اسلام چیست؟ مسلمان کیست؟ (قسمت چهارم)

منوچهر اسدبیگی
( اسلام مدرن روشنفکران ونواندیشان دینی )
برای اینکه بدانیم این برداشت و قرائت از قرآن و اسلام چه میگوید ، برخلاف اسلام سنتی تاریخی وبنیادگرای سیاسی حکومتی نمی توانیم مستقیم وبدون واسطه به سراغ قرآن ، سنت ، شریعت واحادیث برویم ،چرا که در هیچ یک از این منابع اثری از واژه ها ومفاهیمی همچون اصلاح طلبی ،مردم سالاری ،نواندیشی ،روشنفکری ،ملی ، متجدد ، مترقی واسلام لیبرالی ، آزادیخواهانه ،انسان گرایانه ، حقوق بشری ،ملایم وخوش خیم وحتی سکولار! که برخی روشنفکران و نواندیشان دینی مدرن مسلمان دم از آنها می زنند، نخواهیم یافت !

 وبحق ، بدیهی و طبیعی است که سراغ این واژه ها و مفاهیم اکثرا غربی متعلق به قرون وسطی تا کنون را نباید و نمی توان در قرآن و سنت محمددر هزار و چند صد سال پیش گرفت!!پس براستی این گرایش و قرائت از اسلام چه اساس و مبنایی دارد ؟ منشا ،مرجع ، آدرس و تاریخش کجاست ؟ چه میگوید ،چه برداشت وقرائتی ازاسلام دارد؟ چه طیف واقشاری را نمایندگی میکند ؟ فلسفه وجودی ، وظیفه ،  واهدفش چیست ؟ 
(پروسه اسلام تاریخی وتمدن غرب)
 اربابان مذهبی اسلام اصیل سنتی ،سیاسی وحکومتی از زمان محمد وخلفای راشدین تا بنی امیه ، بنی عباس وامامان شیعه ازخلفای عثمانی وجنگهای صلیبی تا دربار شاهان صفویه وقاجار ،یا در راس حکومت ، قدرت ،سیاست وقضاوت بوده اند  و یا بعنوان شریک درصحنه وحاشیه حضورو جایی داشته اند ، واگر مجبور شده اند آنچنان سهم و قدرتی نداشته باشند، همیشه از ملا بودن ، قرآن ، شریعت ،حدیث ، روایت ،اسلام دانستن وفهمیدن استفاده و سو استفاده کرده اند ودر برخورد با مردم تحت ظلم و ستم ، بیسواد و نا آگاه از یک سو و حکام ظلم وجوراز سوی دیگر، توازن قوایی را که معمولا به نفع زر و زوربوده ایجاد می کردند. دربار ، دم ودستگاه مذهب ،کرسی احکام و قضاوت ،  مسجد و محراب ،علوم و فلسفه ، حکمت و کلام ،استدلال و عقل و…راکم و بیش در دست داشته و نمایندگی میکردند . نیاز به تأیید و مهر شرعی زدن بر احکام واعمال حکومتی را رفع میکردند ، خود را از طبقات ممتاز ،اصیل واشراف جامعه میدانستند . با منبررفتن و تبلیع دین ،اجرای احکام شریعت ومراسم مذهبی ، روضه و دعا خوانی ، عزاداری ومداحی  و با نوشتن رساله وتوضیح المسائل به حیات اسلام و وجود به اصطلاح روحانی ومرجعیت دینی خود تداوم میبخشیدند وعلما ، دانشمندان وملایان جامعه محسوب می شدند . قرنها نوشته های امثال مجلسی ، شیخ طوسی، کلینی ،صدوق،مفید وحرعاملی وسید رضی و…بر تارک اسلام و تشیع می درخشید . معنای ظاهری آیات قرآن و احکامش ،احادیث و روایات منتسب به محمد وامامان ، عین شریعت اسلام و تشیع بود ، مهمترین کتب پس از قرآن صحیفه سجادیه ،نهج البلاعه، اصول اربعه ،بحارالانوار و حلیته المتقین و…بود . این متون پر از یاوه وخرافات ، در نبود علم و دانش و تمدن امروزی ، قرنها سیطره بی چون و چرا و بلا منازع بر تمامی ارکان و وجوه زندگی خصوصی  واجتماعی مردم داشت . برای مثال درمورد زن ، باید در چادر، چاقچوق و