انقلاب ۵٧ و جایگاه اعتصاب عمومی

به مناسبت سی و سومین سالگرد انقلاب
قسمت اول

درمورد انقلاب ۵۷ از زوایای بسیار متعددی میتوان صحبت کرد. من اینجا قصد دارم به یکی از وجوه این انقلاب یعنی اعتصابات کارگری و اعتصاب عمومی اشاره کنم.

قبل از اینکه به اعتصابات مهم آن دوره بپردازم لازم است یک نکته مهم سیاسی را تاکید کنم. انقلاب ۵۷ انقلابی علیه ستم و سرکوب و اختناق، علیه فقر و محرومیت و علیه تبعیض و فساد بود. انقلابی برای رفاه و عدالت اجتماعی و آزادی بود. انقلاب اما بدلایلی که خود موضوع بحث دیگری است توسط جریان اسلامی، که پس از آنکه بقای حکومت شاه زیر سوال رفت مورد حمایت دول غربی قرار داشت، به انحراف کشیده شد و سپس با قدرت گیری ضدانقلاب اسلامی به بیرحمانه ترین شکلی به خاک و خون کشیده شد و شکست داده شد. انقلاب ایران میتوانست چپ باشد و چپ بود. خواست هایش، نیروی محرکه اصلی آن، فضای دانشگاهها و مدارس و مراکز کارگری، فضای ادارات و فضای خیابان ها چپ بود. اسلامی نبود. یکی از بارزترین جلوه های نیروی قدرتمند چپ در جامعه فضای اعتصابات، خواست ها و قطعنامه های اعتصابات بود. اسلامی ها نقش بارزی در اعتصابات نداشتند. این کارگران پیشرو و سوسیالیست بودند که در نفت و سایر مراکز کارگری اعتصابات را هدایت میکردند. در دانشگاهها که یک سنگر مهم انقلاب بود جریانات اسلامی بشدت حاشیه ای بودند. در ادارات و وزارتخانه ها، روزنامه ها و رادیو تلویزیون فضای غیر اسلامی بشدت مشهود بود. فضای عمومی جامعه نیز با گسترش شهرنشینی و تکامل سرمایه داری روزبروز مدرن تر و غیر مذهبی تر شده بود. تعداد زنان شاغل در ادارات، دانشگاه ها و مراکز کارگری افزایش چشمگیری پیدا کرده بود، حجاب در تهران و شهرهای بزرگ بسرعت کنار میرفت و فضای جامعه به سرعت دگرگون میشد.

در اعتصابات شکوهمند نفت که نقش مهمی در سرنگونی حکومت شاه ایفا کرد اثری از فضای مذهبی دیده نمیشد. رهبران اعتصاب تماما چپ و کمونیست بودند. در سایر مراکز کارگری و در ادارات و وزارت خانه های دیگر نیز همین فضا حاکم بود. هاشم سجادی (صابر آزاد) از رهبران اعتصاب کارکنان مخابرات که نقش مهمی در اعتصاب و انقلاب داشتند میگوید مخابرات در آن زمان بیش از سی هزار پرسنل داشت و بخش ماکروویو آن که فنی ترین بخش بود و ترکیبی زنانه مردانه داشت پیشروترین بخش مخابرات بود. فضای مخابرات و بویژه بخش ماکروویو کاملا چپ بود و خرمذهبی ها منفور و حاشیه ای بودند. اعتصاب اساسا توسط بچه های چپ اداره میشد. با شروع اعتصاب در واقع نه تنها اهرم مبارزاتی مهمی علیه حکومت شاه و ارتش که نیروی اصلی سرکوب بود بکار افتاد و انقلاب را به جلو برد بلکه همچنین نیروی اجتماعا چپی با برآمد اعتصاب تقویت میشد که حائز اهمیت زیادی در روند انقلاب بود. چپ و کمونیسم اما متاسفانه حزبی نداشت که در سطح سیاسی و در مقیاس جامعه این نیروی عظیم را نمایندگی کند، به آن پلاتفرم بدهد و منسجمش کند تا بعنوان قطب سیاسی روشنی در تلاطمات آن دوره نقش ایفا کند. همین نیروی چپ بود که بعد از درهم شکستن نیروی سرکوب حکومت شاه و با سرنگونی آن و در پرتو آزادی های نسبی بدست آمده از انقلاب بسرعت به میدان امد، رشد کرد، خود را شفاف کرد، به برنامه و رهبران خود مسلح شد و در مقابل ضدانقلاب جدید اسلامی قد برافراشت. اما نهایتا بدلیل ضعف های تاریخی خود شکست خورد و حکومت اسلامی با شکست آن قدرت سیاسی خود را تثبیت کرد.

