حداقل دستمزد کارگران٬ رکوردی در وقاحت رژیم

سرانجام شورایعالی کار جمهوری اسلامی، میزان حداقل دستمزد کارگران را برای سال ٩١ اعلام کرد. بر اساس این تصمیم میزان دستمزد حداقل کارگران برای سال آتی ٣٨٩ هزار تومان در ماه خواهد بود.
نفرت انگیز٬ کمترین چیزی است که به این تصمیم و این میزان به اصطلاح افزایش و این “شورای عالی کار” کذایی میتوان گفت. کافی است به بحثها و گزارشهای دست اندرکاران خود این حکومت و حتی نهادهایی مثل همین خانه کارگر جمهوری اسلامی در همین سالی که دارد به پایان میرسد نگاهی انداخت تا کاملا روشن شود که چقدر اینها کثیف و نفرت انگیز و جنایتکار و ضد کارگرند. خودشان خط فقر را سه برابر و چهار برابر این رقم اعلام کرده اند و اکنون دستمزدی اینچنین نازل را به عنوان یک “پیشروی” و دستاورد نام میبرند!

معنای دستمزد ٣٨٩ هزار تومانی
هر سال در غیاب کارگر مشتی دزد و جنایتکار حکومتی تحت عنوان کمیته مزد و بازی مسخره سه جانبه گرائی و با حضور و پادویی خانه کارگر و شوراهای اسلامی می نشینند و بر روی نرخ فروش نیروی کار کارگر قیمت میزنند و اضافه کردن چندر قازی بر رقمی که سال قبل خودشان بریده اند و دوخته اند را افزایش سطح دستمزدها می نامند. این تلاش برای تحمیل یک بردگی آشکار است و یک عرصه همیشگی جنگ کارگران با جمهوری اسلامی بوده است. امروز نیز در ادامه چنین داستانیست که حداقل دستمزد کارگران برای سال آتی ٣٨٩ هزار تومان تعیین شده است. اما کیست که نداند معنی عملی این تصمیم گستاخانه رژیم در قبال سطح دستمزد کارگران و در واقع پایین آوردن استاندارد زندگی در جامعه، آنهم با سطح کنونی تورم سرسام آور و افزایش هر روزه قیمت ها چیست. این را خود حکومت هم اذعان دارد و بیشرمانه به چشم کارگر و جمعیت میلیونی خانواده های کارگری و کل جامعه نگاه کرده و از رقمی به عنوان میزان حداقل دستمزد برای کارگر سخن میگوید که چندین برابر آن هنوز از میزان نرخ خط فقری که خودشان اعلام کرده اند، نازل تر است. معنی عملی چنین تصمیمی بی مسکنی، گرسنگی و فقر و تباهی بیشتر برای کارگران است. معنی آن خارج شدن کودکان بیشتری از چرخه تحصیل و اضافه شدن بر تعداد کودکان کار و خیابان و به نابودی کشیده شدن زندگی و آینده آنان است. معنی آن گسترده تر شدن تن فروشی و پایین آمدن بیشتر سن تن فروشی دختران و گستردگی ابعادش و پرتاب شدن بیشتر آنها به کام باندهای مخدر و جنایت است. معنی آن اضافه شدن بر قربانیان توحش سرمایه داری و بالا رفتن آمار دزدی و جنایت و اعتیاد و به تباهی کشیده شدن کل جامعه است. کارگران این را نمی پذیرند.
واقعیت اینست که سی و سه سال است که جمهوری اسلامی با تهاجم هر روزه اش به زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه، دارد جنایت میکند. اما امروز فشار مستقیم فلج اقتصادی حکومت و تشدید هر روزه تحریم های اقتصادی غرب و آمریکا به امید کشاندن رژیم اسلامی به پای میز مذاکره شان بیش از بیش جامعه را به مرز تباهی کشانده است. تعیین ٣٨٩ هزار تومان به عنوان میزان حداقل دستمزد کارگران در سال ٩١ را نیز باید در متن چنین اوضاعی دید. این تصمیم جنایتکارانه را باید در متن شرایطی دید که هر روز رژیم با طرح و برنامه جدیدی زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه را زیر یورش خود قرار میدهد تا چند روزی بیشتر برای بقایش زمان بخرد. از همین رو مساله میزان سطح دستمزدها امروز بیش از هر وقت به مساله بقا و معیشت کارگران و جمعیت میلیونی خانواده های کارگری و کل مردم ربط پیدا میکند.

