گربه رقصانی بنام “خطر اتمی ایران” و معنی کش و قوسهای بامزه اش!

مقدمه:

چندین سالست که این ماجرای “خطر اتمی” مثل یک کمدی- درام بین حاکمان اسلامی و همپالکی هاشان در غرب دست بدست می شود. تبی است مرتب بالا می رود و پائین می آید. هر آدمی که با الفبای “سیاست” این شارلاتانها آشنا باشد می تواند با مقایسه ماجراهای مشابهش در عراق به این نتیجه برسد که این داد و بیداد سر لحاف ملانصرالدین است.

“رژیم اسلامی به سلاح اتمی مجهز می شود” مصرف تبلیغاتی دارد برای اینها. بخش “چماغ” سیاست اینها اینست که با این پرچم وارد صحنه شوند. زمان که می گذرد باد سمت دیگری می وزد و ناگهان جوایز نوبل و اسکار را به نوبرهای رژیم می دهند تا اعلام کنند که دوره سیاست “چماق” برگشته و موقتا سیاست هویج و “مذاکره” جایش را گرفته.

در این چند ماه اخیر البته “آلترناتیو” سیاست چماق (یعنی حمله نظامی به تاسیسات اتمی) ، شده مذاکره در کنار تشدید تحریمهای اقتصادی که اولش “هدفمند” بود اما چون جنبش مردم بهشان فشار نیاورد دیدند که همان نوع غیر هدفمندش را بکار ببرند!

“اپوزسیون” چلبی مزاج بیچاره در هر دوره بالا گرفتن سیاست چماق ، هورا می کشند و در دوره بعدی نفرین می کنند! مردم این وسط گیج شده اند، زیر فشارهای اقتصادی هر روز بیشتر نان شبشان بریده می شود و گاها هم از فرط استیصال ، آسمانها را نگاه می کنند که شاید بمبی چیزی ببارد تا “از دست این زندگی” خلاص شوند.

دوران انقلاب ۵۷، گاهی مردم در مقابل شاه فریاد می زدند که “ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت”. واقعیتی بسیار دردناک در این بیان وجود دارد. براستی می شود زندگی اینقدر تلخ و زجر آور شود که انسانها طالب مرگ بشوند. لذا با اینکه همه می دانند که یک حمله به تاسیسات اتمی رژیم اسلامی بنا به محاسبات ، چندین صد ملیون نفر از مردم ایران و پاکستان و هند و کرانه خلیج فارس را آلوده به مواد رادیواکتیو خواهد کرد، بازهم در خیالشان ، ترجیح می دهند که از آسمان گلوله ها ببارند تا شاید این ننگ زندگی زیر حکومت اسلامی پایانی یابد. اینست خطری که جامعه ایرانرا بطور واقع تهدید می کند. جامعه ای که خودش را در استیصال ببنید، دست به هر “خس و خاشاکی” می زند و گاها به خودکشی دست می زند و شیرازه های تمدنش را با دستان خودش بباد می دهد. نگاهی به عراق این سناریو را نشان می دهد.

معمائی است برای مردم ایران و جهان که بالاخره رژیم اسلامی بمب اتم ساخته؟ قرار دارد بسازد؟ آیا این گربه رقصانیهای حکومتهای غربی و اسرائیل ، درش واقعیتی هست؟  مراکز بازیافت اورانیوم که رهژیم اسلامی در طی چند سال گذشته به ظرفیتهاشان بشدت افزوده و مدعی است که تلخیص اورانیوم را تا ۲۰% افزوده براستی قرار است برای تولید بمب اتمی بکار رود؟ آیا حکومتهای غربی بطور واقعی قرار است “حمله” بکنند برای نابود کردن تاسیسات اتمی در ایران؟ آیا حکومت اسرائیل قرار است براستی به ایران حمله کند؟

توی اعماق جامعه ، اونجا که روز و شب و هقته و آخر هفته، درد نان آوردن سر سفره ، یک دیلمای فلسفی نیست، شاید خیلی ها بخودشان هر روز بگویند:”ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت”.

اجازه بدهید ببینیم این گربه رقصانیها توی چند ماه اخیر چه مسیری طی کرده:

(۱)موج “اعلام خطر اتمی” و تهدید به حمله نظامی از سوی بخشی از حکومت اسرائیل   و …اعلام “بمب اتمی ندارد” از سوی حکومت آمریکا!

