“حجاب اجباری و برهنگی زنان، دو روی یک سکه ا‌ند!..”

«تابعیت زن شکلى از ستم است که از نهاد جامعه طبقاتى سرچشمه گرفته، و چون در خدمت منافع سرمایه قرار دارد، تا امروز دوام آورده است‏.»

(فریدریش انگلس)

 

مقدمه:

منظور از نوشتن این مقاله، نگاهی‌ از جوانب تاریخی‌ – اجتماعی – سیاسی به مقوله عریانی است، دقیق تر شدن به جوهر جریانی که اخیرا به نام “جنبش” لختی ها (برهنگی) ملقب شده ، و برخی‌ از دوستان با بیان کردن اینکه اینگونه کمپینها تابو شکنی است و  می‌ تواند گامی باشد در پیشبرد اهداف انقلابی،  به حمایت کردن و ترویج آن پرداخته ا‌ند.

(۱) پوشش و فرهنگ پوشش:

پوشش در بین جوامع انسانی‌ تاریخ درازی دارد. این تاریخ شاید به قدمت زندگی‌ انسان از بدو پیدایش وی برسد، اما به دلیل ماندنی نبودن مواد اولیه لباس، از جمله پشم و گیاهان، باستان شناسان بسختی قادرند که پیدایش این پدیده را در بین جوامع انسانی‌ بدرستی تعیین نمایند. اما بر طبق موافقت عمومی، پیدایش پوشش را در میان جوامع انسانی‌ می‌ توان به حدود  ۷۲,۰۰۰سال پیش نسبت داد. البته، برخی‌ از انسان شناسان بر این عقیده ا‌ند که حتی هومئو هابیلیس و همینطور هومئو ارکتوس نیز از گونه ای پوشش بعنوان لباس برای محافظت خود استفاده می‌ کرده است. این فرضیه، قدمت پوشش را در میان نسل انسانی‌ به بیشتر از یک میلیون سال مربوط می‌ کند.

با این وجود، هزاره ها طول کشید تا اینکه انسان به مرحله پوشش امروزی، یعنی بشکل کاملش برسد. در جوامع باستانی، مانند مصر و یونان باستان، تا مدتها افراد، مرد و زن، به تنها قسمتی‌ از پوشش اکتفا می‌ کردند، و در مراسم مختلفی‌ نیز عریان ظاهر می‌ گشتند.

پوشش هم وجه حفاظت از سرما و گرما و جراحت فیزیکی داشت، و هم بتدریج بعنوان ابزار ارائه فرهنگ و تبادل احساسات و افکار بکار گرفته شد، و نیز در جوامع طبقاتی بعنوان سمبلی گشت از مرتبه اجتماعی افراد. خلاقیتهای هنری و فرهنگی پوشش را به ابزار بسیار موثری برای ارتباطات اجتماعی تبدیل کردند، و در واقع مذهب، نظامهای حاکم اقتصادی و فرهنگی، هر کدام نقش مهمی‌ در پدیده پیچیده پوشش داشته اند.

هویت جنسی و عملکرد پوشش در جداسازی نقش زن، مرد و کودک خودش بخش مهمی از فرهنگ و سیاست پوشش است. جوامع مردسالار از پوشش بعنوان جداسازیهای جنسیتی و محدود کردن رابطه زن و مرد استفاده کرده اند. رنسانس و جنبشهای اعتراضی به مذهب نیز طبیعتا، در زیر سوال بردن “فرهنگ پوشش” دوران عتیق و ماقبل رنسانس، نقش مهمی ایفا کرده ا‌ند.

هنر در دوران رنسانس بطور عموم، و مجسمه سازی و نقاشی در آن دوران بطور اخص،  با بمیان کشیدن انسان برهنه، در واقع تلاشی بودند در جهت به چالش کشیدن “خدا” و مذهب.

(۲) نگاهی‌ مختصر به تاریخ برهنگی در جوامع بشری

سالهای طولانی در مصر باستان، رسم بر این بود که مردها از قسمت کمر به بالا عریان و پابرهنه باشند، و زنان نیز فقط پارچه گشادی را به دور بدن خویش می‌ بستند، اما زنانی که برنامه های تفریحی اجرا می‌ کردند، در این مراکز عریان ظاهر می‌ شدند.

