در باره اعتراض بازنشستگان … علیه این ظلم و بی عدالتی باید متحدانه بپاخاست!

اکنون مدتی است که حقوق بازنستشگان درست و حسابی پرداخت نمی‌شود. کسانی که سرمایه و سرمایه داران از خونشان تغذیه کرده‌اند، حالا باید در سالخوردگی و زمان پیری برای چندرغازی حقوق بازنشستگی خون جگر بخورند. لعنت بر کسانی که مسبب این وضعیت هستند. مگر این حقوق بازنشستگی چقدر است که اینطور از پرداختش سر باز می‌زنند و امروز و فردا می‌کنند؟ در اخبار آمده بود که دو ماه آزگار است که حقوق بازنشستگان ذوب آهن اصفهان را پرداخت نکرده‌اند. یک ماه می‌دهند سه ماه نمی‌دهند و اینطور با زندگی مردم بازی می‌کنند. انگار این مردم در این دو ماه به غذا و پوشاک و مایحتاج اولیه زندگی نیازی ندارند. انگار این مردم که بهترین سالهای عمر خود را نثار آبیاری درخت سرمایه کرده‌اند، مستحق هیچ چیز نیستند. بودن و یا نبودنشان مهم نیست. اینها جز فراموش شدگان جامعه هستند چرا که دیگر برای سرمایه قابل استفاده نیستند. قبلا شیره جانشان کشیده شده است و حالا باید به دست روزگار بی رحم رها شوند. شاید هیچ ظلمی بالاتر از این نباشد که چیزی که حق توست و در واقع حاصل کار و زحمت خود توست از تو سلب شود. ما اینجا در مورد بازنشستگانی حرف می‌زنیم که حتی طبق قانون جمهوری اسلامی به یک صندوق بازنسشتگی وصل هستند و علی القاعده باید به آنها حقوق بازنشستگی پرداخت شود. منت سر کسی نگذاشته‌اند. بازنشستگان در زمانی که کار می‌کردند بخش مهمی از مستمری بازنشستگی را از حقوق خود پرداخته‌اند. آنها صدها برابر بیشتر از اینها برای این جامعه ثروت تولید کرده‌اند و مستحق یک زندگی انسانی در ایام پیری هستند. اما مثل اینکه در جامعه ما رسم بر این شده است که حق شما را چند ماه پرداخت نکنند و آب از آب هم تکان نخورد. خب کدام وزیر و مامور دولتی حاضر است چند ماه بدون حقوق زندگی را به سر کند؟ آیا سراغ دارید که تا به حال چنین اتفاقی برای وزرای دولت و یا مثلا نمایندگان مجلس افتاده باشد؟ این خون آشامان خود بر خوان یغما نشسته‌اند و اصلا نمی‌فهمند که چند ماه بی حقوق زندگی کردن یعنی چه؟ نگرانی شان بیشتر این است که از ثمره کار و زحمت ما در مقایسه با رقبای دیگر سهم بیشتری نصیبشان شود. همین. مشکل تعویق در پرداخت حقوق بازنشستگان مشکلی است که مسئول مستقیمش خود دولت سرمایه داران است. همان دولتی که سطح حقوق بازنشستگان و دستمزد سایر حقوق بگیران را چندین برابر زیر خط فقر نگه داشته است. این را ما نمی‌گوئیم، خودشان اقرار می‌کنند. یکی از اینها بنام پرویز احمدی پنجکی می‌گوید که “در حال حاضر ٧٠ درصد بازنشستگان حداقل بگیر هستند یعنی حقوقی معادل ۴٠٠ هزار تومان در ماه دریافت می‌کنند و این در حالی است که بر اساس اعلام مرکز آمار متوسط درآمد یک خانوار شهری ٨٣٢ هزار تومان محاسبه شده است به همین دلیل می‌توان گفت که اکثر بازنشستگان زیر خط فقر هستند.” همین فرد ادامه می‌دهد که “خط فقر سال گذشته (١٣٨٩) ٧٠٠ هزار تومان و امسال (١٣٩٠) نیز با احتساب مسکن یک میلیون و ٣٠٠ هزار تومان برای خانوار شهری در نظر گرفته شده بنابراین به راحتی می‌توان فهمید که اکثر بازنشستگان و خانواده‌های آنها در وضعیت بسیار سختی به سر می‌برند.” حسابش را بکنید که خود اینها هستند که می‌گویند خط فقر یک میلیون و ٣٠٠ هزار تومان است و حقوق بازنشستگان ٣ و یا ۴ برابر زیر خط فقر و تازه همین حقوق را هم به بازنشستگان نمی‌دهند. خب یکی نیست از این شیادین اسلامی بپرسد که شمایی که به این آمار اعتراف می‌کنید چرا باید هنوز سر کار باشید؟ مگر غیر از این است که شما با تحمیل این وضعیت مشقت بار به مردم کارگر و زحمتکش باعث گرسنگی و بیماری و مرگ آنها شده‌اید؟ مگر غیر از این است که شما با تحمیل این فقر و نداری به مردم شریف زندگی آنها را به ورطه سقوط کشانده‌اید؟ مگر جنایت شاخ و دم دارد؟ این هم نوعی دیگر جنایت است. همانطور که در کهریزک‌ها و سیاهچالهایتان روزانه به آن مشغول هستید و اینجا در پهنه جامعه و به اشکالی دیگر. کسی که حقوق کارگر شاغل و یا بازنشسته را (فرقی نمی‌کند) به موقع نمی‌پردازد و مرتبا دبه در می‌آورد باید به جرم به گرسنگی کشاندن مردم دستگیر و محاکمه شود. دولتی که دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر به حقوق بگیران تحمیل می‌کند و همان حقوق هم به موقع پرداخت نمی‌کند باید به دلیل متلاشی کردن خانوارهای کارگری به زیر کشیده شود و سران و رهبرانش محاکمه شوند. باید با این روحیه حق به جانب و طلبکاری به جنگ دولت سرمایه داران رفت و حقمان را از حلقوم آنها بیرون بکشیم. حقوق معوقه بازنشستگان نه فقط باید سریعا پرداخت شود بلکه میزان آن نیز باید تا سطح چندین برابر کنونی افزایش یابد. هر تاخیر در پرداخت دستمزد کارگر طبق قانون باید جرم محسوب شود. کارگران بازنشسته که بهترین دوران عمر خود را برای سرمایه داری کار کرده‌اند باید از چنان عزت و احترامی برخوردار باشند که واقعا شایسته آنهاست. این یعنی یک زندگی بدون دغذغه معاش، یک زندگی مرفه و با آسایش. این یعنی اینکه بیشترین تسهیلات و امکانات در جامعه مثل خانه سالمندان با استاندارد بالا، امکان مسافرت گروهی، امکان خدمات پزشکی رایگان و غیره برای بازنشستگان فراهم آورده شود. این یعنی اینکه چنان شرایطی برای بازنشستگان ایجاد کنیم که آنها احساس تنهایی و بی فایده گی نکنند و جامعه بتواند از تجربیات بسیار غنی‌ آنها بهره مند شود. اینها همه شدنی است به شرط اینکه ما کارگران یعنی تولید کنندگان ثروت و همه مواهب اجتماعی کنترل امور و امکانات جامعه را خود بدست بگیریم و دست سرمایه داران زالوصفت را از زندگی خود کوتاه کنیم. این یعنی به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و برقراری حکومت کارگری.