سال ٩٠ سال اعتراضات گسترده کارگران در ایران

 سال ٩٠ سال فلاکت بیسابقه، سال گرانى و فقر و تباهى بیشتر براى کارگران و کل مردم ایران بود. سال ٩٠ اقتصاد جمهورى اسلامى زیر فشار تحریمها و انزواى بین المللى جمهورى اسلامى بیش از پیش فلج و بحرانی شد و همین بهانه ای گردید که این حکومت حمله اش به معیشت و زندگی مردم را در ابعادی گسترده تر و تکاندهنده تر به جریان اندازد. به این لحاظ سال ٩٠ سال ویژه ای بود. وضعیتی که همچنان ادامه دارد و بحرانی با ابعادی بیسابقه جامعه را به حد انفجار رسانده است. به عبارت روشنتر سال ٩٠ سال بیکارسازیهای وسیع و هزاران نفره، سال نپرداختن دستمزدها و سال محدودتر کردن و حرس کردن بیشتر معیشت و هر گونه حق و حقوق کارگران بود.

اما در عین حال سال ٩٠ سال اعتراضات گسترده کارگران بود. بویژه انقلابات شمال افریقا و جنبش جهانی علیه سرمایه داری، جنبشی که وال استریت می نامندش و شعارش قدرت بدست ما ٩٩ درصدیهاست، افق جدیدی در برابر کارگران ایران و کل جامعه قرار داده و تحرک بیشتری به فضای اعتراضی جامعه داد. چنانکه پژواک این جنبش و زمزمه های “والستریت ایران” را امروز میتوان در جنبش کارگری شنید. نگاهی به مبارزات کارگری در سال گذشته، تصویری گویا و واقعی از چنین اوضاع را به ما نشان میدهد:

١- سال ٩٠ با اعتراضات هزاران نفره کارگران پتروشیمی ماهشهر شروع شد. و مبارزات با شکوه این کارگران مهر خود را به مبارزات کارگری در این سال کوبید و تحرک جدیدی در میان کارگران و کل جامعه بوجود آورد. بطور واقعی تظاهرات هزاران نفره کارگران چند مجتمع پتروشیمی ماهشهر در یکی از صنایع کلیدی وابسته به نفت در جنوب ایران، آنهم با خواست تعرضی کوتاه شدن دست پیمانکاران و دلالان مفتخور در محیط های کار و قراردادهای مستقیم کارگری یک نقطه عطف و یک اتفاق سیاسی مهم در سال ٩٠ بود. بویژه خواست این کارگران خواستی بود که اساسا بر یک معضل اساسی کل کارگران در ایران از جمله کل کارگران صنعت نفت و مجتمع های بزرگی چون ذوب آهن اصفهان، ایران خودرو و بخش عظیمی از کارگران که با این شرایط برده وار کار به استخدام درآمده و کار میکنند، انگشت میگذاشت. این مبارزه تاثیرات خود را بر مبارزات همین بخش از کارگران و نه تنها این بلکه معلمان و پرستاران و بخشهای دیگر کارگران نیز گذاشت. اعتصاب قدرتمند هزاران کارگر پتروشیمی ماهشهر در فروردین ٩٠ در واقع اعلام پایان دادن به شکل برده وار قرار دادهای پیمانی بود و این نبرد در سراسر سال ٩٠ جریان داشت. تا اینکه در بیستم دی ماه وقتی کارگران دیدند که به خواستشان پاسخ داده نمیشود، در اقدامی هماهنگ اولتیماتوم به اعتصاب دادند. در عکس العمل به این اولتیماتوم مدیریت و حراست پتروشیمی ها سراسیمه به تقلا در آمدند، خواهان مذاکره با نمایندگان کارگران شدند و سرانجام هم با قبول اضافه کردن مبلغی به دستمزد کارگران خواهان فرصت دیگری برای اجرایی کردن این خواست شدند. بدین ترتیب کارگران پتروشیمی ماهشهر یک قدم دولت اسلامی و کارفرمایان را عقب رانده اند و همچنان بر سر خواستشان هستند و اعلام کرده اند که از خواست خود کوتاه نخواهند آمد و اگر پاسخ نگیرند با قدرت بیشتری به میدان خواهند آمد.

