خانه نشینی مردم در روز انتخابات برای حفظ منافع جمهوری اسلامی است!

خانه نشینی مردم در روز انتخابات برای حفظ منافع جمهوری اسلامی است!
در راستای دعوت «شورای هماهنگی راه سبز امید» به خانه نشینی در ۱۲ اسفند
«شورای هماهنگی راه سبز امید» یا همان «اصلاح طلبان» بی نام و نشان، منافع مردم ستمدیده ایران را دنبال نمی کنند. و در حقیقت بازوی حفظ رژیم، و ممانعت از سرنگونی در داخل، و خارج از ایران هستند. تمام تلاش سیاسی این جریان بی نام نشان (که البته یک چند نفر از نشان دارانش نیز سالها در امر سرکوب و جنایت همپای خمینی و خامنه ای همکار بوده اند!) که در سالهای گذشته در جنگ قدرت به بیرون از حریم خودی ها پرتاب شدند، همچنان کسب قدرت از راهی دیگر با نام اسلام رحمانی می باشد! اما خواست جایگزینی اسلام رحمانی، با اسلام جنگ ستیز خامنه ای دلیلی بر تغییر کلیت نظام اسلامی در دیدگاه فکری آنان نیست چرا که در ایران با سقوط اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی هیچ شانس و بقای دیگری برای باز پس گیری قدرت دوباره شان، و یا ورود به جمع خودی های حکومت پیدا نخواهند کرد.

اما واقعیت پشت پرده خواست های بی نام و نشانان «شورای هماهنگی راه سبز امید» بار دیگر سهم گیری از قدرت سیاسی است و اینکه همچنان اسلام سیاسی رحمانی، و نه جنگ ستیز در ایران حکمرانی کند. به عوض آخوند خامنه ای و جنتی، آخوند خاتمی و آخوند کدیور پست و مقام کشوری داشته باشند. خواست آنها در حقیقت بر مبنای خواست کشورهای غربی، و خصوصاً انگلیس اسلام دوست و آیت الله پرور است! به طور مثال میتوانیم به کشور عربستان اشاره نمائیم که مامورانش در روز روشن با شمشیر شهروندان گناهکار را گردن مبزنند، اما از آنطرف هیچگونه آسیبی به منافع کشورهای غربی، انگلیسی وارد نمی آورند! و همگام در راستای منافع آنان هماهنگ هستند. همانطوری که اصلاح طلبان صادراتی به خارج کشور در لندن، و واشنگتن زیر نور افکن و درخت سیب ها سکونت دارند!

شخصیت اصلاح طلبان و خاتمی چی ها بسیار خطرناک تر از خامنه ای است. در واقع اکثریت مردم ایران خواهان تغییر رژیم هستند، اما این آقایان که بلندگوهای تبلیغاتی بزرگ، خصوصاً بی بی سی، صدای آمریکا و رادیو فردا… و بعضی از رسانه های وابسته به انگلیس و آمریکا در اختیارشان است مرتبا مردم ایران را فریب و بازی می دهند. و البته انگلیس، و آمریکا نیز با تمام توانشان از اسلام رحمانی، و بعضی از این جریانات چپ و چوله چپ (امثال فرخ نگهدار) حمایت می کنند! مردم ایران به تنگ آمده از اسلام سیاسی و فضولی دین در سیاست و تمام امور زندگیشان هستند. و دیگر نمی خواهند که مذهب در قوانین و مسائل شخصی شان دخالت نماید. اما جنابان (خاتمی و …) با لبخندهای موذیانه و ایجاد خوشبینی های دروغین در مردم، همچنان به ادامه عمر جنایت بار حکومت اسلامی کمک می کنند. داستان شکل گیری و مبارزاتی شان نیز حاصل مبارزات آزادیخواهان ایرانیست، که در راستای به انحراف کشاندن مبارزات جنبش سرنگونی طلبی مردم بر روی کار آمدند.

اما بعد از ۳۳ سال از عمر ظلم و بی حقوقی اسلام سیاسی در ایران، آخوند هائی چون خاتمی و طرفدارانش هیچگونه حق مسلمی را برای مردم ایران برسمیت نمیشناسند!

خواهش میکنم که به صحبت های خاتمی در این ویدئو توجه کنید، خاتمی میگوید که این کشور دموکراسی بدون دین مستقر نخواهد شد! این دیدگاه رئیس کل اصلاح طلبان است!

