انتخابات، پارازیتی بیش دراین اوضاع و احوال کنونی جهان نیست، بحران اقتصادی و سیاسی سرتاسرجهان را فراگرفته ودرکنار آن تلاشهای بس فراوان برای به زیر کشاندن این مزدوران سرمایه به اشکال مختلف نیز درجریان است، اما درچنین شرایطی جمهوری اسلامی توانسته با سرکوب، دستگیری، اعدام، توحش و با زندانهایی مملو از کارگران و دیگر فعالین اجتماعی به حیات خود همچنان ادامه دهد.
اما اینبار انتخابات مجلس اسلامی نه تنها کشمکشهایی را مابین جناحهای حکومتی و رانده شدگان از قدرت، بلکه به درگیریهای گروهی موجود در درون نظام قدرت نیز دامن زده است، توازن قوا در بین ایشان از کلیت به جزئیات و از گرایش(جبهه) به فراکسیون(باند) دولتی کشانده شده که خود قابل تامل فراوان است زیرا دیکتاتوری در یک وضعیت تراژیک که نه اوضاع به سامان درون قدرتی و نه ازموقعیت مشروع اجتماعی برخوردار بوده و نیزبه صورت بالقوه هر لحظه خود را در برابر آماج حملات ضد حکومتی از سوی جامعه و نه تنها در دایرهی فعالین سیاسی و اجتماعی به مانند دو دهه گذشته مییابد، خصوصاً که تجربه داخلی آنرا به مانند دیگر دولتهای منطقه نیز، طی چند سال گذشته داشته که خیزش از نوِ چنین حرکتهایی با یک تجربه شکست در خود میتواند برای قدرت حاکم خانمان برانداز باشد، البته نباید فراموش نمود که قدرت های تاریخاً حاکم بر ایران نیز در امر سرکوب جنبشهای تودهای حداکثر قساوت را نشان میدهند.
ولی به هر روی، این رژیم نه تنها مشروعیتی در بین اکثریت جامعه ندارد که سینه به سینه همدیگر گاه نهان و گاه آشکار می جنگند و این رویه بی اعتباری هر روزه نیز گسترش بیشتری در اذهان مردم پیدا میکند، اما این بار این اتفاقات میتواند در شرایطی رخ بدهد که جناحهای مختلف این نظام هیچ برتریای نسبت به هم نداشته و جز افشای هر چه بیشترخود، درعمل آلترناتیو فراتری از یکدیگر برای برون رفت از وضعیت موجود بحرانی در دو سطح حکومتی و اجتماعی برای خود ندارند، البته این نکته یعنی عدم وجود آلترناتیو برای برون رفت از بحران نه فقط برای حاکمیت در ایران و جوامع تحت کنترل رژیمهای غیر دموکراتیک که اکنون ابعادی جهانی داشته و شاید ایران با بحرانی مضاعف و وضعیتی قهرآمیزتر دست و پنجه نرم میکند.
این حکومت که اقلیتی از جامعه بوده تنها توانسته با زور پلیس، سپاه پاسداران، زندان و دیگر قوههای سرکوب سایه شوم خود را برجامعه مسلط کند. انتخابات در این نظام و نظامهای سرمایه داری دیگر جز باند بازی سیاسی بین گرایشات و جناحهای مختلف بورژوازی نیست، نماینده شدن در مجلس و پارلمان، کسب کرسی برای برخورداری از حقوقهای کلان و خوش رقصی برای صاحبان سرمایه در سودای پیشرفت اقتصادیِ فردی به مثابه صاحب سرمایه بوده و این نیز از آن دست مسائل است که زیست تجربی هر انسانی گواه بر این امر بوده و نیاز به بازشکافی آن نیست.
در نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نمایندگان مجلس اسلامی که به این پست منصوب میشوند درآمدهای کلان را به جیب می زنند و وظیفه اشان ما به ازای آن تایید و مشروعیت دادن به قوانین توحش، ستم و استثمار، بیکارسازیها، تامین و تضمین هر چه بیشتر منافع اقتصادی اربابانشان میباشد. آنها نه تنها نمایندگی مردم را نمی کنند بلکه مرتجعینی هستند که برای حفظ منافع شخصی خود و کسب درآمد هرچه بیشتر حاضرند به هر جنایت ضد انسانی دست زده و دین و نوکر صفتی خود را در راه حفظ سرمایه انجام دهند.
