در باره روز جهانی کارگر (اول مه) سال ۱٣۹۱ / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ایسکرا: سوالات زیادی حول و حوش اول مه امسال مطرح است، اهمیت آن و نقش و جایگاه این روز در جامعه و برای طبقه کارگر و…، اما می خواستم بعنوان اولین سوال بپرسم که اول مه امسال چه ویژگیهای دارد ؟ 
م. آسنگران: اولین ویژه گی اول مه امسال این است که دنیا پا به شرایط تازه و ویژه ای گذاشته است. ابعاد این موضوع جهانی است و ویژه گیهای آن هم جهانی است. بنابر این در ایران و طبقه کارگر و آنتی کاپیتالیستهای ایران هم در دل این شرایط به استقبال روز جهانی کارگر میروند. اولین تحولی که باید در ایران هم اتفاق بیفتد و فعالین معینی جلو بیفتند این است که جنبش آنتی کاپیتالیستی با اتکا به ۹۹ درصد مردم علیه یک درصد حاکمان به خود تعین ببخشد. کمونیسم کارگری و پیشروان طبقه کارگر ایران سالهای سال است که این آرزو و امیال انسانی را نمایندگی کرده اند. اما امروز شور انگیزی قضیه این است که همان ۹۹ درصدیهایی که عده محدودتری از کمونیستها و پیشروان طبقه کارگرآرزویشان را نمایندگی میکردند، اکنون در بخشهایی از جهان خودشان با سبک و سیاق امروزی به میدان آمده اند. با به میدان آمدن پرچم ما ۹۹ درصدیم علیه یک درصد، چهره دنیا تغییر کرد. این یک تحول امیدبخش و مهم است. جنبش کارگری و کمونیستی در ایران امروز باید با همین پرچم ما ۹۹ درصد علیه یک درصد هستیم به میدان بیایید.
به اعتقاد من امروز سر در همه نشریات، سایتها، و رسانه ها قطعنامه ها و بیانیه ها و… باید این شعار حک شود.” ما ۹۹ درصدیها علیه یک درصدیها میخواهیم جامعه را بر قاعده آن قرار دهیم” “ما حکومت یک درصدیها را قبول نداریم”.  “ما حکومت و اداره جامعه را حق طبیعی ۹۹ درصدیها میدانیم”. این شعارها رادیکالترین و توده ای ترین خواست و امیلا بشر امروز را نمایندگی میکند. از نظر من ویژه گیهای امروز اینها هستند و کمونیستهای ایرانی باید این مهم را دریابند.
ایسکرا: امسال جنبش اشغال در لس آنجلس و لانگ بیچ آمریکا پیش قدم فراخوان نه تنها برگزاری اول مه شده اند بلکه مردم جهان را به اعتصاب عمومی دعوت کرده اند، جواب مثبت به این فراخوان برای کارگران و مردم ایران چقدر اهمیت دارد؟
م. آسنگران: ببینید هم آغاز جنبش ۹۹ درصدیها و هم این فراخوانها که شما به آن اشاره کردید بخشی از این جنبش آنرا فراخوانده است. دلیل روشن است این جنبش یعنی جنبش ۹۹ درصدیها علیه یک درصدیها، خود را جنبشی جهانی میداند و مقید مرزهای ملی، مذهبی، نژادی و… نیست. فراخوانش به همان ۹۹ درصدیها در جهان است. این یک مولفه بسیار مهم در دنیای امروز است که با پرچم ملی، ناسیونالیستی، قومی و مذهبی و… مرزبندی میکند. از انسان آغاز کرده و میخواهد به انسان برسد. همان کاری که مارکس انجام داد. انسان و حقوق انسان معیار اول و آخرش است. اگر ملی گرایان و مذهبی ها و قومپرستان میخواهند نوع بشر را به چند پاره تقسیم کنند و به جان همدیگر بیندازند، این جنبش ۹۹ درصدیها بشر و نیازهای بشر را دیده است و برای رهایی از قید و بندهای کاپیتالیسم این فراخوان را داده است. طبیعی ترین جواب در ایران هم این است که جواب مثبت به این فراخوان بدهیم. اما اگر زورمان نرسید جواب کامل به آن بدهیم، باید در این راستا اعلام کنیم که ما منفعتی خارج از منفعت ۹۹ درصد جامعه نداریم و با این پرچم در اول مه به میدان بیاییم. در تعادل قوای امروز باید تشخص داد و تصمیم گرفت که چگونه میتوانیم خود را به این جنبش وصل کنیم و پیام خود را به آن بدهیم و صدای آنرا در ایران به گوش همگان برسانیم. این مسایل دیگر در حد مسایل فنی، تاکتیکی و وظیفه فعال محلی است. هر کس در کشور و شهر و محله و محیط کارش باید راه اجرا شدن و بلند کردن این پرچم را پیدا کند و آنرا به اهتزاز در آورد.
