شهری سکوت و آرام در تظاهرات امروز دو باره جان گرفت و جسمیت یافت!

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی همراه با ۹۹ در صدیهای شهر ورتسبورگ در دو هفته گذشته فراخوان تظاهراتی را در ساعت ۳ بعد ظهر روز شنبه ۱۴ مارس به دفاع از حق پناهجویان اعلام کردند. 
امروز، روز آن مصاف و روز بیرون آمدن و دفاع از این حق انسانی بود. از ساعت دو نیم بعد از ظهرمردم بخصوص جوانان شهر در مرکز بانهوف این شهر تجمع کرده و رأس ساعت ۳ بعد از ظهر به طرف مرکز شهر و محلِ چادر پناهجویان راه افتادند. طیفهای گوناگونی در این تظاهرات شرکت داشتند. از زنان و مردان هفتاد، هشتاد ساله و عصا بدست گرفته تا انسانهای که روی صندلی چرخدار قرار داشته و توسط کسی دیگر هدایت می شدند. تا جوانان و نو جوانان و کودکانی که همراه پدر و مادر، یا در کالسیکه آرام دنیای فردایشان را به نظاره نشسته بودند در این تظاهرات شرکت داشتند. در مسیر راه تعداد بیشتری از مردم به تظاهر کنندگان پیوستند. همچنین مردمی که در کافه ها و رستورانها ی خیابا نهای این مسیر بودند، بیرون می آمدند و تظاهر کنندگان را مورد تشویق قرار می داند. تظاهرات امروز به نسبت تظاهراتهای قبل از دو لحاظ بر جسته تر است ۱ جمعیت بیشتر ۲ پرچمهای سرخ بیشتر.
تظاهر کنندگان به میدان شهرداری، که قبلا چادر پناهجویان در آن به پا شده بود رسیدند و توقفی ۴۵ دقیقه ای داشتند. در این اینجا یکی از جوانان این شهرراجع به این تظاهرات و خواسته های تظاهرکنندگان اینکه این تظاهرات چراشروع شده و چه خواستی دارد صحبتی کوتاهی کرد. بعد پناهجویان، یا متحصنین در حرکتی سمبلیک و بسیار زیبا دست در دست هم روی سکویی قرار گرفتند و هرکدام بعد از معرفی خود در چند جمله از مردم انسان دوستِ شهر ورتسبورگ تشکر کردند. البته در میانِ کف زدنهای ممتد و تشویق و سوت کشیدنهای حضار.

بعد شهناز مرتب از طرف فداراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از مردم این شهر قدر دانی کرد و گفت تشکر از مردمی که در طول این مدت ازاین جوانانِ پناهجو مانند فرزندان خود مواظبت کرده و مادی و معنوی جهت پیشرفت کارهایشان کمک نموده اند و هم چنین از رستورانها و مغازه داران اطراف این میدان که طی این مدت به اشکال مختلف یاری دهنده این پناهجویان بوده اند نیز قدر دانی کرد. که مورد تشویق و کف زدنها ی خودِ این مردم هم قرار گرفت.
پس از پایان این وقتِ مشخص، تظاهرات به مسیر خود رو به میدان ِ مارکت پلاتس که جدیدا پناهجویان در آن میدان چادر زده اند ادامه داد. آنجا سخنرانان به ایراد سخنرانی پرداختند. اول جوان دانشجویی صحبت کرد، او از مردم و از کسانی که در طول این مدت دوش به دوشِ این پناهجویان کار کردند و زحمت کشیده اند و باز هم در این راه تلاش می کنند تشکر کرد. مخصوصاٌ از جوانانی که شبها نگهبانی می دهند تا این پناهجویان دمی استراحت کنند. بعدا در مورد کمک مالی چنین اعلام کرد که مردم، این پناهجویان برای خرجِ کارهای اداری، و خرج وکیل به پول احتیاج دارند هر کس هر چقدر که می تواند به این صندوق پناهجویان کمک مالی بکند، بلا فاصله خانمی از حزب سبزکه نماینده مردم همان شهر در مجلس است، صندوق را برداشت و در میان مردم چرخاند و نزدیک به هزار یورو جمع آوری شد. پس از او شهناز مرتب در رابط با پناهجویان و رابطه انسانی این مردم با کلاٌ مسئله پناهندگی سخنان جالبی ایراد کرد.
بعد از شهناز مرتب، حسین بهرامی نژاد یکی از پناهجویان سخنانی بسیار گیرا و پر باری اعلام کرد که در میان تظاهر کنندگان بسیار تأثیر داشت، با این مضمون.
سخنانِ گرم یکی از پناهجویان!
“مردم مرگ درست لحظه ای آغاز می شود که، در برابرآنچه مهم است سکوت کنید.
ما از کشوری آمده ایم که برای کوچکترین آرزوی آزادی و زندگی باید تاوان بزرگی داد.
ما از کشوری آمده ایم که انسانیت را مرز بندی می کند و هرکس که خارج از مرز بندی آنها باشد مترود به حساب آمده یا باید بمیرد یا تا آخر عمر مثل یک برده زندگی کند.
ما به اینجا پناه آورده ایم و امیدوار بودیم که سدی برای آزادگی و جود نداشته باشد. دولت آلمان اگر خود را در برابر حقوق بشر مسئول میداند نمی تواند این چادرها و ما پناهجویانی که موضع خود را علیه حکومت فاشیستی ایران شفاف اعلام کرده ایم نادیده بگیرد.
دولت آلمان باید بدون هیچ شرطی ما را به عنوان پناهنده سیاسی برسمیت بشناسد تا نشان دهد به قرار داد ژنوّ که امضا کرده پایبند است.
پس مردم به ما پناهجویان حق بدهید تا برای برسمیت شناختنِ حق پناهندگی سیاسی خودمان در خیابانها به جنگیم ”
و شقایق، یک خانم جوان ایرانی مثل همیشه زحمت کشید و این سخنان را به آلمانی ترجمه کرد. بعد نماینده حزب سبزهای آلمان که خود نماینده پارلمان این استان نیزهست، سخنان بسیار خوب و نقد خیلی عالی ای از دولت محلی در رابطه با مسائل پناهندگی ایراد نمود. بعد خانمی هم از سوسیال دمکراتها، همچنین دولت محلی بایرن و بر خورد مسئولین این استان به پناهجویان را نقد کرد. در ادامه یکی از ۹۹ در صدیها در رابطه با اوضاع جهان و فقری که دارد بر جهان حاکم می شود، وشرایطی که باعث شده تا مردم دیگر مثل گذشته ساکت ننشینند صحبت کرد، او ادامه داد که نباید مردم گوشه گیری کنند. باید صداها بلند و بلند تر شود. باید به خیابانها آمد، ودر مقابل این شرایط جهانی اعتراض کرد و جهانی دیگر خواست . او چند واژه را در کنار هم قرار داد و گفت، فقر، گرسنگی و سکوت عامل بد بختی مردم هستند و نباید در مقابلش سکوت کرد.

