جنگ بر سر میزان دستمزدها، یک عرصه مهم نبرد با جمهوری اسلامی

گرانی بیداد میکند، قیمتها روزانه افزایش می یابد، اما دستمزد کارگر و سطح درآمد بخش عظیمی از مردم این جامعه بدون هیچگونه ارتباطی به سطح قیمت دیگر کالاها و تورمی که هر روز بالاتر میرود، تعیین میشود. نتیجه چنین وضعیتی به تباهی کشیده شدن زندگی و معیشت جمعیت میلیونی کارگران و بخش های محروم جامعه است.

شورایعالی کار حداقل دستمزد کارگران در سال جاری را ٣٨٩ هزار تومان تعیین کرده است و کارگر میگوید حتی دو میلیون تومان دستمزد نیز زندگی اولیه ما کارگران را تامین نمیکند. این موضوع جنگ کارگران با رژیم اسلامی است. جنگی که موضوع اصلی اش، جنگ بر سر بقا و معیشت جمعیت میلیونی کارگران و کل جامعه است.

این داستان سی و سه سال حاکمیت رژیم اسلامی یکی از جنایتکارترین و وحشتی ترین حکومتهای سرمایه داری جهان است. این داستان حاکمیت این یک درصدی های میلیاردر و دزد و جنایتکار بر گرده کارگران و کل جامعه است و این موضوع جنگ هر روزه کارگران و مردم با جمهوری اسلامی است.

اما امروز کارگران در شرایطی کاملا متفاوت از هر وقت بر سر چنین جنگی دارند صف آرایی میکنند. امروز بحث بر سر شرایطی است که فقر و فلاکت و گرسنگی به یک خطر جدی برای زندگی کارگران و کل جامعه تبدیل شده است. امروز بحث بر سر وضعیتی است که گرسنگی به اپیدمی ای مزمن تبدیل شده و کارگر برای امرار معاشش ناگزیر از فروش کلیه خود و خارج کردن کودکش از چرخه تحصیل است و هر روز کودکان بیشتری به صف کودکان کار و خیابان کشیده میشوند. بحث بر سر اینست که بی درمانی، بی مسکنی، و گرسنگی و بی تامینی غیر قابل وصفی بر زندگی مردم حاکم شده است. روشن است و همانطوریکه همیشه تاکید داشته ایم بحران اقتصادی جزیی از موجودیت ذاتی این حکومت است و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مردم هر روز بیشتر و بیشتر فقیرتر و بی تامین تر شده اند. اما امروز ابعاد این فقر و محرومیت متفاوت است. امروز سخن از اقتصاد ورشکسته و فلج شده ایست که تحریمهای وسیع اقتصادی غرب و آمریکا نیز بر وخامت اوضاع افزوده است و در این میان این زندگی میلیونها کارگر و خانواده کارگری است که دارد له میشود و به حد فاجعه باری رسیده است. در چنین شرایطی است که بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها به بحث هر روزه کارگران و بخش های مختلف مردم تبدیل شده است.

از سویی دیگر سخن از اوضاع سیاسی متفاوتی است. ما سال ٨٨ و خیزش انقلابی مردم را پشت سر گذاشته ایم و مردم در کمین فرصتی برای رها شدن از شر جمهوری اسلامی هستند. ما با یک جنبش اعتراضی هر روزه کارگری روبرو هستیم که در آن کارگر از یک زندگی انسانی و حق و حقوقش سخن میگوید و این مبارزات نقش مهمی در تحرک سیاسی جامعه داشته است. ما در شرایطی قرار داریم که جنبشی جهانی علیه سرمایه داری و نظم موجود، بیش از هر وقت به خشم و اعتراض مردم در سراسر جهان افق و پرچم داده است. و خلاصه اینکه ما در شرایطی قرار داریم که روز اعتراض سراسری اش را روز اول مه، روز جهانی کارگر اعلام کرده است و فراخوانش اشغال جهان توسط ٩٩ درصدی هاست.