ایسکرا: اول مه امسال در سطح جهانی چقدر میتواند آن نقش کلیدی و شعار” کارگران جهان محتد شوید” را واقعا به نمایش بگذارد؟
م. آسنگران: کسی نمیتواند پیشگویی کند. اما باید برای آن تلاش کرد و امیدوار بود. میگویم تلاش چون همه اتفاقات این جهان خوب یا بدش به پراتیک انسانی مربوط است. ولی صرف همین فراخوان جهانی برای اعتصاب و دست از کار کشیدن در جهان در نوع خودش بی نظیر است. در هر حدی که این فراخوان جواب بگیرد به همان اندازه اتحاد و همبستگی بین جنبش ۹۹ درصدیها بوجود آمده است. همینکه من و شما داریم در مورد این واقعه با علاقه حرف میزنیم و تلاش میکنیم که این فراخوان جواب مثبت بگیرد، و آرزو میکنیم که این اتحاد بوجود بیاید، خود یک قدم مهم در همین راستا است. اما باید بدانیم که ما تنها نیستیم صدها و هزاران و چه بسا میلیونها انسان مبارز و معترض من و شما اکنون به این اتحاد و پیروزی این جنبش فکر میکنند، ایده میپرورانند، و به حرکتها و اقدامات خاصی مبادرت میکنند. این یعنی جنبشی جهانی علیه سرمایه داری و این امید بخش ترین اتفاقی است که بعد از فرو ریختن دیوار برلین میتوانست بیفتد. من یکی با شنیدن و دیدن ابعاد این جنبش بیش از همیشه به پیروزی امیداور شده ام و به سهم خود تلاش میکنم که سرعت این پیروزی و پیشروی را بیشتر کنم. طبعا از همه رفقایم و همه هم طبقه هایم میخواهم که با همین احساس و خوشبینی به میدان بیایند. ما میتوانیم و باید چهره ضد انسانی دنیای امروز را متحول کنیم و انسانیت را به جای آن بنشانیم.
ایسکرا: اول مه در ایران و بویژه در شهرهای کردستان با وجود تمام وحشیگیریهای رژیم اسلامی به سنتی دیرینه و پایدار تبدیل شده است. به نظر شما چه اقداماتی می تواند اول مه امسال ایران را دگرگون کند و آنرا را بر متن اوضاع کنونی قرار دهد؟
م. آسنگران: اولین اقدام این است که فراخوان ” جنبش اشغال در لس آنجلس و لانگ بیچ آمریکا” را خطاب به خودمان بدانیم. اگر این فراخوانها را که امیدوارم شما هم در نشریه ایسکرا درج کنید، خطاب به خودمان بدانیم اولین اقدامات عملی ما در هر محل و از جمله در کردستان این خواهد بود که صف ۹۹ درصدیها را متحد کنیم و به میدان بیاوریم. هر کسی به هر دلیلی خود را ناراضی و ضد سرمایه داری و برای رهایی از این سیستم تعریف کرده است میتواند متحد ما باشد. آنتی کاپیتالیسم و اینکه ما ۹۹ درصد علیه یک درصد هستیم معیار ما برای اتحاد و همبستگی است. باید در ایران و طبعا کردستان هم، صف ضد سرمایه داری که صف ضد ناسیونالیسم و اسلامیسم هم هست را متحد کنیم. باید با صدای رسا در کردستان اعلام کنیم ما ۹۹ درصدیها خود را بخشی از یک جنبش جهانی میدانیم که علیه سیستم و قوانین سرمایه داری است. باید اعلام کنیم ما جنبش آنتی کاپیتالیستها هستیم. به این معمان باید اعلام کنیم ما علیه ملی گرایی، قومپرستی، و علیه هر نوع ایجاد تفرقه در صفوف ۹۹ درصدیها هستم. با این شعارها و بااین خواسته ها هیچ جریان مرتجعی یارای مقاومت در مقابل ما را نخواهد داشت.