آخوند خاتمی میگوید که در این کشور دمکراسی مستقر نخواهد شد..! حالا سوآل اینجاست که چرا مستقر نخواهد شد؟ و حالا سوآلات من:

۱- آیا هرگز در ایران انتخاباتی آزاد بر گزار شده است که ببینید مردم ایران به کدام گزینه مطرح رای خواهند داد؟

۲- آیا بعد از انقلاب امثال شماها اجازه داده اید که جریان مخالفی، غیر از آنها که در چهارچوب قوانین اساسی تان بوده اند، اجازه گفتن شعارها، اهداف، و برنامه های کاری شان را داشته باشند؟

۳- آیا آنهایی که معتقد به حکومتی مردم سالار و جدایی کامل دین از حکومت هستند، اجازه داشتن نشریات و رسانه های آزاد را داشته اند؟

واقعاً ببینید که چطور آخوند مرتجع به شعور مردم ایران توهین می کند! میگوید اصولاً در ایران حکومتی مردمی مستقر نخواهد شد!!!…

یعنی اینکه در ایران، روضه خوان ها، مداحان، و فرهنگ آخوندیسم* خرافاتی مرده خوری مرده پرستی، آنقدر پر نفوذ است که مردم ایران به حق حاکمیتشان، عقل شان، در اختیار گرفتن زمام امور، و داشتن یک زندگی و دنیای بهتر در خور شان انسان رای ندهند!

و مردم ایران همچنان می باید که در زیر سلطه حکومت اسلامی باقی بمانند! و اما در حکومت اسلامی از نوع اصلاح شده، که امثال ماها نیز در قدرت باشیم! «و نمی شود، نباید که بشود، چنین امری محال است…» آیا اینگونه تعریف کردن از توانایی های مردم، نشان خودخواهی، توهین به شعور و بی عرضگی ایرانی ها نیست؟

چطور می شود کسی که در عالم سیاست است، و هشت سال نیز بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده باشد، تا این اندازه تحلیل نادرستی از جامعه داشته باشد؟

حالا سوآل اصلی اینجاست که آیا واقعا ایرانی ها لایق حکومت دینی هستند؟

آیا واقعا توان اداره حکومت بدون دین را نداریم؟

آیا شعور و فهم سیاسی اجتماعی مان از کشورهای که جدایی دین از حکومت را به رسمیت شناخته اند، کمتر است؟

آیا ما حتی از کشور مسلمان ترکیه که سالهاست که دین هیچ نقشی در قانون و سیاست هایش ندارد، کمتر هستیم؟

آیا بعد از این همه مدت که شاهد جنایات، بدبختی و آوارگی برای مردم ایران بودیم، زمان آن نرسیده است که یک انتخاب صحیح تری داشته باشیم؟ و یک مرتبه برای همیشه جدای دین از حکومت را به رسمیت بشناسیم؟

این آقایان برای ادامه داشتن عمر جمهوری اسلامی و آلترناتیوسازی به نفع کشورهای غربی و نه مردم ایران، و جلوگیری از انقلاب و رودروئی مردم با سرکوبگران جمهوری اسلامی در هر رویداد اجتماعی به تبلیغات عوام فریبانه و انحراف کشاندن جنبش سرنگونی طلبی مردم می پردازند. گاهاً دعوت به راهپیمائی سکوت میکنند، و این مرتبه نیز دعوت به خانه نشینی مردم در روز انتخابات کرده اند! و اصولاً آمدن اصلاح طلبان صادراتی به خارج از کشور برای نیل به همین منظور بوده است.