مهر ۵٧، آغاز فصل اعتصاب:
اعتصابات در مرداد و شهریور ۵۷ شروع شد اما بدنبال حکومت نظامی در ١٧ شهریور بود که ابعاد گسترده و سیاسی گرفت و به یک رکن مهم انقلاب تبدیل شد. حدود یکسال از شروع انقلاب گذشته بود، توازن قوا به زیان حکومت تغییر کرده بود، قدرت سرکوب حکومت بشدت کاهش یافته و ترس ها ریخته بود. در چنین فضائی اعتصابات به راه افتاد و به سرعت به یک اعتصاب عمومی و سراسری تکامل یافت.

اعتصاب در زمان شاه کاملا غیرقانونی بود. بارها اعتصابات کارگران برای ساده ترین خواست هایشان به خاک و خون کشیده شده بود. یکی از این موارد مربوط به اعتصاب کارگران جهان چیت تهران در اردیبهشت سال ۵٠ بود. کارگران با خواست افزایش دستمزد تصمیم به راهپیمائی به طرف وزارت کار گرفتند و موقعی که به کاروانسرا سنگی رسیدند، نیروهای سرکوب آنها را از چند طرف به گلوله بستند. سه نفر از کارگران جان باختند و عده ای مجروح شدند. این فقط نمونه ای از رفتار حکومت با کارگران و مردم بود. دستگیری فعالین اعتصابات توسط ساواک و به خاک و خون کشیدن کارگران بارها اتفاق افتاده بود و دست زدن به یک اعتصاب هزینه زیادی داشت. مراکز کارگری بیش از هر جای دیگر تحت فشار ساواک و ارگانهای سرکوب و جاسوسی بود و دست زدن به اعتصاب نیاز به توازن قوای دیگری داشت که در این مقطع ایجاد شده بود و اکنون این نیرو آزاد میشد. کارگران، معلمان، پرستاران و سایر کارمندان دولتی که برای سالهای طولانی صدایشان در نطفه خفه شده بود زمینه و شرایط را برای شروع اعتصابات مهیا می دیدند. اعتراضات توده ای رژیم را تضعیف کرده بود و قدرت سرکوب سابق را از آن گرفته بود. بدین ترتیب اعتصابات شروع شد و به سرعت سراسر کشور را فراگرفت.

