از ثابتى تا مخملباف

اینروزها در باره وقاحت پرویز ثابتى و اظهاراتش در صداى آمریکا خیلى ها نوشته اند. بازگو کردن سابقه جنایتکار و اعتراض به اینکه چرا مجرمى٬ شکنجه گرى٬ متجاوزى٬ و یا قاتلى در مقام سخنور و “صاحب نظر” در رسانه ها یا در ملا عام ظاهر شود٬ البته بسیار برحق است. گفتن حقیقت تاریخى٬ هرچه بوده٬ همواره یک پرنسیپ سیاسى و اخلاقى است که متاسفانه در میان نیروهاى اپوزیسیون بورژوائى ایران بسیار کمیاب است. باید در مورد ثابتى ها و ساواک و ساواما و سران و دست اندرکاران این نهادهاى مخوف بورژوازى سلطنتى و اسلامى گفت و نوشت تا حقیقت تاریخى قربانى مصلحت سیاسى و مهمتر ابقاى مجدد ثابتى ها در آینده نشود. 

اى کاش این معترضین به حضور رسانه اى ثابتى سر شکنجه گر ساواک٬ که اساسا به جنبش ملى اسلامى تعلق دارند٬ خودشان ذره اى به حقیقت تاریخى پایبند بودند. اى کاش نقطه عزیمت این افشاگریها و اعتراضها دعواى تاریخى مشروعه – مشروطه نبود. این حضرات اگر کمى به عقب برگردند٬ اگر به سیاستهاى همین امروزشان نگاه کنند٬ میبینند خودشان به تطهیر و چه بسا تمجید ثابتى هاى اسلامى نشسته اند و سالهاى طولانى متحدانه علیه انقلابیون و کمونیستها شمشیر زده اند. بگذارید بپرسیم که خلخالى جلاد که دو خردادى و اصلاح طلب دینى و هم جبهه شماها بود چیزى از ثابتى کم داشت؟ آیا لاجوردى قاتل که دست ثابتى را از پشت بست٬ توسط جناب خاتمى٬ استاد و رهبر شماها تمجید نشد؟ آیا شماها صدایتان درآمد؟ بگذارید بپرسیم که طى سالهاى طولانى و همین امروز بیشتر شماها با امثال محسن مخملباف و ابراهیم نبوى٬ ثابتى هاى اسلامى دیروز و فیلمساز و ژورنالیست و دگراندیش و اصلاح طلب امروز٬ در یک جبهه شمشیر نزدید و نمیزنید؟ بگذارید بپرسیم که بیشتر کاربدستان جمهورى اسلامى و رهبران شماها کمتر از ثابتى سر شکنجه گر ساواک رژیم سلطنتى جنایت کرده اند و آیا همین امروز بیشتر شماها با رهبران ثابتى ها در یک ائتلاف قرار ندارید؟ آیا همین صداى آمریکا٬ بى بى سى٬ و امثالم این جماعت شکنجه گر را زیر نور نمیگذارند و آیا شماها کمترین اعتراض و انتقادى کرده اید؟ نه٬ نکرده اید! میدانید چرا؟ چون متحد شما و در کمپ شما علیه “طرفداران خشونت” بودند! چون بخش مهمى از شماها اصلاح طلبان و جمهوریخواهان و ناسیونالیستهاى محترم٬ خودتان راسا شریک جرم آنها هستید!

واقعیت اینست که حقیقت و پایبندى به حقیقت تاریخى براى بورژوازى٬ تابعى از منافع و مصالح سرمایه و تداوم حاکمیت سیاسى و اقتصادى اش است. به این اعتبار٬ حقیقت توسط جنبشهاى بورژوازى یا ضد حقیقت است و یا در بهترین حالت عکسى یک بعدى و مسخ شده از یک واقعیت چند بعدى. کسانى که بدرست به حضور ثابتى و اظهارتش در صداى آمریکا اعتراض میکنند٬ وقتى نوبت شکنجه گران صف سیاسى خودشان میرسد٬ نه فقط دروغ را بجاى حقیقت تحویل جامعه میدهند بلکه همراه با همان شکنجه گران علیه اعتراض کمونیستها و انقلابیون لیچار مى بافند!

مشکل این آقایان اما نه درک معرفتى است٬ نه کورى تاریخى٬ نه آلزایمر سیاسى. مشکل شما از ماهیت و اهداف سیاسى جنبشى نشات میگیرد که به شکنجه گر و بساط شکنجه براى بقاى نظم موجود نیازمند است. و بالاخره٬ اعتراضک تان به صداى آمریکا جدى نیست. شماها بدون پنتاگون٬ بدون صداى آمریکا٬ بدون بى بى سى و بدون بمباران دروغ و تبلیغات ضد کمونیستى نان سیاست از گلویتان پائین نمیرود. شما نمیتوانید اعتراض به ثابتى هاى رژیم سلطنتى را به اعتراض و سیاستى قاطع به ثابتى هاى اسلامى تعمیم دهید. شماها براى مقابله با کارگر و کمونیسم به ثابتى هاى اسلامى نیاز داشتید. حقیقت تاریخى براى شماها به همین پوچى است!

٢٢ فوریه ٢٠١٢