دردفاع از انقلاب مردم ایران

سال ۸۸ دلمه چرکینی در جامعه ایران ترکید و بعد از سالها مبارزه در صفوف جنبشهای اجتماعی مانند مبارزات دانشجویان و زنان و یا مدافعین حقوق کودک و یا مبارزات معلمان، پرستاران و کارگران و یا مبارزه علیه اعدام و سنگسار ویا برای آزادی زندانیان سیاسی، مردم ایران در سال ۸۸ بصورت میلیونی از فضایی که بمناسبت انتخابات و تقلب انتخاباتی جمهوری اسلامی بوجود آمده بود- که همان نیز دستاورد مبارزات پیش از آن بود- به خیابان ها آمدند و انقلابی را آغاز کردند که رودرویی عظیمی بود بین مردم و مطالباتشان و امکاناتی که باید میساختند برای جنگیدن با حکومتی که خودش را با سرکوب انقلاب۵۷ و بخون کشیدن یک نسل در دهه شصت و تجهیز مداوم خود برای مقابله با خیزش مردم احیا و آماده کرده بود. دراین رودرویی ۲ صف وجود داشت، جمهوری اسلامی یعنی حکومتی مستبد و استثمارگر که برای چپاول و غارتگری، شلاق و خرافه را مدام بالای سر جامعه گرفته و طرف دیگر مردمی که این وضعیت را نمیخواستند. سال هشتاد و هشت رودرویی این دو جبهه بود و صورت مسئله از اینجا شروع شد که مبارزات جنبشهای اجتماعی بصورت گره خورده به خیابانها آمده بود و در این موقعیتی که مردم ایجاد کرده بودند، نیروهای سیاسی موجود در حاشیه جمهوری اسلامی و نیروهای سیاسی در اپوزسیون سعی داشتند که با این حرکت همراهی کنند به ۲ دلیل؛ یا بخاطر کنترل و کانالیزه کردن و کند کردن و افسار زدن به آن یا برای تعمیق بیشتر آن و رهبری آن. اقلیتی هم که کلا مخالف و یا بیتفاوت نسبت به این اعتراضات بودند. در ادامه دیدیم که تلاش مردم در ششم دیماه ۸۸ تا مرز سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفت و انقلاب میرفت که گام دیگری در پیروزی، تحقق و تعمیق خود بردارد که بخاطر دلایل مشخصی که بر همه واضح است که این روند طی نشد و حرکت مردم و انقلابشان بصورت نیمه تمام ماند. مهمترین خصیه این انقلاب، خواسته های برحق مردم ایران و موج انسانی و رادیکالیسم موجود در آن بود. اما این حرکت عظیم علیرغم ناتمام ماندنش تاثیر بسیار عظیمی در سطح دنیا و افکار عمومی جهان گذاشت. اولین انقلاب بعد از حداقل ۲۰ سال تلاش مدیای راست بین المللی و فارسی زبان برای زیرسوال بردن انقلاب و خشونت خواندن آن و اینکه انقلاب یعنی منجر شدن به استبداد. اولین انقلاب بعد از حداقل ۲۰ سال تلاش برای بزیر سئوال بردن هرگونه تفکر و حرکتی که اجتماع و دولت را در برابر انسانها مسئول بداند و هرگونه تلاشی که خواهان عدالت اجتماعی و تلاش گروهی انسانها برای رسیدن به آزادی و برابری و عدالت اجتماعی باشد را تقبیح کند و تبلیغ شبانه روزی برای قداست بازار و فردیت و سود و اینکه “رقابت” مبنای درست زندگی بشر است. و اولین انقلابی که از ابزار دوره حاضر یعنی تکنولوژی امروز جهان اینترنت، شبکه های اجتماعی و ماهواره ها استفاده کرد و نقش تعیین کننده گی و توان سازماندهی و اطلاع رسانی وسیع آنرا نشان داد. چنین مختصاتی چشم انداز دوره ای جدید را هم به جامعه ایران(مردمی که خوشان آنرا انجام داده بودند)و به جمهوری اسلامی و نیز به دنیا داد، که دوره ای جدید اغاز شده است. این دوره جدید و