اعتصاب کارگران ماشین سازی و لیفت تراک سازی تبریز جزو اولین اعتصابات بزرگ این دوره است که از اوایل مرداد شروع شد و به اعتصاب و تجمع سه روزه از ١٩ مرداد انجامید. بیش از دو هزار کارگر در اعتراض به تبعیضات در زمینه پاداش های سالانه، عدم کمک هزینه مسکن و کمی مدت مرخصی دست از کار کشیدند و در میدان کارگر این شهر تجمع کردند و خواهان رسیدگی به مسائل خود شدند. حکومت چنان دستپاچه شد که تیمسار شفقت استاندار آذربایجان بلافاصله معاون خود را مامور رسیدگی به خواست های کارگران کرد و برای جلوگیری از گسترش اعتراضات قول رسیدگی فوری به خواست های کارگران داده شد. طبق گزارش رسانه های آن دوره که در پرتو مبارزات مردم امکان انعکاس این مبارزات را پیدا کرده بودند، کارگران سندیکای فرمایشی را منحل و هیئت مدیره آنرا برکنار کردند. کارگران خواست های دیگری هم داشتند و روز ١۴ شهریور مجددا دست به اعتصاب زدند و خواهان رسیدگی فوری به آنها شدند. کارگران روزها در کارخانه جمع میشدند و بدون اینکه دستگاهها را روشن کنند، تجمع اعتراضی برگزار میکردند، در گردهمائی های خود بحث میکردند و نهایتا خواست های شش گانه خود را به این شرح اعلام کردند: افزایش دستمزد با توجه به گرانی، افزایش مرخصی سالانه، پرداخت حق مسکن مساوی به همه افراد کارخانه (کارگران میگویند وامی که از سوی سازمان گسترش و نوسازی حواله شده بود بین مهندسین و مدیران تقسیم شده و به کارگران چیزی داده نشده است)، اجرای صحیح طرح طبقه بندی مشاغل، حل مشکلات مربوط به بیمه درمانی کارگران و رسیدگی به مشکل غیبت کارگران که از حقوق آنها کسر میشود و به بیگاری کشیده میشوند. شرایط حساس بود و مقامات را نگران میکرد. مدیر عامل و مدیر کل کار و امور اجتماعی استان در میان کارگران حاضر شدند و از آنها خواستند نمایندگان خود را انتخاب و به تهران بفرستند. کارگران امتناع کردند و گفتند این مساله باید از سوی کارخانه ماشین سازی تبریز و اداره کار آذربایجان شرقی حل و فصل شود نه تهران. جالب است که کارگرانی که بیش از سه دهه بدترین خفقان و سرکوب را تجربه کرده و توان دست زدن به یک اعتصاب ساده از آنها سلب شده بود، خواست های خود را بدقت فرموله کرده و پاسخ هوشیارانه و برنده ای به مقامات دادند. در اراک نیز در همین روزها ٢٠٠٠ نفر از کارگران و کارکنان ماشین سازی دست به اعتصاب زدند و خواستهای خود را در ١۴ بند اعلام کردند. بخشی از این خواستها را کارگران شش ماه قبل نیز طرح کرده بودند که مورد رسیدگی قرار نگرفته بود. افزایش پایه دستمزد، بیمه عمر، مسکن، وسائل رفاهی مانند درمانگاه و بیمارستان و سرویس رفت و آمد، طبقه بندی مشاغل، کاهش مدیران بویژه مدیران دفتر مرکزی تهران، در بیانیه کارگران مطرح شده بود. بدنبال آنها کارگران سازمان آب مشهد و شیراز در نیمه شهریور دست به اعتصاب زدند. این اعتصابات مقدمه اعتصابات گسترده و سراسری بودند که در مهرماه گر گرفت. به خواست های روشن تر مسلح شد، سازمان یافته تر بود و رهبران بزرگی آنها را رهبری میکردند.

در مهرماه اعتصابات به سرعت سراسر کشور و مراکز مهم و کلیدی را فراگرفت. ابعاد گسترده اعتصابات که به همه شهرها و مراکز کشیده شده بود، از این مقطع به یک فاکتور تعیین کننده در روند انقلاب تبدیل شد. روز ۱۷ شهریور ارتش دست به جنایت بزرگی زد و در میدان ژاله تهران تظاهرات کنندگانی را که چیزی جز مشت های گره کرده نداشتند از هر طرف به رگبار بست و صدها و بنا به روایاتی چند هزار نفر را به قتل رساند. شب قبل از آن حکومت در تهران و ده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرده بود و مردمی که از قبل قرار تظاهرات را گذاشته بودند بیخبر از اعلام حکومت نظامی از ابتدای صبح در میدان ژاله جمع میشدند. حکومت دست به قتل عام زد تا پیام حکومت نظامی را به مردم در سراسر کشور اعلام کند. برای چند روز تظاهرات بدرجاتی فروکش کرد. درگیری ها و تجمعات پراکنده فراوانی در تهران و شهرستان ها برگزار میشد اما برای چند هفته از اجتماعات و تظاهرات های صدها هزاری خبری نبود. مرکز ثقل انقلاب در این مقطع به اعتصاب منتقل شد. میلیون ها اعتصاب کننده را نمیشد به رگبار بست و یا از خانه هایشان بیرون کشید و به سر کار برد.

از نیمه اول مهر ادارات مهم و کلیدی، مدارس و دانشگاهها و بسیاری از مراکز کارگری در نقاط مختلف کشور شروع به اعتصاب و طرح خواست های خود کردند. خواست های اعتصابات به سرعت از خواست های صنفی به خواست های سیاسی تغییر یافت و رژیم را در منگنه قرار داد. اینجا و آنجا در شروع اعتصابات ارتش به اعتصابیون حمله کرد از جمله در اعتصاب نفت در خوزستان اما این حملات به ضد خود تبدیل میشد و شعله های خشم مردم را برافروخته تر میکرد. حکومت به موقعیتی کاملا دفاعی افتاده بود. کل بوروکراسی و ادارات دولتی به طرف فلج شدن میرفت. علیرغم اعلام حکومت نظامی، تیتر اصلی روزنامه ها در این روزها مملو از عقب نشینی حکومت بود. قول مبارزه با فساد داده میشد و برخی مقامات فاسد دستگیر و زندانی شدند. علیه هویدا و نصیری نخست وزیر سابق و رئیس ساواک اعلام جرم شد، حزب رستاخیز منحل شد، حقوق ها افزایش یافت، قول آزادی های سیاسی داده میشد و تیتر درشت روزنامه ها درمورد تظاهرات ها و اعتصابات بود. در واقع شکست حکومت نظامی را خود حکومت فریاد میزد. با هرقدم عقب نشینی از جانب دولت، مردم چند قدم جلوتر میامدند. ضعف و استیصال رژیم را میدیدند و روحیه میگرفتند.

