مهمترین مسائل سیاسی ایران / مصاحبه محمد چاوشین با حسن رحمان پناه

مهمترین مسائل سیاسی ایران

در مصاحبه “محمد چاوشین “روزنامه نگار،

با حسن رحمان پناه ،عضو کمیته مرکزی کومه له *

سئوال: به دلیل سرکشی های ایران در برابر خواست های جامعه جهانی و تداوم برنامه اتمی اش، دولت های آمریکا و اروپا روز به روز سیاست جدیدی علیه جمهوری اسلامی در پیش می گیرند. در همین چارچوب تحریم های اقتصادی علیه این کشور تشدید و تحریم صنعت نفت و بانک مرکزی نیز به آن افزوده شده است. به نظر شما در شرایط کنونی به طور کلی تحریم نفت ایران چه تاثیراتی بر اقتصاد این کشور خواهد گذاشت؟

حسن رحمان پناه :در واقع اقتصاد ایران در آنچنان بحران عمیقی دست و پا می زند که حتی با دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق نیز قابل مقایسه نیست. این بحران اقتصادی به طور کامل تاثیرات روزانه خود را بر مراکز تولیدی بجا گذاشته است. به گفته یکی از مقامات بلند پایه رژیم، بیشتر مراکز تولیدی کشور تعطیل شده اند و انتظار می رود در صورت ادامه وضعیت بحرانی کنونی، حدود ۸۰ درصد این مراکز تعطیل گردند. تعطیلی مراکز تولیدی به طور مستقیم تاثیرات خود را بر کار و معیشت توده های مردم ایران بجا گذاشته است. به اعتراف کارگزاران حکومتی، نرخ تورم بیش از ۲۰ درصد است و بنا به آمارهای غیر رسمی به ۳۰ درصد نیز می رسد. همچنین آمار بیکاری بیش از ۳۰ درصد می باشد. به دلیل توسعه ابعاد فقر و بیکاری، مصائب اجتماعی نیز روز به روز در حال گسترش است. بنا به آمار رسمی منتشره، نزدیک به ۳ میلیون معتاد به مواد مخدر در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی وجود دارد. سطح دستمزد کارگران در بسیاری از مناطق به ۲۰۰ دلار در ماه نیز نمی رسد. این در حالی است که در بسیاری از مراکز تولیدی، دستمزد کارگران برای ماه های متوالی پرداخت نمی شود. هم اکنون خط فقر در ایران بالای یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. در ماه های اخیر کاهش ارزش ریال ایران که تاکنون بی سابقه است، به سرعت بر افزایش بهای کالاهای اساسی مورد نیاز روزانه مردم تاثیرات ویرانگری از خود برجای گذاشته است. در بیشتر شهرها مردم در هراس از افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز خود، به فروشگاه ها یورش برده و درصدد ذخیره سازی مایحتاج زندگی خود برآمده اند. اینها همه نشان دهنده این واقعیت است که اقتصاد ایران با بحران عمیقی دست به گریبان می باشد و وعده و وعیدهای دولت احمدی نژاد در سایه تهدیدهایش ره به جایی نبرده اند. بی گمان یکی از دلایل این وضعیت، تاثیرات محاصره اقتصادی جامعه جهانی از جمله تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، ژاپن، کره جنوبی و حتی چین که یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران به شمار می رود، می باشد. تحریم بانک مرکزی ایران و همچنین بانک تجارت که به تازگی به لیست تحریم ها افزوده شده اند، تاثیرات اجتناب ناپذیری بر پیکر نحیف اقتصاد ایران برجای گذاشته است. در صورت ادامه وضعیت کنونی، شرایط بحرانی اقتصاد ایران از این هم که هست بدتر خواهد شد. بحران اقتصادی؛ بحران اجتماعی و سیاسی را هم در پی خواهد داشت و احتمال تلاشی رژیم در بطن چنین بحرانی از هر زمان دیگری بیشتر انتظار می رود.