تاثیرپذیری از انقلاب۸۸ مردم ایران با آغاز سال ۲۰۱۱ و شروع انقلابات در شمال افریقا و خاورمیانه با پرچم”نان آزادی کرامت انسانی” کاملا محرز میشود. این روند ادامه پیدا میکند و اروپا را در برمیگیرد. اعتراضاتی شکل پیدا میکند در کشورهای اسپانیا، یونان و انگلیس. جنبشی تاثیر پذیرفته از التحریر مصر، منتهی با فوکوس بروی نابرابریهای اقتصادی و عدم امکان اکثریت مردم برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی. بطور خلاصه مردم نسبت به سه مسئله در نظام سرمایه داری حاکم بردنیا معترضند.۱٫ساختار و کارکرد اقتصادی و ۲٫ دمکراسی موجود و ۳٫ پدیده ای بنام دولت و نقش آن. بشکل تکامل یافته تری ما ادامه این حرکت را در جنبش “اشغال و یا ۹۹درصدی ها” میبینیم که در حال حاضر ادامه دارد. اما همین اعتراضات بین المللی بصورت برگشتی، تاثیر خود را بر جامعه ایران میگذارد و مردم دوباره در ماه پایانی سال ۸۹- از ۲۵بهمن تا۲۵اسفند۸۹- به خیابان می آیند و تمام تمهیدات جمهوری اسلامی برای نشان دادن این مسئله که اعتراضات را پایان یافته تلقی کند و کنترل همه جانبه اش را بر اوضاع نشان دهد نقش برآب میشود. هفته قبل نیز مجددا خامنه ای به نماز جمعه آمد و طبق معمول شروع به رجز خوانی کرد و تلاش کرد که به صفوف متشنج درونیشان انسجامی دوباره دهد. اما این هفته باز ما شاهد تلاش مردم برای اعتراضات مجدد در تهران و شهرهای دیگر ایران بودیم و چهره شهرها باز اعتراضی و امنیتی شد. اتفاقی که در این هفته افتاد و در سطحی دیگر قبلا اعتراضات دانشجویان در دانشگاه عباسپور همزمان با ۱۶ اذر افتاد، یک پیام مشخص برای جمهوری اسلامی دارد و آن اینکه علیرغم همه فشارها و بگیر و ببند و ضرب وشتم و زندانی کردن و …. مردم از خواسته هایشان و پیدا کردن مکانیزمهایی برای پیشبرد اعتراضاتشان دست برنداشته اند و همین خصیصه یعنی جامعه ای امیدوار به اینکه میتواند اوضاع را عوض کند و جامعه ای که خواسته هایی مشخص و انسانی و رادیکال دارد و نیز مردمی که هویتشان بصورت پایه ای و ریشه ای در تناقض با حکومت جمهوری اسلامیست. تمام ترس و واهمه و کابوس رژیم اسلامی از همین خصایص ومختصات سیاسی اجتماعی جامعه ایران است و در این ماراتن میداند بازنده خواهد بود تمام تلاشش را میکند که بنوعی این “سرنوشت” را تغییر دهد. دانشجویان- وجامعه ای که- همانطور که از حضور حسین بازجو سردبیر نشریه فاشیست کیهان استفاده میکنند و علیه حضور یکی از جنایتکاران حکومت اسلامی در دانشگاه دست به اعتراض میزنند، از هر مکانیزم و فرصتی هم استفاده میکنند و به خیابان می آیند و اعتراض میکنند. مشخصا در بعد از هر کدام از این اعتراضات و “بحرانها” شما باید به دالانهای وزارت اطلاعات، بیت خامنه ای و ساختمان ریاست جمهوری احمدی نژاد و حجره های آیت الها های میلیاردر بروید و ببیند که چه نعره هایی این سردمداران حکومت اسلامی میکشند که چرا نفس این اعتراضات گرفته نمیشود و در پس همه این فشارها و سرکوبها باز این جنبش سرنگونی طلبانه و انقلابی ادامه دارد. ایران دوره بسیار حساس و تاریخی را طی میکند، باید مختصات این دوره را دریابیم و به استقبالش برویم. این دوره و روزها تعیین کننده اند.