همه می دانند که حکومت آمریکا و حکومتهای غربی، بنیه تهاجم زمینی دیگری را در منطقه خاورمیانه ندارند. شیرهائی هستند که پشمشان در افغانستان و عراق بشدت ریخته و تجربه لیبی یعنی “یمباران از آسمان” و “همکاری با اپوزسیون پروغرب و اسلامیها” و جلو راندن دولتهای خودی را دنبال می کنند. اوباما بعنوان خط سیاسی مسلط به سیاست خارجی غرب دارد عمل می کند و بیش از یکسالست که پروژه “فشار اقتصادی” به رژیم اسلامی را بمنظور رام کردن این رژیم ( ونه سرنگونیش) دنبال کرده است. تشدید تحریمهای اقتصادی که ابتدا مدعی بودند “هدفمند” است به سرعت و در عدم حظور فعال جنبش انقلابی مردم ایران در مخالفت با تحریم غیر هدفمند، در حال تمرکز روی اقتصاد نفت است و منابع اصلی ارز. تا همینجا فقر بیشتر گرانی بیشتر و نگرانی جامعه در ایران ، نتیجه این تحریم بوده.

درگیری سیاست خارجی حکومت آمریکا با بخش تند روی حکومت اسرائیل سر “مسئله اتمی” ایران، به شدت رو به گسترش بوده. تاکیید اوباما و شرکایش بر “استفاده از شیوه های غیر نظامی” از مذاکره مستقیم تا تحریم اقتصادی از سوئی و هارت و پورتهای نظامی حکومت اسرائبل در موضوع “حمله نظامی ، حتی بدون حمایت نیروهای آمریکا، عرصه جدیدی در تاریخ سیاست خارجی غرب و بحرانهایش گشوده است.

نتانیاهو طی چند هفته گذشته به آمریکا سفر داشت و با اوباما دیدارهای مهمی انجام داد. ایم دیدارها هدفش اعمال فشار بر حکومت آمریکا بود برای کسب حمایت حکومت آمریکا برای حمله نظامی به مراکز “اتمی ” ایران.

نتانیاهو عصبانی بود که ژنرالهای پنتاگون ، قبل از ورودش به آمریکا مرتب تکرار می کردند که حکومت اسرائل قرار دارد در طی ماه مارس به ایران حمله نظامی کند و مرتب مخالفت خود را اعلام می کردند. نتایاهو در مذاکره با اوباما نتیجه ای نگرفت و آنچه بطور علنی منتشر شده نشان می دهد که اوباما در ضمن “تاکیید به روی میز بودن همه انتخابها” ، تاکیید کرد که گزینه نظامی در حال حاضر ، کار درستی نیست.

بقیه سفر نتیاهو در آمریکا صرف تماس گیری با جریان تندروتر حکومت آمریکا شد و توانست به هارت و پورتهای نامزدهای انتخاباتی حزب جمهوریخواه دامن بزند.

نتانیاهو بعد از پایان سفرش به آمریکا بنظر می رسید که “تب جنگ طلبیش” بطور موقت خوابیده چون بخوبی می داند بدون پشتیبانی فعال نظامی حکومت آمریکا، حکومتش توان کاری جدی را ندارد!

” نتانیاهو روز پنج‌شنبه (۸ مارس/۱۸ اسفند) تاکید کرد که حمله به تاسیسات اتمی ایران موضوعی نیست که “در روزها و هفته‌های آینده” رخ دهد، اما آن را به “سال‌ها” نیز نمی‌توان موکول کرد. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در دیدار با نتانیاهو از وی خواسته بود که به تحریم‌ها فرصت بیشتری دهد و به اسرائیل پیرامون حمله‌ی زودرس به ایران هشدار داده بود.”(۱)

اما اصل ماجرا ، درون حکومت آمریکا اتفاق افتاد. توی حکومت آمریکا در دالانهای کنگره و سازمان اطلاعاتش ، گزارشات منظم سالانه ارائه می شود. انتشار سند مهم سالانه امنیتی در کنگره آمریکا، تکلیف موضع گیری این حکومت را یکسره کرد و به جناح اوباما بهترین ابزار را داد تا برای  مخالفت خود به حمله نظامی ، تاییدی در دست داشته باشد:

بنا به گزارش اخیر  ارائه شده به سنای آمریکا در موضوع سوال اتمی شدن ایران:

” مقامات اطلاعاتی امریکا گزارش سالانه خود را در باره « برآورد خطرها در جهان» به کمیسیون اطلاعات مجلس سنا، ارائه می کنند. از خود می پرسیدم: باوجود موقعیت سیاسی ایجاد شده، اینان به اجماع پیشین بر این که ایران در کار ساختن بمب اتمی نیست، می مانند یا خیر؟در گزارش سال پیش، جمیس کلاپر، مدیر امنیت ملی بر این موضع کلیدی (ایران بمب اتمی نمی سازد) استوار ایستاد. با همه فشاری که وارد می شد، او تأکید کرد که ایران بمب اتمی نمی سازد. خوشحال شدم وقتی دیدم در گزارش ۳۱ ژانویه به کمیسیون اطلاعات مجلس سنا، کلاپر همان موضع را اتخاذ کرد که ۱۶ سازمان اطلاعاتی امریکا، در گزارش سال ۲۰۰۷، به اجماع، اتخاذ کرده بودند: در آن گزارش آمده بود: قضاوت ما اینست که از اواخر سال ۲۰۰۳، بدین سو، ایران برنامه تولید بمب اتمی را رها کرده است. در سال ۲۰۰۵ نیز به این نتیجه رسیده بودیم و اینک در ارزیابی خود قاطع تر هستیم: ایران در کار تولید بمب اتمی نیست. “(۲)

همانطور که خواننده مشاهده می کند، حکومت آمریکا و حکومتهای غربی در حال حاضر مخالف حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران هستند و رژیم اسرائیل را پس زدند و چون این رژیم می داند به تنهائی عددی نیست، دمش را گذاشت لای دمش و برگشت تل آویو!

(۲)عقب جلو کردن گربه رقصانی “مسئله اتمی ایران” چه دلایلی دارد؟

اجازه بدهید فرضیه های خودم را در مورد علل عقب جلوکردنهای حکومتهای غربی در موضوع مسئله اتمی بطور فهرست وار توضیح دهم:

اولا: “مسئله اتمی شدن” ایران در دو بعد مطرح است. اولا بعد تولید تکنولوژی هسته ای صلح آمیز است برای تولید انرژی و مصارف پزشکی و علمی. دوما: اتمی شدن به معنی تهیه منابع تولید سلاح اتمی. از دید من حکومتهای غربی با هر دوی اینها مخالفند. بخشی از این مخالفت دلیل سیاسی دارد و در حاشیه نبرد غرب با اسلام سیاسی قابل توجیه است و بخشی اساسا نبردی بزرگتر است برای محدود نگه داشتن تکنولوژی اتمی حتی برای مصارف صلح آمیز. غرب بر نمی تابد که تکنولوزی هسته ای به جهان سوم الان منتقل شود. همانطور که در دهه ۶۰ بر نمی تابید که تکنولوژی تولید فلزات و آلیاژها به بیرونش درز کند.

دوما: حکومتهای غرب از “مسئله اتمی” یک چماق ساخته اند برای کوبیدن سر رژیم اسلامی و برای رام کردنش. هر از چند گاه این چماق را تکان می دهند و پائین می آورند بسته به دینامیکی که درونشان و بین آنها با حکومت اسلامی هست.

سوما: حکومتهای غرب درون بزرگترین و عمیقترین بحران اقتصادی اجتماعی خود غوطه ورند و تحت فشار موج نارضایتیها هستند که جنبش ۹۹ در صدیها دارد نمایندگی می کند. لذا در دوران معاصر امکان تهاجم زمینی نظامی و لشکر کشی های دوران قدیم را ندارند.

چهارما: داغ کردن “مسئله اتمی ایران” خودش یک دکان بقالی است که برای هر دو طرف سود آور است! هم حکومت اسلامی از این بازار تبلیغاتی سود می برد و خودش را لانسه می کند و هم حکومتهای غرب روی بحرانهاشان درپوش می گذارند و هم حکومت اسرائبل که بدون وجود بحران، مثل رژیم اسلامی روزش نمی گذرد!