سئوال: آیا این تحریم ها سبب خواهند شد که جمهوری اسلامی از برنامه اتمی خود دست بر دارد و به خواست های جامعه جهانی گردن نهد؟

حسن رحمان پناه: تجربه بین المللی بعد از جنگ دوم جهانی که گویای تحریم اقتصادی شماری از کشورها از سوی دول بزرگ امپریالیستی به ویژه آمریکا می باشد، حاکی از آن است که هیچ یک سبب نگردید تا دولت های تحریم شده به خواست های آنها گردن نهند و یا سرنگونی دولت های مفروض از طریق محاصره اقتصادی را سبب گردد. کشور کوبا که قیامی مردمی و آزادیخواهانه را از سر گذراند، بیش از ۵۰ سال است که از سوی آمریکا و متحدین آن تحت محاصره اقتصادی است، اما مردم این کشور ایستادگی کردند و این تحریم ها را خنثی نمودند. پس از عقب نشینی “صدام حسین” دیکتاتور هار و جنایتکار عراق از کویت و سرپیچی از قطعنامه های شورای امنیت، علیه عراق محاصره اقتصادی اعمال شد که به قیمت گرسنگی و به روز سیاه نشستن مردم این کشور تمام شد، اما صدام تسلیم خواست های سازمان ملل و آمریکا نگردید و سرانجام از طریق دخالت نظامی سرنگون شد که تاکنون تاثیرات این حمله اشغالگرانه به عراق، بر زندگی روزانه مردم این کشور همچنان سنگینی می کند. کره شمالی سال های مدیدی است که به دلیل برنامه اتمی اش از سوی آمریکا و متحدین آن تحت محاصره اقتصادی قرار دارد، اما به خواست های آنها گردن نگذاشته است. جمهوری اسلامی که همچون حکومت صدام حسین و کره شمالی به مثابه حکومتی دیکتاتور به شمار می رود، سال هاست که محاصره اقتصادی و خانه خرابی را به مردم ایران تحمیل کرده، احتمال نمی رود که با توجه به پافشاری آن بر سیاست های خود، به خواست های کشورهای دیگر گردن بگذارد. البته تفاوت جمهوری اسلامی با کشورهای دیگر در این است که حاکمان این کشور که پیرو آیین شیعه هستند، توجیه مذهبی تحت عنوان “تقیه” برای اقدامات خود دارند و هر زمان لازم باشد به کمک این توجیه مذهبی، آنچه را که تا دیروز مقدس بود، امروز زیر پا می گذارند. برای نمونه قرار بود “خمینی” رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، جنگ با صدام حسین را تا آزادی “قدس” که می بایستی از کربلا گذر می کرد، ادامه دهد، اما زمانی که در جبهه های جنگ شکست خوردند، “جام زهر” معروفش را نوشید و تصمیم خویش را زیر پا گذاشت. به همین دلیل در کشمکش میان جمهوری اسلامی با غرب و آمریکا، جمهوری اسلامی تا جایی که بتواند به خواست های آنها تن نمی دهد، اما زمانی که با خطر سرنگونی بویژه از سوی مردم معترض ایران مواجه گردد، آنگاه با توجیه شرعی به قطعنامه های شورای امنیت گردن می نهد تا خود را برای سرکوب مردم معترض آماده ساخته، نگذارد از کرسی حاکمیت به زیر کشیده شود، لیکن شاید آن هنگام دیگر دیر باشد.

سئوال: همزمان با تحریم صنعت نفت و بانک مرکزی ایران، مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی تهدید کرده اند که در صورت تحریم صنعت نفت، تنگه هرمز را خواهند بست. از سوی دیگر آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز پیشرفته ترین ناوها و جنگنده های خود را در منطقه خلیج و در نزدیکی مرزهای دریایی ایران مستقر ساخته اند. با توجه به این موضوع برخی از ناظران سیاسی بر این باورند که جنگی اعلام نشده در منطقه در جریان است. آیا شما جنگی را علیه ایران پیش بینی می کنید؟