در یونان باستان، به زیبائی، چه با پوشش و چه بدون آن، اهمیت وافری داده می‌ شد. در اسپارتای یونان، ورزشکاران، در مراکز عمومی بدون لباس با هم به رقابت می‌ پرداختند، و زنان اسپارتان نیز مانند مردان، در برخی‌ از برنامه های عمومی و فستیوالها، عریان ظاهر می‌ گشتند.

در مجموع، پدیده شرم، اهانت یا آسایش فردی، مانع از نمایان شدن افراد – مرد یا زن – در سایر قسمتهای یونان، و سرزمینهای باستانی مشرق می‌شده است. اما در سرزمینهای آمریکای جنوبی، آفریقا و استرالیا، بدینگونه نبوده، و گفته می‌ شود که نژاد سلت، در جنگها نیز عریان ظاهر می‌ شده ا‌ند، که خود موجب آفریدن رعب و وحشت در میان سپاهیان مقابل می‌ گشته است.

در یونان باستان، از آنجا که به فعالیتهای ورزشی اهمیت زیادی داده می‌ شد، و ورزشکاران در اسپارتا در حین انجام  دادن فعالیتهای خود بدون لباس ظاهر می‌ شدند، بتدریج این رسم به سایر نقاط یونان، یونان بزرگتر، و حتی دورترین کشورهای مستعمره اش نفوذ کرد. ورزشکاران از تمام این نقاط در مسابقات المپیک شرکت می‌ کردند، و در هر رشته ای، از جمله بوکس بازی‌ و مسابقات زورآزمایی، بدون لباس ظاهر می‌ شدند.

این سنت عریانی که از یونان باستان آغاز شد، در واقع ریشه در باورهای مذهبی‌ مردم داشت. برای شرکت کنندگان افتخاری بود که بدن خویش را بعنوان نمونه ای از زیبائی افرینش، در اینگونه مراسم که معمولا با فستیوالهای مذهبی‌ نیز همزمان اجرا می‌ شدند، پیشکش خدایان کنند. شواهد اینگونه مراسم، بخصوص در یونان باستان، در آثار متعددی از مجسمه ها، کارهای موزائیک و نقاشی‌ های روی گلدان، به تصویر کشیده شده ا‌ند.

شیوه برخورد رومی ها به پدیده عریانی، با وجودیکه در فرهنگ با یونانیها نزدیکی‌ داشتند، متفاوت بود. آنها ظاهر شدن عریان در برخی‌ از اماکن عمومی و در شرایط معینی را “نامناسب” می‌ دانستند، اما استثنائاتی برایش قائل می‌ شدند، مثلا افراد در حمام های عمومی (که در آغاز هر دو جنس با هم از آنها استفاده می‌ کردند)، توالتهای عمومی و حتی سایر اماکن عمومی نظیر میدانها آزدانه عریان ظاهر می‌ شدند.

در برخی‌ از سرزمینهای گرمسیری که در آنها فرهنگ شکار – جمع آوری کردن هنوز هم رایج است، عریانی تا هنگام وارد شدن فرهنگ غرب و یا اسلام، هم برای زنان و هم مردان، پدیده ای طبیعی بوده، و حتی در  برخی‌ نقاط هنوز هم می‌ باشد. بعنوان مثال در آفریقا، مردم مورسی، سورما، نوبا، کاریموجونگ، کردی، دینکا و گاهی اوقات ماسایی، و همینطور در آمریکای جنوبی، مردم ماتسز، یانو مامی، سورو واحا، زینگو، متیس و گالدو، عریانی کامل در  بین مردان، و نیمه عریانی یا عریانی کامل در بین زنان نیز ، هنوز رایج می‌ باشد.

کریستف کلمبو در سال ۱۴۹۸ میلادی در جزیره‌ ترینیتی، زنانی را پیدا کرد کاملا عریان، در حالیکه مردان دارای پوششی اندک بنام گوآیاکو بودند. در همان زمان، در ساحل پارا در برزیل، دختران از زنان متاهل بوسیله عریانی کاملشان، تمیز داده می‌ شدند.

