شرکت در جلسه ایرج اذرین و طرح یک سوال

خودم را برای جلسه ای در ۲۵ فوریه در لندن که قرار بود ایرج اذرین هم یکی از سخنرانانش باشد آماده کردم. احمد سیف هم از سخنرانان بود.در ایران که بودم بخشی کوچک از فعالیتم همراه شدن با دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بود. دورانی بسیار مهم در زندگی ما کمونیستها که متشکل و سازمانیافته جا پایی مهم در تاریخ مبارزان کمونیست در ایران بنا گذاشتیم. ایرج اذرین و همراهانش در این دوران همقدم و هماهنگ با اطلاعات جمهوری اسلامی در جبهه محکوم کردن دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بودند. بسیاری از ما داغ این نئو توده ای های اخیر را در تعقیب وگریز ها و یا در زندان ها کشیدیم. فرصت را مناسب تشخیص دادم که بروم و از نزدیک با سردمدار نئوتوده ای ها طرف شوم و بحثها و سوالاتم در این مورد را با مخاطبانش در میان بگذارم. خوشبختانه تعدادی از فعالین کارگری و کمونیست هم حضور داشتند که دیدار آنها برایم بسیار لذت بخش بود و بحثهای بسیاری در رابطه با جنبش کارگری و معضلات آن با هم داشتیم. بسیاری از آنها از احزاب فاصله گرفته بودند و تصویری که از احزاب چپ میدادند دقیقا من را یاد بحثهای تحزب کمونیستی طبقه کارگر از رفیق کورش مدرسی میانداخت . رفیقی از این میان عینا در انطباق با این سیاست بحث میکرد ،از بی ربطی احزاب چپی به طبقه کارگر و … میگفت. به نظر من حرفهای عینی و واقعی بود. دیدار با این فعالین باسابقه در جنبش کارگری که با دید کاملا طبقاتی به مسائل می پرداختند، بهترین نتیجه ای بود که من از شرکت در این جلسه داشتم . اما در بخش پرسش و پاسخ که ۳ دقیقه وقت داشتم ۲ سوال مطرح کردم .احمد سیف جواب سوالم را با روشنی که مربوط به مسائل اقتصادی بود داد. اما ایرج آذرین در جواب سوال من، که گفتم .من هیچ سوالی در مورد بحثها یتان ندارم چه بسا با تحلیل شما در مورد حمله نظامی غرب به ایران، با شما موافقم اما دوست دارم پاسخ سوالی خارج از این بحث ها را از زبان خودتان و حضوری بشنوم. شما چه جوابی در مورد سیاستهایی که در مورد دانشجویان ازادی خواه و برابری طلب اتخاذ کردید دارید؟ ابتدا رئیس جلسه دخالت کرد و گفت که این خارج ار بجث امروز ماست. اما من که برای طرح این سوال امده بودم! حرفایم را قطع نکردم و گفتم این لکه ننگ در کارنامه سیاسی شما ثبت شده و باید جوابگو باشید! ایرج اذرین در جواب با لحنی از بالا و با تن صدایی پایین که انگار حرفش را میخورد. گفت که من این “جوان” را که این گوشه نشسته و این سوال را پرسید نمیشناسم و از بحث رد شد! فقط گفت این‌ها اتهام بود و شما جوانی نمیدونی . در فاصله جلسه تعدادی از شرکت کنندگان که چپ های مستقل هستند در موافقت با حرفایم در رابطه با سیاستهای ان دوره ایرج آذرین در مورد داب حرف میزدند و تعریف از اینکه در آن دوره خود انها چگونه در دفاع از داشنجویان ازادیخواه وبرابری طلب فعالیت های همه جانبه ای داشته اند. من این رفقا زیاد را نمیشناختم و فعال حزب خاصی هم نبودند. در این جلسه بالاخره توانستم کاری که براش رفتم را انجام بدهم و متوجه شدم که این نوع جلسات را نباید از دست داد، اما مهمتر از آن آشنایی بیشتر با این نوع رفقا بود. بختیار پیرخضری ۶/۳/۲۰۱۲