ایسکرا: با توجه به اوضاع فلاکتبار مردم و طبقه کارگر در ایران، به نظر شما چه خواستهایی می تواند در اول مه امسال مطرح شود؟
م. آسنگران: در ایران امروز شرایطی حاکم است که شباهت بسیاری به مصر و تونس و لیبی و سوریه و… دارد. انقلابات این کشور ها علیه فقر و برای آزادی بود. اینکه جنبشهای ارتجاعی و قدرتهای جهانی چه بلایی بر سر این انقلابات آوردند، همچنانکه در سال ۱٣۵۷ در مورد انقلاب ایران هم همین کار را کردند موضوع دیگری است. اما نفس انقلابات بر حق بود. انقلاب مردم یعنی همان ۹۹ درصدیها علیه یک درصدیها بود. این انقلابات علیه فقر و برای آزادی بود. هر تعریف من در آوردی دیگری از این انقلابات نادرست و غیرمسئولانه است. در ایران امروز هم داستان همین است. برای رهایی از فلاکت باید زمینه های انقلاب علیه فقر و برای آزادی را فراهم کرد. اما خواسته های فوری و تاکتیکی تری مطرح است باید به آن توجه کرد. مسئله تعیین دستمزد از جانب دولت برای سال ۱٣۹۱ یک دهن کجی آشکار به طبقه کارگر و تمام مزدبگیران ایران بود. این باید وسیعا مورد اعتراض قرار بگیرد. گرانی و تورم و ابعاد بیکاری و بحران تشدید شونده مسایل مهمی هستند که جامعه را به قهقرار برده است و باید به حاکمان افسار زد و به آنها ایست داد و اجازه نداد این چنین جامعه را به ورطه نابودی سوق دهند.
ایسکرا: نقش رهبران و فعالین کارگری برای کشاندن بیشترین توده مردم به مراسمهای اول مه کجاست، فراخوان شما به آنها چیست ؟
م. آسنگران: من فکر میکنم خیلی وقت است که دوره کار محفلی و محدود و کم تاثیر به سر آمده است. کسانی که هنوز اندر خم محافل چندنفره خود هستند و فکر میکنند باید کارهای جدی را بعدا انجام بدهند، و فعلا در حد محافل دوستی و خانوادگی میخواهند تاثیر گذار باشند، فقط اتوپیای خود را عیان نمیکنند، بلکه پرت بودن و بی ربط بودن خود را به دنیای امروز بیان میکنند. این نوع تفکر در میان چپهای داخل و خارج کشور هم وجود دارد. اینها را باید همچنان در محافل حاشیه ای خود رها کرد. من فکر میکنم امروز وقت آن است که باید رسما و علنا به اسم نمایندگان جامعه و رهبران لایق جامعه به میدان آمد و اعلام کرد که ما این شرایط را نمیپذیریم. باید اعلام کرد ما انسانیم و حق داریم که از یک زندگی با استاندارد انسان مدرن امروز برخوردار باشیم. باید با اعتماد بنفس اعلام کرد این دنیای وارونه را میخواهیم بر قاعده آن بنا نهیم. فعال و رهبر کارگریی که این مسایل را نبیند میتواند آدم شریفی باشد، اما در دنیای واقعی جنبشهای دیگر منتظر ما نمیشوند و کارشان را خواهند کرد. جامعه باید در سیمای ما کمونیستها و فعالین کارگری، اعتماد بنفس و مسئولیت پذیری را مشاهده کند. باید کاری کرد که جامعه بتواند اعتماد کند و اتکایش را از نیروهای سنتی بردارد و به این جنبش نوین متکی شود. کسیکه هنوز در حد الفبا میخواهد امروز وارد سیاست بشود و قرار است علم و دانش و توانایی و قدرتش را بعدا نشان بدهد و هنوز در محافل خانوادگی میخواهد بر جامعه تاثیر بگذارد، نسخه سر خرمن است، به درد کسی نمیخورد. کسی این نوع تفکر را جدی نمیگیرد و نباید جدی بگیرد. اینها را میگویم چون این نوع گرایش هر چند حاشیه ای را در چپ داخل و خارج کشور میبینم.
در جریان ۸ مارس روز جهانی زن حتی از رفقای خودمان در داخل چنین نامه هایی دریافت کردیم. در خارج هم میبینم که رفقایی با سابقه زیاد مبارزاتی هنوز میخواهند چند ده سال آینده بروند تحقیق و تفحص کنند و شاید جریان بهتری درست کنند. در یکی از این نامه ها که از داخل ایران رسیده بود، قید شده بود که ما روز جهانی زن را در یک خانه برگزار میکنیم. اگر من مستقیم با آن رفیق در تماس بودم میگفتم که لطفا این زحمت را هم نکشید. به درد کسی نمیخورد و شما هم نفعی از آن نمیبرید. کمونیستی که ایمایج خود را این چنین کوچک ببیند بدرد جوابگویی به مسایل امروز نمیخورد. فعال و رهبر کارگری باید این نوع گرایشات غیر اجتماعی را بشناسد و راه طبقاتی خود را برود. باید رسما و علنا در جامعه ظاهر شد و به عنوان رهبران لایق جامعه در مقابل حاکمان یک درصدی قد علم کرد. *