم ایرانی و تفرقه و پراکندگی در میان صفوف  کارگران را دامن میزنند. هفته خانه کارگر و هر اقدام ضد کارگری دیگری و از جمله راهپیمایی آنها هزرا بار پاشاندن خاک به چشم کارگران است و باید گفت که کارگران بهر دلیلی نباید دنباله رو اینها شد و چشم بسته به فعالیتهای ضد کارگری اینها پا گذاشت.

 اول ماه مه باید به کارگران برگردانده شود

اول ماه مه معنی دیگری غیر از متحد و قدرتمند شدن کارگران در برابر سرمایه داران ندارد. وضعیت کنونی در ایران باید کارگران و رهبران و فعالینش را متقاعد کرده باشد که هر نوع دنباله روی از خانه کارگر و برنامه هایش راه حل کارگران نیست. روز کارگر روز خانه کارگر و جمهوری اسلامی و خامنه ای و تولید ملی و جهاد اقتصادی و … نیست.  روز کارگر فرصتی است تا کارگران بتوانند خود را از اسارت اینها نجات دهند و به آن آگاه باشند. اول ماه مه امسال بویژه و صد بار بیشتر از سالهای قبل باید این خود آگاهی به وضعیت طبقه کارگر و همبسته شدنشان با هم را یادآوری کند. این روز میتواند و لازم است فریاد هزاران کارگری باشد که اخراج شده اند و صد ها و هزاران کارگری که در اثر این وضعیت باز هم باید خاموش بمانند و شمشیر نا امنی شغلی و گرو گرفتن زندگی خود و خانواده اشان را دائما بالای سرخود احساس کند.

