کارزار دفاع از معیشت حیاتی است , دستمزد ها باید فورا افزایش یابد

محمد ساکی بازرس کانون عالی شوراهای اسلامی کار در گفتگویی با ایلنا اعلام کرد که شورای عالی کار به علت فشارهای سیاسی قادر به افزایش دستمزد نیست. او با بیان اینکه نرخ خط فقر در استان تهران یک میلیون و ۵٠ هزار تومان برآورد شده گفت که هم اکنون دستمزد کارگران با نرخ خط فقر بیش از ۶٠٠ هزار تومان فاصله دارد و شورای عالی کار قادر به افزایش دستمزد کارگران به این میزان نیست. و بالاخره آب پاکی بر روی دست همه ریخته و اعلام داشت که به علت وضعیت بحرانی واحدهای تولید پیش بینی میشود دستمزد کارگران در سال آینده براساس تورم واقعی بانک مرکزی تعیین نشود.

وقیح تر از محمد ساکی، عمادی معاون وزیر تعاون، کار و رفاه جمهوری اسلامی است. او مدعی است که با اجرای هدفمندی یارانه ها دیگر در ایران کسی زیرخط فقر شدید و درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی نمیکند . الحق که ایشان معاون وزیر رفاه برای جمهوری اسلامی و بدبختی و فلاکت برای مردم است. از نظر ایشان حقوق ماهانه ٣٠ دلار یعنی چیزی حدود ٣۶٠٠٠ تومان یعنی یک دهم حداقل دستمزد کنونی برای میلیونها خانواده کارگری کافی است. قبل از عمادی نیز در این زمینه پاسدار میلیاردر محصولی بعنوان وزیر رفاه وقت از اینکه کودکان در ایران همانند کودکان در رواندا شکمشان از گرسنگی برآمده نیست، بسیار خشنود بود. این خوابی است که این حضرات برای زندگی جمعیت میلیونی کارگر و کل جامعه در سر میپرورانند.

جمهوری اسلامی با این سخنان دارد آشکارا و مثل همیشه تصمیم خود برای انداختن بار بحران و ورشکستی اقتصادی اش را به گرده کارگر و کل مردم برملا میکند. منتها اتفاق تازه اینجاست که با گسترش تحریم ها و تنش های جنگی بن بست های اقتصادی جمهوری اسلامی به جایی کشیده شده است که کل اقتصاد جامعه را فلج کرده است. از جمله هم اکنون ابعاد گرانی و تورم به حدی رسیده است که دیگر سخن گفتن از میزان خط فقر و تورم مبنایی ندارد، چون قیمت ها ساعتی افزایش یافته و قدرت خریدی برای مردم به جا نمانده است. خودشان دارند از در پیش بودن قحطی در جامعه سخن میگویند. دارند از احتکار اجناس و خارج شدن نقدینگی ها از بازار سخن میگویند. مساله نپرداختن دستمزد کارگران نیز که سالهاست به نرم شرایط کاری در جهنم جمهوری اسلامی تبدیل شده، اکنون بعد دیگری بخود گرفته و کار به جایی رسیده است که دستمزد کارگر را نمیدهند، چون از جمله با پولش ارز میخرند، و این دستمزدها منبع دزدی و غارت زندگی کارگران است. در کنار همه اینها ما با موجی از بیکارسازی ها روبرو هستیم و سخن از ورشکستگی بیش از هفتاد درصد کارخانجات است و امسال را سال بیکارسازیها نامیده اند.