حسن رحمان پناه :تا جایی که گزارشات رسانه ها در چند ماه اخیر نشان می دهند، به گفته بسیاری از آنها جنگی اعلام نشده آغاز شده است، اما در واقع اهداف جمهوری اسلامی بیشتر بزرگ نمایی کردن اینچنین تبلیغات جنگی را تعقیب می کند. از سوی دیگر اقدامات جمهوری اسلامی اعم از آزمایش های موشکی مستمر که به قول خودشان می تواند اسرائیل و حتی اروپا را نیز هدف قرار دهد تا مانور نظامی ارتش و سپاه پاسداران در چند هفته اخیر در خلیج فارس و دریای عمان و تهدید به بستن “تنگه هرمز”، بخشی از تبلیغات جنگی می باشد که جمهوری اسلامی مداوما تعقیب می کند. این تبلیغات جنگی سبب شده اند تا آمریکا، انگلیس و فرانسه، تعدادی از ناوهای جنگی خود را به منطقه گسیل دارند. به رغم آنکه در بسیاری مواقع تهدیدها بوی خون می دهند، اما در واقع اگر به روند رویدادهای تاکنونی نگاهی بیاندازیم، فشارهای اقتصادی و تحریم های دول غربی و به ویژه آمریکا بیشتر جهت مهار سرکشی های جمهوری اسلامی حول برنامه اتمی و گردن نهادن به قرارها و قطعنامه هایی می باشد که از سوی مراکز بین المللی به تصویب رسیده اند. آنها رسما اعلام داشته اند که انرژی اتمی غیرنظامی را برای ایران به رسمیت می شناسند و خواهان بازرسی همه مراکز هسته ای مشکوک به فعالیت نظامی هستند، اما تاکنون جمهوری اسلامی موافقت نکرده است که همه اطلاعات مربوطه را در اختیار سازمان های بین المللی ناظر بر برنامه اتمی این کشور قرار دهد.

علاوه بر دو طرف این کشمکش ها، روند رویدادها در منطقه از جمله گرفتار آمدن آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان، ابهام در آینده سوریه، مبارزات و قیام های مردمی یکسال اخیر در کشورهای عربی که چندین دیکتاتور ۳۰ الی ۴۰ ساله متحد آمریکا در منطقه را از کرسی حاکمیت به زیر کشید، فرار “علی عبدالله صالح” در یمن، استمرار اعتراضات در بحرین و مناطق دیگر، عدم تحقق آرزوها و خواست های مردم معترض منطقه و ادامه اعتراضات؛ بیش از پیش موجبات نگرانی دولت های غربی به ویژه آمریکا را از بابت سرنگون ساختن جمهوری اسلامی از طریق نظامی فراهم نموده است. مضاف بر این، در آمریکا کمتر از یکسال به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. اوباما که درصدد است تا برای دوره آتی نیز خود را کاندید انتخابات ریاست جمهوری نماید، در پاسخ به رقیبان جمهوریخواه خود، بر ادامه سیاست تاکنونی دولت آمریکا مبنی بر حفظ فشار بر رژیم اسلامی و ناچار کردن آن به نشستن در پای میز مذاکره، تاکید می ورزد. همه این شواهد نشان می دهند که امکان بروز جنگ در چند ماه آتی و حتی یکسال آینده منطقا منتفی است، اما به دلیل بحران اقتصادی که نظام سرمایه داری به ویژه آمریکا با آن دست و پنجه نرم می کند و با عطف به رویدادهای تاریخی، جنگ به عنوان راه حل مهار بحران از سوی سیاستمداران دول امپریالیستی نامحتمل نیست. با تمام این احوال همچنین حمله ای محدود بسان آنچه در سال ۸۱ میلادی رخ داد و هواپیماهای جنگنده اسرائیلی مراکز هسته ای عراق را بمباران کردند و دو سال پیش نیز مراکز هسته ای سوریه را هدف قرار دادند، منتفی نیست. لیکن با این وجود، جنگ مصیبتی است که دودش قبل از همه به چشم مردم ستمدیده خواهد رفت. امیدواریم هرگز شاهد بروز جنگی در این منطقه و هیچ جای دیگری بر اساس منافع جنایتکارانه حاکمان که هیچ ربطی به زندگی و سرنوشت مردم ستمدیده ندارد، نباشیم.

سئوال: به نظر شما در حالی که نیروهای آمریکایی و متحدینش در آبهای منطقه مستقر شده اند، آیا ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد؟