(۳) برهنگی در تاریخ معاصر:

در دوره سلطنت ملکه ویکتوریا، عریانی زشت و ناپسند بشمار می‌ آمد. سواحل دریا برای استفاده جنسهای مخالف، مجزا شده بودند، و ماشینهای گرمابه نیز طوری پوشیده شدند که بدن را نشان نمی‌ دادند. در اوایل قرن بیستم، نشان دادن نوک پستان مردها در برخی‌ از سواحل گستاخی بحساب می‌ آمد. این در تناقض با دوران قرون وسطی بود، که در آن لباس شنای مردان، با وجودیکه اندام تناسلی‌ آنها را می‌ پوشانید، بدلیل چسبندگی، آنها را آشکار نیز می‌ ساخت.

ورزش بمفهوم مدرن آن، در قرن نوزدهم میلادی محبوبیت مردمی یافت. عریانی در این زمینه، بیشترین رواج را در آلمان و کشورهای شمال اروپا داشت، که در آنها توسط ایدئولوژی نازیها به بدن انسان احترام زیادی گذاشته می‌ شد. سابقه برهنگی بعنوان یک جنبش در دوران اخیر نیز،به این طرز تفکر در فرهنگ کشور آلمان باز می‌ گردد.

در ابتدا کولونیهای “برهنگان” در سواحل دریای مدیترانه در فرانسه شکل گرفتند، که بیشتر کمپهای تفریحی طبقات متوسط و بالای جوامع اروپائی بودند. این “جنبش” در سالهای ۱۹۲۰ به آمریکا رسید زمانی که فردی آلمانی بنام کورت باتل ، اولین “کولونی برهنگی” را در آمریکا تاسیس کرد، و بیشتر از تجمع برهنگان در کنار سواحل در روزهای تعطیل تشکیل می‌ شد. بتدریج، مثل همه عرصه های زندگی، به تسخیر سرمایه داری درآمد، و به بخشی از فرهنگ “تفریح” و تجارت بدل گشت .

در سال ۱۹۲۴ میلادی یک سازمان غیر رسمی‌ در روسیه به نام حرکت “مرده باد شرم” راهپیمایی عظیم عریانی‌ را در جهت دفع اخلاقیات بورژوازی برپا کرد.

در کشورهای اروپای شمالی، با فرهنگ رایج سونا در آنها، شنا کردن عریان در رودخانه ها و دریاچه ها رسم بسیار متداولی بود. در تابستانها، گرمابه های چوبی بسیار بزرگی‌  گذاشته می‌ شدند که تعداد بسیار زیادی از شناگران را جای می‌ داد. این گرمابه ها قسمتا بر روی آب ساخته می‌ شدند، و حصار روی آنها مانع از دیده شدن افراد در داخل آنها می‌ شد. در ابتدا این گرمابه های عمومی فقط مخصوص مردان بودند، اما امروز قسمتهای جداگانهٔ ای برای مردان و زنان ساخته شده ا‌ند.

در سال ۱۹۱۲ میلادی، برای بازیهای المپیک در استکهلم، پوستر رسمی‌ توسط هنرمند برجسته ای ساخته شد که در آن چندین ورزشکار مرد بصورت عریان – فقط اندام تناسلی‌ آنها پوشیده شده بود-  نمایش داده شده بود، و بهمین دلیل این پوستر برای پخش شدن در برخی‌ از کشورها پذیرفته نشد. به همین ترتیب، پوسترهای المپیک سالهای بعد در ۱۹۲۴، ۱۹۴۸ و ۱۹۵۲ همگی‌ بنحوی به رسم بنیانگذاران المپیک در یونان باستان، تصاویر عریانی از مردان را به نمایش گذاردند.

امروزه گه گاه اماکن ورزشی توسط افرادی که در آن نمایش Streak انجام می‌ دهند، استفاده می‌ شوند.. در این نمایشات که عموما غیر قانونی می‌ باشند، فرد/ افراد شرکت کننده مسافتی را بدون لباس و با سرعت زیاد می‌ پیمایند. اینگونه فعالیتها در دهه هفتاد میلادی رواج بیشتری پیدا کرد، تا اینکه در دهه نود میلادی، عریانی در مراسم مهم عمومی مانند دوچرخه سواری عریان جهانی‌ و  Bay to Breakers به انتظار می‌ رفت.