طبعا علت همه اینها هم روشن است. علت رسیدن جمهوری اسلامی به ته خط و بحران سیاسی آن است. مناقشه دول غرب و جمهوری اسلامی نیز بیش از هر وقت بالا گرفته و غرب میکوشد از حربه تحریم اقتصادی و پیش کشیدن گزینه جنگ استفاده کند تا جمهوری اسلامی را در موقعیت بسیار ضعیف تری پای میز مذاکره بکشاند. جمهوری اسلامی نیز ایستاده و رجز خوانی میکند و در این میان زندگی و معیشت کل جامعه را هزینه کرده و برای خود وقت میخرد. در چنین شرایطی است که با فروپاشی اقتصاد کل جامعه روبروییم و نه تنها خبری از افزایش دستمزدها نیست، بلکه دارند کارگران را دسته دسته از کار اخراج میکنند. در اخبارشان حتی از این خبر میدهند که غذای کافی برای بیماران در بیمارستان ها وجود ندارد و مدارس بسیاری بخاطر کمبود گاز و سوخت به تعطیلی کشیده شده اند. در یک کلام این وسط این کارگران و کل مردم هستند که دارند قربانی میشوند و این حیات کل جامعه است که به مخاطره افتاده است. بدین ترتیب گفتمانی که امروز جانیان اسلامی بر سر تعیین میزان حداقل دستمزد برای سال آتی به راه انداخته اند را باید در متن چنین شرایطی و در عین حال بر محور تعرض گسترده ای که بر معیشت کارگران و کل جامعه در دستورشان گذاشته اند، دید.

کارزاری که باید سراسری شود
باید به حاکمین به صراحت گفت که ما حاضر نیستیم بار بحران شما را به دوش بکشیم. برای مقابله با چنین تهاجمی که نتیجه اش میتواند نابودی زندگی کارگران و فرزندان ﺁنها باشد، نیاز حیاتی به کارزاری گسترده و سراسری در دفاع از معیشت و زندگی کل جامعه است. کارزاری که کارگران در صف مقدم آن قرار دارند و یک محور مهم چنین مبارزه ای، مبارزه برای خواست افزایش دستمزدهاست.

سخنان محمد ساکی بیان واقعی وضعیت بحرانی رژیم اسلامی و اوضاع و احوال امروز جامعه است . در چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی میکوشد زیر چماق سرکوب کارگران و بخش عظیم جامعه را به بردگی و تباهی مطلق بکشاند، چون مساله بر سر هست و نیستش است. تنها پاسخ برای مقابله با چنین ابعادی از فقر و فلاکت و کنار زدن فشار تحریم ها و سایه بختک جنگ از سر جامعه، گسترش مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی در تمام عرصه ها و در راس آن اعتراضات سراسری کارگری است.

اینجاست که بیش از بیش روشن میشود که امروز مبارزه کارگر برای دستمزدش، مبارزه کارگر در برابر تهاجمات هر روزه حکومت به زندگی و معیشتش چه جایگاه سیاسی مهمی دارد.

واقعیت اینست که در برابر فقر و فلاکتی که حکومت اسلامی بر گرده جامعه حاکم کرده است جامعه حالتی انفجاری بخود گرفته و مردم در کمین فرصتی هستند که به این جهنم جمهوری اسلامی خاتمه دهند. سران رژیم نیز وحشت زده تر از هر وقت از خیزش مردم و تکرار انقلابات منطقه بر علیه حکومتشان به تکاپو افتاده اند. بویزه جنبش اعتراضی کارگری همواره یک عرصه دائمی نبرد با این رژیم بوده و ابعاد هر روزه و وسعت این مبارزات باعث شده که امروز نیز بطور واقعی نقش مهمی در فعال نگاهداشتن بیش از بیش فضای سیاسی جامعه داشته باشد. جنبشی که هر روز گسترش بیشتری یافته و با کشیده شدن دامنه اش به مراکز کلیدی کارگری، در موقعیت بسیار مناسبی برای تبدیل شدن به جنبشی سراسری و قدرتمند قرار دارد. در چنین شرایطی تنها پاسخ برپایی کارزاری قدرتمند در دفاع از حق زندگی و معیشت در برابر جانیان اسلامی است و جنبش اعتراضی کارگری میتواند با خواست افزایش دستمزدها پرچمدار چنین مبارزه ای در سطح جامعه باشد.

به عبارت روشنتر امروز مبارزه برای افزایش دستمزدها یک محور کلیدی جنگ بر سر معیشت و زندگی در برابر جمهوری اسلامی است. هیچگاه جانیان اسلامی با این صراحت در مورد فقر و سطح غیرقابل تحمل معیشت کارگر و دستمزدش سخن نگفته اند که امروز دارند سخن میگویند. از خط فقر و خط قحطی و همه اینها سخن میگویند و به چشم کارگر و مردم نگاه میکنند و میگویند خبری از افزایش دستمزد نیست.