نمی پذیریم!
اما در برابر این تهاجمات کارگران و مردم ساکت ننشسه اند و نخواهند نشست. فضای جامعه، فضای اعتراض و مبارزه است و مردم در کمین فرصتی هستند که به جهنم جمهوری اسلامی پایان دهند. روزی نیست که شاهد اعتراضات کارگران در محیط های مختلف کارگری در این شهر و آن شهر و در سطحی گسترده نباشیم. اعتراضاتی که هر روز دامنه اش بیشتر و بیشتر به مراکز کلیدی و مجتمع های بزرگ کارگری کشیده میشود. بعلاوه کارگران دیگر از اینهمه فقر و تنگدستی و بیحقوقی و تحقیر به فغان آمده اند و جامعه حالتی کاملا انفجاری دارد. بنابراین همه این شواهد نشان از این دارد که تصمیم اعلام شده در رابطه با سطح دستمزد کارگران برای سال آتی برای جمهوری اسلامی هزینه سنگینی در پی خواهد داشت. اتخاذ همین تصمیم و حتی قبول همین سطح از افزایش بر میزان دستمزد سال گذشته، همانند هر طرح و تصمیم دیگر، میتوان استیصال حکومت و فشار اعتراضات گسترده کارگران و مردم بر روی آنان را بوضوح دید. وگرنه هفته قبلش خبر ناخرسندی نمایندگان کارفرمایان در کمیته مزدشان از مباحث انجام شده بر سر میزان دستمزدها اعلام شد و قبل از آن هم معاون وزیر رفاه جمهوری اسلامی وقیحانه از اینکه در ایران کسی زیر خط فقر زندگی نمیکند، چون دستمزد کمتر از یک دلار نداریم، سخن گفت و با این سخنان در واقع حرف دلشان و خوابی که برای پرتاب کارگران به قعر دره تباهی در سر می پرورانند را بیان داشت.
موضوع از این قرار است که کمیته مزد جمهوری اسلامی چند ماه غور و تفحص کرده است و دار و دسته های مختلف حکومتی با انواع اظهارت و فضا سنجی تلاش کردند زمینه را برای تهاجمی که برای وارد کردن به زندگی کارگران و کل جامعه در سر میپرورانند آماده و مهیا کنند. گفتند بخاطر وضع بحرانی اقتصاد، امسال خبری از افزایش دستمزد نیست و دولت توان افزایش دستمزدها را ندارد. انواع و اقسام طرحها را روی میزشان گذاشتند و حتی از کنار گذاشتن مساله تعیین حداقل دستمزد سالانه کارگران سخن گفتند و مطرح کردند که میزان دستمزد باید به تناسب وضعیت اقتصادی هر واحد تولید تعیین شود و غیره، تا اینکه بالاخره به رقم ٣٨٩ هزار تومان در ماه رسیدند. البته اعلام همین مبلغ را هم گذاشتند برای آخرین هفته پایان سال تا بلکه با تعطیلات نوروزی کمی آبها از آسیاب بیفتد و بلکه از این ستون به آن ستون فرجی باشد. در این میان مزدوران خانه کارگر و شوراهای اسلامی نیز مثل همیشه سنگ تمام گذاشتند و تمام تلاششان را بکار بردند که هوای نظامشان را داشته باشند و بازی کثیف هر ساله خود را به اجرا گذاشتند.
