اعتصاب عمومی اسپانیا

٢٩ مارس ٢٠١٢ میلیونها کارگر اسپانیا در اعتراض به رفرمهای ضد کارگری دولت دست راستی ماریانو راخوی دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب که توسط دو تا از بزرگترین اتحادیه های کارگری بنامهای اتحادیه عمومی کارگران (UGT) و کمیسیونهای کارگری (CCOO) و برخی اتحادیه های دیگر فراخوان داده شده بود بزرگترین اعتصاب اسپانیا بشمار می آید. این هفتمین اعتصاب عمومی از سال ١٩٨۵ بود که آخرین مورد آن در سال ٢٠١٠، در اعتراض به سیاست ریاضت اقتصادی، صورت پذیرفت.

اسپانیا پنجمین اقتصاد اتحادیه اروپاست که با شروع بحران ساختاری اقتصادی جهانی در سال ٢٠٠٨ بسرعت وارد این بحران شد. رشد اقتصادی اسپانیا برای بیشتراز یک دهه از متوسط رشد اقتصادی اروپا بیشتر بود، اما ساختمان سازی بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور یعنی بیشتر از ١٢ درصد کل اقتصاد، را تشکیل میداد. طی سالهای رونق اقتصادی قیمت ساختمانها مرتبا بالا رفت و همراه آن وامهای مسکن نیز افزایش یافت. با شروع بحران اقتصادی جهانی رشد اقتصادی بسرعت کاهش یافت و اقتصاد اسپانیا وارد رکود شد. خرید و فروش ساختمان افت کرد بطوری که صدها هزار ساختمان تازه ساخت عاطل و باطل ماندند و کسی خریدارشان نبود. نرخ بیکاری بسرعت از حدود ٧ در صد به حدود ٢۴ درصد رسید و مردم از بازپرداخت وامها ناتوان گشتند. اگر چه بخش ساختمان سازی اقتصاد شدیدترین ضربه را متحمل شد، اما بخشهای دیگر هم ضربه دیدند. به این ترتیب اقتصاد اسپانیا در ردیف اقتصاد کشورهایی مثل ایرلند، یونان، پرتغال و ایتالیا قرار گرفت که در ورطه ورشکستگی کامل قرار گرفته اند. اما نکته مهم اینجاست که اقتصاد اسپانیا بتنهائی دوبرابر بزرگتر از اقتصاد ایرلند، پرتغال و یونان با هم است. ورشکستگی اقتصاد اسپانیا ورشکستگی تمام اقتصاد اتحادیه اروپا را بدنبال خواهد داشت.

سرمایه داران و دولتهای آنها راه حل حاضر و آماده ای برای بازسازی اقتصاد اسپانیا و گریز از ورشکستگی داشتند: ریاضت اقتصادی. دزدان و استثمارگران سرمایه دار راه حل را در این دیدند که برای بازسازی اقتصاد خود به سفره کارگران و اقشار زحمتکش حمله ببرند. دور اول این نسخه دزدان سرگردنه درسال ٢٠١٠ شروع شد. ۵ درصد از دستمزد کارگران زده شد، رشد افزایش حقوق بازنشستگی به تناسب تورم متوقف شد، پرداخت کمک هزینه برای تولد بچه متوقف شد، پراخت حقوق برای ۴۵ روز به ازای یکسال کار بشدت کاهش یافت و از خدمات اجتماعی دیگر زده شد. کارگران در پاسخ به این سیاستها اعتصاب عمومی ٢٩ سپتامبر ٢٠١٠ را سازمان دادند. این اعتصاب به فراخوان دو اتحادیه بزرگ کارگری، اتحادیه عمومی کارگران ( UGT)، و کمیسیون کارگری (CCOO) و چندین اتحادیه کوچکتر صورت میگرفت. کارگران توانستند برای یک روز اقتصاد اسپانیا را به زانو در آورند و قدرت جمعی خود را به رخ سرمایه داران بکشند. در تظاهراتی که همزمان با اعتصاب صورت گرفت نزدیک یک و نیم میلیون نفر، در صد شهر، شرکت کردند، با بیش از ۵٠٠ هزار نفر در مادرید و بیش از ۴٠٠ هزار نفر در بارسلونا.

