پلیس یونان چرا میخواهد مسئولین اتحادیه اروپا را دستگیر کند؟!

بنا به نامه‌ای که رویتر بتاریخ ١٠ فوریه از اتحادیه پلیس یونان دریافت کرده و در همین تاریخ هم چاپ شده است، پلیس یونان اعلام کرده است که میخواهد مسئولین اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول را دستگیر کند. این اتحادیه اعلام کرده است که “از آنجا که شما این سیاست مخرب (سیاست ریاضت اقتصادی) را ادامه میدهید، ما به شما هشدار میدهیم که شما نمیتوانید ما را وادار کنید که علیه برادران خود بجنگیم. ما از ایستادن در مقابل والدین خود، برادران خود، فرزندان خود، یا هر شهروندی که اعتراض میکند و خواهان تغییری در این سیاست است، سرباز می‌زنیم.” در بخش دیگری از این نامه آمده است: “بعنوان نمایندگان قانونی نیروی پلیس، ما هشدار میدهیم که بخاطر یک سری تخلفات قانونی نظیر گروکشی، لغو و یا تضعیف مخفیانه دموکراسی و استقلال ملی، علیه شما حکم دستگیری صادر خواهیم کرد.” این نامه خطاب به مسئولین اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول، کمیسیون اروپا، و بانک مرکزی اروپا نوشته شده است.
البته در همان گزارش رویتر اشاره شده است که این تهدید سمبلیک است و پلیس احتیاج به اجازه دادگاه برای حکم دستگیری دارد. این هم مشخص است که نیروی پلیس در هر کشوری نیروی اصلی و اولیه سرکوب مردم معترض به وضع موجود است و پلیس یونان هم همین است و حداقل در دو سال اخیر هم همه دیده اند که کار و حرفه اصلیش همین بوده است. سرکوب هر روزه مردم معترض یونان توسط پلیس یونان با هزاران عکس و فیلم و سند کاملا روشن است. پلیس هر کشوری برای محافظت منافع طبقه سرمایه دار آن کشور ساخته و پرداخته شده است. اگر شرایط سیاسی و اقتصادی در یک حالت قابل تحمل ادامه پیدا بکند، پلیس یونان به این وظیفه خود عمل خواهد کرد و تهدیدات نیم بند آنها علیه اربابان خود از یک تهدید سمبلیک فراتر نخواهد رفت. اما تحت شرایط انقلابی ممکن است این تهدید و کارهای شبیه آن واقعیت پیدا کند. همانطور که شاه هویدا را دستگیر کرد و حکومت نظامیان مصر مبارک را دستگیر کرد.
اما نفس این تهدید نشان از حاد بودن اوضاع سیاسی و اقتصادی یونان دارد. نشان از این دارد که دم و دستگاه سرمایه داران غارتگر دارد در اثر فشار فزاینده اعتراضات توده‌ای و اعتصابات کارگری شکاف برمیدارد و به زانو درمیاید. در تمام تحولات عمیق اجتماعی که توده‌های وسیع مردم بطور متحد و پیگیر در مقابل دستگاه حاکم قرار میگیرند، کشاکشها به مرحله‌ای میرسد که دستگاه سرکوب دچار تزلزل و شکاف میشود و نهایتا به زانو در میاید. اوضاع سیاسی و اقتصادی یونان طوریست که یک انقلاب سراسری و رادیکال هر آن میتواند شروع شود و به پیروزی برسد. برای بیشتر از دوسال است که مردم یونان با اعتصابات طولانی مدت و عمومی و با اعتراضات توده‌ای خیابانی علیه وضعیت موجود مبارزه میکنند. فشارهای اقتصادی هر روز شدیدتر از روز پیش طبقه کارگر و اقشار زحمتکش را به مرز عصیان و شورش و انقلاب سوق میدهد. طبقه سرمایه دار حاکم هیچ افق، چشم انداز، و راه حلی برای بهبود وضع مردم، حتی در دراز مدت، ندارد. دولت یونان چه سیاست ریاضت کشی اقتصادی را اعمال کند که مردم را به فلاکت کامل اقتصادی براند، و چه با اعلام ورشکستگی از اعمال آن سیاست سرباز بزند، در هرد دو حالت باید منتظر روزها و سالهای وحشتناک باشند، زیرا وضعیت یونان در چهارچوب نظام سرمایه داری جواب ندارد و مردم نمیتوانند این وضع را تحمل کنند.
تنها راه پیش پای مردم یونان خلاصی از تمام دم و دستگاه سیاسی، نظامی، و اقتصادی سیستم سرمایه داری از طریق یک انقلاب اجتماعی میباشد. احزاب چپ و رادیکال یونان هنوز نتوانسته‌اند یک آلترناتیو قابل انتخاب پیش پای توده‌های معترض و طبقه کارگر بگذارند. چشم انداز و سیاستهای این احزاب هنوز از چهارچوب نظام سرمایه داری فراتر نمیرود. نیرو و حزب آلترناتیو اما میتواند در بطن مبارزات خیابانی، اعتصابات کارگری، و جنبش اشغال بیمارستانها و ادارات دولتی و اداره این مراکز بر مبنای تصمیمات مستقیم مجامع عمومی زاده شود، سریعا رشد کند، و یک انقلاب کارگری و سوسیالیستی را سازمان دهد و به پیروزی برساند. مثل تمام کشورهای دیگر، ایجاد یک حزب سیاسی و سوسیالیستی ضرورت حیاتی و فوری دارد و شرط پیشروی و پیروزی مردم یونان هست. حلقه حیاتی مفقوده در انقلابات شمال آفریقا، خاورمیانه، یونان، و جنبش اشغال برای سرنگونی طبقه حاکم و ایجاد یک تغییر بنیادی در ساختارهای جامعه یک حزب سیاسی سوسیالیستی است.
٢٠ فوریه ٢٠١٢