مبارزات کارگران پتروشیمی ماهشهر تاثیرات خود را بر مراکز دیگر کارگری و جلو کشیده شدن خواست کوتاه شدن دست واسطه ها در مراکز مختلف کارگری گذاشته است. از جمله در همین یکساله ما شاهد جنب و جوش بیشتری در مراکز وابسته به نفت و مشخصا پالایشگاه آبادان با طرح همین خواست بودیم. بطور مثال در جایی چون شرکت مپنا واقع در شهر صنعی مورچه خورت اصفهان در همین اسفند ماه ١۵٠٠ کارگر قراردادی این شرکت که از طریق شرکت واسطه ای نیکو سر برای کارخانه رآکتور سازی مپنا کار میکردند توانستند بعد از مدتها مبارزه این خواست را به کرسی نشانده و مدیریت را عقب برانند و به استخدام مستقیم شرکت مپنا درآیند.

٢- کشیده شدن اعتراض به مراکز کلیدی کارگری جنبه مهم دیگر اعتراضات کارگری در سال ٩٠ است و به این اعتراضات وزن بیشتری داده است. علاوه بر پتروشیمی ماهشهر ما شاهد اعتراضات کارگری در مراکز مختلف صنعت نفت و پتروشیمی ها در شهرهای دیگر، کارگران ذوب آهن اصفهان و غیره هستیم. محورهای اصلی این اعتراضات خواست کوتاه شدن دست پیمانکاران از محیط های کار، اعتراض علیه اخراج ها و اعتراض به تعویق پرداخت دستمزدها است. یک نمونه این مبارزات در پالایشگاه نفت آبادان در اردیبهشت ماه است که چندین روز متوالی طول کشید. در این حرکت اعتراضی کارگران تجمع کردند. با نیروی انتظامی رژیم درگیر شده و در برابر آنان با شعارهایی چون “کارگر کارگر اتحاد اتحاد” و “مرگ بر استثمار” ایستادند. در تداوم همین اعتراضات در سوم خرداد ماه وقوع انفجار در یکی از قسمتهای پالایشگاه زخمی شدن یازده کارگر همزمان با افتتاح ﺁن توسط احمدی نژاد٬ باعث شدت یافتن فضای اعتراض و مبارزه در میان کارگران گردید. گرچه این مبارزات هنوز به عملی شدن خواستهای کارگران منجر نشده است، اما به روشنی نشانگر یک تحول در این مراکز مهم کارگری است. بعد از آن نیز در طول سال ٩٠ ما به مناسبتهای مختلف شاهد اعتراضات کارگران در این مراکز هستیم.

٣- برگزاری اول مه و نقطه اوج آن اول مه سرخ و رادیکال در شهر سنندج یک اتفاق مهم دیگر در جنبش اعتراضی کارگری در سال ٩٠ است. جنب و جوش برای برگزاری اول مه در این سال گسترده بود. صفی از رهبران و فعالین کارگری با قطعنامه ای مشترک جلو آمده و پرچم اول مه را برافراشتند. قطعنامه هفت تشکل کارگری بطور واقعی، کیفرخواست کارگران و کل جامعه علیه توحش سرمایه داری بود و در روز جهانی کارگر، در این روز مهم، کارگران با این کیفرخواست جلو آمدند و اعلام داشتند که دیگر به این بردگی تن نخواهند داد. این قطعنامه و این اتحاد در شکل گیری اول مه بزرگ در شهر سنندج به ثمر رسید. همچنین در این روز کارگران کیان تایر در ادامه اعتراضات خود بر سر خواستها و مطالباتشان به خیابان آمدند و با پلاکارد گرامی باد اول مه، زندگی انسانی حق مسلم ماست، حرف دل تمام کارگران را بیان کردند. کارگران پاکدشت نیز اعلام داشتند که با مجوز، بی مجوز برای اول مه روز جهانی به خیابان می آیند و این روز را گرامی میدارند.