دشمنی و مبارزه با جمهوری اسلامی دلیلی بر این نمی شود که مثلاً از فراخوان های مجاهدین (جمهوری اسلامی دیگر)، بعضی از این احزاب چپ و چوله (امثال فرخ نگهدار) و سایت های اصلاح طلبان و مدافعین اسلام رحمانی صادراتی به خارج از کشور که اکنون بازوی حفظ نظام در خارج و حتی داخل کشور هستند حمایت کنیم. حمایت از اینها دوباره ما را دچار مشکل می کند. مثلاً همین جریان مجاهدین و یا اصلاح طلبان صادراتی، هنوز در فراخوان هایشان مردم را به الله اکبر گفتن تشویق می کنند! شعار الله اکبر به این معنی است که جمهوری اسلامی اصلاح شده می خواهیم! الله اکبر شعار خمینی و لمپن های اسلامی چاقوکش، شکنجه گر طرفدار خط و راه اوست. الله اکبر فریاد آزادیخواهی مردم ایران نیست. بلکه یک شعار اصلاحاتی برای کمی اصلاحات در جمهوری اسلامی است. شعار فریب افکار عمومی برای انحراف دادن از مبارزات جنبش سرنگونی است. و فکر می کنم جوان هائی که چنین شعارهای بی ربط آزادیخواهی را فریاد می زنند از سر نا آگاهی است. بنابر این ما وظیفه داریم که در این جهت روشنگری کنیم. که اگر قرار است به فردا و دنیای بهتر، با استقلال، آزادی و رفاهیات برسیم، بهتر است که به روشنی از همین الان تکلیفمان را با شرعیات، الله، آخوند، و هر واسطه دیگری در زندگی شخصی، اجتماعی، و سیاسی مان روشن کنیم. و بی تعارف فریاد جدائی دین از حکومت را سر دهیم. چرا باید همچنان به الله و اکبر که هیچ ربط و نشانی به آزادیخواهی ندارد پناه ببریم؟ که دوباره یک حکومت اسلامی از نوع اسلام رحمانی را تجربه کنیم! و همچنان مورد تحقیر شخصیتی و بی حقوقی واقع شویم؟

این آقایان اسلامی «شورای هماهنگی راه سبز امید» خواهان تغییر حکومت جمهوری اسلامی نیستند. آنها در واقع همچنان در ادامه شعار های فریبکارانه دولت اصلاحات خاتمی، خواهان دخالت اسلام سیاسی از نوع رحمانی در زندگی سیاسی و شخصی مردم ایران هستند. همانطوری که در بالا نیز اشاره کردم، اهداف سیاسی شان اسلامی از نوع مثلاً کشور عربستان است که با منافع غربی ها سر جنگ و دشمنی نداشته باشد. و در اینصورت از طرف آنها حق دارد که ناقض تمام حقوق انسانی و بشری باشد، و رگ گردن مدافعین حقوق بشر غربی هم بالا نخواهد زد! و یا اسلامی به مدل آنچه که در عراق، افغانستان حکومت می کند. از نظر قانون زن و مرد برابر نیستند و فرهنگ مردسالاری تبلیغ میشود. مردان حق ازدواج و صیغه زنان زیادی را دارند، اما زن به محض کوچکترین ارتباط دوستی با دیگری شدیداً به مجازات خواهد رسید. آزادی ازدواج دختران زیر ۱۵ سال، ممنوعیت فعالیت اجتماعی احزاب غیر دینی، ممنوعیت کار زنان فمینیست و نقض ده ها موارد دیگر از حقوق شهروندی.

خواست اعتراضی باید در مسیر تحریم انتخابات، تحریم کلیت جمهوری اسلامی و اعتراض خیابانی در انتخابات فرمایشی باشد. در واقع این روز بهترین فرصت برای «به خیابان آمدن انقلابی» مردم و بهم ریختن بساط نمایش انتخابات جمهوری اسلامی است. اما دعوت این آقایان به خانه نشینی مردم ایران فراخوانی مضحک و صد در صد همکاری با برگزار کنندگان انتخابات، و به نفع جمهوری اسلامیست. و خواست خانه نشینی مردم در روز انتخابات نیز همچون دعوت به راهپیمائی سکوت است، که حاصلی به غیر از دلسردی نیروهای انقلابی، و یک پیروزی دیگر برای باند لمپن-اسلامی حاکم نخواهد بود. به این ترتیب که انتخابات روز ۱۲ اسفند کاملاً در یک فضای امن و با آرامش کامل به پایان خواهد رسید. و در این روز مهم تاریخی هیچگونه اعتراض خیابانی از ایرانی های مخالف دیده نمیشود! و مردم بی توجه به سرنوشت آینده شان در خانه بنشینند، تخمه بشکنند، و فیلم و سریال های دلخواهشان را نیز تماشا کنند! و دوربین به دستان حکومت نیز بهترین پوشش تبلیغاتی را خواهند داد، و مناسب ترین عکس ها و فیلم از روز رای گیری انتخابات را به جهانیان نشان خواهند داد. و اما از فردای آنروز دوباره همان سرکوبگری های قبل از انتخابات ادامه می یابد.