اما انتخابات این دوره ی مجلس در ایران نه به مانند انتخابات ۷ دوره گذشته، سعی می شود نمایندگان دست چین شده و از زیر تیغ رد شده را برای رای دادن به آنها اعلام کنند که در دوران بحران مالی و سیاسی سرمایه داری درعرصه کشوری و جهانی با تمام وجود به سرمایه و سران مزدورش وفادار باشند و در پایمال نمودن حقوق آحاد مردم بخصوص کارگران و زحمتکشان و قوانینی که با نظر و آراء آنان به تصویب میرسد هیچگونه شک و شبهه ای از خود نشان ندهند. و بدین روی تصمیمات اتخاذ شده در دور بعدی میتواند برای مردم سهمگین تر و مخربتر نیز باشد چرا که رژیم ایران بر اساس قرار گرفتن در موقعیت تراژیک بحران مضاعف تنها دو گزینه را در پیش روی خویش دارد، برخلاف دول غربی موجود درعصر بحران که گاهاً جناحهایی در آن فریاد اصلاحات آهسته در برابر سرکوب مداوم و یا انقلاب را دارند آنچه که در ایران باقی میماند انتخاب جبری بین دو گزینه و پیروزی یکی ازآنها بردیگری میباشد، یعنی سرکوب مضاعف و یا پذیرش متلاشی و سرنگون گشتن.
البته در بین این مفروضات در عرصه سیاسی عدهای بر این باور می باشند که هنوز جناحهایی از اصلاحطلبان به انواع پنهان و آشکار در حاکمیت حضور داشته و به تعبیری سیاست تعدیل سیاست رژیم را به پیش خواهند برد، ولی بدون درک این نکته که اصلاحطلبان (به صورت عمده و نه نیروهای حاشیهای آن به مانند سازمان اکثریت و سوسیال دموکراتها)، موجود در بازی قدرت ایران تنها در نام خویش شباهتی به نمونه های غربی داشته و درپیش برد سیاست ریاضت اقتصادی دست کمی از جناحهای راستگراتر خود ندارند، نباید فراموش کرد که وضعیت سیاسی منطقه خاورمیانه قابل تحلیل به شیوه الگوبرداری از تحلیل های غربی و وضعیت حاکم بر آنجا نمیباشد.
در این میان تا آنجا که به اکثریت کارگران و زحمتکشان برمیگردد، این مزدوران بارهای بار امتحان خود را پس داده اند اعتماد و مقبولیت به این رژیم با تمام دسته ها و جناحهایش در میان اکثریت جامعه موجود نیست برای مثال میتوان از عدم برخورداری حمایتی بیانیهها و اطلاعیههای شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر دستجات نئولیبرال مسلک در میان مردم فاکت آورد که هرگام در بن بست عملی بیشتر افشاء میگردد. اکثریت جامعه با پوست و گوشت خود هر روز و هرزمان خفقان، فقر، تنگدستی و خیانت را در این نظام، لمس کرده و میکنند. اما این مزدوران سرمایه در کلیت راست تا جناح چپ آن با وقاحت تمام باردیگر فضای سیاسی جامعه را با تبلیغات و ابزارهای دست ساخته جناحهای مختلف سرمایه داری اسلامی پر کرده اند. بوی تعفن انتخابات مجلس اسلامی بار دیگر فضای جامعه را آلوده کرده است قول و قرارهای پوچ تهوع آور نمایندگان نوکر صفت سرمایه بار دیگر به مشام میرسد.
