اعتراضات دست بردار نیستند

هفته گذشته (٢١ اسفند) بیش از ٢٠٠٠ نفر از کارگران شرکت کشت و صنعت نی بر شوشتر دست به اعتصابی زدند که مدیریت را تا حدودی به عقب نشینی وادار کرد. در خبرهای این هفته آمده است که ٨ تن از کارگران این شرکت یک روز قبل از برگزاری این اعتصاب، توسط اداره اطلاعات شوشتر (همان اداره بازجوئی، شکنجه و اذیت و آزار) احضار، بازجویی و اذیت و آزار شده بودند. این کار اما باعث این نشد که کارگران اعتصاب خود را شروع نکنند. چند دلیل دارد:
١) اعتصابات کارگری و بخصوص وقتی که این اعتصابات خواهان پرداخت دستمزدهای پرداخت نشده و بخاطر طبقه بندی مشاغل و غیره باشند، قبل از آنکه توسط “٨ کارگر” سازماندهی شده باشند، خود آن اجحافات زمینه را برای این اعتراضات آماده ساخته اند. فعالین کارگری نقش مهمی در سمت و سو دادن به اعتراض دارند و تدارکات این اعتصابات را می بینند؛ اما عمدتا خود حاصل شرایط کار و محیط زیست خود هستند. یعنی حتی اگر جمهوری اسلامی امروز هم با فشار بر فعالین کارگری جلوی اعتصابی را بگیرد، فردا به صورت دیگری شاهد اعتصاب همان کارگران خواهیم بود.
٢) در شرکتی مثل کشت و صنعت نی بر و نیشکر هفت تپه و شوشتر با بیش از ٢٠٠٠ کارگر و سابقه ای رزمنده در پیشبرد اعتصابات کارگری، حتی اگر پادوهای رژیم تعدادی، مثلا ٨ نفر، از فعالین کارگری را بشناسند و به اداره اطلاعات معرفی کنند، اما تعداد بسیار بیشتری پشت پرده هستند که با حمایت توده کارگران از چشم پادوهای رژیم دور می مانند. شرایطی مثل شرایط کار در ایران، خود دائم در حال بازتولید و تربیت فعالین و رهبران کارگری است، حتی اگر رژیم بتواند تعداد مخبرین و پادوهای خود را دو و یا سه برابر هم بکند.
٣) جامعه ای مثل ایران که مردم آن می خواهند سر به تن رژیم اسلامی نباشد، خود در بیرون از محیط کار هم به شکلگیری اعتراضات کارگری کمک می کند. تک تک آحاد این جامعه، در تضعیف این رژیم ذینفعند. هر گامی را که کارگران با اعتراضات خود برای تضعیف این رژیم بردارند، گامی در نزدیک شدن این رژیم به لبه گور است و گامی است در مسیر رهائی مردم ستمدیده این جامعه از دست خفقان و فقر و نداری. مردمی مثل مردم شهر شوشتر، حتی با تضعیف اعتراض کارگران بدلیل دستگیری تعدادی از فعالین کارگری، مایه دلگرمی بقیه کارگران برای ادامه اعتراضشان می شوند و آنها را تشویق به اعتراض می کنند.
می شود چند دلیل دیگر هم به این سه مورد اضافه کرد. جمهوری اسلامی نمی تواند با اذیت و آزار فعالین کارگری و دیگر فعالین اجتماعی، یقه خود را از دست اعتراضات کارگران و دیگر اقشار در آن جامعه برهاند. شرایطی را که این رژیم ایجاد کرده است، خود اعتراضات را بازتولید می کند. عامل ویرانی این مملکت، عامل بدبختی و بیکاری این جامعه، این رژیم است. عامل فلاکت اقتصادی و بی دوا و دکتری در این جامعه رژیم جمهوری اسلامی است و ماجراجوئیهای جنگی رژیم این وضعیت را تشدید میکند. مردم کارد به استخوانشان رسیده است و در هر فرصتی که دست داده، بر علیه این وضعیت اعتراض کرده و رژیم را به چالش طلبیده اند؛ و نمی توان همه این جامعه را به اطلاعات احضار کرد! زندانی کردن فعالین اجتماعی، بجای اینکه آنها را وادار به سکوت کند، جامعه را برای اعتراض به زندانی کردن آنها به میدان می آورد. اعتراضات قدرتمندی که منجر به آزادی فعالین کارگری و فعالین ٨ مارس سنندج شد یک نمونه است که مردم با پیگیری خود و در زیر سرنیزه جمهوری اسلامی باعث آزادی عزیزان خود شدند. اعتراض فعالین کارگری در خود زندان و زیر سرنیزه و کابل و شلاق بازجویان و شکنجه گران جمهوری اسلامی هم بلند است. بازجویان رژیم جهل و جهالت اسلامی، نمونه شیث امانی، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، رسول بداغی، رضا شهابی، منصور اسانلو و دهها نمونه دیگر را جلوی چشمان خود دارد که در چهاردیواری زندان هم اعتراض خود را به بیرون از آن فرستادند. جمهوری اسلامی قادر نیست صدای اعتراض جامعه را صرفا با دستگیری چند فعال کارگری خاموش کند. این اعتراضات صدای بر حق مطالباتی هستند که بیش از ٣٠ سال است به تعویق افتاده اند. نمی توان با دستگیری فعالین کارگری، دستمزدها را تا زیر خط مرگ تنزل داد و انتظار اعتراض نداشت. نمی شود با دستگیری فعالین ٨ مارس، به مطالبات سرکوب شده بیش از ٣ دهه زنان جواب داد. اگر می شد، عملکرد جمهوری اسلامی در کل ٣٣ سال حاکمیت ننگینش نتیجه میداد، حتی وحشیانه ترین شیوه این رژیم که در سال ۶٠ و ۶٧ دست به قتل عام دسته جمعی بخش وسیعی از این فعالین زد، نتیجه نداد! بنابراین سرکوب جواب مطالبات ٣٠ سال بتعویق افتاده این مردم نیست. از اینرو اعتراضات دست بردار نیستند، زیرا جامعه در برابر این وضعیت فقط همان یک راه را جلوی خود دارد: اعتراضات باز هم بیشتر و کوبنده تر تا سرنگونی این رژیم منحوس.*
١٩ مارس ٢٠١٢