جمهوری اسلامی و حقوق بشر: دو قطب همنام یک آهنربا

بیش از پنچاه سال از تصویب اعلامیه حقوق بشر، و بیست و هفت سال از حکومت ننگین و سیاه جمهوری اسلامی در ایران میگذرد. بیست و هفت سال تحمیل فقر و فلاکت و بیحقوقی مطلق. بیست و هفت سال تزریق خرافه و مذهب، و شهادت طلبی و آماده شدن برای انتحار و نابود و سرکوب کردن هر نوع آزادیخواهی و ترقی خواهی. بیست و هفت سال دستگیری و زندان. شکنجه و اعدام، شلاق و سنگسار و له و لوورده کردن هر آنچه حرمت انسانی و هر آنچه در خور بشریت بوده. بیست و هفت سال تحمیل فقر و فلاکت بی مرز بر ما، بر زندگی خانواده هایمان، همین دیروز بود که یک بسیجی علیرغم جان نثاری برای اسلام در جنگ هشت ساله مجبور بود که در خیابان آزادی بطرف میدان آزادی، کودک ۵ساله اش را در یک کارتن گذاشته بود و داد میزد، نان ندارم، پول دارو و پزشک ندارم، دو کودک دیگر دارم، میخواهم آنها را از شدت فقر و نداری از دست ندهم، مالک خانه مرا تا چند روز دیگر بیرون میکند، بی سرپناه میشوم، مجبورم این کودکم را بفروشم، کودک درمانده در کارتن به جمعیت نگاه میکرد، پدر ناتوان و فقر زده اش او را به مزایده گذاشته بود. این هم صحنه ای از ده ها صحنه روزانه در این نظام جمهوری اسلامی. و روزی که پرده از این تاریخ سیاه برداشته شود، بشریت متمدن در مقابل این همه جنایات و بخاطر سکوتش عرق شرم ریخته و خواهد گریست.
بیست و هفت سال توطئه بر علیه بشریت از تهیه سلاحهای کشتار جمعی و سخت موشک و تولید سلاحهای هسته ای و تحقیقات درمورد جنگ بیولوژیک گرفته تا حمایت از گروههای تروریستی اسلامی در عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان، محصول و کارنامه اسلام سیاسی و این حکومت است.
و اینکه چرا امروز سازمانهای مدافع حقوق بشر در قبال این همه جنایت سکوتشان را با سیاست دیالوگ انتقادی شکسته اند و از جمهوری اسلامی خواسته شده حکم وحشیانه سنگسار و اعدام را بهر شیوه ممکنه لغو کنند، نه از سر انسان دوستی و دفاع از حقوق بشر و حرمت انسانها، بلکه تحت فشار اعتراضات مردم، دانشجویان عزیز و مبارز در دانشگاههای ایران و تحت فشار کمپین های بین المللی سازمان و ارگانهایی که علیه اعدام در سرتاسر دنیا تلاش موثر میکنند، انجام میشود.
و اما امروز، کارگران، زنان آزادیخواه، دانشجویان مبارز این فرزندان عزیز مبارز ما، که هر روز با مبارزات حق طلبانه شان در مقابل دولت احمدی نژاد ایستاده اند و فریاد مرگ بر دیکتاتور را سر میدهند، جوانان و مردم مبارز و بتنگ آمده در خیابانهای تهران و سایر شهرها حق خود را طلب میکنند و بهیچ وجه ذره ای هم از خواسته هایشان کوتاه نخواهند آمد. در صحنه مبارزه هستند. ما مردم ایران آزادی و رفاه و امنیت میخواهیم. و حق خود را در خیابان خواهیم گرفت. و روزی که اشک جهانیان و مردم شریف در مقابل این همه جنایت سرازیر شود نزدیک است.
عطا رستمی
مرداد ماه ۱۳۸۶