روبنده باشد، ازصبح تا شب در خانه ، مد بخ(مطبخ) ، طویله ومزرعه جان بکند ، اسیر شکم و زیر شکم شوهر ونفقه خوار اوباشد. پاسخگو، فرمانبرداروکتک خورشوهر ، پدر ،برادر و پسر باشد. مهمترین وظیفه اش پس از تمکین ، زائیدن ومادری بود، بهترین سرگرمی اش دستگاه نخ ریسی ، خوشگل ترینش دافع بلغم بود، باید رعیتی ، کلفتی وکنیزی می کرد،همخوابه اربابان مذهب وثروت میشد ، درچاله سنگسار ویا درحرمسرای شاهان وحکام منتظر نوبت می ماند ،بدون اینکه ببیند ، بخواهد وبداند شوهرش میدادند یا مطلقه اش میکردند  و…!!  ودرطی آن قرون صد البته ، خبری هم ازامثال شریعتی ، سروش و شیرین عبادی ها و تفاسیرشان نبود !هرچند در قرن اتم و ارتباطات کنونی باز هم با وجود این مفسران ،وضعیت زنان در زیر سیطره اسلام سیاسی حاکم واصیل آنچنان تغییری نکرده!! واگر کرده ربطی به هیچ اسلام ملایم وغیر طالبانی نداشته و ندارد !!
     تا اینکه درغرب رنسانسی پدیدار می شود ،شرایط و مناسبات جامعه فئودالی به هم میریزد،برخی انسانها دراعتقادات کاتولیکی شک وسوال میکنند ، پروتستانیسم سر بر می آورد ، تفتیش عقاید ، کشیش ، کلیسا وگیوتین به حاشیه رانده می شوند . صنعت ،تجارت واستعمار پیشرفت و تغییرشکل پیدا می کنند. به همراه انقلابات اجتماعی وسیاسی اقتصادی ، طبقات و مناسبات جدید ظهورمیکنند ،اشکال جدید حکومت و دولت  جایگزین می شوند . گالیله ،کپلر، کوپرنیک ،نیوتن ،دکارت ،روسو، داروین ، وات ، ادیسون ، انیشتین ،مارکس و فروید و… جهان را تکان میدهند ، تغییر وتکامل می بخشند . مکاتب فلسفی ،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی وادبی،مفاهیم ماتریالیستی و طبیعت گرایی ، لیبرالیسم ،دموکراسی، آزادیخواهانه ، سوسیالیستی ،کمونیستی ، انسان گرایی و تکنولوژی ،وسایل وابزار اطلاعاتی و رسانه ای و…درغرب وبه تبع آن در جهان گسترش می یابد. امواج و تر کش هایش به در بار شاهان و حکام مستبد ،طبقه روحانی ،متولیان ، اربابان اسلامی و شیعه  درون یا کنار حاکمیت و قدرت وهمچنین به مردم وجامعه ایران هم می رسد وهمه را از خواب هزاران ساله بیدار میکند !! حکام ، شاهان ،اربابان ، زمینداران ، ثروتمندان ،آخوندهای درباری وغیرآن احساس خطر میکنند ، سواد ،علم،دانش،آموزش ، سیاست و دستاوردهای تمدن غربی در میان همه اقشار و طبقات ومردم میرود. مشروطه خواهی ،آزادیخواهی وروحیات انقلابی و علمی جامعه را فرا میگیرد ،کم و بیش طبقات جدید و مناسبات جدید در زمینه های مختلف ظهور میکنند .چهره وجغرافی زمین  پس از دو جنگ جهانی دستخوش تغییرات بزرگی میشود ، کشورهای جدید ایجاد ویااعلام استقلال می کنند ،چهره سرمایه داری و غرب عوض میشود وجهان بین دو ابر قدرت تقسیم میشود  و تغییرات بعدی و پیشرفت سرسام آور و رو به سرعت علم و تکنولوژی ، جهان را به  تمدن امروزی وحقوق بشر و طلب آزادی و برابری میرساند ،مدرنیته نهادینه میشود. ماهواره وکامپیوتر و اینترنت جهان کوچک شده را به دهکده جهانی شدن نزدیک ترمی کند، تا انسانها درآینده بتوانند به آزادی وبرابری واقعی یعنی سوسیا
لیسم جهانی  برسند .