فعالیت های تاکنونی در اول ماه مه  پاسخگوی نیاز طبقه کارگر برای این روز نیست

اگر خانه کارگر و دولتمردان و دولتزنان میکوشند تا کارگران را از هر گونه اقدام همبسته در روز جهانی کارگر منع کنند،  کارگران آگاه و پیشرو، کارگران چپ و رادیکال باید تلاش کنند تا برنامه های مستقل کارگران در این روز اجرا شود. خوشبختانه اول ماه مه در ایران سنتی جا افتاده و مهم است و هیچگاه بورژوازی ایران و دولتهایش نتوانسته اند آنرا از کارگران بگیرند، اما کاری که  توانسته اند بکنند این است که  بر متن تحمیل بدترین و نا امن ترین شرایط کار و زندگی و سرکوب و ارعاب طبقه کارگر و بی حقوق کردنش از هر لحاظ ، اول ماه مه را از دسترس کارگران دور کنند، امکان عملی برگزاری اول ماه مه مستقل و کارگری را از آن‌ها بگیرند و در ادامه همانطور که دیدیم خانه کارگری که خود اهرم دولت سرمایه در بوجود آوردن این شرایط است را بعنوان صدای اعتراض کارگران معرفی کنند. یکی از جدالهای طبقه کارگر در ایران کوتاه کردن دست ارگانهای دولتی از روز کارگر، از تبدیل آن به روز بستن پیمان اتحاد طبقه کارگر با دشمنان طبقاتی خود و ارگانهای سرکوب آن از خانه کارگر گرفته تا دولت و کل دم و دستگاه آن است. روز جهانی کارگر را باید به خود کارگران بازگرداند و خود کارگران در محل های کار و یا در تجمع هایشان صفشان را همبسته کنند و  فریاد اعتراضشان به این دنیای وارونه را آنطور که میخواهند و میتوانند بزنند. تجمع کارگری را در اول ماه مه باید به کارگران برگرداند، این مهمترین وظیفه و کار ما در اول مه است، تجمع کارگران واحد ها و شرکت ها و کارخانه های معین، تجمع کارگران رشته ها و اصناف مختلف، تجمع کارگران با اسم و رسم خودشان ، این تلاش همه کارگران و رهبران و فعالین آنها قاعدتا باید باشد. برگزاری اول ماه مه  به نیابت از طرف کارگران با هر نیت خیری و با هر قطعنامه رادیکالی جوابگو نیست، به متحد کردن کارگران و همبسته شدنشان کمکی نمیکند و قدرت طبقاتی کارگر را نشان نمیدهد. در اول مه باید طبقه کارگر را در محل کار و زیست خود متحد و همبسته کرد، آگاه کرد و امکان داد در این روز نه فقط به قدرت خود در جامعه آگاهتر شود که دشمن طبقاتی خود در هر شکل و لباسی را بشناسد و  بیش از بیش آماده جدال  برای رهایی خود شود. چنانچه فعالین و رهبران طبقه کارگر بخواهند در روز جهانی کارگر قدرت را به کارگران باز گردانند و سنت اول ماه مه را آنطور که باید به عنوان سنت همبسته شدن کارگران و روز اعلام کیفر خواست او بر علیه سرمایه داری نگاه دارند، باید تلاش کنند کارگران مراکز خود و همچینطور بخشهای مختلف را هم از  دست خانه کارگر و دست درازیهای دیگران نجات بدهند و همچنین تلاش کنند  کارگران و خانواده‌هایشان در محل کار یا زیست خود در روز جهانی کارگر حضور بهم رسانند و قدرت طبقاتی خود را نشان دهند. سنت تاکنونی در میان کارگران و فعالین چپ و کمونیست در ایران متاسفانه تحت تأثیر آکسیونیسم، ضد رژیمی گری، به جای ضد سرمایه بودن، مانع از برجسته شدن وجه اصلی روز جهانی کارگر بوده است. برسمیت شناختن این وضعیت خود بخشی از رهایی از وضعیت کنونی و تلاش واقعی از سوی همه فعالین و دست اندرکاران مراسم ها و جشن های کارگران در این روز است. اگر در کشورهای محتلف کارگران در تشکل های مختلفشان و زیر پرچم های تشکل هایی (مستقل از ماهیتشان) که دارند رژه میروند و تجمع میکنند (اگر که وجود داشته باشد و مانده باشد) در ایران سنت اول ماه مه باید به کارگران کارخانه ها و مراکز کارگری و یا تجمع های آنها در هر جا که میخواهند برگزار شود  برگردد و چیزی غیر از اینها نتواند مایه پیشروی و قدرتمندی اش  باشد. باید محل کار در این روز محل تجمع کارگران، یک یا چند کارخانه و شرکت با هم، همراه خانواده‌هایشان باشد که اول ماه مه را جشن میگیرند و میخ همبستگی خود را  در این روز میکوبند. هر درجه پیشرفت در این هدف میتواند سنت اول ماه مه را به خود کارگران برگرداند.

