استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه

کوروش اعتمادی
۱٫پیش سخن
فراسوی همه ی رخدادهای تأسفباری که در طی سه دهه اخیر بر کشور رفت، اما پرداختن به طرح پیشنهاد کمکهای نظامی اخیر آمریکا به برخی کشورهای عرب و اسرائیل و پیامدهای آن از چند سو مهم و ضروری است. ولی پیش از هرچیز لازم است در این آغاز نکته ای را یادآورشوم هر جا در این نوشتار نامی از ایران به میان است منظور ایران منهای جمهوری اسلامی است.

تردیدی نیست دیر یا زود این دستاربندان سیه روز ناچارند این سرزمین را به حال خود رها کنند و خانه را به صاحبان اصلی اش که ملت ایران میباشند وابگذارند. پس هر آنچه که امروز در رابطه با هر تحول سیاسی در خاورمیانه گفته و نوشته میشود مقصود ایران آینده و ایران بدون نفوذ و حاکمیت ملایان است. و بدین خاطر همیشه این را وظیفه ملی هر ایرانی دانسته که برای آبادانی ایران و بهزیستی مردمان آن سرزمین جسورانه تلاش کند و به ایرانی بیاندیشد که روزگاری کانون دوستی و مهرورزی گروههای قومی گوناگون از سراسر گیتی نسبت به یکدیگربوده. از این رو میبایست برای بر پایی این مرکز صلح و دوستی یکبار دیگر بپاخاست و محور شرارت، جمهوری اسلامی، را از این سرزمین کهن به بیرون انداخت.  

***

بی تردید کمکهای اخیر نظامی آمریکا در ظرف ده سال آینده به سه کشور مصر، اسرائیل و عربستان سعودی که بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود، توازن نظامی در منطقه را بسود کشورهای حوزه خلیج فارس به زیان ایران برهم خواهد زد. از جمله نتایج این عدم توازن نظامی تهدید جدی حق حاکمیت ملی ایران بر آبهای خلیج فارس وگذرگاههای آبی ایران بسوی اقیانوس هند است. این را هم فراموش نکنیم پیش از این به سبب طمع ورزی ملایان به گسترش دارالخلافه اسلامی شان در قفقاز و آسیای مرکزی این مناطق بخشاً به تیول چین و روسیه تبدیل شد و نفوذ ایران در این بخش از آسیای بزرگ که روزی قرار بود جزیی از قلمرو ًبازار مشترک المنافع آسیاییً ( اتحادیه آسیا) شود به پایین ترین سطح ممکن سقوط کرده است.

اما پیشنهاد کمکهای نظامی اخیر آمریکا به مصر، اسرائیل و عربستان سعودی حکایت از استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه میکند که ازجمله اهداف و پیامدهای سیاسی مشخصی را در پی خواهد داشت: سپردن مسئولیت پاسداری بخش بزرگی از حوزه خلیج فارس به دولت های محافظه کارعربی، تضعیف نفوذ سیاسی ایران در آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز، برانگیختن حس کینه خواهی اعراب نسبت به ایران و فراهم آوردن شرایط نزدیکی اعراب با اسرائیل است. براستی که سیاست موضوعی پیچیده و غامضی است بگونه ای که یک شبه کشوری را که روزگاری محور ثبات و امنیت در خاورمیانه بود تبدیل به کانون توطئه علیه امنیت و آسایش همسایگان خود میکند.

همانطور که اشاره شد این استراتژی جدید صرفاً یک بعد نظامی قوی دارد و طرحی است دراز مدت که در نبود جمهوری اسلامی جنبه ایران ستیزی اش از سوی اعراب بقوت خود باقی خواهد ماند.

همزمان با اعلام کمکهای تسلیحاتی دولت آمریکا به سه کشور اسرائیل، عربستان سعودی و مصر دور جدید از فعالیتهای دیپلماسی برای به سرانجام رساندن این استراتژی جدید در ابعاد گسترده تر نیز آغاز شد و آن گردهمائی وزرای امور خارجه کشورهای اتحادیه عرب منهای سوریه درً شرم الشیخ ً مصر بود که هدف این اجلاس ترسیم یک سیاست خارجی مشترک عربی علیه آشوبگریهای جمهوری اسلامی و پایان بخشیدن به دشمنی دیرینه اعراب و اسرائیل است. 