خصوصا اکنون در ماه پایانی سال و موعد اعلام میزان حداقل دستمزدها برای سال آتی ما شاهد این هستیم که “کمیته مزد” جمهوری اسلامی و مسئولین جورواجور خانه کارگر و شورای اسلامی و غیره روضه خوانیهایشان بر سر نرخ تورم و سبد هزینه کارگر و غیره بالا گرفته است. بگذریم همه آنچه را هم که بعنوان ارقام کارشناسی شده خط فقر و غیره اعلام میکنند هیچ ربط واقعی به سطح معیشت واقعی مردم و خط فقر واقعی در جامعه ندارد. اینها دارند تمام زورشان را میزنند که بگویند، اوضاع بحرانی است و از افزایش دستمزد خبری نیست. این جانیان چماق بیکاری را بالای سر کارگر گرفته اند و یکی میگوید افزایش دستمزد باعث بیکاری کارگران میشود، دیگری از تعیین دستمزد بر مبنای محاسبه وضعیت بحرانی واحدهای تولید سخن میگوید و حتی بیشرمی را به جایی رسانده اند که اندر وصف “صرفه جویی کارگر در نرخ هزینه هایش” و بالا بردن بارآوری کارش سخن میگویند.

در مقابل کارگران خواهان افزایش فوری دستمزدهایشان هستند. از جمله یک محور اعتراضات هزاران کارگر پتروشیمی ماهشهر با خواست کوتاه شدن دست پیمانکاران افزایش سطح دستمزدهایشان است. در همین مدت اعتراضاتی نیز از سوی کارگران راه آهن در شهرهای مختلف با همین خواست بوده ایم. کارگران میگویند حتی با دو میلیون تومان دستمزد نیز نمیتوان زندگی کرد و خواهان افزایش فوری سطح دستمزدهایشان هستند و این را در گفته ها و بیانیه های آنان میتوان وسیعا دید. در همین مدت همچنین شاهد بیانیه هایی از سوی بازنشستگان بوده ایم که در آن خواهان افزایش سطح دستمزدها و دیگر خواستهای رفاهی خود شده اند.

مبارزه برای خواست افزایش دستمزدها یک عرصه مهم اعتراض در دفاع از معیشت و زندگی برای کارگران و کل جامعه است. این مبارزات را باید سراسری و گسترده تر کرد. در این مبارزه کارگران مراکز کلیدی، کارگران نفت و بخش های متمرکز کارگری نقشی کلیدی دارند و هم اکنون نیز زمزمه های اعتراض در میان این کارگران را میتوان شنید. این نقش رهبران و فعالین کارگری است که به تدارک اعتصاباتی گسترده و سراسری با خواست افزایش دستمزدها و در دفاع از معیشت و زندگی کارگران و کل جامعه بروند.

در یک کلام جنبش علیه تهاجمات اقتصادی رژیم به زندگی و معیشت کارگران و جامعه، فی الحال جریان دارد و میتوان گفت که جنبشی گسترده است. جنبشی است که نه تنها کارگران بلکه معلمان، پرستاران و بخش های وسیعی از جامعه را در بر میگیرد. جنبشی است که هزاران کارگر بازنشسته و بخش وسیعی از جوانان بیکار و کارگرانی را که از کار بیکار شده اند را در بر میگیرد. این جنبش را باید سازمان داد. باید کل این گفتمان و برپایی کارزاری قدرتمند در دفاع از معیشت و زندگی و با خواست فوری افزایش دستمزدها را به گفتمان مجامع عمومی کارگری و تصمیم گیری وسیع و گسترده کارگران و کل جامعه تبدیل کرد. کارگرانند که میتوانند در برابر تهاجم گسترده جمهوری اسلامی به زندگی و معیشت خود و کل جامعه بایستند. این نبرد تعیین کننده است، به استقبالش برویم.*