زلزله اعتصاب عمومی کارگران اسپانیا در راه است!

توضیح
١- مقاله ای تحت عنوان “اسپانیا: فراخوان اعتصاب عمومی برای ٢٩ مارس داده شد” توسط خورخه مارتین نوشته شده و بتاریخ ١۵ مارس ٢٠١٢ در سایت “در دفاع از مارکسیسم” بچاپ رسیده است. در نوشته حاضر بطور وسیعی از این نوشته استفاده شده است.
٢- دو تا از بزرگترین اتحادیه های کارگری فراخوان این اعتصاب را داده اند: یو.گی.تی “اتحادیه عمومی کارگران” است. سی.سی.او.او. “کنفدراسیون سندیکاهای کمیسیونهای کارگری” است.

*****

اسپانیا کشوریست با جمعیت ۴۶ میلیون و پنجمین اقتصاد اتحادیه اروپا. بالغ بر نصف جمعیت این کشور، یعنی ٢٣ میلیون، نیروی آماده بکار هستند. قبل از شروع بحران اقتصادی در سال ٢٠٠٨، این کشور از رشد زیادی در مقایسه با کشورهای دیگر اروپائی برخوردارد بود. در نیمه های دهه اول قرن حاضر اسپانیا به تنهائی بیشتر از نصف مشاغل جدید را در اتحادیه اروپا تولید میکرد. با شروع بحران اقتصادی اوضاع اسپانیا بشدت رو به وخامت گرایید. در سال ٢٠٠٧ نرخ بیکاری اسپانیا کمتر از ٧% بود. امروز نرخ بیکاری بالای ٢٣% درصد است. نرخ بیکاری برای نسل جوان اسپانیا بالای ۵٠% میباشد. تحلیلگران سیاسی و اقتصادی از این نسل بنام “نسل تباه شده” نام میبرند.
دولت ماریانو راخوی در گرماگرم بحران اقتصادی فرصت را مناسب دیده است تا طناب ریاضت اقتصادی را بر گردن کارگران تنگ تر کند. تصمیم گرفته اند با رفرم قوانین کار دست سرمایه داران و کارفرمایان را در استثمار وحشیانه و دلبخواهی کارگران بازتر کنند. هدف اصلی این رفرمها این است که اخراج کارگران را ساده تر کند. اما اهداف ضد کارگری و مهم دیگری نیز پشت این رفرمها هستند. خورخه مارتین در این مورد چنین میگوید:
“این رفرم با پایین آوردن پرداخت غرامت، با طولانی کردن دوره آزمایشی که در آن کارگران هیچ حقوقی ندارند، با حذف اجازه دولت و تایید اتحادیه های کارگری برای اخراجهای موقت، و غیره، قدمهای جدی در اهداء حق استخدام و اخراج دلبخواهی به کارفرمایان میدهد. این رفرم همچنین به هر شرکتی اجازه میدهد که در صورت داشتن سودهای کاهش یافته و یا ضرر واقعی یا پیش بینی شده برای سه چهارم سال، بطور قانونی “بدلایل اقتصادی” کارگران را با غرامت شدیدا کاهش یافته اخراج کند. این رفرم، که در ١١ فوریه سر میز آمد و یک فرمان حکومتی هست، همچنین قدرت مذاکراه اتحادیه های کارگری در سطح سراسری را، همانند رفرمها در یونان و پرتغال، تضعیف میکند. این فرمان تغییر ساعات کار، شرایط کار، محل کار، دستمزد و غیره را برای کارفرمایان ساده تر میکند. همچنین تضمین شغلی کارگران بخش عمومی با این رفرم از بین میرود.”
قابل انتظار بود که تحمیل این رفرمها با واکنش جدی طبقه کارگر روبرو شود. سطوح پایه طبقه کارگر در مقابل این رفرم حکومتی به موثرترین سلاح خود یعنی اعتصاب عمومی متوسل شد. اما رهبران اتحادیه ها میخواستند با تن دادن به سازشهای اساسی زهر این رفرم را کاهش دهند. آنها در مقابل تمایل کارگران به اعتصاب عمومی مقاومت کردند و تکرارا از دولت خواستند بر سر میز مذاکره بنشیند. ولی با تمام سازشهایی که بویژه بر سر دستمزدهای کارگران پیشنهاد کردند، دولت حاضر به نرمش نشد. به این ترتیب آنها چاره ای جز فراخوان دادن اعتصاب عمومی در برابر خود ندیدند. تظاهراتهای عظیم ٢٩ فوریه عزم کارگران برای جنگ را نشان داد و هرگونه بهانه رهبران اتحادیه های سی.سی.او.او. و یو.گی.تی. برای فرانخواندن اعتصاب را از آنها سلب کرد.
در ١١ فوریه بیش از یک میلیون کارگر به خیابانها آمدند و در برابر حمله وحشیانه سرمایه داران و دولت آنها به معیشت خود ایستادند. این تظاهراتها در حمایت از اعتصاب عمومی صورت میگرفت. در شهرهای مادرید و بارسلونا، هر کدام، بیش از نیم میلیون نفر حضور داشتند. در شهرهای گرانادا و گیخون نیز صفوف تظاهرات فشرده بود.