اما حرف کارگران روشن است. کارگران دیگر به این بردگی تن نخواهند داد. کارگران این را بارها بارها در بیانیه ها و اعتراضاتشان اعلام کرده اند که تصمیم شورایعالی کار را قبول ندارند و دستمزد آنها باید توسط خود کارگران و حضور مستقیم نمایندگان منتخبشان تعیین شود. بارها و بارها اعلام کرده اند که زیر بار خط فقر نمی روند و با طومارهای اعتراضی و با رقم دادن و روشن کردن گام های مبارزاتی شان قد علم کرده و خواستار افزایش فوری دستمزدهایشان شده اند. از جمله چندین سال پیش بود که اولین بار کارگران با رقم حداقل دستمزد در قدم اول ۴۵٠هزار تومان به میدان آمدند. بعد از آن جنبش برای افزایش دستمزدها، سازمانیافته تر و متعین تر شد تا جاییکه دو سال پیش ما شاهد انتشار طومارهای وسیع حول خواست یک میلیون حداقل دستمزد بودیم. سال گذشته نیز کارگران در بیانیه هایشان اعلام داشتند که حتی دو میلیون تومان نیز کفاف زندگی ما را نمیکند و خواستار یک زندگی انسانی شدند. اینها همه پیشروی هاییست که مبارزه برای خواست افزایش دستمزدها را گام ها به جلو برده است. بطور مشخصتر نیز امروز بیش از هر وقت خواست افزایش دستمزدها به موضوع اعتراضات روز کارگران تبدیل شده است. از جمله در مبارزات هزاران کارگر پتروشیمی ماهشهر با خواست کوتاه شدن دست پیمانکاران یک خواست مهم کارگران افزایش دستمزدهایشان بوده است. در همین مدت نیز اعتصاباتی چون اعتصاب کارگران راه آهن با همین خواست را داشته ایم و هزاران کارگر بازنشسته تامین اجتماعی در همین رابطه بیانیه دادند و خواهان افزایش فوری دستمزدهایشان شدند. معلمان و پرستاران نیز سالهاست که خواهان افزایش دستمزدهایشان بوده اند و مشخصا معلمان اعتراضات گسترده ای بر سر این خواست داشته اند. مساله اینست که امروز در متن گرانی سرسام آور کنونی این مراکز کلیدی و مجتمع های بزرگ کارگری است که با خواست افزایش دستمزدها دارند جلو می آیند.

اول مه روز اعتراض بزرگ
اکنون نه تنها کارگران بلکه این کل جامعه است که در برابر فقر و فلاکت موجود به مرز انفجار کشیده شده است و از همین رو خواست افزایش دستمزدها خواست همه کارگران، معلمان، پرستاران و بخش ٩٩ درصد مردم فقیر و محروم جامعه است. بویژه امروز شرایط سیاسی جامعه کاملا متفاوت از هر سال است. امروز این کل جامعه است که با پشت سر گذاشتن خیزش انقلابی اش در سال ٨٨ و با تحولات جدیدی که در دنیا شاهدش هستیم افق و چشم انداز جدیدی را برای رهایی از جهنمی که جمهوری اسلامی بر پا کرده در مقابل خود می بیند. شرایط جدیدی که شعار والستریت ایران را دارد به شعار اعتراضی کارگران در تجمعاتشان تبدیل میکند. در چنین شرایطی جامعه چنین در حال انفجار است و آماده حمایت و پشتیبانی از هر حرکت و اعتراضی است، کارگران میتوانند با خواست افزایش دستمزدها و خواست داشتن یک زندگی انسانی پرچمدار خواستهای کل جامعه باشند.
یکماه بیشتر به اول مه روز جهانی کارگر نمانده است. اول مه فرصتی است که کارگران و کل جامعه میتوانند علیه دستمزدهای زیر خط فقر، علیه گرانی و محرومیت و علیه همه مصائبی که یک درصدی های جنایتکار حاکم اسلامی بر گرده مردم تحمیل کرده اند، بپا خیزند و خواستهای انسانی خود را فریاد بزنند. خصوصا اینکه امروز جنبشی جهانی به تدارک اول مه میرود. این جنبش اشغال والستریت است که جهان را به اول مه جهانی فرا میخواند و شعار این جنبش قدرت بدست ما ٩٩ درصدی ها و فراخوانش تعطیل کردن کار در کل جامعه و اشغال خیابانها توسط مردم برای خواستهای انسانیشان است. روشن است که این جنبش همه ما کارگران و مردمی است که سی و سه سال است در چنگ جمهوری اسلامی، یکی از وحشی ترین حکومتهای سرمایه داری حاکم بر جهان اسیریم. باید در اول مه با تمام قدرت به این جنبش و به این فراخوان بپیوندیم، و کار را تعطیل کنیم. خیابانها را از آن خود کنیم و با قطعنامه هایمان و با شعار خط فقر نمیخواهیم، خط رفاه، همه قدرت بدست ما مردم ٩٩ درصدی، علیه تصمیمات جنایتکارانه شان و این بردگی بایستیم و کیفرخواست خود را علیه جانیان اسلامی اعلام کنیم و جامعه ای انسانی و پر از رفاه و شادی را فریاد بزنیم.*