٣- اعتراض به تهاجم رژیم به زندگی و معیشت کارگران تحت عنوان تغییر در قانون کار یک موضوع مهم دیگر در اعتراضات کارگری در سال گذشته است. از جمله در این رابطه اعتراضات گسترده ای از سوی کارگران به صورت بیانیه و قطعنامه و تجمعات اعتراضی صورت گرفت. تشکلهایی که به همت خود کارگران ایجاد شده است، اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای شرکت واحد، کمیته هماهنگی ، انجمن صنفی فلزکار و مکانیک و جمع هایی از کارگران به این مناسبت بیانیه دادند و اعتراض خود را اعلام کردند. همچنین حدود سه هزار کارگر در روز ٢٩ آبان در اعتراض به این امر مقابل مجلس اسلامی دست به تجمع زدند. در این روز کارگران با شعارهای مرگ بر سرمایه داری، تغییر در قانون کار والستریت ایران، اعتراض خود را به کل این نظام و این بربریت اعلام داشتند. در این تجمع اعتراضی کارگران با در دست داشتن پلاکاردهایی که بر رویش نوشته شده بود، کارگر، کارگر اتحاد اتحاد، وزیر بی لیاقت استعفا استعفا، مرگ بر سرمایه دار، و با شعارهای مجلس به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی و اشاره به والستریت در واقع به نوعی اولتیماتوم خود را دادند و مقابل مجلس اسلامی را که همواره محل تجمعات اعتراضی کارگران و بخش های مختلف جامعه بوده است، را محل تجمعات بعدی خود اعلام کردند.

نظیر چنین حرکتی را در تبریز نیز شاهد بودیم و در همان روز در این شهرهزاران نفر از کارگران و بازنشستگان آذربایجان شرقی در اعتراض به برده وارتر شدن شرایط حاکم بر کارشان تجمع کردند و با شعارهایی نظیر “کارگر اویاخدی اوز حققینه دایاخدی” (کارگر بیدار است، از حق خود آگاه است) و “وزیر بی لیاقت استعفا استعفا” سر دادند.

۴ – مقابل مجلس اسلامی به محل تجمعات اعتراضی هر روزه کارگران و بخش های مختلف جامعه تبدیل شده است. سال گذشته ما شاهد نمونه های جالبی از چنین تجمعات اعتراضی بودیم. علاوه بر تجمع نزدیک به سه هزار کارگر در روز ٢٩ آبان در این محل، میتوان به تجمعات پی در پی کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان در این محل اشاره کرد. حتی در یک مورد در آذرماه سال گذشته کارگران بازنشسته از شهرهای مختلف شمال و خراسان٬ خود را به این محل رساندند و اعتراض خود را به تعویق دستمزدهایشان اعلام داشتند. از جمله دیگر تجمعات کارگری مقابل مجلس اسلامی، تجمعات کارگرانی است که از شهرهای مختلف به تهران می آیند. این نوع حرکات اعتراضی را اساسا در میان کارگران نساجی های قزوین و شمال بسیار میتوان دید.

۵ – مورد دیگر حائز اهیمت در مبارزات کارگری در سال ٩٠، تبدیل شدن مراکزی در شهرهای معین به کانون های دائمی اعتراض و مبارزه است. این مراکز اعتصابی و در حال اعتراض، تاثیرات خود را بر دیگر کارخانجات و حتی بعضا در کل شهر گذاشته اند. نمونه هایی از این کارخانجات، مخابرات راه دور در شیراز، لوله سازی خوزستان، نساجی های قزوین، نساجی قائم شهر و ذوب آهن اصفهان است.