در ٢٩ سپتامبر سال ٢٠١٠ نیز اسپانیا شاهد یک اعتصاب عمومی وسیع بود. این اعتصاب در اعتراض به زدن حقوقهای بازنشستگی صورت میگرفت. اما این اعتراضات به گستردگی تظاهراتهای فوریه سال ٢٠١٢ نبود. ریاضتهای تحمیل شده به عمق ریاضتهای امروز نبودند. این اعتصاب قادر به فلج کردن شریانهای اقتصادی جامعه نشد. از طرف دیگر اعتصابات کارگران فرانسه نیز به پیروزی نرسیده بود. رهبران اتحادیه ها به این نتیجه رسیدند که نیروی لازم برای عقب زدن رفرمهای ضد کارگری را ندارند و در ژانویه سال ٢٠١١ قراردادی را با دولت حزب سوسیالیست امضاء کردند که طی آن تمام رفرمهای ضد کارگری دولت را پذیرفتند.
سرشکن کردن بحران اقتصادی و تحمیل ریاضت بر گرده مردم کارکن اسپانیا خشم کارگران، زحمتکشان، و جوانان را بر انگیخت. در ١۵ ماه مه صدها هزار نفر در میدان خورشید مادرید گرد آمدند و میلیونها نفر طی ماههای مه، ژوئن، و اکتبر دست به اعتراض زدند. این حرکت به نام “جنبش خشمگینان” و یا “جنبش ١۵ مه” شناخته شد. این جنبش که از انقلاب مصر و تونس تاثیر پذیرفته بود ٩٩ درصد مردم اسپانیا را در مقابل ١ درصد دزد و چپاولگر قرار داد. این اعتراضات گسترده و حملات وسیعتر دولت به معیشت مردم رهبران اتحادیه های کارگری سی.سی.او.او. و یو.گی.تی. را ناگزیر کرد که فراخوان اعتصاب عمومی ٢٩ مارس امسال را بدهند. اما هنوز این رهبران اتحادیه ها به سیاستهای قدیمی خود پایبند هستند. هنوز از دولت میخواهند بر سر کم و کیف رفرم اخیر بر سر میز مذاکره بنشیند. هنوز خواهان لغو کامل و کنار گذاشتن این رفرم نیستند.
رفرمهای دولتی اخیر، البته، پایان حملات سرمایه داران به معیشت مردم نخواهد بود. روند تحمیل ریاضت کشی اقتصادی در اسپانیا همان روندی را طی میکند که در یونان شاهد آن بودیم. برای از سر گذاشتن بحران اقتصادی و از سر گرفتن رشد اقتصادی در چهار چوب نظام سرمایه داری، هنوز احتیاج به تحمیل ریاضتهای عمیقتری در زمینه های بهداشت و درمان و آموزش و پرورش هست. هنوز باید منابع و دارائی های عمومی زیادی به دست بخش خصوصی سپرده شوند تا حرص پایان ناپذیر سرمایه داران تا حدی ارضاء گردد.
صحنه سیاسی و اقتصادی اسپانیا، مثل هر کشور دیگری، اما دو طرف دارد. این فقط سرمایه داران و دولت آنها و حامیان خارجی آنها در اتحادیه اروپا و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیستند که روند اوضاع را تعیین میکنند. دزدان و چپاولگران سرمایه دار صف محکم و فشرده کارگران، زحمتکشان، بیکاران، و دانشجویان را در مقابل خود دارند که با تظاهراتهای میلیونی و با اعتصابات عمومی خود سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود را رقم میزنند. این کشمکش با عروج انقلابات شمال آفریقا وخاورمیانه و با جنبش ٩٩ درصدیها برای بیشتراز یک سال است که شروع شده است. صف کارگران و زحمتکشان در تمام دنیا بپا خواسته است تا ماشین استثمار سرمایه داران را درهم شکند و انسانها را از دست سرمایه داران نجات دهد.
اعتصاب عمومی ٢۴ ساعته کارگران اسپانیا در اعتراض به رفرمهای ضد کارگری دولت ماریانو راخوی یک حرکت عظیم برای عقب زدن این رفرمها و ریاضت کشیهای اقتصادی دیگر خواهد بود. اعتصاب عمومی ٢٩ مارس کارگران اسپانیا قدرت کارگران و انسانهای آزادیخواه را به دشمنان طبقاتی آنها نشان خواهد داد و آنها را در تحمیل شرایط سخت تر مردد و دست به عصا خواهد کرد. اما مهمتر از آن، این اعتصاب قدرت کارگران را به خودشان و به نیروهای رادیکال جامعه نشان خواهد داد. این اعتصاب قدرت مانور رهبران سازشکار اتحادیه ها را محدود خواهد کرد و به رهبران رادیکال کارگری فرصت ابراز وجود و دخالت در کشمکش سرمایه داران با کارگران خواهد داد. این اعتصاب زمینه را برای رادیکالیزه کردن اعتراضات کارگران و دانشجویان فراهم خواهد کرد و نیروهای انقلابی و سوسیالیست را در موقعیت مناسبتری برای در دست گرفتن رهبری اعتراضات قرار خواهد داد. رهبران رادیکال کارگری و فعالین سوسیالیست میتوانند این اعتصاب را بعنوان تخته پرشی برای سازمان دادن اعتصابات و اعتراضات طولانی تر و گسترده تر و رادیکالتر مورد استفاده قرار دهند.*