جمهوری اسلامی ایران زاده بحران است و با بحران آفرینی و حربه میلیتاریسم و ارتجاع و دیکتاتوریش خود را تا این سالها کشانده . و جادهای مانده از طی سی و چند سالهاش ردی خون چکان و دهشتناک و ترور و اعدام و شکنجه و… بر جای مانده و عیان است .
و اکنون که جمهوری اسلامی در شرایطی بسیار حساس و بن بستی جهانی به کنجی چون ماری زخمی چمبره زده است و حالتی واکنشی تا نهایت خونبارتر تهاجمی تر نسبت به زندانیان سیاسی ، کارگران ، زنان … و کل جامعه را در پیش گرفته است . با تمامی اوباشان ، بسیجیان ، لباس شخصیها و سپاهیان …و حلقه بگوشانش با نهایت اداوات و سرد و گرم به جنگ و نبرد مردم آمده است. تا به هر حرکتی اشد مجازات را قائل شود . به هر در و کوی و برزنی چوبههای دارش ، جوغههای اعدامش ، فرمان شکنجهها و تجاوزهایش براه است . اکنون که بازار مکاره و فریب انتخاباتش سوزی ندارد و با تحریم مردم مواجه آمده و حمایت مردم از احزاب چپ و کمونیستی و آزادیخواه برای به تحریم انتخابات فرمایشیش را با پوست و گوشت لمس نموده است . چون نماندهش گریز دست بگیرد ، شمشیر تیز . و آکنون چنانچه همه میدانیم برای پشتیبانی ونجات نام تنی چند از جوانان ایرانی از اعدام بر هر در فیسبوک و وبلاگ و سایتی به اهتزاز است . از لقمان و زانیار مرادی تا شیرکو معارفی و سعید ملک پور ، ولی اینان شانس بزرگی که دارند اسامیشان به بیرون درز نمده است و به عیان آمدهاند .! وامروز سازمازنها و نهادها واحزاب و دستههای حقوق بشری برای نجات جانشان به هیاهو و تکاپو آمدهاند . ولی متاسفانه بسیاری دیگر از این آزادیخواهان و زندانیان سیاسی و غیره … در سحرگاهان و نیمه شبان ، پنهان و نهان چون دهههای شصت در خود خاموششان میکنند .
اگر ما کمونیستها و آزادیخواهان و مدافعان حقوق بشری و مخالفان اعدام و فریاد کنان آزادی و اندیشه در جای ، جای این جهان از هر تیره و رنگ و قوم و ملتی و آنچه را در توان داریم بر علیه اعدام این عمل شنیع و قتل عمد به میدان نیاییم با کمپینهایمان ، تظاهراتمان جلو سفارتهای جمهوری اسلامی ، سازمان ملل ، از تلویزیونها ، میدیاها ، رادیو ، سایتها ، فیسبوک و یوتوب ها و… با هر آنچه به ید قدرت داریم . که هر گام ما در این راستا به مثابه شاخ درختی برای نجاتشان مینماید آنها که در پایه چوبه دار هستند . و اجباریست برای جمهوری اسلامی درپا پس نهادن به اعدامهای آنان ، درعرصه این اوضاع و فشار روز افزون جامعه جهانی و وضع نا بسامان جمهوری اسلامی ایران شاید بهناگاه شاهد خبرهای ناگوار از این عزیزان باشیم . این جمهوری اسلامی است همیشه راه دررفت و برون رفت از تنگناهای موجودش را بر پایه اعمال فشار بر مردم با زندان و اسارت و شکنجه نمودن آنها در بر پاشنه میچرخاند .
مردم مبارز و آزادیخواهان و زنان و کارگران ، دانشجویان … باید با به میدان آمدن و اعتراض به این احکام نا عادلانه و ضد انسانی و ارتجاعی و برای برچیدن این عمل شنیع بنام قصاص و قتل عمد دولتی باید متحد شد . باید چوبهها و دارها را بر هم زنیم چنانچه این بوده و جواب داده است میتوان چون مردم سنندج ایستاد و این احکام را ملغی نمود . اگر جمهوری اسلامی امروز میخواهد با برپای و اجرای این گونه رفتار ارتجاعی و قرون وسطایی هرچه بیشتر ترس ورعب وحشت بیافریند . اگر میخواهد یکایک فرزندان آزده و مبارز و آزادیخواه را در برابر دیدگانمان حلق آویز نماید . اگر در زندانهایش دم و ساعت فرزندانمان را به شکنجهگاه وقربان گاه میسپارد . اگر …. فقط نشانه زبونی ترس از آیندهاش است تا شاید بدینگونه بتواند چند صباحی دیگر به عمر ننگینش بیفزاید . پس باید متحدانه بپا خواست و تمامی کلیتش و ارتجاعش را برچینیم .
ابراهیم حیدری ۱۸- ۰۲ – ۲۰۱۲