(۴) برهنگی “سکسیزم” نیست

در غرب از طرف جریانهای ارتجاعی فشارهای زیادی بر علیه جنبش برهنگی آورده شده است. از جمله این فشارها، مغشوش کردن برهنگی با “سکسیزم” می‌ باشد. مخالفین برهنگی مدتها ادعا می کردند که برهنگی معادل سکسیزم است. یکی از اهداف جنبش برهنگی همینست که نشان دهد که این دو معادل هم نیستند. فعالیتهای جنبش برهنگی، که در غرب قدمت آن به  بیش از صد سال می‌ رسد، اساسا در جهت کاهش دادن فشارهای قانونی بر علیه برهنگی بوده است.  این فعالیتها بخصوص طی سه دهه گذشته توانسته اند “عرف” جدید ظاهر شدن زنها بدون پوشش بالاتنه را در بعضی مکانها، قانونی کنند.

(۵) برهنگی ، هیپیزم و فلسفه آن در غرب:

برهنگی (زن و مرد) همانطور که گفته شد بخشی از جنبش فرهنگی “آزادی” و “سکولاریزم” در غرب بود. طبقه متوسط جوامع غربی به برهنگی بعنوان شکلی از “آزادی” می نگرند. موج مشابه این “جنبش” در دوران معاصر، هیپیزم بود. از قضا هیپیزم و برهنگی در دهه ۶۰ میلادی در هم ادغام شدند. برهنگی در ملاء عام، استفاده از مواد مخدر، “شکستن تابوها”، عشق آزاد، همه بنوعی به فرهنگ “ضد فرهنگ حاکم” تبدیل شد، و مثل سونامی در دوره ای جوانان طبقه مرفه جامعه را فرا گرفت، که تب آن درست مثل هیپیزم، یک دهه بعد فروکش کرد. بتدریج جوانهای دوره هیپیزم و برهنگی به  “استیو جابها” و رئیسهای دست راستی کمپانیهای آمریکا تبدیل شدند!..

برهنگی مثل هیپیزم، یک ضد فرهنگ بود که با زیر سوال بردن “اخلاقیات حاکم”، در عمل “پوچیزم” را تبلیغ می کرد. منطق این جریان در حقیقت “بی‌ منطقی‌” بود: به زمان “حال” بسنده کردن، الکی‌ خوش بودن  و خوش گذرانیدن، رها شدن از بدن، نسبی‌ بودن “درست” و “نادرست”… اینها در واقع، به پیامهای مشترک “جنبش برهنگی” و هیپیزم تبدیل شدند..

(۶) کدامیک اصولی تر است، تمرکز به سطح، یا به ریشه های مشکل نابرابری ؟

در مسیر تاریخی‌ زندگی‌ انسانی‌، جاده ناهموار و طولانی جوامع طبقاتی، شاهد بسیاری از نابرابریها، بی‌ عدالتیها و تنشها بوده است. نگاهی‌ به جای پای انسانها در این مسیر، ما را به شواهد واقعی‌، گاه دردناک و غمگین می‌ رساند. طبیعی است که هر انسان سالم، حتی با اندکی‌ وجدان آگاه، از خواندن و شنیدن درباره محرومیت و فقر، آوارگی و تبعید و اسارت و شکنجه شدن هر انسان دیگر، هر کارگر و هر فرد آزاده ای، متاثر شود، و با علم بر ستم مضاعفی که بر زنان، و گستاخی که بر کودکان روا شده، آزردگی و غم سراسر وجودش را در بر گیرد!..

اما تاریخ ما همچنین، شاهد تلاشها و مبارزات انسانها برای رسیدن به یک زندگی‌ بهتر، و از بین بردن و بکنار زدن هر واقعیت نا مطلوبی بوده است. انسانها در زمانهای مختلف، برای دستیابی به اهداف والاتر، به اشکال مختلف تلاش کرده ا‌ند. این تلاشها و مبارزات، گاه سطحی و در جهت بوجود آوردن اصلاحات و بهبود زندگی‌ در زمینه های متفاوت اما محدود، و گاه برای تغییر دادن بنیادین مناسبات اقتصادی – سیاسی جامعه، تبلور یافته ا‌ند.انسان همیشه و در هر دوره ای از تاریخ نظامهای طبقاتی، پس از تلاشها و مبارزات خود در عرصه های مختلف زندگی‌، عاقبت دریافته است که برای دستیابی به بهبود کیفی و با ثبات شرایط زندگی‌اش، آنجا که دولتها و طبقه حاکم، در جستجوی حفظ منافع و مقام خویش به هر شیوه ای دست می‌ زنند، چاره ای بغیر از انقلاب و درهم شکستن مناسبات حاکم موجود ندارد. وی همچنین دریافته است که جنبشهای اعتراضی و تلاش کردنها برای بدست آوردن سطح بهتر زندگی‌، در راستای همین هدف اصلی‌، یعنی تغییر دادن بنیادین جامعه، ارزشمند می‌ شوند و بر دامنه تجارب وی و شعور انقلابیش، می‌ افزایند.