و در این راستا دو گرایش بورژوایی در انتظار روز انتخابات بوده تا عدم مشروعیت خویش را درعرصه سیاست به نمایش بگذارند، جناح مانده در قدرت با رفتن به پای صندوقهای رای که امرشان مثل روز روشن است و جناح رانده شده از مرکز قدرت با بایکوت و تحریم انتخابات، آن هم در دورهای که انتخابات به شکل بورژوایی و مسلح به ایدئولوژی اسلامی پس از سرکوب و پایان یافتن جنبش مردمی در سال ۸۸ با بازگشت رخوت شاید دورهای و کوتاه مدت سیاسی موضوعیتی در جامعه نداشته و انفعال سیاسی موجود در جامعه بر اساس اتفاقات چند سال اخیر موجبات آنرا فراهم میآورد تا رژیم مشروعیتی از آن نیافته و بدین گونه اصلاحطلبان تازه لیبرال شده که از پیش بر موج انفعال با شعار تحریم انتخابات سوار هستند می خواهند بیش از پیش رشد بادکنکی خود را به نمایش بگذارند، اما بدون در نظر گرفتن این امر که عدم شرکت در انتخابات یک سیستم در جامعه میتواند با دو بعد متضاد ظاهر گردد:
آنزمان که مردم یک جامعه بر اساس قدرت تصمیم سیاسی اجتماعی و به عنوان یک تاکتیک مبارزاتی در انتخابات شرکت نمیکنند.
آنزمان که بر اساس شرایط سرکوب و اختناق و ناامیدی مردم به سادگی از کنار سیاست و اکت سیاسی بر اثر بیافقی مبارزاتی عبور کرده که می تواند میدان بازی را تماماً برای قدرتهای نامشروع که مشروعیت نیز برای آنها چندان معنایی ندارد باز بگذارد.
و اما این دومی است که بر روحیه مردم جامعه ایران حاکم گشته و اینبار مقدماتی دوباره، بهانهیی بدیع و نو و اشکال نوین سازماندهی نسبت به چند سال گذشته که تماماً در عرصه واقعیت سرسخت نابود شده بودند لازم است تا تدارک خیزش تودهای ببیند و اما این بار این امر، آن هم در دوره ای که انتخابات بورژوایی به اشکال گوناگون دینی ولائیک در سرتاسر جهان میرود که رنگ ببازد، مسئله حل نشده و حل ناشدنی معیشت اقتصادی و تدارک حول آن است که می تواند افقی نوین را در برابر دیدگان جامعه بگشاید.
حال، در شرایطی که شاهد تحریمهای اقتصادی وعکس العمل عوام فریبانه و جنگ زرگری متقابل رژیم و دول غربی امپریالیستی هستیم، این رژیم در منجلاب و موقعیت تراژیک طاقت فرسایی دست و پا میزند. متاسفانه نتایج حاصله از بحرانهای اقتصادی سرمایه و تحریمهای امپریالیستی از نظر اقتصادی و اجتماعی بالاترین ضربه را بر کارگران و زحمتکشان وارد نموده و سفره خالی آنها را مورد تهاجم بیشتری قرار داده است. سران و نمایندگان مفت خور و جیره خوار جناحها، دسته و گروههای جمهوری اسلامی سرمایه در این سه دهه آنچنان از قبال کار و استثمار کارگران و زحمتکشان جیبهای خود را پر کرده و ما باازای آن شکم میلیونها انسان را در جامعه گرسنه نگه داشته اند تا جائیکه خود و چندین نسل بعد این اوباشان از تامین اقتصادی برخوردارند و برای آنها خیلی راحت و آسان است که بگویند تحریمها اثری برما ندارد. این کلمه (ما) همان مزدوران سرمایه اسلامی را معنا می بخشد، نه ما که اکثریت جامعه را تشکیل میدهیم واز حداقل امکان مالی و اجتماعی برخورداریم که می توانیم سبب شکست آنها(حاکمین) در عصر آغاز جنبشهای نان و آزادی باشیم.
واقعیت این است که انتخابات پارلمانی و مجلسی در دنیای امروز نیز پوچتر از همیشه و چیزی جز یک تظاهر مزدوران سرمایه و سرمایه داران بیش نیست. برنامه ها و پلاتفرمهای انتخاباتی، عرصهی نمایش خوش خدمتی به سیستم سرمایه است که آنها میتوانند با ظاهر دمکراتیک جامعه را بار دیگر به دنبال خود کشیده تا با تصمیمات سیاسی، اقتصادی خود منافع سود سرمایه را بهتر از حزب و به اصطلاح رقیب هم پارلمانی، مجلسی، این جناح و آن جناح تامین کنند.