در همین رابطه برخی گزارشات بین المللی تأیید میکنند  که در آینده نزدیک بعید بنظر نمیرسد که بزودی ارتباط دیپلماتیک مستقیم بین  ً تل آویو ً و ًریاض ً برقرار شود. در همین رابطه در روز چهارشنبه (۱ آگوست)  ًشاهزاده سعودالفیصلً، وزیر امورخارجه عربستان، در یک مصاحبه مطبوعاتی در ریاض همراه با خانم ًرایسً و آقای ًگیتسً اعلام میکند در صورتیکه آمریکا رسماً از عربستان سعودی دعوت بعمل آورد تا در کنفرانس صلح اعراب و اسرائیل شرکت جوید دولت عربستان سعودی به این دعوت پاسخ مثبت خواهد داد. در واقع این نخستین نشست رسمی دو دولت عربستان سعودی و اسرائیل خواهد بود تا برای به سرانجام رساندن طرح صلح خاورمیانه  آقای ًبوش ً گامهای مؤثربردارند. از سویی دیگر برخی از خبرگزاریهای جهان گزارش میدهند با آغاز دور جدید مذاکرات بین اسرائیل و فلسطینیان مبنی بر تشکیل یک دولت جدید فلسطینی، دولت اسرائیل موافقت کرده است تا تثبیت موقعیت سیاسی اقای ًعباسً بخش کرانه باختری رود اردن تحت نظارت کامل ارتش اردن اداره شود.

 این رویدادها همگی به نشانه نزدیکتر شدن هر چه بیشتر اعراب و اسرائیل و به نتیجه رسیدن طرح صلح خاورمیانه آقای ًبوشً است.

ظاهراً بنظر میرسد توافقات دول بزگ اروپایی در این راستا همسو با طرح صلح آقای ًبوشً  در خاورمیانه میباشد از جمله این همسویی ها اظهارات اخیر نخست وزیر انگلیس آقای ًگوردن براون ً در ملاقات با آقای ًبوشً در واشنگتن است که ایشان با صددرصد سیاستهای دولت آمریکا در جنگ علیه تروریسم و صلح در خاورمیانه موافقت میکنند. آقای ًگوردن براون ً پیش از سفر اخیرشان به واشنگتن صریحاً تأکید کردند هیچگونه توافقی با سیاستها و برنامه های اتمی و نظامی جمهوری اسلامی در منطقه ندارند و یکی ازراههای مقابله با سرکشهای جمهوری اسلامی همان گزینه نظامی است. در هفته ای که گذشته رئیس جمهوری فرانسه آقای ًنیکلاس سرکوزیً  نیز در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کردند سوریه و حزب الله میبایست به دخالت های تخریبگرایانه خود در لبنان  پایان دهند که در هیچ بعد آن این مداخلات خونبار مورد تأیید دولت فرانسه نمیباشد. در این خصوص فقط خانم ًآنجلا مریکلً صدراعظم دولت آلمان بودند که ازارسال حجم بزرگی از تسلیحات آمریکایی به خاورمیانه ابراز نگرانی کردند و اظهار داشتند این رخداد همانند افکندن آتش به انبار باروت
است.