بعنوان نمونه، در دوران برده داری، ستمکشان جامعه می‌ توانستند تا بینهایت برای کسب آزادیهای نسبی‌، شرایط بهتر زندگی‌، برابرتر شدن حقوق زنان با مردان، و سایر اصلاحات تلاش کنند، اما از آنجا که این نوع سیستم اجتماعی، تنها برآورنده مقدار بسیار محدودی از رفاه انسانها بود، بسیاری از این خواسته ها بدون پاسخ باقی‌ می‌ ماند. هر فرماسیون اقتصادی – سیاسی تنها قادر به بر آوردن حد محدودی از نیازهای انسانهاست، فراتر از آن محدوده، اصلاحات یا انجام نمی‌ پذیرند، و یا در صورت انجام یافتن، ثباتی نخواهند داشت. بنابراین، برای بوجود آوردن شرایط مطلوب، و گسستن زنجیرهای بردگی برای همیشه، این تلاشها ناگزیر می‌ بایست در مرحله ای به انقلاب بدل می‌ گشت. بردگان می‌ بایست در کنار هم، با هدفی‌ مشترک و با استفاده از یک برنامه عملی‌ و کارساز، دست به شورش می‌ زدند، و خواسته های نهایی‌ خود را بیان می‌ کردند..

بدیهی‌ است که همین مثال را می‌ توان درباره جوامع پسا برده داری، یعنی در متن مناسبات جوامع فئودالی، و نیز امروز که مناسبات سرمایه داری بر ما حاکم هستند، بزنیم. آنچه که از مطالعه تاریخ و تجارب گذشتگان می‌ توان آموخت، اینست که مطالبات تا هنگامیکه در قالب اصلاحات و برای بهبودهای نسبی‌ باشند، و تا هنگامیکه هدف اصلی‌ خود را مطرح نسازند، هیچگاه نمی‌ توانند به مقصود خود دست یابند، و اگر نیز به مقصد برسند، تضمینی برای ثبات آنها وجود نخواهد داشت. دستیابیهای مردم توسط طبقات حاکمه، بمرور زمان یا گرفته می‌ شوند، و یا مشکلات فائق آمده، در زمینه های دیگری، به اشکال دیگر بروز خواهند نمود..

(۷) مطالبات زنان و رویکرد برهنگی:

در اینجا دوست دارم  تاکیید کنم که رویکرد برهنگی در فرهنگ غرب، صرفا درباره برهنه شدن زن نیست. رویکردی است روبنائی به مسئله آزادی بطور کلی. راه حلی است که برهنگی را سمبل “شکستن تابوها” و نرمها و اخلاقهای حاکم می داند. “ایدئولوژی” است در مقابل “ایدئولوژی حاکم”، و بالاخره، جفت جدا مانده هیپیزم است، که بعد از فروکش کردن  هیپیزم، در مناطق ساحلی و کلوبهای ثروتمندان شبیه کلوبهای ورزشی پیدا شده است.

سوال ما  اینست که این رویکرد با آن تاریخ مشخص خود در فرهنگ غرب، قرار است چگونه به مسئله نابرابری زن و “نقد مذهب” در خاورمیانه مرتبط شود، و قرار است چه جادوئی را که در غرب نکرده، در خاورمیانه اجرا کند؟!..

مدت مدیدی است که برهنگی در اماکن عمومی، بعنوان روشی‌ برای ابراز مخالفت، در کشورهای غربی مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه بر طبق آمار تحقیقی، درصد مردانی که به آن روی می‌ آورند بیشتر از زنان است، این شیوه اعتراضی، هم در میان مردها و هم در بین زنان، رایج می‌ باشد.