با این مقدمات اجازه بدهید به برخی از این اعتصابات اشاره کنم:

– روز ١١ مهر معلمان و دانش آموزان ١٢ شهر استان کرمانشاه دست به اعتصاب زدند. ساواک معلمان متحصن را کتک زده بود و معلمان و دانش آموزان اعتراض را تشدید کردند. مقامات مجبور به معذرت خواهی از معلمان شدند.
– کارکنان بانک ملی، مخابرات و بیمه ایران، دخانیات تهران، شعب بانک اعتبارات در سراسر کشور، کارکنان بسیاری از بیمارستانها، کارکنان دانشگاه جندی شاپور و برخی دیگر از دانشگاهها، معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در برخی شهرها، کارکنان برق و آب در شرکت توانیر و نیروگاههای طرشت، شهریار، فرح آباد، بندرعباس، برق تهران، ساری، اراک، پست، کشت و صنعت کارون شوشتر و دهها مرکز دیگر در نیمه اول مهرماه اعتصاب کردند.
– کارگران تاسیسات نفت آبادان، آغاجری، کارگران پیمانکاری تنظیفات، کارکنان سازمان تعاون و مصرف، کارگران اداره حمل و نقل، کارگاه مرکزی پالایشگاه آبادان، بشکه سازی و اداره تعمیرات از جمله مراکزی بودند که در نیمه اول مهر دست به اعتصاب زدند.
– کارکنان رادیو و تلویزیون دولتی تهدید به اعتصاب کردند.
– روزنامه ها دست به اعتصاب سه روزه زدند که با موفقیت پایان یافت.
از نیمه اول مهرماه روزنامه ها شروع به انعکاس اخبار اعتصابات کردند. تعداد اعتصابات در این مقطع واقعا قابل شمارش نیست. بخش قابل توجهی از تیترهای اصلی و صفحه اول روزنامه ها از این مقطع به اعتصاب اختصاص داشت.
اطلاعات روز ١١ مهر: با قبول تقاضای ١۴ ماده ای کارکنان بانک، اعتصاب کارمندان بانک ملی در سراسر کشور پایان یافت، اعتراض کارکنان مخابرات و بیمه ایران مورد بررسی قرار گرفت، طرح افزایش مزایای شغلی کارکنان مخابرات تقدیم دولت شد، …
١٢ مهر: اعتصاب کارکنان سازمان های آب و برق، اعتصاب کارکنان شرکت نفت در خوزستان، مخابرات، پست، دخانیات، توانیر، کارکنان بیمارستانها، اعتصاب فرهنگیان. نحوه افزایش حقوق و وام مسکن کلیه کارمندان، تصمیمات دیشب هیئت دولت درباره کارمندان شامل افزایش ضریب حقوق کارمندان، وام مسکن، افزایش حقوق بازنشستگی و .. .
١٣ مهر: موج اعتصاب در چند شهر کشور
١۵ مهر: اعتصاب امروز ادارات، دانشگاهها و مدارس. حقوق کارمندان دو بار ترمیم میشود.
١۶ مهر: اعتصابات در تهران و شهرستانها، دامنه اعتصاب های تهران گسترش یافت، کمیته ویژه ای مامور رسیدگی به وضع کارمندان شد.
١٧ مهر: دولت به وضع همه اعتصابیون رسیدگی میکند.
مردمی که بیش از سه دهه حتی یک بار لفظ اعتصاب را از رسانه های تحت کنترل حکومت نشنیده بودند، هرروز شاهد انعکاس اخبار اعتصابات خود در رسانه های رسمی بودند. همه شواهد نشان میداد که حکومت نظامی دیگر باروتی ندارد و حریف مردم نمیشود.