پنجم: “نوسان” بین تهدید حمله نظامی و ادامه سیاست مذاکره و تحریم خودش تابع دینامیک مشکلات سیاسی درون و بیرون جوامع غرب است و همینطور دینامیک نبردی که اسلام سیاسی دارد دنبال می کند. از اواخر سال پیش، بعد از عروج اولیه انقلابات خاورمیانه ، شاهد عروج دومین موج اسلامیون سیاسی بوده ایم که اینبار بیشتر زیر سایه و تحت کنترل غرب دارند در لیلی و مصر و تونس و حتی سوریه به مرکز قدرت می خزند. حکومتهای غرب نه تنها بخاطر ضعفهای اقتصادی و نظامیشان نمی توانند حرف آخر را بزنند

ششم: با وجود تولید بمبهای با وزن ۳۰ هزار پوند و تحوبلش به پنتاگون و بمبهای با وزن ۵۰۰۰ پوند به ارتش اسرائیل، هنوز کارشناسان نظامی قانع نیستند که این حمله حتی توان نابود سازی صنایع اتمی ایران را داشته باشد! خارج از اینکه امکان نابودی متقابل ملیونها انسان غیر نظامی در دو طرف وجود دارد. رژیم اسلامی به بهانه حمایت از رژیم سوریه حجم بزرگی از نیروی نظامی را به سوریه فرستاده که در زمان لازم بعنوان نیروی پیاده خط مقدم جبهه به اسرائیل حمله کنند. لذا عاقلهای نظامی در پنتاگون مرتب هشدار می دهند که حمله نظامی منطقی پتش نیست.

هفتم: “مسئله اتمی” ایران از دید من برای حکومتهای غرب غیر قابل حل است. دینامیک جهان معاصر مانع اینست که این حکومتها بتوانند بطور واقعی جلوی اتمی شدن رژیم اسلامی را بگیرند. دیر یا زود باید بپذیرند که این رژیم وارد باشگاه اتمی خواهد شد. بحرانسازیهای جنگ سردی پاسخ رژیم اسلامی نیست.ماهیت حکومتهای غرب اجازه نمی دهد بیش از این کنند که کرده اند.

هشتم: “مسئله اتمی” رژیم اسلامی در هر دو بعدش صرفا بهانه بازیهای سیاسی و چانه زنی های ارتجاع جهانی بر سر سهمشان از قدرت و نفت در حاورمیانه است. واقعیت ماجرا اصلا هدف اینها نیست.پشت ادعاهی جنگ سردی هر دوی این ها دروغگوهای حرفه ای ایستاده اند. رژیم اسلامی اصلا لازم ندارد بمب اتمی را بطور خودکفا بسازد. هزاران کارشناس و آزمایشگاههای خصوصی به یمن فروپاشی “اردوگاه شرق” و جهانی شدن سرمایه در رقابتند برای فروش! پول که باشد همه غیر ممکنها ممکنست! از سوی رژیم اسلامی نیز این بازی ، برای داشتن کارتهای بزرگتر در بازار مماشات با غرب است. رژیم اسلامی “امپراتوری خودش” و حیات خلوتهای خودش و حریم خودش را می خواهد. مرزهای ایران برایش همیشه تنگ بوده. سوریه و لبنان و افغانستان و جمهوریهای “مسلمان نشین” روسیه سابق تا مرزهای افریاقی “مسلمان نشین” همه مرزهای واقعی رژیم اسلامی بوده اند. اگر این رژیم دنبال سلاح اتمی است که حتما هست، برای نگه داشتن امپراطوری نامرئیش هست.

(۳)آینده “مسئله اتمی رژیم اسلامی”؟ پذیرش واقعیت اتمی شدن رژیم اسلامی

راستش من فکر می کنم این “مسئله” تا زمانی که رژیم اسلامی باشد ، بالای سر رژیم خواهد ماند. در مورد کره شمالی هم همینطور است. اونجا هم حکومتهای غرب کلی خاک هوا کردند تا سرانجام حکومت جنایتکار کره شمالی کار خودش را کرد و اتمی شد. بعد از اتمی شدنش هم این موضوع همیشه بالای سرش نگه داشته می شود و “تانگوی” همیشگی غرب با رژیم ادامه دارد!

