به پناهجویان اعتصابی اهل افغانستان در استکهلم ، اعتصاب غذا راه برون رفت از شرایط سخت پناهندگی نیست!

عبدالله اسدی

دوستان عزیز! ابتدا اجازه بدهید بخاطر تلاش و مبارزه تان در دفاع از حق زندگی در سوئد به شما خسته نباشید بگویم.
راهپیمایی یک هفته ای شما از نورشوپینگ به طرف استکهلم یکی از اقدامات مهم و پرسروصدای شما بود. ایکاش میتوانستید به اشکال مختلف به این روش از فعالیت ادامه دهید. اما به عنوان کسی که در چند سال اخیر در دفاع از حقوق پناهجویان مستقل از ملیت، نژاد، مذهب و گرایش سیاسی مبارزه کرده ام با اعتصاب غذای شما موافق نیستم. در این مورد اجازه بدهید تا دلایل خود را بیان کنم.

اعتصاب غذا راه برون رفت از شرایط سخت پناهندگی نیست!
این روش اساسا روش مطلوبی برای دستیابی به موفقیت نیست. چرا اعتصاب غذا و آنهم اعتصاب غذای خشک؟ مگر قرار است به مدت چند روز این اعتصاب غذا ادامه یابد؟! انسان مبارزه  می کند برای رفاه، بهبود و سلامتی بیشتر در زندگی خود، نه اینکه سلامت جسمی خود را با دست خود به خطر بیاندازد تا شاید با این روش زندگی را به شرایط مطلوبتری برگرداند. درست است که تا زمانی که کشورهای اروپایی از جمله کشور سوئد تا پایان جنگ سرد و دنیای دو قطبی احتیاج به نیروی کار داشتتند و در عین  حال تا زمانی که صف آرایی شرق و غرب و بلوک چپ و راست در مقابل هم بود، حقوق پناهندگی نیز برای آنها بار انسانی و معنی دفاع از حقوق بشر داشت و امروز صد و هشتاد درجه از آن معیارها فاصله گرفته اند، اما با این وجود اعتصاب غذا نمی تواند اساس و منطق مبارزه ما برای ایجاد تغییر در سیاست دولتها برای گرفتن حقوق پناهندگی باشد.
اینکه همواره جمع و یا افرادی پیدا خواهند شد که در یک شرایط غیر انسانی و در نهایت استیصال، ناامیدی و عدم داشتن یک افق روشن در این دنیای وارونه، دست به خودآزاری بزنند اجتناب ناپذیر است. اما یک سازمان دفاع از حقوق پناهندگی  و یا نهاد چپ و روشنبین و متکی به مبارزه اجتماعی، خودآزاری را به روش هیچ مبارزه ای تبدیل نمی کند. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از جمله این نهادهاست. در نتیجه من فکر می کنم سازمان و یا افرادی که بخواهند از طریق اعتصاب غذا و یا هر روش دیگری که به جسم و روح آنان آسیب برساند به مبارزه برای دستیابی به خواسته های خود دست بزنند و مبارزه پناهجویان را در جهت اعتصاب غذا و روشهای مشابه جهت بدهند، نهایت بیگانگی و دوری خود را از این مبارزه اجتماعی بیان میکنند. این نشانه تنزل دادن سطح توقع یک سازمان به توقع فردی پناهجویی است که در زمین و آسمان هیچ دورنمایی ندارد و در مواردی از سر استیصال به خودآزاری پناه می برد.
سنت و روشی که در میان بخشی از پناهجویان افغان بویژه  سازمان دهندگان  اعتصاب غذای استکهلم وجود دارد منطقی نیست، کارساز نیست و برای هیچ کس آموزنده و راه گشاه نیست. معمولا هرگاه در مورد این روش از مبارزه و عواقب خطرناک و زیانبار آن حرف زده میشود اولین کسانی که عکس العمل نشان میدهند چپهای اسلامی و ضد امپریالیست و ناسیونالیستهایی هستند که از منطق مبارزه اجتماعی فاصله بسیار زیادی دارند و بعلاوه بشدت خود محور و محدود نگرنند. نمونه روشن آن تفکری  بود که در طی دو روز آخر راهپیمایی پناجویان افغان از نورشوپینگ به طرف استکهلم مطرح گردید. در دو جلسه جنجالی بخشی از مسئولین این راهپیمایی تصمیم گرفتند که اجازه ندهند پناهجویان غیر افغان در صف تظاهرات، آنها را همراهی کند و هیچکس حق نداشته باشد در گردهمایی آنها بجز افغانها از ملیت دیگری نام ببرد. باور نکردنی است اما این محدود نگری تا آنجا پیش رفته بود که قرار بر این شد بقیه پناهجویان افغان نیز که در آن راهپیمایی شرکت نداشتند اجازه نداشته باشند در حومه استکهلم به راهپیمایان بپیوندند. در حالیکه اگر چنین تصمیماتی صورت نمی گرفت، بسیاری در حومه استکهلم به آنها می پیوستند و با آنها هم درد و همراه میشدند و همبستگی و همسرنوشتی بسیار شیرین و تاریخی