این آقایان «شورای هماهنگی راه سبز امید» هیچ ربطی به ادامه راه بعد از کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و کشته شدگان آن ندارند. اصلاح طلبان همیشه با خامنه ای مماشات کردند و میکنند… و فراخوان هایشان نیز هیچگونه ربطی به مردم ستمدیده ایران ندارد. فراخوان های مسخره این آقایان که نام امید را بر خود گذاشته اند تاسف آور است! در حالیکه ده ها جنایت رژیم برای مردم و جهانیان آشکار شده است، این آقایان پنهان شده از چشم مردم، و بی نام نشان ها (و شاید هم دفتر کارشان در بیت رهبری باشد)، دعوت به راهپیمائی سکوت می کنند! که البته مردم فراخوان هایشان را جدی نگرفتند. اصلاح طلبان داخل، و بخش صادراتی آن در لندن و واشنگتن، در حال لاس زدن با خامنه ای و دیگر قاتلین جوانان بیگناه ایران، و عاملین تمام جنایت ها هستند. این آقایان با جمهوری اسلامی و خامنه ای مشکلی ندارند! و «جمهوری اسلامی کمتر جنایتکار» را می خواهند که حکومت کند. اسلام سیاسی را که مخصوصاً به منافع کشورهای غربی ضرری وارد نکند. و اینکه برای شهروندان ایرانی، حکومتی باشد که کمتر بکشد، کمتر زندانی کند، کمتر سانسور کند، کمتر به حقوق زنان حمله نمایند و … اما تحت هیچ شرایطی خواهان جدائی دین از حکومت نیستند و کوتاه شدن دست و نقش آخوند ها را از سر زندگی شخصی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم را نمی خواهند.

نام خود را «شورای هماهنگی» گذاشتند! اما به غیر از خودشان که مخفیانه کار می کنند، و به جز کسانی که مدافعین تز اصلاح طلبی هستند، با بقیه سر جنگ و دشمنی دارند! و به غیر از خودی هایشان، با هیچ جریان برانداز دیگری هماهنگ نیستند!

در حقیقت اهداف سیاسی آنها یک دروغ بزرگ برای فریب افکار عمومی و رضایت کشورهای غربی به منظور ادامه داشتن عمر ننگین رژیم جمهوری اسلامی، و همچنین توهین به فهم و شعور ایرانی ها در جهت حاکمیتی مردم سالار است. مدافع تمام عیار فرهنگ ارتجاعی آخوندیسم* در ایران هستند. اینچنین تفکر هایی، عقل و شعور، زندگی شهروندی و قراداد های اجتماعی مادی مردم را که هیچ ربطی به خدا و پیامبر ندارد نادیده گرفته، و انسان همچون برده ای در زمین، در زندگی دنیایی اش از فتوای آیت الله ها و آخوند های مفت خور خرافاتی اطاعت نمایند. چرا؟ چونکه از نگرش آنان مردم ایران توان بدست گرفتن امور خویش را ندارند!

نشستن مردم در خانه هایشان هیچ نفع و تغییری برای جنبش مبارزاتی سرنگونی طلبی نخواهد بود. و این حرکت کاملاً آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد. اگر واقعاً این آقایان برای داشتن ایرانی آزاد تلاش می کنند، و خواهان شرایط بهتر برای زندگی ایرانیان هستند، باید می گفتند که مردم صندوق های انتخاباتی را بر سر قاتلین ندا، اشکان، امیر و ده ها هزار جوان بی گناه که تیر باران و اعدام شدند، بر سرشان خراب کنند. و یک مرتبه دیگر اجازه ندهیم که چماقدران حکومت انتخابات نمایشی برگزار نمایند و ما می بایستی با اتحاد و قدرت هر چه تمام تر مانع برگزاری انتخابات فرمایشی شویم.

از این دست فراخوان ها بیشتر طرفداران حفظ جمهوری اسلامی، و تعدادی نا آگاه به مسائل سیاسی و کسانی که همچنان خواهان دخالت اسلام سیاسی در زندگی شان هستند، حمایت می کنند، و همچنین تعدادی که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به هر چیزی آویزان می شوند. اما آنچه مسلم است عملکرد آنان در جهت فریب و انحراف دادن مردم از مبارزات برای دستیابی به آزادی و استقرار حکومت مردمی در ایران است. یک کلاهبرداری تمام عیار سیاسی اجتماعی است، و نتیجه و حاصلش برای آنها طولانی تر شدن عمر سردمداران جمهوری اسلامی است. و دقیقاً فراخوان هایی همچون راهپیمایی در سکوت، خانه نشینی در روز انتخابات، فریاد شبانه الله اکبر، تنها در قدرت ماندن و حفظ نظام جمهوری اسلامی را دنبال می کند. و البته بخش خطرناک تر کارهای سیاسی شان و تداوم این شکل از فعالیت های سیاسی، باعث تکرار دوباره تاریخ و ایجاد آلترناتیو دیگری همچون خمینی رحمانی را در پی دارد. البته خمینی بعدی جنگ ستیز نیست! و نتیجه چنین فراخوان های مضحکی، بدبختی و آوارگی بیشتر جوانان ایرانی خواهد بود؟