اما در کنار این موضعگیری جدید خانم ًمریکلً گزارش میشود که دومین بانک بزرگ آلمان ًدویچه بانکً معاملات پولی خود با جمهوری اسلامی را که پیش از آن به تأکید رژیم اسلامی بر مبنی ًیوروً انجام میشد پایان یافته اعلام میکند. این رخداد در واقع بزرگترین شوک و ضربه اقتصادی بود که در روزهای اخیر بر پیکیره معاملات تجاری جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپا وارد شد، چرا که از سویی انتخاب  ًیوروً برای معاملات تجاری با اتحادیه اروپا ازسوی جمهوری اسلامی صورت گرفته شده بود که صرفاً به منظورتضعیف دلار آمریکایی در بازار جهانی بود. قطع معالات تجاری و پولی آنهم از سوی دومین بانک قدرتمند آلمان  ًدویچه بانکً با شرکتهای تجاری ایرانی پیامد های ناخوشایندی را برای فعالیتهای بازرگانی جمهوری اسلامی در عرصه بازار اروپا بهمراه خواهد داشت، خاصه آنکه آلمان بزرگترین شریک تجاری جمهوری اسلامی در خاورمیانه محسوب میشود. در صورتیکه میدانیم از پیش با تلاشهای وزارت خزانه داری آمریکا معاملات تجاری بانک ًسپهً که بازوی مالی برنامه موشکی جمهوری اسلامی دراروپا محسوب میشود کاملاً مسدود شده، بگونه ایکه اعلام شده است شعبات بانک سپه در لندن، پاریس، فرانکفورت و رم اجازه ندارند دارایی های این بانک را انتقال بدهند. بعبارتی دیگر شعبات بانک سپه در این چهار شهر مهم اروپایی با خطر توقیف دارایی های خود نیز مواجه میباشند.

این در واقع تصویری کلی ازجایگاه سیاسی و شرایط تجاری امروز جمهوری اسلامی در خاورمیانه و جهان است که هر روز حلقه این اتصال ها ضعیف تر از گذشته میشود. هنوز زود است ارزیابی کرد که جهان غرب همه ی حساب و کتابهای خود با جمهوری اسلامی را وا کرده است و درصدد بر آمده است تا شریانهای حیاتی رژیم با بازار جهانی را قطع کند. اما با توجه به همه ی این نابسامانیها میبایست به آینده سیاسی ایران اندیشید که سخت در این سه دهه آسیب پذیر شده است. گسترش حس کین خواهی و وحشت در بین ملل جهان نسبت به ایران فقط نتیجه سه دهه سیاستهای تنش زای رژیم اسلامی در خاورمیانه بوده است. برای پایان بخشیدن به گستره این ناهنجاریها نیازمند زمان و تلاشی همه گستر هستیم. میبایست با کار و کوششی بی وفقه دوباره ستونهای دوستی و مهرورزی که خاص فرهنگ ایرانی است در سرتاسر خاک ایران و منطقه را برپا کنیم. اما پیش از هر چیز میبایست شر این حکومت ضد ایرانی را از سر ملت ایران کم کنیم که محور همه ی شرارت ها در خاورمیانه است.    

سه دهه آشوبگری جمهوری اسلامی در خاورمیانه صرفاً منشاء شکل گیری یک اتحادی عربی علیه ایران و پایان یافتن شش دهه دشمنی اعراب با اسرائیل شد. اما این نیز واقعیتی است دردناک گستردن تخم کین خواهی ملایان در منطقه آینده تیره و تاری را برای نسل آینده ایرانی به ودیعه گذاشت و آن بازگشودن دهانه زخم کهنه دشمنی اعراب نسبت به ایرانی است. واز آنجایکه ملایان خود فرآورده عربی و نتیجه جدالهای درونی این کیش سامی (اسلام) هستند، همیشه خاک ایران را برای انتقامجویی و خونخواهی علیه مردمان دیگر با آئین های دیگر در نظر داشته اند. این را هم بدانیم ایران همیشه کانون پیوند و دوستی های مردمان مهاجر از سراسر گیتی بوده است که با حس اعتماد و طیب خاطر در این سرزمین کهن سکنی گزیدند و همیشه خود را ایرانی و جزیی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین دانسته اند. ایران هرگز نخواهد مرد و یقین داریم مردمان این سرزمین با همه ی افت و خیزهای تاریخی یکبار دیگرراست قامت به پا خواهند خاست و پرچمدار دفاع از منشور جهانی حقوق بشر در منطقه خواهند شد. 
۴ آگوست ۲۰۰۷