اگر کارگران فلان کارخانه، فلان شرکت، چند کارگاه، یک شهرک صنعتی، کارگران اخراج شده شهاب خودرو، کارگران سندیکای واحد، صنایع فلزی که سرنوشتشان مبهم شده است، کارگران برق، خبازیها در یک منطقه و شهر، کارگران شهرداری در یک منطقه یا یک شهر، کانون ها و انجمن های مختلف کارگران ، نیشکر هفته تپه و سندیکایشان، بخشهای مختلف نفت و خودرو سازیها و … اقدام به تجمع های مستقل یا مشترک خود کنند، در چنین صورتی روز کارگر و تصمیمات و قطعنامه هایش واقعا مرتبط و مربوط به روز کارگراست. جنبش کارگری در ایران و برای این روز نیازمند این اتفاق است. ایا فعالین تاکنونی نگاهدارنده مراسم های روزکارگر در حاشیه این مراکز میتوانند در این راه تلاشی بکنند؟ هم اکنون و از جانب سنت های جا افتاده تری در جنبش کارگری این نوع فعالیتهادر جریان است اما متاسفانه فضای عمومی  همه کارگران مبارز و محافل و کمیته ها و شبکه هایشان این نیست. مراسم های مستقل از خانه کارگر و شوراهای اسلامی و مقامات نظامی و انتظامی رژیم، مراسم کارگران شناخته شده مراکز و محل های شناخته شده جای خود را باز نکرده است و یا هنوز خیلی ضعیف است. فعالیت ها و سنت های مبارزاتی معمول در میان فعالین کارگری اساسا مانع این است. با وضعیتی که طبقه کارگر دارد، و در سرآغاز سال ۹۱ شاهد آن هستیم، هر نوع فعالیت موثری با استفاده از روز جهانی کارگر مستلزم فعالیتها و تلاشهای سازمانگرانه دیگری غیر از آنچه تا کنون بوده است باید باشد.  مراسم های نسبتا فرقه ای و یا قطعنامه های هر چند رادیکال و مهم اما بدون ارتباط به اجتماع و قدرت کارگران در هوا معلق خواهد ماند. همانطور که تاکنون بوده است. این سنت و روش و فعالیتها برای متحد و همبسته کردن کارگرن از جمله در روز جهانی کارگر ثمری ندارد و در بهترین حالت میتواند اول ماه مه را  فقط در اذهان بخشی از فعالین کارگری یاداوری کند و مایه خشنودی  گروه ها و جمع های حاشیه ای بشود. هر تشکل بزرگ و یا کوچک کارگران و یا هر جمع از کارگران هر کارخانه و رشته ای که بتواند و بخواهد از تفرقه و تحمیل پراکندگی و خفقان ازاد شود، ناچار از این است که به کارگران واحد و رشته خود متکی شود و با اتکا به تجمع خود روز اول ماه مه بتواند  کمر سنت کارگری و همبسته بودن کارگران در اول ماه مه را راست کند. روز کارگر میتواند روز کارگران باشد اگر که مثلا کارگران نیشکر هفت تپه مراسم خودشان را اعلام کنند و میزبان هزاران کارگر در منطقه خود باشند و خواستهایشان را هم در قطعنامه هایشان اعلام کنند، و یا کارگران سندیکای واحد در شرایط کنونی میتوانند کمر راست کنند و در محلی که تعیین میکنند جشن و تجمعشان را برگزار کنند و میزبان صد ها و هزاران کارگر دیگر بشوند و قطعنامه خود را در برابر این وضعیت تحمیلی اعلام کنند. صد ها کارخانه و شرکت و محل کار میتواند در این روز شاهد گردهمایی کارگرانش باشد که در روز جهانی کارگر دست رد به سینه خانه کارگر زده اند و خود مراسمشان را برگزار میکنند و تلاش برای ایجاد چنین شرایطی کارگران و رهبرانشان را هم از هر گزند پلیس و نیروی انتظامی هم که در این روز به شکار کارگران مبارز خواهد پرداخت دور کند.

طبقه کارگر و جنبش کارگری برای متکی شدن به خود در روز کارگر  نیازمند برداشتن  قدم هایی است که مستقیما به   شرایط کار ، زندگی و مبارزه اش مرتبط است. سال ۹۱ از هر لحاظ برای طبقه کارگر و مردم زحمتکش سال بسیار سخت و دسواری خواهد بود بهارش را چشیدیم و باز هم مصیبت های بیشتری در راه است. فضای جنگی و تحریم مستقیما بر کارگران سنگینی میکند و همه صاحبان سرمایه و ثروت از کوچک تا بزرگ و همه جریانات سیاسی از چپ تا راست با یک دستور مشترک قرار است از قبل خانه خرابی که  این شرایط ایجاد میکند “استفاده” کنند

. بدون داشتن صفوف همبسته کارگران و خانواده هایشان در صفوف مستقل خود در روز جهانی کارگر که پشتوانه هر تجمع بزرگ و کوچک کارگران در این روز است، هر گونه برگزاری مراسم در خیابان و کوه و دشت و دادن قطعنامه های بسیار رنگین و رادیکال ، مستقیما نه به روز اول ماه مه مربوط است و نه گرهی از جنبش کارگری در ایران باز میکند. برای کمونیستها لازم و حیاتی است که روز اول ماه مه را به  روزی برای هر چه  متحد شدن و هوشیار شدن بیشتر و آگاهانه تری در مقابل شرایط کنونی تحمیلی از طرف سرمایه داری و دسته های رنگارنگ ان تبدیل کنند و بتواند مستقیما شرایط برده وار کنونی را مورد حمله قرار داده و عملا روزنه های امید  برای اتحاد طبقاتی کارگران را  بیشتر بگشایند.