ی. صفایی
امروز، ۴ آگوست شهر کلن آلمان به دعوت کانون تلاش، جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران، جمعی از زنان کرد، گروه سینمایی روند و کانون دفاع از کارگران ایران و دفاع از دمکراسی در ایران، شاهد خروش ایرانیان در خیابانهای خود بود و هزاران رهگذر را متوجه شعارها وپلاکاتهایی از اعدامها و شکنجه ها و……. کرد و خشم مردم آلمان را نسبت به سفاکان رژیم برانگیخت.
بچهها با پخش اعلامیه در بین مردم از استقبال خوبی برخوردار شدند و فریاد تظاهر کنندهگان تن پوسیده این خفّاشان خونآشام را در خیابانهای شهر به لرزه در آورد. در این تظاهرات با شکوه جای خیلی از مدافعین آزادی نه تنها خالی بود بلکه نبودشان که بعضاً هم در شهر شناخته شده هستند، مشهود بود. در این وضعیت بحرانی در ایران، جای اتحاد در میان ما خالی است و متأسفانه در باید بر همان پاشنه بچرخد که رژیم می خواهد. هموطنان عزیز، در چنین موقعیتی باید دستها را به هم گره زد و از اگر و اماها پرهیز نمود وبا شعارهای واحد، این پیکر پوسیده رژیم را که می رود با سرکوبهای مردمی موقعیت متزلزلش را جانی دوباره بخشد، از هم پاره کرد.
ما باید در چنین اعتراضات گسترده و همه جانبه با صفوفی فشرده، دگر بار و دگربار با حضور خود، خیابانهای شهر را بلرزانیم، تا صدایمان به گوش جهانیان برسد تا همه بدانند که در این عصر نبوغ بشریت، جباران خدا به نام اسلام، چه برسر مردم ایران می آورند. تظاهرات امروز با وجود حضور کم ایرانیان، آنقدر با شکوه بود که چشم رهگذران را خیره کرده بود تا جایی که سراپا گوش به شعارها و سخنرانی ها سپرده بودند و با دیدن صحنههای اعدام و شکنجهها، تأثر و خشم را در نگاهشان می دیدی. آیا نباید مردم را با وحشیگریهای رژیم آشنا کرد؟
فقط اگر کمی بخود بیآییم و از عقاید خود به نفع مردم برای رسیدن به اتحاد، تا حدودی عقب نشینی کنیم، می توان این فریاد را به سیل عظیمی سپرد تا توده گیر شود. فقط مهم این است که ما بخواهیم.
در این تظاهرات دوستان به نحو احسن، بهترین مسیر را انتخاب کرده بودند، که این خیلی مهم بود. مسیر در خیابانهای اصلی شهر امتداد داشت و به میدان مهم شهر ختم میشد و این حسن انتخاب، توانست به این تظاهرات شکلی خاص بدهد. باشد تا از این صفوف، بهترین درسها را بگیریم و برای نجات مردم ایران، تکانی به خود بدهیم زیرا که تشویق به شرکت در هر نوعی بر علیه رژیم در این شرایط وظیفه همه ماست که دل در گرو ایران و ایرانی داریم .
حاکمیت ایران سعی می کند که مبارزات مردم را به هر نحو و به هر شکلی که بر علیه خود میداند، بدنام و بی اعتبار کند. آیا باید، هرحمله رژیم را به مردم، بدون جواب گذاشت ؟ حکومتی که با دروغ و اعدام و سرکوب خود را نگه داشته، آیا نباید توسط من و تو در چشم جهانیان رسوا شود؟ چخوف به درستی می گوید: "آفت، بوستان را، زنگ زدگی، آهن را و دروغ، روح را تخریب می کند." و اینان به گونهای در دروغگویی چیره دست و استادند که دروغ را به شکل واقعیت در آورده و به ملت تحویل میدهند تا جایی که افشای آن کار چندان ساده ای نیست. ولی تاریخ را نمیتوان گول زد، اگرچه اینها زبان و چشم وگوش تاریخ را بدست دارند ولی تا کی و تا چه وقت؟ بهتر نیست بخود بیآییم و دستهای اتحاد به یکدیگر داده بلکه بتوانیم با باهم بودن خود، کاری از پیش ببریم؟ به اتحاد، بیشتر بیانیدشید!
به هر صورت، تظاهرات در شهر کلن با استفاده از دوچرخه که با پو ستر و پلاکاتهایی برای جلب افکار عمومی به صورت سمبلیک پوشش داده شده بود، جلو ه ای خاص به تظاهرات داده و حضور ایرانیان مشتی بود هرچند ضعیف بر دهان رژیم !
به امید روزی دیگر و فریادی دیگر………….
۴ آگوست ۲۰۰۷