در پرتو چنین شرایطی است که می بینیم در برابر تهاجم هر روزه حکومت به زندگی و معیشت کارگران و توده های مردم، نه تنها جامعه به استیصال کشیده نشده بلکه اعتراض وجه مشخصه اش است و حالت انفجاری آن به موضوع بحث و جدال هر روزه حکومت و هراس دائمی شان تبدیل شده است.

در چنین شرایطی است که بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها که مستقیما به معاش و زندگی کارگران و کل جامعه مربوط میشود، داغ است. در چنین شرایطی است که تصمیم جنایتکارانه جمهوری اسلامی مبنی بر ٣٨٩ هزار تومان حداقل دستمزد برای کارگران بیش از هر وقت به خشم و اعتراض کارگران و کل جامعه دامن میزند.

به عبارت روشنتر اینها همه مولفه های مهمی است که جایگاه سیاسی و اجتماعی اعتراض علیه تصمیم شورایعالی کار جمهوری اسلامی و جنگ بر سر خواست افزایش دستمزدها را به روشنی نشان میدهد. جنگی که باید وسیعا به استقبالش رفت و صف خود را سازمان داد. جنگی که به طور واقعی مدتهاست شروع شده است و کارگران قبل از اعلام تصمیم جنایتکارانه دولت بر سر میزان حداقل دستمزدها در سال ٩١ با بیانیه های روشنی اعلام داشتند که تصمیماتی که شورایعالی کار در مورد حداقل دستمزد میگیرد نه ربطی به نیازهای معیشتی آنان دارد و نه از ذره ای مشروعیت برخوردار است و تاکید کردند که تعیین حداقل دستمزدها میبایست توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگران تعیین شود. کارگران همچنین در بیانیه هایشان اعلام داشتند که خط فقر را نمی پذیرند و خواهان یک زندگی انسانی هستند. اعلام داشتند که حق خود میدانند که در برابر تنگناهای کمر شکن اقتصادی و فشارهای هردم افزون هزینه های زندگی، که زندگی و معیشت آنها را به خطر انداخته است بایستند و سال ٩١ را به سال اعتراضات گسترده خود تبدیل کنند.

خلاصه کلامم اینست که امروز در چنین شرایطی کارگران در بهترین موقعیت قرار دارند که تصمیم اعلام شده از سوی شورایعالی کارجمهوری اسلامی مبنی بر میزان حداقل دستمزدها در سال ٩١ را وسیعا مورد اعتراض قرار دهند. بیانیه دهند و متحد شوند و اعلام دارند که زیر بار دستمزدهای زیر خط فقر و این بردگی نخواهند رفت.

بحث بر سر خواست افزایش دستمزدها همانطور که اشاره کردم، بحث بر سر زندگی و معیشت همین امروز کارگر است. باید وسیعا بر سر این موضوع و چگونگی پیشبرد اعتراضی سراسری و متحد در مجامع عمومی کارگری به تصمیم گیری نشست. طومار های اعتراضی نوشت و در شهرهای مختلف اعتراضات متحد شکل داد. واقعیت اینست که امروز کل جامعه با این خواست همراه است. نه تنها کارگران بلکه معلمان، پرستاران و کل بخش های محروم جامعه زیر فشار تورم و گرانی خرد شده و خواستار افزایش حقوقهایشان و زندگی ای انسانی هستند. میتوان با خواست افزایش فوری دستمزدها به تدارک تجمعات گسترده در مقابل مراکز قدرت جانیان اسلامی رفت و همانطور که کارگران در تجمع اعتراضی شان در مقابل تامین اجتماعی اعلام داشتند، والستریت ایران را شکل داد. بویژه اول مه روز جهانی کارگر نزدیک است و این روز بهترین فرصت برای اعتراضی گسترده با خواست افزایش فوری دستمزدهاست. جنبش جهانی اشغال با شعار اول مه خیابانها در اشغال ما ٩٩ درصدی ها، جهانیان را به تظاهراتی سراسری در این روز فراخوانده است، وسیعا به این فراخوان پاسخ دهیم و خیابانها را به اشغال خود در آوریم و فریاد برآوریم که زیر بار دستمزدهای زیر خط فقر نخواهیم رفت. ما رفاه و زندگی ای انسانی میخواهیم.*