(واکنش دنیای اسلام _تولد نواندیشان مسلمان)
درمقابل آنچه درجهان غرب وبه تبع آن دردنیای اسلام و ایران اتفاق افتاد ،طیفی ازاسلامگرایان سنتی ،تاریخی وسنت گرا کم وبیش به راه خود رفته و میروند ، با غرب ،تکنولوژی ،تمدن و مدرنیته دشمنی دارند ویا اعتنا نمی کنند . واما بخشی از اسلامگرایان سنت گرا ،تاریخی ،حکومتی و سیاسی ایدئولوژیک که به زعم خود خطرات عدیده ره آورد تمدن غرب  ومدرنیته ، مقولات و مفاهیم فلسفی ، سیاسی ،اجتماعی و… آنرا فهمیدند ودرک کردند، به فکر چاره و مقابله افتادند . اسد آبادی، اقبال ،مدرس ،کاشانی ،اخوان المسلمین ،نواب صفوی ،خمینی ،شریعتی ،جبهه ملی ، نهضت آزادی، مجاهدین وحتی احزاب وسازمانهای چپ وظاهرا کمونیست به میدان آمدند . در ایران حکومت سیاه مذهبی جمهوری اسلامی را با استناد به اسلام سیاسی وسنت حکومتی محمد وعدل علی بنیاد نهادند ، بنیاد گرایی و بازگشت  به اسلام ناب محمدی را در مقابله با تمدن ، مدرنیته وبه اصطلاح تهاجم فرهنگی غرب وسرمایه داری لجام گسیخته جهانی وغیر بومی امپریالیسم سامان دادند . که بعد، از بین هواداران، یاران ،انقلابیون ،پاسداران وبه اصطلاح روشنفکران اسلامگرای دیروز که از قدرت جدا ماندند و یا توسط تمامیت خواهان به عناوین التقاطی ،منافق ،ملی گرا ،دگراندیش ،غیرخودی ،لیبرال و… کنار گذاشته و به بازی گرفته نشدند ، عده ای به اپوزیسیون داخل ویا خارج پرتاب شدند ،عده ای درقدرت و یاحاشیه با تعویض و یا پنهان کردن چهره منتظر فرصت ماندند وعده ای زیر چتر فلان آیت الله وفلان انجمن و دفتر اسلامی  رفته وبه انتقاد از بالا وپایین وچپ و راست دست زدند ویا احزابی مخالف ،اما در چهارچوب و قبول قانون اساسی ، ولایت فقیه وحفظ نظام اسلامی تشکیل دادند
          تمامی اینها کم و بیش سه وظیفه مهم وبه هم تنیده دربرنامه خود داشته و دارند : مواجهه با تمدن و مدرنیته غرب ، قبول یا پس زدن ونقد قسمت هایی از آن واینکه ببینند چه بخشهایی از مدرنیته را میتوان با اسلام همساز کرد و یا چه بخشهایی از اسلام ظرفیت مدرنیته را دارد . از سویی باید با خطر بی دینی ، سکولاریسم و لیبرالیسم رادیکال ،آته ئیسم ،سوسیالیسم وکمونیسم که در بین جوانان شیوع یافته مبارزه کنند . وازطرفی مبارزه با انزوای سرمایه واسلام به سبب حکومت و نظام اسلامی تمامیت خواه که نماینده رسمی واصیل اسلام بوده ،ویا به زبانی نقد ،اصلاح و تجدید نظر دراسلام اعتقادی قبلی خودشان ! مبارزه با اسلام طالبانی خشونت طلب و تروریست، وگفتمان وپیدا کردن شریک وهم رای درغرب و جذب سرمایه وورود به بازار جهانی آن . این شد که با برگشت مجدد به شریعتیسم ،افکار روشنفکری اسلامی ونواندیشی دینی ، زیر عبای خاتمی رفتند وجبهه دوم خرداد را جلو انداختند . اصلاحات ، تجدید نظر طلبی ،  مدارا ، تساهل و تسامح را باب و تبلیغ کردند . به اصطلاح دم ازنوعی رنسانس ، پروتستانیسم وحتی پروستریکا وگلاسنوس اسلامی درون نظامی ، خود ساخته بدون پایه واصول زدند که ، روی هوا هم بند نبود!  از سوی احزاب و اپزیسیون نزدیک و برادر،گرایشات سیاسی اقتصادی شیخی ، مکلایی ،وطنی ، سلطنتی ودوستان در دنیای سرمایه، غرب و آمریکا هم حمایت و تأیید شدند که ثمری نداشت و پروژه شان بعد از هشت سال دولت وچند سال مجلس در دست داشتن به شکست انجامید .
