دموکراسی جنگی

مدعیان دموکراسی در تدارک جنگی دیگر در منطقه هستند و تهدیدات جدید علیه ایران باعث بوجود آمدن حساسیتی برای گروههای فعال در داخل و خارج کشور و طیفهای مختلف سیاسی و نشان دادن واکنش به این مسئله شده است.
در واکنش به تهدیدات علیه ایران بسیاری از کشورها که قدرتهای بزرگ سرمایه داری در دنیا را تشکیل میدهند و نگران دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای هستند در برابر جمهوری اسلامی ایستاده اند و هدفشان آشکارا جنگ و حمله به ایران است و در این میان نیز تلاش میکنند تا خود را حامی صلح و مردم نشان دهند؛ که البته این تنها راهی است برای کسب قدرت در منطقه . جنگی که در راه است جنگی نیست که تضمین کننده آزادی و دموکراسی باشد و درخدمت خواسته های توده های زحمتکش و کارگران باشد؛ بلکه جنگی است که نتیجه سیاستهای دولتهای غربی است. مدعیان دموکراسی خواهان ایجاد حکومتی سازشکار با غرب هستند. حکومتی که جریانات سیاسی و اجتماعی و گاهی فرهنگی را نیز بتواند کنترل کند و بتواند کشورهای ضعیف را در دام نفوذ خود گرفتار کند.
برای آنها فرقی نمیکند گروههای بنیاد گرای اسلامی حکومت کنند و یا لیبرالها. حمایت از جنگ برای جنگ طلبان فرصتهای پیش آورده ای است تا بتوانند بیشتر غارت کنند. مردم هنوز جنگ ایران و عراق را از یاد نبرده اند، برای کشورهای سرمایه داری آسیبهای روحی روانی و مادی ناشی از جنگ، کشته و معلول شدن، تجاوز به زنان، ناامنی برای کودکان، قتل عام مردم بی دفاع، گرانی سرسام آور و کمر شکن؛ کمترین اهمیتی ندارد. کشورهای غربی برای اینکه بتوانند کشورهای خاورمیانه را به نظمی که خود میخواهند درآورند؛ از هیچ گونه هزینه ای دریغ نمیکنند . هدف آنها دست یابی به منافع خود و حذف رقبا از صحنه غارت است و هیچ یک از جنگها جهت رهایی مردم و کسب آزادی و دموکراسی و حفظ شان انسانی نیست.
سرمایه داری جهانی برای رفع بحرانی که با آن مواجه شده است نیاز به راه اندازی جنگ در کشورهای خاورمیانه دارد و به بهانه آزادی و دموکراسی برای مردم به بهانه مبارزه با تولید سلاح هسته ای حضور خود را رسمیت می بخشد (مانند جنگ عراق و افغانستان) .
رژیم جمهوری اسلامی با تکیه بر قدرت در این سی و سه سال اقتصاد جامعه را نابود و آن را بر اساس قوانین سرمایه داری به نفع خودش و نابودی و فقر مردم به پیش رانده است ، تا آنجا که توانسته درآمدها و منابع طبیعی جامعه را برای محکم کردن پایه های خودش به سمت قدرتهای جهانی سرازیر نموده و به وحشیانه ترین شکل ممکن حقوق آزادی خواهان را سلب کرده، هر گونه مخالفت و اعتراضی را سرکوب و نابود کرده است و وظیفه اش حفظ منافع و تداوم سرمایه داری بوده است.
واقعیت این است که جنگ این دو گروه هیچ ارتباطی با منافع انسانی ندارد؛ و عاقبت دهشتناک آن را برای توده های مردم میتوان پیش بینی نمود. امروز مردم ایران نیاز دارند تا حقایقی را در مورد سیاستهای جنگی غرب و کشورهای وابسته به آنان بدانند و ماهیت واقعی راه اندازی اینگونه جنگها روشن شود. علیرغم تحریمهای بین المللی و عواقب وحشتناک آن که گریبانگیر مردم میشود بدانند که پشت پرده معاملاتی بزرگ صورت میگیرد ، و باید از جنگ پرهیز کرد و نباید با تحریک قدرتمندان جهان تحت عنوان آزادی و دموکراسی به استقبال چنین جنگهایی برویم.