ریاضتهای تحمیل شده سال ٢٠١٠ اما نتوانست کمکی به بحران اقتصادی در اسپانیا بکند. رشد اقتصادی مرتبا سقوط کرد و بر دامنه بیکاری افزوده شد. این بار سرمایه داران و نهادها (بانک جهانی، بانک مرکزی اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول، و اتحادیه اروپا) و دولتهای آنها خوابهای بسیار وحشتناکتری برای طبقه کارگر و اقشار زحمتکش دیدند. اینبار علاوه بر بالا بردن مالیات و زدن از دستمزدها و بیمه ها و رفاه اجتماعی، روابط کار باید عوض میشد. این بار طبقه کارگر و اقشار زحمتکش باید دست بسته به مسلخ سرمایه سپرده میشد. این بار باید دست کارفرمایان در استخدام و اخراج کارگران کاملا باز گذاشته میشد و قوانین بوروکراتیک و دست و پاگیر از سر راه برداشته میشد. در ماه فوریه سال ٢٠١٢ دولت ماریانو راخوی رک و راست با همین سیاست در برابر کارگران قرار گرفت. این بار هم پاسخ کارگران اعتصاب عمومی بود.
در ١٩ فوریه بدعوت اتحادیه های کارگری نزدیک دو میلیون نفر در تظاهرات علیه ریاضت اقتصادی و رفرمهای ضد کارگری شرکت کردند. در این تظاهراتها سطوح پایه اتحادیه ها به رهبران خود فشار آوردند تا فراخوان اعتصاب عمومی داده شود. در اعتصاب عمومی سال ٢٠١٠ هم این سطوح پایه اتحادیه ها بودند که رهبران خود را وادار به اعتصاب عمومی و تظاهرات کردند. در اعتصاب عمومی سال ٢٠١٠ اتحادیه های ملی گرای ناحیه باسک و برخی نواحی دیگر مانند گالیشیا و ناوارا شرکت نکرده بودند. در اعتصاب ٢٠١٢ این اتحادیه ها پیشقدم بودند و طبقه کارگر از اتحاد محکمتری برخوردار بود. حتی در این اعتصاب هم رهبران اتحادیه ها چشمشان را به مذاکره و تعدیل ریاضت های تحمیلی بود و نه پس گرفتن آنها. اما دولت دست راستی راخوی در پس این تظاهراتهای بزرگ عقب ننشست و بر پیش بردن رفرمهای ضد کارگری و باز گذاشتن دست کارفرمایان در استخدام و اخراج کارگران تاکید گذاشت.

علاوه بر تظاهراتهای پرقدرت چهل روز پیش، ١٩ فوریه، شعارها و پلاکاردهای فراوان بر روی دیوارها و معابر عمومی، حمایت شخصیتهای اجتماعی خوشنامی که قبلا به دفاع از حقوق کارگران معروف نبودند، شرکت کارگران در پیکت لاین ها (صفوف اعتصابی کارگران که مانع ورود اشخاص به یک محوطه خاص میشوند)، و شکست حزب مردم (حزب دست راستی ماریانو راخوی) در انتخابات برخی مناطق نشان از یک اعتصاب پرقدرت میدادند. اعتصاب بزرگ بود. اگر چه دولت و رسانه های سرمایه داران با استناد به سطح کاهش در مصرف برق ادعا میکنند که این اعتصاب کوچکتر از اعتصاب سال ٢٠١٠ بود، اما آمار و ارقام داستان دیگری تعریف میکنند. طبق گزارش دیک نیکولز (Dick Nichols) از بارسلونا که در سایت چپ سبز (Green Left) درج شده است آمار اعتصاب و تظاهراتهای همزمان به شرح زیر است:

صنایع سنگین ماشین آلات، لاستیک سازی، کشتیرانی، راه آهن، فولاد، پتروشیمی، معدن، کارخانه ها، و فروشگاههای عمده به تعطیلی کشیده شد. تنها شش نفر از ٢۵٠٠ نفر رفتگر شهرداری مادرید سر کار حاضر شدند. ٩٧ درصد صنایع سنگین در اعتصاب شرکت کردند. ٩٠ درصد دانشجویان و دانش آموزان کاتالونیا از اعتصاب حمایت کردند. ضعیفترین حلقه اعتصاب در ادارات دولتی و بخش تجارت بود و کارگران وزارت بهداشت عمومی هم نسبتا ضعیف شرکت کردند. اتحادیه پزشکان از اعتصاب حمایت نکرد. در منطقه باسک کارگران بهداشت شرکت وسیعی در اعتصاب داشتند. دولت راخوی ادعا کرده بود که افت استفاده از برق در مراکز تولیدی برای این اعتصاب در مقایسه با اعتصابات سال ٢٠١٠ کمتر بود، اما بنا به وب سایت “اقتصاد دانان در مواجه با بحران” این ادعا درست نیست و افت برق برای این اعتصاب بالاتر از اعتصابات پیشین است.