از دید من رژیم اسلامی در فضائی که حکومتهای غرب توان نظامی پایان دادن بهش را ندارند و در شرایطی که نیروی مردم ناراضی و آماده برای انقلاب ایران ، یک فاکتور بالقوه هست ، آرام آرام مسیرش را بسوی اتمی شدن طی خواهد کرد. روزی هم خواهد رسد که حکومتهای غرب رسما اینرا بپذیرند. از همین الانهم جناح هائی در حکومت امریکا دارند همینرا زمزمه می کنند که باید “واقعیت” را پذیرفت!

(۴)تکلیف جامعه و جنبشهای مطالباتی و انقلابی چیست؟

این بخش از مقاله ام تکراری است! راه مردم راه حل سوم است. سازماندهی و کنار تحزب کمونیزم کارگری ایستادن. فریب بازیهای و جنگهای حاکمان مرتجع منطقه و غرب را خورید! حتی اگر حماقتی بشود و درگیری نظامی بشود نتیجه اش فقط کشتار ملیونی مردم است. اون بالا حاکمان محکم روی صندلیشان خواهند بود و برنده هر مداخله نظامی اونها خواهند بود!(۶)

دعواهای سرگیجه آور و خطرناک بین حکومتهای غرب و رژیم جنایتکار اسرائیل به رژیم جمهوری اسلامی بارها پائین و بالا خواهد رفت و مثل هر جنگ سرد دیگری خطر تبدیل به یک جنگ بسیار خطرناک و مرگ آور که ملیونها انسان را هدف خواهد گرفت ، در خود دارد. این بازی مرگ آور و این گربه رقصانیها تنها یک پاسخ می تواند داشته باشد: جنبش مردم ایران. انقلاب ایران! رزیم اسلامی قابل اعتماد نیست. یک تیر کمان هم نباید دستش باشد! مقاصد غیر نظامیش هم امن نیست. استفاده صلح آمیز از نیروی هسته ای هم باید تحت کنترل مردم و ارتباط شفاف اجتماعی انجام شود.

نگرانی جامعه بر سر این بحرانها نگرانی جدی است. خلاصی از این وضعیت تنها در دستان مردم انقلابی، طبقه کارگر و سازمانهایش و دست جنبش کمونیزم کارگری است که نه تنها پیگیرانه این رژیم را افشا کرده بلکه پیروزی جامعه ایران در گروی کسب هژمونی این جنبش و این تحزب است.

منابع دیگر:

(۱)نخست‌وزیر اسرائیل اعلام کرد که فرصت لازم برای تاثیرگذاری تحریم‌ها علیه ایران را خواهد داد، اما همچنان حق کشور خود می‌داند که در صورت لزوم با حمله به ایران، این کشور را از دست‌یابی به سلاح هسته‌ای باز دارد.

http://www.dw.de/dw/article/0,,15799649,00.html

(۲)انقلاب اسلامی:قلب حقیقت در باره اتم ایران و باوراندن آن به افکار عمومی به قصد تشدید تحریمها و جنگ: 

http://enghelabe-eslami.com/???????-?-?????-??/11029-2012-02-13-16-56-31.html

(۳)نتانیاهو در دیدار با اوباما از او خواهد خواست، خطوط قرمز را برای ایران مشخص کند

http://www.melli.org/1390/12/13/%D9%86%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%88-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF/

(۴)اوباما: بدانید که من شوخی ندارم

http://www.melli.org/1390/12/13/%D8%A7%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D9%86-%D8%B4%D9%88%D8%AE%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85/

(۵)سعید صالحی نیا: باز هم هیستری “حمله به ایران” و خود افشاگرایهای “اپوزسیون”! در حمایت از مواضع حزب کمونیست کارگری ایران

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8297-b.html

(۶)نه جنگ، نه بمب، نه دفاع از رژیم به بهانه جنگ، سرنگون باد جمهوری اسلامی! (حزب کمونیست کارگری ایران)

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/107-hezb/8262-1390-08-17-21-49-23.html

(۷)رادیو فردا:آیا بحران ایران سرنوشت انتخابات آمریکا را رقم خواهد زد؟

http://www.radiofarda.com/articleprintview/24511982.html