حسن رحمان پناه :با توجه به مختصات ویژه ای که تنگه هرمز داراست و بر اساس برآوردهای صورت گرفته، روزانه حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد نفت و سوخت جهان از این تنگه عبور می کند. بستن این شاهراه برای ایران کار آسانی نخواهد بود. ایران ادعا می کند که می تواند تنگه هرمز را ببندد، اما به دلیل حضور نظامی عظیم آمریکا و انگلیس و متحدین آنها و همچنین به سبب تاثیراتی که این امر سریعا بر افزایش بهای نفت و گاز و متعاقبا اثرات آن بر پیکر نحیف و بیمار اقتصاد سرمایه داری جهانی باقی خواهد گذاشت، از سوی دولت های غربی این مجال به جمهوری اسلامی داده نخواهد شد که تنگه هرمز را ببندد. به رغم تهدیدات مکرری که مقامات رژیم مطرح کرده اند، لیکن به باور من مانورهایی که جمهوری اسلامی در چند هفته اخیر به نمایش گذاشته است، بیشتر با هدف ارعاب مردم ایران است تا وحشت دول بزرگ صورت پذیرفته باشد. جمهوری اسلامی که امروز با موج مبارزات توده ای مواجه است، می خواهد به توده های معترض ایران بگوید: من که به تنهایی در برابر همه جهان ایستاده ام، آیا نمی توانم مردم کشوری را که به زور اسلحه و زندان بر آنان حکم می رانم، سرکوب نمایم؟ از سوی دیگر دولت های غربی و به ویژه آمریکا به ظرفیت های نظامی جمهوری اسلامی آگاهند و با قدرتمند نشان دادن جمهوری اسلامی، درصدد هستند تا میلیاردها دلار تسلیحات و تجهیزات نظامی به کشورهای حوزه خلیج فارس بفروشند. برای مثال اخیرا عربستان سعودی بیش از ۷۰ میلیارد دلار تسلیحات و هواپیماهای جنگنده از آمریکا خریداری کرده است. بنابراین تهدیدات جمهوری اسلامی، از یکسو برای ارعاب مردم ایران به کار می آید و از سوی دیگر نیز در خدمت به سیاست های امپریالیستی و نظامی گری آمریکا در منطقه یاری می رساند.

سئوال: در اثر وضعیتی که در منطقه به وجود آمده است، شما وقوع چه رویدادی را پیش بینی می کنید؟ جنگ، حل مسئله به وسیله دیالوگ، یا …؟

حسن رحمان پناه :در سیاست، پیش بینی قطعی و از وقوع احتمالات با قاطعیت سخن گفتن، کار آسانی نیست، اما با توجه به روند رویدادهای تاکنونی به ویژه تحولات داخلی ایران از جمله: “تعمیق فزونتر بحران اقتصادی” که در پرسش های قبلی به مشخصات آن اشاره شد و جمهوری اسلامی راه حلی جهت برون رفت از آن ندارد، شکست “طرح حذف سوبسیدها”ی احمدی نژاد که نه تنها بحران را حل نکرد بلکه آنرا عمیق تر و سفره بی رونق مردم ایران را بیش از همیشه فقیرانه تر ساخت، گسترش مصائب اجتماعی، عمیق تر شدن شکاف در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی و محدود ساختن حلقه حاکمیت به خامنه ای و مریدانش، عدم وجود آزادی بیان، عقیده و مطبوعات، عدم وجود فعالیت احزاب و تشکل های سیاسی و توده ای، وجود حزب پادگانی سپاه پاسداران که تاکنون بیش از ۵۱ درصد اقتصاد ایران را قبضه کرده و درصدد است تا در نمایش انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که به تاریخ ۱۲ اسفندماه سال جاری برگزار میشود اکثریت کرسی های مجلس را به دست گیرد، همه اینها ایران را برای ۷۵ میلیون سکنه آن بیش از هر زمان دیگری به زندانی بزرگ تبدیل ساخته است. در چنین شرایطی انفجار اجتماعی یکی از وقایع محتمل قوی در این جامعه به شمار می رود.

گرچه امکان سازش ایران با دولت های غربی و به ویژه با آمریکا از رهگذر ارائه امتیازات و به رسمیت شناختن جایگاه منطقه ای رژیم اسلامی از سوی آنها و متقابلا دست کشیدن جمهوری اسلامی از غنی سازی اورانیوم دور از انتظار نیست، اما به دلیل طوفانی که در خاورمیانه به راه افتاده و اثرات آن در ایران، هم بر حاکمان و هم بر توده های مردم قابل مشاهده است، امکان اینکه جمهوری اسلامی بتواند به روال گذشته حکومت کند، غیر ممکن خواهد بود. به عقیده من روند رویدادها در ایران به مبارزه متحدانه و همه جانبه توده های مردم به ویژه رهبری تیزبین انقلابی با استراتژی روشن سوسیالیستی پیوند خورده است.

* این مصاحبه به زبان کردی برای هفته نامه “راه کردستان” و سایت “روژهلات تایمز” انجام و پخش شده است و آکام بسیم آن را به فارسی ترجمه کرده است.

برگرفته از جهان امرزو شماره ۳۸۶