تظاهراتهای مربوط به اعتصاب ٢٩ مارس بزرگترین تظاهراتها از زمان شروع جنبش خشمگینان (Indignado) از ١۵ ماه مه ٢٠١١ بوده است. آمار دقیقی از تظاهرات کنندگان در دست نیست. در بارسلونا جمعیتی بین ٢٧٠ تا ٨٠٠ هزار نفر تخمین زده میشود. اقشار مختلف مردم از دانش آموزان و دانشجویان و مهاجران و کارمندان بعضا همراه با خانواده هایشان شرکت داشتند. روزهای ٢٨ و ٢٩ مارس، قبل از تظاهرات بزرگ، حداقل ٧٠ تجمع اعتراضی در محلات مختلف صورت گرفت که فعالین جنبش خشم نقش بارزی در آنها داشتند. تعداد شرکت کنندگان در مادرید ٩٠٠ هزار تا یک میلیون تخمین زده میشود. تقریبا در تمام شهرها تعداد تظاهرات کنندگان بیشتر از تظاهراتهای پیشین بود. در بارسلونا و مادرید تظاهر کنندگان با پلیس درگیر شدند و بیشتر از ١٧٠ نفر دستگیر شدند. کارگرانی که در مقابل بانکها و مراکز تجارت پیکت میکردند نیز با پلیس درگیر شدند.

راه حل کارگران اسپانیا چیست؟
این دومین هجوم وحشیانه سرمایه داران به سفره کارگران اسپانیا در کمتر از سه سال است. اگر دولت راخوی بتواند رفرمهای ضد کارگری خود را پیش ببرد آینده تاریکی در انتظار طبقه کارگر و اقشار زحمتکش اسپانیا هست. رفرمهای مربوط به روابط کار و باز گذاشتن دست کارفرمایان در استخدام و اخراج دلبخواهی کارگران تمام دستاوردهای دیگر تاکنونی کارگران را نیز در معرض نابودی قرار خواهد داد. این اولین حمله سرمایه داران به سفره کارگران نیست و آخرین آن هم نخواهد بود. حملات سرمایه داران با این رفرمها تازه شروع خواهد شد. هم اکنون حدود یک چهارم نیروی کار اسپانیا بیکار است. با این رفرمها نرخ بیکاری بسیار شدیدتر خواهد بود. کارگرانی که سرنوشت نان فرزندانشان در اختیار کارفرمایان باشد در اعتراض به نرخ استثمار و اجحافات دیگر دست به عصا خواهند گشت. تجربه سیاست ریاضت کشی اقتصادی در ایرلند، یونان، پرتغال و خود اسپانیا نشان داده است که بحران اقتصادی جهانی کنونی با این سیاستها حل شدنی نیست و سرمایه داران در مراحل مختلف دست به حملات جدیدتری خواهند زد.

از طرف دیگر رهبری اتحادیه های کارگری هنوز چشمشان به مذاکره و تعدیل رفرمهای دولت است. این رهبری قادر به استفاده از نیروی میلیونها کارگر مبارز و رزمنده برای عقب زدن حملات سرمایه داران نیست. طبقه کارگر اسپانیا نیازمند یک تشکیلات سراسری و یک رهبری رادیکال و سوسیالیست است که نتنها درمقابل سیاست ریاضت اقتصادی و حملات سرمایه داران به معیشت کارگران بایستد، بلکه با تکیه بر دخالت مستقیم کارگران در سرنوشت خود و در سرنوشت مراکز کار حقوق از دست رفته کارگران را از حلقوم سرمایه داران بیرون آورد. طبقه کارگر اسپانیا، مثل هر جای دیگری، همچنین احتیاج به یک حزب سیاسی و سوسیالیستی دارد که افق رهائی انسان و طبقه کارگر از نظام فاسد و استثمارگر سرمایه داری را پیش چشم جامعه بگیرد. طبقه کارگر اسپانیا همچنین باید دست خود را در دست هم طبقه ایها و هم سرنوشتهای خود در سایر کشورهای اروپائی، از ایرلند تا یونان تا ایتالیا تا انگلستان و فرانسه و تمام کارگران در سرتاسر دنیا بگذارد. فوریترین کار برای کارگران اسپانیا اعلام همبستگی با اعتصاب عمومی جهانی هست که توسط جنبش اشغال اوکلند فراخوان داده شده است. طبقه کارگر اسپانیا باید تجربیات خود را در اختیار کارگران کشورهای دیگر قرار دهد و نقش رهبری کننده در این اعتصاب جهانی بعهده بگیرد. طبقه کارگر اسپانیا با اعتصابات و تظاهراتهای میلیونی خود نشان داده است که چه نیروی عظیم و قدرتمندی هست. این نیرو را باید جهت داد، رادیکالیزه کرد، و در اتحاد با طبقه کارگر در سایر نقاط دنیا قویتر کرد و به جنگ نهایی با سرمایه داران و نظامشان برد. راه حل این است.*