         اکنون با توجه به حاکمیت تام وتمام اسلام گرایان بنیادگرای راست ومحافظه کار، برای مقابله با آنان  وکسب قدرت ،برای مواجه با غرب و جذب سرمایه ، برای مقابله با بی دینی و اته ئیسم ،آزادیخواهی و سکولاریسم ،  سوسیالیسم وکمونیسم ،برای حفظ ثروت ، سرمایه ، اسلام ونهاد هایش از شورش وانقلاب مردم  به جان آمده ، مجددابه مولود اسلامی شریعتی ،قمشه ای ،کدیور ، اشکوری ،سروش ها واسلام آمریکایی (بقول بنیادگرایان اسلام سیاسی حاکم:اسلام رفاه ، تجمل وعافیت جویی،سازش و فرومایگی ،اسلام تعیش و اشرافیت ،اسلام مرفهین بی درد!_ گو اینکه اسلام خود این بنیادگرایان هم از این اوصاف مبری نیست!!  ) روی آورده و آن را تولید، باز تولید ، تبلیغ و اشاعه می کنند با همتایان آمریکایی و غربی شان جلسه و سمینار میگذارند تا اسلام را زنده نگه دارند . تا اسلام ذاتا حکومتی ، سیاسی وخشن ،اسلام کشتار ، اعدام ،شکنجه و زندان را پس از سه ده جنایت وادار به عذرخواهی ، عقب نشینی ، تغییر، نرم وملایم شدن ، اصلاح ورفرم پذیر بودن ،قبول رفراندوم، رعایت حقوق بشر و… بکنند . که جناح حاکم رژیم ونظام اسلامی برود کنار تا آنان برگردند و مجددا به پیاده کردن اسلام راستین و ناب محمدی با برداشت و قرائت نواندیشان دینی دوم خردادی ، یا فرای آن ویا خارج ازآن بپردازند. ازطرفی نهضت آزادی غیرخودی شده وسازمان مجاهدین برانداز شده هم در انتظارند تا اسلام ناب محمدی بازرگانی وملی یا دمکرات وخلقی خود را حاکم و جاری نمایند !
(اسلام نواندیشان و روشنفکران مدرن کجای اسلام است؟؟ )
 حال که نظری مختصر به اساس ، منشا  و تاریخ تولد این برداشت و قرائت از اسلام انداختیم و با اهداف ،خواسته ها و وظایفش آشنا شدیم ، برای اینکه از اصل بحث اسلام چیست و مسلمان کیست دور نشویم، ببینیم برداشت ، قرائات وتفاسیرشان چه میگوید ؟ آیا با اسلام وقرآن همخوانی دارد؟
      ( نواندیشان وتفاسیرشان از متون اسلامی: ) اینها میخواهند با تفاسیر و قرائات من در آوردی ، دروغ وغیرواقعی که ربطی به اسلام ندارد، چهره کریه اسلام سیاسی  حکو