در اروپا، اینگونه حرکت بین زنان، در میان سایر حرکات اعتراضی، در دهه شصت میلادی، در بین فمنیستها رواج پیدا کرد. زنان، خواستار حقوق برابر با مردها بودند، و برای بدست آوردن مطالبات خود، تلاشها کردند، دست به اعتراضات خیابانی زدند، و خواسته های خود را علنا بیان نمودند.

اگرچه مطالبات زنان در آن دوره، در قالب مطالبات فمنیستی بودند، یعنی، ساختار بنیادین اجتماع را مورد هدف قرار نمی‌ دادند، ولی‌ با اینهمه، دستاوردهای مهمی‌ برای زنان ببار آوردند. از جمله این دستاوردها، می‌ توان به مشارکت گسترده تر زنان در مشاغل مختلف جامعه، و حق انتخاب نوع پوشش اشاره کرد.

اما با اینهمه، و اگرچه، این دستاوردها آزادیهایی را برای زنان به ارمغان آوردند، بعنوان مثال، کارهایی که قبلا تنها به مردان تعلق می‌ گرفتند از آن پس برای زنان نیز قابل دسترس شدند، اما از آنجا که این تغییرات در قالب نظام غیر انسانی‌ موجود رخ دادند، بار منفی‌ خود را در عرصه های دیگر زندگی‌، هم برای زنان و هم برای مردان، نشان دادند.

در مورد زنان، مشکلات افزوده شده به صورت ستم مضاعف بر آنها بروز کرد: اولا، زنان در برابر کار مساوی با مردان، حقوق مساوی دریافت نمی‌ کردند، و دوما، بر حجم مسئولیت آنها افزوده شد. زنی‌ که دیروز تنها مسئولیت نگهداری خانواده و کودک را بر عهده داشت، امروز می‌ بایست مضاف بر آن کارها، مسئولیت شغلی‌ خود را نیز بپذیرد. سوّماً، موسسات تجاری و تبلیغاتی سرمایه دار، از این آزادتر شدن و استقلال زنان، به نفع خویش استفاده کردند، و برای خود بازارهای سود آوری را احداث نمودند. این مراکز زنان را که مورد هدف آنها  بودند، بعنوان  تنها وسیله ای در جهت کسب سود خویش، مضافا استثمار می‌ کردند..

از طرفی‌ دیگر، حضور زنان در دنیای کار، صحنه رقابتی را بر رقابتهای دیگر بین کارگران، اضافه کرد. عرضه کردن نیروی ارزنتر کار به سرمایه داران، هم امکان پیدا کردن کارها را برای مردان مشکلتر می‌ نمود، و هم اینکه، در محلهای کار، زنان بخاطر جنس مخالف خود، و بدلیل اینکه عموما – بر طبق قوانین مصرفی و آموزشی ناسالم حاکم بر سیستم سرمایه داری – به ظاهر خود بیشتر توجه می‌ کردند، از جانب کارفرماها و مدیران، توجه بیشتری را به خود جلب می‌ کردند، که خود بر احساس انزوا و عدم اطمینان شغلی‌ در میان کارگران مرد دامن می‌ زد، و در نتیجه، موجب افزوده شدن رقابتها در محیط کار می‌ گشت.

پس مشاهده می‌ کنیم که، حتی با وجود جنبش مطالباتی گسترده زنان در قرن پیش در اروپا، و روشن بودن خواسته های آنها، همانگونه که در بالا  اشاره شد، بدلیل بقا و استمرار نظام سرمایه داری موجود، اگرچه مشکلی‌ به گونه ای حل شد، اما موجبات بوجود آمدن مشکلات دیگری را در سطوح مختلف بوجود آورد. این جزو خصیصه های ذاتی نظامی است که هدف وجودی آن نه رفاه و شادی انسانها، بلکه کسب سود عده ای اندک، از طریق استثمار جمعیت کثیر دیگر است.

(۸) درباره “کمپین برهنگی” در پی برهنه شدن علیا و گلشیفته چند ماه گذشته:

کمپین برهنگی، بعنوان یک روش اعتراضی به روابط نابرابر بین زن و مرد در جامعه، از نظر من بدلائلی، کاربرد مثبتی نداشته و  نخواهد داشت.