ازکنارِ بلند گوها دور شویم و سری به میان تظاهرکنندگان بزنیم. از دور خانمی توجه مرا بخود جلب کرد که با سنی بالا اما لباسهای اتو شده و تمیز با موهای سفید، عصایی در دست، در میان جمعیت داشت راه می رفت. معلوم بود به دنبال کسی یا چیزی می گردد، پس از گشتی در میان جمعیت معلوم شد در پی یافتن حسنِ حسین زاده سخنگوی پناهجویان است او را که دید پاکتی از میان کیفش بیرون آورد و به حسن داد و اورا در آغوش گرفت. سرش روی سینه حسن گذاشت و شروع به صحبت کرد. زمانی که من ۱۵ سال بیشترنداشتم به علت اینکه پدرم سیاسی بود ما پناهندۀ جایی شدیم حالا من شما را درک می کنم . این هدیه را از من قبول کنید. هر چند چیزی نیست، کارت پستالی همراه با ۵۰ یورو، و قول داد که گاه و بیگاه به چادر پناهجویان سری بزند.
گوشه دیگری ازکمکهای مردم: خانمی به این بچه ها پیشنهاد کرده بود که وسایل غذا و نوشیدنی را ببریم و جلو چادر آماده کنیم برای تظاهر کنندگان امّا بدون ذکر قیمت آن، هر کس هرچقدرداد بعنوان کمک مالی به پناهجویان، این کار را به نحوِ احسن انجام دادند. چند تا میز تمیز را کنار هم چیده بودند و ۱۰ نفر از دختران ۹۹ در صدیها فقط داشتند غذا و نوشابه به مردم می داند. هر کس هم هر چقدر که دوست داشت پول در صندوق می انداخت از یک یورو تا ۲۰ یورو. در این روز کلاٌ حدود ۱۴۰۰ یورو کمک مالی برای مخارج پناهجویان جمع آوری شد.
نا گفته نماند بعد از پایان تظاهرات رادیوها و کانالهای تلویزیونی محلی بایرن به سر حسنِ حسین زاده ریختند و سوال پس از سوال . ووو.

در ساعت شش و نیم پایان تظاهرات را رسما اعلام کردند، اما جوانان در جلو چادر پناهجویان جمع شدند، گویی کسی دوست ندارد به خانه برود و تازه برنامه جوانی آغاز گردید. جای دوستان خالی.
زنده باد انسانیت. زنده باد همبستگی انسانی. یکشنبه ۱۵ ،آوریل ۲۰۱۲
محمدامین کمانگر