ذوب آهن اصفهان یکی از مراکز دائمی اعتراض در سال ٩٠ بود. کارگران ذوب ﺁهند بارها و بارها در رابطه با دستمزدهای معوقه خود دست به تجمع و اعتراض زدند. از جمله در آذرماه سال گذشته دو هزار نفر از این کارگران در مقابل درب ذوب آهن تجمع داشتند و در طول این ماه مرتبا تجمع کردند ، جاده بستند، پیکت اعتراضی برپا داشتند و شعار دادند و فریاد زدند تا دو ماه دستمزد عقب مانده خود را نقد کنند. اعتراضاتی که نهایتا مقامات ذوب آهن و دولت را به عقب نشینی واداشت و ناگزیر شدند بخشی از طلب کارگران را بپردازند. انعکاس گسترده این اعتراضات، موضوع را به صدر اخبار روزنامه های حکومتی برد . همچنین در روزهای ١٣ و ١۴ اسفند ۴٠٠٠ کارگر شاغل در ذوب آهن اصفهان در عکس العمل به نقض وعده مدیریت و اطلاعیه ای که در آن اعلام شده بود که بعد از این کارگران قرارداد مستقیم بصورت سالانه تسویه حساب خواهند شد، دست به اعتصاب زدند و در ١۵ اسفند مدیریت عقب نشینی کرده و کلا این اطلاعیه را تکذیب کرد! همزمان کارگران بازنشسته در این مرکز کارگری به علت دو ماه دستمزد عقب مانده خود اولتیماتوم به تجمع داده بودند که نهایتا در آخر اسفند طلب آنها پرداخت شد. یک نمونه جالب دیگر از اعتراض در ذوب آهن اصفهان در همین ماه تحصن کارگران اخراجی شرکت تولید منگنه در محوطه کارخانه بود. مدیریت این شرکت ۵٠ نفر از کارگران را از کار بیکار کرد و در اعتراض به این موضوع کارگران اخراجی به همراه خانواده هایشان در محوطه شرکت چادر زدند و به تحصن نشستند و بعد وقتی که کارگران معترض اخراجی از سوی اطلاعات رژیم مورد تهدید قرار گرفتند، باقی کارگران شاغل در حمایت از همکاران اخراجی خود دست به اعتصاب زدند.

در مخابرات راه دور نیز کارگران بعضا هر روزه تجمع اعتراضی داشتند. و با پلاکاردهایشان و با شعار زندگی ، معیشت ، حق مسلم ماست، اعتراض خود را بیان میکردند. این اعتراضات بطور واقعی باعث شده است که هم اکنون این کارخانه و مبارزات کارگران به مرکز توجه مردم در شهر شیراز تبدیل شود.

همچنین در قزوین کارگران ریسندگی همین نقش و موقعیت را در این شهر دارند و ما بارها شاهد تجمعات همزمان چندین کارخانه در مرکز این شهر بوده ایم. کارخانجات ریسندگی قزوین نظیر ناز نخ و مه نخ و فرنخ و غیره از جمله مراکزی هستند که در طول تمام سال ٩٠ در حال تجمع، بستن جاده و اعتراض بوده اند برای اینکه حق و حقو قشان را بگیرند.

نساجی قائم شهر نیز در سال ٩٠ همواره مرکز اعتراض کارگران در این شهر بوده است. در آذر ماه امسال بود که کارگران این کارخانه هنگامی که از حضور احمدی نژآد در این شهر به مناسبت سالگرد مرگ علی کردان وزیر سابق کشور با خبر شدند، با راهپیمایی خود را به آنجا رساندند. در همانجا بود که یکی از کارگران معترض با پرتاپ لنگه کفشی بطرف احمدی نژاد خشم و اعتراض خود را بیان کرد. کارگری که بعدا خبر دستگیری او در سایتهای جمهوری اسلامی انعکاس یافت. این کارگران دستمزد بیش از یکماه خود را طلب دارند.

نمونه دیگر از چنین مراکزی لوله سازی خوزستان است. خوزستان منطقه ای است که خود حکومت بارها و بارها از برگزاری جلسات بحران در رابطه با اعتراضات کارگری و مشخصا مبارزات کارگران لوله سازی سخن گفته است. این کارگران ٢٩ ماه دستمزد خود را طلب دارند. این کارگران چندین سال است که بطور مرتب با تجمع کردن و راهپیمایی و اعتراض تکه تکه دستمزدهای معوقه خود را توانسته اند از حلقوم مفتخوران جمهوری اسلامی بیرون بکشند و همچنان بر خواست کاراندازی دوباره کارخانه و پرداخت بموقع دستمزدهایشان تاکید دارند.