ابتدا طراحان این کمپین مدعی بودند که این یک “جنبش” است، بدون اینکه زمینه واقعی این جنبش را معین سازند. بهرحال هر چه بوده، این یک مطالبه واقعی جنبش زنان در خاورمیانه یا در جای دیگری از جهان نبوده و نمی‌ باشد:

اولا، به این دلیل که این کمپین حتی بطور مشخص اهداف خود را روشن نکرده است. یعنی مطرح نکرده که چه موضوع معینی را مورد هدف خود قرار داده، و در چه محدوده زمانی‌، خواستار بدست آوردن آن هدف / اهداف می‌ باشد.

دوما، این جنبش از نظر مکانی نیز، نمی‌ تواند در متن جوامع مذهب زده، و دیکتاتوری، که در آنها بیشترین ظلم به زنان روی می‌ دهد، انجام پذیرد، و در نتیجه توان توسعه یافتن بغیر از درون جوامع “آزاد غربی”، و در فضای ویرچوال – فیسبوک و اینترنت – را ندارد.

سوما: “برهنگی” یک برخورد “عکس العملی” به فرهنگ مقابل آن یعنی “پوشش اجباری” زن است. هر دوی اینها گرد محور مسئله ای که در جامعه باید بطور عملی جا بیفتد، یعنی “آزادی پوشش” برای زنان می‌ چرخند. پیام واقعی و حل مسئله پوشش زن و مرد، آزادی پوشش است.

چهارما: برهنگی بر اساس نظریه “تابو شکنی” استوار است، و  تابوشکنی یک اشتباه مصطلح  می‌ باشد. تاریخ معاصر “هیپیزم” شکسته شدن تابوئی را بطور واقعی‌ به اثبات نرسانید. تجربه ثابت کرده است که تلاش برای شکستن تابوها، پاسخ خود را در “بازگشت” و “بازتولید” آنها، به اشکال متنوع  می گیرد.

و مهمتر از همه آنکه، موضوع عریانی به مسائل و مشکلات زنان در چنین جوامعی، بطور واقعی‌ بی‌ ربط می‌ باشد. نگاهی‌ نزدیک به جوامع مذهب زده، و تحت سلطه حکومتهای مستبد، بر ما روشن می‌ سازد که معضلات زنان در این جوامع بسیار “پایه ای” هستند، تا درجه ای که تصویر عریان تعدادی زن در دیوار فیسبوک و یا ویدئو، بازتابی در متن این جوامع در جهت دستیابی به “نیازهای واقعی‌” آنها نخواهد داشت.

مسائل زنان در این جوامع مواردی هستند نظیر: نداشتن حقوق برابر با مردان در مقابل – ازدواج، در موارد مختلف زندگی‌ مانند نداشتن حق مسافرت یا  انتخاب مکان برای زندگی‌ بدون اجازه شوهر، حق طلاق، حق وراثت، در دادگاه و در برابر قانون، نوع شغل، درآمد کاری و تمام مشکلات مربوط و زاییده از این مشکلات –  هستند..

با کمی‌ تامل درباره این معضلات و مشکلاتی که زنان بطور واقعی‌ در زندگی‌ روزانه خود با آنها مواجه می‌ شوند، درمی‌ یابیم که مبارزات ما هنوز می‌ بایست از این مراحل بگذرند، هنوز باید برای از بین بردن آنها تلاش کنیم، و فراموش نکنیم که باید با وقوف و آگاهی‌ کامل از اعمالی‌ که انجام می‌ دهیم، جهت تلاشها و مبارزات خود را در همان مسیری که بسوی دستیابی به هدف نهایی، یعنی ‌ تغییر بنیادین اجتماع می‌ باشد، صورت دهیم.

برای روشن کردن صحت این استدلالات، دوست دارم اشاره کنم به تماسهایی‌ که در صفحات مختلف فیسبوک در این زمینه با افراد گوناگون داشته ام. اکثر افرادی که با من در اینباره وارد گفتگو شده ا‌ند و خود در ایران زندگی‌ می‌ کنند، خصوصا زنها، نسبت به “کمپین برهنگی” بعنوان یک حرکت اعتراضی نظر مخالف ابراز کرده ا‌ند، و اظهار کرده ا‌ند که چنین حرکتهایی‌ با مسائل ما در ایران بی‌ ربط می‌ باشند.