نیمه دوم مهر اوضاع از اینهم طوفانی تر شد. اعتصابات ادامه داشت و به حوزه های تازه ای راه می یافت و خواست ها سیاسی تر میشد. تظاهرات ها نیز بار دیگر جان میگرفت و بر شدت و ابعاد آن افزوده میشد. در واقع اعتصابات حکومت را وحشت زده کرده و خون تازه ای در رگهای انقلاب جاری کرده بود. اعتصاب موفق و سه روزه روزنامه های کیهان، اطلاعات و آیندگان یعنی سه روزنامه پرتیراژ کشور یکی از اعتصابات مهم این روزها بود. روزنامه ها در اعتراض به حضور مامور سانسور دست به اعتصاب زدند و خواهان لغو سانسور، امنیت شغلی و مصونیت سیاسی و قطع دست قوه مجریه شدند و دولت پس از سه روز عقب نشینی کرد. این اعتصاب بویژه ناتوانی حکومت را به جامعه نشان میداد. دولت نه توان بازگرداندان کارکنان اعتصابی را داشت و نه خود قادر بود روزنامه قابل توجهی راه اندازی کند. دست روزنامه ها بازتر شد و این اهمیت زیادی در فضای سیاسی جامعه داشت. رویتر نوشت که اعتصاب مطبوعات علیه سانسور اوضاع ایران را بحرانی تر میکند. علیرغم برخی آزادیها ولی سانسور در مطبوعات کاملا برطرف نشده بود و کارکنان و کارگران فنی روزنامه ها روز ۱۹ مهر قطعنامه ای صادر کردند که اگر سانسور کاملا برطرف نشود، قوه مجریه دست از دخالت برندارد و جامعه مطبوعات مصونیت سیاسی نداشته باشند دست به اعتصاب مجدد خواهند زد.

اعتصاب مهم دیگر مربوط به هزاران کارگر چهل شرکت وابسته به گروه صنعتی بهشهر بود که بیش از ده روز ادامه داشت، اعتصاب ١۵ روزه کارگران چیت ری، و اعتصاب کارگران پتروشیمی بندر شاهپور، راه آهن تهران و بخش هائی از ذوب آهن اصفهان از دیگر اعتصابات بزرگ این روزها بشمار میایند. وزارت دارائی در این دوره یکی از مراکز مهم اعتراضات بود. کارکنان این وزارتخانه ضمن اعتصاب در مقابل ساختمان وزارتخانه تجمع میکردند و روز ٢۶ مهر نیروهای انتظامی دست به مقابله با آنها زدند. اعتصاب چند هفته ای کارکنان پست، اعتصاب کارگران ماشین سازی ها از جمله سایپا و سیتروئن و اعتصابات گسترده در مدارس و دانشگاهها را هم باید اضافه کرد.

تحت این فشارها شریف امامی نخست وزیر اعلام کرد که مخالفان میتوانند از رادیو تلویزیون استفاده کنند. او همچنین گفت نمیدانم کی دستور داده بود از اعتصابات چیزی ننویسند! راه برای آزادی مطبوعات بازتر میشود.

۱۷ مهر دولت اعلام کرد که به وضع همه اعتصابیون رسیدگی میکند و روز بعد اعلام کرد که حقوق کارمندان دولت ۲۵ درصد افزایش می یابد، حقوق بازنشستگان ترمیم میشود و تسهیلاتی در جهت مسکن و غیره به کارمندان داده میشود. اما دیگر دیر شده بود. مردم نیروی خود را باور میکردند و با عزم استوارتری به میدان میامدند. عقب نشینی های سیاسی حکومت نیز دردی دوا نکرد.

گسترش اعتصابات و به موازات آن تظاهرات و زد و خورد در شهرهای مختلف، دولت شریف امامی را به شکست کشانید. حکومت شریف امامی روز ١۵ آبان سقوط کرد و جای آنرا دولت ژنرال ازهاری گرفت. اولین عکس العمل مهم به دولت ازهاری که مامورانی را به روزنامه ها فرستاده بود تا آزادیهای بدست آمده را از آنها بازپس بگیرد، اعتصاب تاریخی و بزرگ مطبوعات بود که به مدت ۶۱ روز تا پایان حکومت ازهاری بطول انجامید.

با گسترش اعتصاب انقلاب جان تازه ای گرفت و شکست حکومت نظامی مسجل شد و این یک نقطه عطف مهم در روند انقلاب بود. شاه آخرین تقلاهایش را کرده بود و شکست خورده بود. نسیمی که از تابستان ۵۶ شروع شده بود اکنون به یک طوفان زیر و رو کننده تبدیل شده بود.
ادامه دارد