و بالاخره میتوان در ردیف همین کارخانه ها از کشت و صنعت شوشتر نام برد. در این کارخانه در دی ماه و اسفند ماه ما شاهد اعتراضات گسترده ای در میان کارگران بودیم. بطوریکه در دیماه کارگران این کارخانه با نیروی سرکوبگر درگیر شده و کارخانه را تحت کنترل خود در آوردند . در اسفند ماه نیز ٣٠٠٠ کارگر نی بر کشت و صنعت کارون شوشتر که در روزهای ٢١ و ٢٢ اسفند در اعتصاب بودند، سرانجام پس از اعلام عقب نشینی مدیریت و وعده عملی کردن خواستهایشان٬ به سر کار بازگشتند. اما اعلام داشتند که در صورتی که خواست آنها مبنی بر اجرای طرح طبقه بندی مشاغل اجرا نشود، اینبار ۵٠٠٠ کارگر این شرکت دست به اعتصاب و راهپیمائی خواهند زد.

از نمونه های دیگری از این دست میتوان کارخانجات نساجی کاشان ، کشت و صنعت کارون، آوانگان اراک، کارگران سد گتوند، کیان تایر، پارس متال، نورد لوله صفا، ریسندگی پرریس سنندج، پرهون طرح در نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج و صنایع فلزی در تهران، را نام برد.

۶ – وجه مهم دیگر اعتراضات کارگری در سال ٩٠، نسبتا طولانی بودن این اعتراضات و پافشاری متحدانه کارگران بر خواستهایشان است. نمونه هایی چون پتروشیمی ماهشهر، و نمونه های مختلفی از اعتراضات کارگری در شهرهای مختلف را جلوتر اشاره کردم. موارد دیگر آن، اعتراضات کارگران متروی اهواز، مخابرات راه دور آبادان، شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز است. در متروی اهواز اعتصاب کارگران در شهریور ماه، ٢٢ روز بطول انجامید. در مهر ماه نیز کارگران شرکت پیمانکاری پتروسینا در پتروشیمی آبادان یکماه تمام در اعتصاب بودند.

٧- در سال ٩٠ همچنین نمونه هایی از تجمع کارگران بیکار و جوانای جویای کار در آبادان را داشتیم که به نوبه خود الگوی خوبی از اعتراض و مبارزه علیه بیکاری و برای خواست بیمه بیکاری بدست داد.

٨- تجمع خانواده های کارگران زندانی و حمایت بخش هایی از مردم از این تجمعات برای آزادی کارگران زندانی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از فعالین کارگری سرشناس و اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران یک حرکت اعتراضی مهم در سال ٩٠ است. حرکتی اعتراضی که بعد از دو هفته به موفقیت رسید و کارگران توانستند این دو فعال کارگری را از زندان آزاد کنند. بعد از آنهم وقتی که سرکوبگران حکومت دست به دستگیری های دیگری در این شهر زدند، باز با تجمعات اعتراضی خانواده های این کارگران و حمایت مردم روبرو شدند. این حرکت اعتراضی بطور واقعی الگویی در مقابل همه کارگران و کل جامعه قرار داد تا با تجمعات اعتراضی خود و همراه با خانواده های کارگران زندانی و زندانیان سیاسی، زندان این ابزار سرکوب را از دست جمهوری اسلامی بگیرند و درب زندانها را بگشایند.

اینها همه گوشه هایی از اتفاق مهمی است که در سال ٩٠ در جنبش کارگری ایران شاهدش هستیم. و تصویری گویا از یک فضای فعال در جنبش کارگری و رشد و گسترش جنبش کارگری در سال گذشته را بدست میدهد. در چنین شرایطی است که سال جدید، سال ٩١ آغاز میشود. به امید سالی پر از موفقیت و پیروزی.*