نتیجه گیری:

طبقات حاکمه قرنهاست که از موضوع جنسیت انسانها به نفع خویش استفاده کرده است. در این راستا، گاه با توسل شدن به مذهب و جدا ساختن زنان و مردان از یکدیگر، و نیز جدا ساختن زنان از جامعه و روابط عینی آن، و زمانی‌ دیگر، با ترویج بی‌ بند و باری و عریانی، تحت عنوان استقلال و آزادی فردی، و سوق دادن هر چه بیشتر افراد جامعه به زندگی‌ مصرفی، انزوا و از خود بیگانگی، به اهداف خود نایل شده است.

با توجه به واقعیات ذکر شده در بالا، می‌ توان به این نتیجه گیری رسید که حجاب اجباری و ترویج عریانی زنان، ماهیتا از هم جدا نیستند. تا جائیکه، تلاشهای ما هنوز هدف اصلی‌ را نشانه گیری نکرده ا‌ند، و تا زمانیکه به روشنی ندانیم فعالیتهای ما در چه جهتی‌ باید انجام پذیرند، می‌ توانیم به انواع و اقسام کارها یا حرکات نمایشی دست بزنیم، این تلاشها لزوما ما را به هدفمان نزدیک نخواهند کرد.

بنابراین، بنظر من ما باید انرژی و تلاشهای خود را بیشتر متمرکز فعالیتهای موثر و مرتبط به مشکلات مردم در جامعه ایران نماییم. اگرچه نظام حاکم بر ایران، از بدو پیدایش خود همیشه سعی‌ کرده است که از نیروی مذهب و حجاب اجباری زنان بعنوان حربه ای بر علیه توده های زحمتکش استفاده کند، فراموش نکیم که در غرب نیز، دولتها با استفاده از حربه متضاد، اما در همان سطح موثر، برای منحرف کردن افکار اجتماعی به سوی مسائل بی‌ ربط به سرنوشتشان استفاده می‌ کنند. بنظر من، حجاب اجباری و ترویج عریانی، بر این اساس، دو روی یک سکه هستند، و هر دو مروج استفاده از زنان بصورت شیئ‌ و کالا در عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌ باشند.

ما زنان می‌ بایست در برابر چنین فرهنگهای کاذب بایستیم، و ثابت کنیم که باور داریم پیش از “زن” بودن خویش “انسان” هستیم، انسانی‌ دارای شعور و خرد و منطقی‌ محکم، که خود را، نوع سیستمی‌ که در آن بسر می‌ بریم و ریشه های ستمی را که بر ما روا می‌ شوند، می‌ شناسیم. و بهمین دلیل نیز، ضمن تلاش های خود برای بدست آوردن اهداف کوتاه مدت، و اصلاحات در جهت بهبود شرایط زندگی‌، در صفوف کارگران، در کنار مردان، برای براندازی کامل ریشه های سیستم غیر انسانی‌ موجود، تغییرات باثبات و پایدار، و برقراری یک جامعه برابر تلاش خوهیم کرد..

منابع دیگر:

 (History of Nudity) – تاریخ برهنگی:

https://www.facebook.com/pages/History-of-nudity/126406800736420?sk=wiki

(The Politics of Nudity) – سیاست برهنگی:

http://www.economist.com/node/16477713

مختصر تاریخچه برهنگی

http://ezinearticles.com/?Brief-History-of-Nudism-and-Naturism&id=438128

برهنگی و افقهای فکری:

http://thenewamerican.com/opinion/selwyn-duke/8938-the-naked-truth-and-public-nudity-in-san-francisco

جوامع برهنگی در غرب:

تاریخچه مجمع برهنگان آمریکا

http://en.wikipedia.org/wiki/American_Association_for_Nude_Recreation

تاریخچه برهنگی در استرالیا

 http://www.vitanudaaustralia.com/cms/index.php?option=com_content&view=article&id=85&Itemid=78

تاریخچه مجمع برهنگان کانادا

تعاریفی درباره فمینیسم:

http://porseman.org/q/show.aspx?id=40735

مارکسیسم و فمینیسم:

http://www.colorado.edu/Sociology/gimenez/work/marx.html

تدارک انقلاب کمونیستی بدون مبارزه علیه ستم بر زن ناممکن است:

http://www.sarbedaran.org/hagh/hagh39/hagh39-tadaroke-enghlab.htm

کار خانگی در سرمایه داری و کار پرداخت نشده ی مادران – سیندی هیروندل:

http://www.kersplebedeb.com/mystuff/feminist/housework_capitalism.html

سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟

http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html