ایجاد میگردید. لازم به توضیح است که در طول ۷-۸ سال گذشته وضیعت پناهجویان ایرانی از نظر پذیرش و کسب حق پناهندگی به مراتب بسیار بدتر از پناهجویان افغان بوده است. اما به یمن وجود و حضور فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی و چهره ها و مسئولین محبوب و شناخته شده آن در صحنه  دفاع از حقوق پناهندگی بویژه در سوئد، و تشویق و سازماندهی پناهجویان به مبارزه متشکل در خیابانها و هدایت و رهبری این مبارزه در مسیری درست توانسته ایم  میزان  تمایل به اعتصاب غذا، لبدوزی و اقدامات فردی آزاردهنده از این نوع را در میان آنها به شدت کاهش دهیم. ما دقیقا برعکس تصمیمات شما در مخالفت با شرکت و حمایت دیگران در راهپیمایی به طرف استکهلم، همواره به دنبال جلب حمایت مبارزات دیگران از پناهجویان ایرانی بوده و از شرکت و حمایت دیگر سازمانها به عنوان یکی از دستاوردهای مبارزه خود و جلوه ای از همبستگی انسانی نام برده و به آن افتخار کرده ایم. ما در جای جای دنیا و تحت هیچ شرایطی پناهجویان را به اعتصاب غذا و یا مبارزه ای که به روح و روان آنها  آسیب برساند نه تنها تشویق نمیکنیم که همواره آنها را از دست زدن به چنین اقدامی منصرف کرده ایم.
این برخورد ما به همه پناهجویانی بوده است که در ترکیه، اردن،  پاکستان،  بلژیک،  سویس، آلمان و سوئد و همه جای دنیا که گاها تحت شرایط بسیار وحشتناک پناهندگی و زیر فشارهای متعدد به اعتصاب غذا دست زده اند. مشکل اینست که با این روش از مبارزه، در جامعه فضا برای این نگرش نیز باز میشود که مرگ و یا تحت فشار قرار گرفتن روحی و جسمی این افراد، این " پناهندگان" این " خارجیان" چندان هم مهم نیست. مسئله اینست که مراکز دولتی و تا حدودی جامعه به این روش خودآزاری تعدادی که گویی جانشان ارزش چندانی ندارد، عادت میکند و این یک خطر جدی در این نوع روشهای " مبارزاتی" است.
معضل پناهندگی یک معضل سیاسی و بین المللی است. به دنبال پایان جنگ سرد و یک قطبی شدن دنیا و تاثیرات وحشتناک نظم نوین جهانی بر زندگی مردم و در عین حال با وجود جنگ و خانه خرابی که در نیمی از جهان برای مردم به ارمغان آورده شده ا
ست، حقوق پناهندگی و آنچه که به نام حقوق بشر در کشورهای غربی مرسوم  بود از جانب این دولتها با سرعت هر چه بیشتری یکی پس از دیگری پس گرفته شد. بنابراین هر کس که نتواند این دوران را برای پناهنده توضیح دهد و دورنمای واقعی و روشنی را برای او ترسیم نماید، خطر این تصمیم و این نگرش وجود دارد که به جای متکی بودن به سازمانیابی یک جنبش اجتماعی در مرکز شهر استکهلم و پایتختهای دیگر اروپا از قبیل تحصن، تظاهرات، جمع آوری امضا، تشکیل کنفرانسهای مطبوعاتی و کار لابیستی، نشست و مذاکره با دولت و احزاب دولتی و غیر دولتی و ادارات مربوط به امور پناهندگی و همچنین جلب حمایت سازمانهای دفاع  از حقوق پناهندگی و افکار عمومی، دست به اعتصاب غذا بزنند.
بسیاری از تشکلهای مترقی مدافع حقوق پناهندگی و فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی با تمام توان همواره میکوشند تا در سراسر جهان به جای تشویق پناهجو به خود آزاری و وارد کردن آسیب جسمی به خود از قبیل لبدوزی و اعتصاب غذا به آنها افق بدهند و آنها را به تغییر مثبت در زندگیشان امیدوار کنند.
برهمه روشن است که پناهجویان افغان با هدف مقابله با سیاست غیر انسانی دولت سوئد در قبال خود و کسب حق پناهندگی دست به اعتصاب غذا زده اند. اما سوال اصلی من از دوستان اعتصابی این است که: "مگر چند روز می توانید به اعتصاب غذای خود ادامه دهید؟ اگر نتیجه نگرفتید چه؟ بار دوم نیز همین کار را می کنید؟" من اساسا اعتقاد ندارم که با هرنوع اعتصاب غذایی بتوان در سیاست پناهنده پذیری دولت سوئد کوچکترین تغییری ایجاد کرد. اگر در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۵ دری برروی بخش زیادی از پناهندگان در سوئد گشوده شد، نتیجه سه سال مبارزه پیگیر، مدرن و اجتماعی از سوی دهها سازمان و نهاد دفاع از حقوق پناهندگی بود.