اما آنچه که بر اساس واقعیت های اجتماعی حال حاضر می شود پیش بینی کرد اینکه قطعاً در روز ۱۲ اسفند مردم کمتری در انتخابات شرکت می کنند؛ به دلیل شاهد بودن در جنایت های فراوان رژیم در کودتای پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، افشای اختلاس های فراوان و چپاول اموال ملت توسط خودی های نظام اسلامی، و اینکه مردم بکلی خسته از دخالت اسلام سیاسی در زندگی شان هستند. اما با توجه به تمام این موارد مسئولین برگزاری انخابات، ساندیس خورانشان را به پای صندوق ها می کشانند، و انتخاباتشان را نیز در امنیت کامل برگزار می کنند. از دیگر سو نیز عکس های فتوشاپ شده زیادی به بیرون می دهند و کلاً از نظر فریب افکار عمومی و سیاسی طوری بازتاب خواهند داد که گویی پیروزی دیگری نصیب شان شده است! و با با برگزاری جشن و شادی و سخنرانی سر دسته باند لمپن-چاقو کش های چماقدار اسلامی خامنه ای، یک مرتبه دیگر این پیروزی را به ملت اسلام دوست، و طرفداران انقلاب و ادامه حکومت جمهوری اسلامی تبریک خواهند گفت! و خود این آقایان (شورای هماهنگی سبز امید) بهتر از هر کسی از وجود چنین پیش آمدی بخوبی آگاه هستند. و از این روست که آگاهانه و موذیانه فراخوان هایی چنین مسخره و غیر عقلانی را به مردم ایران می دهند.

نکته آخر اینکه، هرگز و در هیچ دوره ای از تاریخ دنیا مردم کشوری با خانه نشینی نتوانسته اند به عمر ننگین دیکتاتورها پایان دهند. و بلکه قیام کردند، رودروی آنها ایستادند، خیابان ها را فتح کردند، و دیکتاتور را واردار به قبول شکست نمودند. راه پیروزی و آزادی مردم ایران از این روزنه می گذرد، و نه راهپیمائی سکوت و خانه نشینی مردم. اما جنابان بی نام و نشان «شورای هماهنگی سبز امید» مایل به حضور انقلابی مردم در خیابان ها نیستند! چونکه خودشان بخوبی می دانند که این مرتبه اگر مردم به خیابان بیایند کار جمهوری اسلامی تمام است. و تا حقشان را نگیرند به خانه هایشان بر نمی گردند. و بساط دکان داری دینی، فرهنگ افیونی آخوندیسم، روضه خوان ها و مداحان روانه زباله دانی های تاریخ خواهد گردید. و درست همان اتفاقی خواهد افتاد که علی خامنه ای، و خاتمی مایل به انجامش نیستند.

• آخوندها در تمام طول عمر و زندگی مادی شان تن به کاری سازنده نمی دهند. به غیر از ترویج عقب ماندگی، روضه خوانی، مرده خوری، مرده پرستی و عزاداری ماه محرم و دیگر سنت های دینی همچون خمس، زکات، فطریه، فروش جهنم و بهشت، و نهایتاً گریاندن مردم ایران، کار دیگری بلد نیستند. از مردم پول می گیرند و در عوض آن با دروغ ها، خرافات ساختگی و غیر عقلانی و دنیای بعد از مرگ، مردم را سرگرم می کنند. و این در حالی است که خود و آقا زاده ها و خودی هایشان، از بهترین امکانات مادی زندگی بهره می برند. و به امید روزی که عبا و عمامه مفت خوری آخوند ها تبدیل به لباس کار و سازندگی در ایران گردد. درست همان اتفاقی که برای طرفدران مسیحی در غرب رخ داد. منظور من جنبش فرهنگی و انقلابی که در تاریخ رنسانس در چند صد سال گذشته در کشورهای اروپایی افتاد و دست پدر روحانی، کلیسا و پاپ را از قانون جامع کوتاه کرد. و مردم حق حاکمیت خودشان را به رسمیت شناختند.

شنبه ۰۶ اسفند ۱۳۹۰

muradsheixi@yahoo.com