جنگ و حمله نظامی نمیتواند مورد قبول باشد حتی اگر حمله به حکومت دیکتاتوری مثل جمهوری اسلامی باشد چرا که جان میلیونها انسان را به خطر می اندازد و هیچ گونه راه حلی برای مردم ارایه نمیدهد. اگرچه حکومت اسلامی از نوع توتالیتر است و این گونه حکومتها مشروعیتشان را از ایدئولوژی خود و در ایران بخصوص از ایدئولوژی اسلامی میگیرند اما قیامهای مردمی بعد از انتخابات ۸۸ حکایت از آغاز فروریختن ساختار نظام جمهوری اسلامی و مذهب در ایران دارد. فسادهای مالی اخیر و اختلافاتی که بین رهبران نظام اسلامی رخ داده بهم ریختگی اوضاع اجتماعی را نشان میدهد؛ که جنگ برای جمهوری اسلامی میتواند پوششی برای این فضای آشفته باشد؛ و حاکمان راحت تر سرکوب و قتل عام کنند همان گونه که کشتار خرداد ۶۰ در حین جنگ ایران و عراق رخ داد و هنوز در اذهان مردم باقی مانده است.
برای رهایی از حکومت مستبد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی و دستیابی به جامعه ای متمدن و سکولار، همینطور برای پرهیز از جنگ نیاز به :
– همسو شدن با جنبشهای سیاسی و اجتماعی لازم است و سازماندهی و همبستگی مردم و کارگران راه رهایی از این منجلاب است. انحراف از مسیر جنبشهای اجتماعی و سوق دادن آن به سمت جنگ میتواند باعث از هم پاشیدگی و گسست نیروهای آزادیخواه شود.
– ورود به عرصه جنگ باعث عدم سازماندهی نهادهای دموکراتیک شده و حرکتهای خیابانی مردم که در حال شکل گیری هستند را نابود کند.
– بعد از انتخابات ۸۸ شاهد شکاف و اختلاف نظر عظیمی در دولتمردان اسلامی هستیم که مردم از این قضیه استفاده کرده و به وحدت رسیده اند (جنبش سبز) که در صورت وقوع جنگ این اختلاف ممکن است کنار گذاشته شود و به ضرر مردم تمام شود.
– با توجه به موقعیت استراتژیک ایران و تاثیرگذاری آن بر کشورهای هم جوار، در صورت بروز جنگ در منطقه ناآرامی بوجود می آید و جمهوری اسلامی میتواند دولتهای اسلامی افراطی و کم تجربه را پشتیبان خود کند و برای مدتی انقلابات در حال وقوع را به انحراف کشاند.
– بسته شدن تنگه هرمز که منجر به افزایش قیمت نفت خواهد شد، تاوان آن را مردم بیگناه و زحمت کشان باید بپردازند.
ایرانی ها مردمانی در جستجوی صلح هستند و تا جایی که ممکن باشد از خشونت و جنگ پرهیز میکنند مگر آن که بنا به ضرورت، دفاع کنند و یا درگیر در جنگی تحمیلی شوند. سابقه کشورهای سرمایه دار برای به استعمار درآوردن کشورهای ضعیف، تحت عنوان مدرنیزه کردن سرخپوستان امریکا تا به بردگی کشاندن سیاهپوستان افریقا، جنگ ویتنام و فلسطین و عراق وافغانستان رد پای خوشی برجای نگذاشته اند. ما برای آزادی خود نیاز به استقلال داریم و در این راه به پشتیبانی آزادیخواهان جهان نیاز داریم به همراهی توده ها برای فشار به دولت جمهوری اسلامی نیاز داریم همه اینها ما را به پرهیز از جنگ راهنمایی میکند.