من از دوستان پناهجوی اعتصابی می خواهم که با دید بازتری به موقعیت خود نگاه کنند. تنها شما نیستید که در شرایط سخت پناهندگی گرفتار آمده اید. اعتصاب غذا روشی نیست که  تمامی پناهجویان  بتوانند به آن دست بزنند. به جسم و روحتان آسیب نرسانید به جای آن به خود قدرت و نیرو بدهید. مبارزه در شرایط امروز برای دفاع از حق  پناهندگی به توان جسمی و نیروی بیشتری نیاز دارد. این روش مناسبی برای نجات شما از انزوا و تنهایی و دستیابی به حق زندگی نیست.
تصور کنید که تحت فشار و سختی شرایط اعلام کنیم که ما نیز به عنوان فعالین جنبش دفاع از حق پناهندگی در میدان مرکزی شهر استکهلم دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. پناهجویانی که حاضرند در دهها اعتراض اجتماعی شرکت کنند اما تحت هیچ شرایطی حاضر به دست زدن به اعتصاب غذا نیستند چه تصویری از ما بعنوان رهبران مبارزه خود پیدا می کنند؟!! اعتصاب غذا  به خودی خود یعنی راه حل نهایی برای دستیابی به یک خواست معین. اگر بعد از چند روز متوجه شدیم که نتیجه نداده است چه؟! مرحله بعدی چیست، لبهایمان را بدوزیم؟! و اگر باز هم نتیجه نداد چه؟! لابد باید خودکشی کنیم!!! انتهای این نوع مبارزه همین است. حتما باید یکی- دو نفر قربانی شوند و تعدادی نیز برای همیشه سلامتی خود را از دست بدهند.
اعتصاب غذا به عنوان روشی از مبارزه به سرعت میتواند به یک روش منفی و ناامید کننده بویژه در مبارزه برای دفاع از حقوق پناهندگی تبدیل شود. دلیلش هم این است که معمولا فرد یا هر سازمانی در نهایت فشار و به عنوان گرفتن نتیجه فوری و به دست آوردن خواسته های فوری، به چنین اقدامی دست میزند. حوزه دیدشان و دورنمای رسیدنشان به هدف به شدت کوتاه میشود. از آنجاییکه انتظارشان فورا برآورده نمی شود انرژی و توانشان را به شدت از دست میدهند، نیروی اجتماعی و اولیه اشان در اثر ناموفق بودن به سرعت به هرزمیرود. این سریعترین روش وقتی که به جایی نمیرسد کل نیروی آن به تحلیل میرود و تحت فشار فضای عمومی کسل کننده و ترس ناشی از عدم استقبال مردم ازفراخوانهای بعدی  مطمئنا روش کار و سیاست هر نیرویی را برای مدتها به شکست خواهد کشاند.
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی همیشه پناهجویان را به مبارزه اجتماعی از قبیل تحصن، تظاهرات، کمپینهای دراز مدت و ادامه دار از قبیل مراجعه به سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی، مذاکره با مقامات مهاجرتی، صادر کردن بیانیه های مختلف با خواسته های معین و دهها روش دیگر از مبارزه بدون اینکه به کسی آسیبی رسیده باشد تشویق کرده است.
دوستان عزیز!  برای ادامه مبارزه اعتصاب غذا راه حل مؤثری نیست. با توجه به شرایط سخت و غیر قابل توصیف زندگی مردم و ناامنی در افغانستان، اعضا و فعالین  فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد از حق زندگی شما پناهجویان افغان  با تمام توان دفاع خواهند کرد. دول اروپایی، بویژه سوئد مدتهاست که برای انسان پناهنده ارزش و احترامی قایل نیستند بلکه در یک سیاست هماهنگ و سراسری آنچه که خود تا دیروز به عنوان حقوق پناهنده به آن پایبند بود را امروز بشدت زیر پا گذاشته اند. اعتصاب غذای شما پناهجویان افغان در نتیجه چنین سیاستی صورت گرفته است و ما این سیاست را به شدت محکوم کرده و از خواست حق زندگی شما در سوئد دفاع خواهیم کرد.
فراخوان من مشخصا به دوستانی که در حال اعتصاب غذا بسر میبرند اینست که به آن پایان داده و بهمراه صدها پناهجو و هزاران انسان مترقی و مدافع حقوق انسانی و دهها سازمان و نهاد انساندوست، به یک مبارزه اجتماعی و موثرتر دست بزنید. باور کنید هنوز راه حلهای به مراتب بسیار کارآمدتری برای پیشبرد مبارزه شما وجود دارد.
۱۳ اوت  ۲۰۰۷
abe.asadi@glocalnet.net
 ۰۰۴۶۷۳۷۱۷۸۸۱۹