اما تا آنجا که به رژیم اسلامی سرمایه برمیگردد، جناحها و دسته بندیهای مختلف، گذشته از اینکه در پایه و اصول فرق آنچنانی باهم ندارند و همگی در استثمار، ستم، تبعیض و توحش به یک سهم و به یک اندازه متحد و سهیمند، اما تحمل همدیگر را نیز نداشته و ندارند، زیرا بحران و احساس خطر سرنگونی به توسط جنبشهای تودهای فشاری باور نکردنی را بر آنها وارد کرده و می کند، در این بین اصلاحطلبان عقب افتاده از قافله و با هم پیمانی با امپریالیسم غربی می خواهند تا به عنوان آلترناتیو سیستم استثمار، مطرح گشته تا بلکه از این کثافت(قدرت) سرمایه نیز چیزی عایدشان شده و جناح دیگر سعی دارد که با عقب زدن اصلاح طلبان و دور کردن آنها از صحنه قدرت اجازه ندهند در این مضحکه انتخابات یک صندلی از قدرت را تسخیر نموده و به مجلس اسلامی این مکان اراذل و اوباش حضور یابند. البته خنده تر آن است که حتی با هم زیان و هم کیشان خود را تحمل نکرده و از لیست نمایندگان حذف میکنند. در عمل شاهد این هستیم که جناحها و دسته بندیها به اشکال مختلف با چهره های مختلف کاندید نمایندگی مجلس شده و هر کدام از دیگری سبقت گرفته تا خوش خدمتی و نوکر صفتی خود را در خدمت به سرمایه به نمایش گذاشته، وعربده کشان بر این ادعا هستند که با حمایت و حفظ نظام گندیده جمهوری اسلامی در به سیه روز کشاندن اکثریت جامعه نقش خود را بنحو احسن اجراء خواهند نمود.
حضور کارگران، زحمتکشان و اکثریت جامعه در بوروکراسیِ به ظاهر دموکراتیک سرمایه دارانه فقط یکبار و آن هم بیشتر از یک رای در صندوقهای انتخاباتی در بهترین حالت نخواهند بود. دمکراسی بورژوازی و یا آن روی سکهاش یعنی دیکتاتوری بورژوازی آنچنان عریان و بیپرده، سایه شوم خود را بر سر جامعه افکنده که تو گویی تعریف از دمکراسی همین است و بس.
سیستم سرمایه داری جامعه را به قهقرا برده و ناامنی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تبدیل به نرم زندگی عادی نموده و آنرا به واسطهی ریا و تبلیغات پوشالی سالهاست که گسترش میدهد. قطعاً آنها در چهارچوب موجود هدفی جز بازتولید مناسبات موجود حکومتی برای ساختار استثمارگرانه نداشته و در این راستا با تشکیل پارلمان، مجلس (و به تعبیری دیگر دموکراسی بورژوایی) مجمع تصمیم گیرنده بر قدرتهای سرکوبگر جامعه از جمله سپاه و پلیس که خود نمایندگان مجلس نیز از دل چنین ارگانهای ضد دموکراتیکی میآیند وضعیت را به لحاظ سیاسی تثبیت میکنند.
دموکراسی در دنیای سرمایه، دههها ست که در سیاست های حفظ سود سرمایه و مالکین آن در وضعیت موجود به توسط قدرت احزاب دست راستی تا سوسیالدموکرات خلاصه گشته که تبعات آن برای مردم کشورهای حتی پیشرفته چیزی جز تعرض همین احزاب برای حفظ وضعیت موجود به نفع سرمایهداران و به تباه کشاندن رفاه زحمتکشان و اکثریت جامعه نبوده که ناگزیر از شرایط بحران مالی این نظام حاکم در سرتاسر دنیا است، حال آنکه چنین آلترناتیوهای سیاسی ای در جامعهی ایران چیزی برای مردم به ارمغان نیاورده جز اینکه تن دادن به آن برای مردم چیزی نیست جز باد در هاون کوبیدن.
انتخابات پارلمانی و مجلسی یک انتخابات آزاد نیست، پولهای کلان برای تبلیغات و مسخ شهروندان خرج شده تا به این شکل ماهیت نظام موجود چهره انسانی و دمکراتیک جلوه دهند. آنها به دروغ فریاد میزنند که همه آزادند رای دهند. آنها مانند همیشه واقعیت را آنطور که هست بازگو نمیکنند، همه آزادند تا این چند تا احزاب و یا افراد را انتخاب کنند و بس. شهروندان جامعه هیچ نقشی در تصمیم گیری و سرنوشت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود ندارند.
انتخابات در جامعه سرمایه داری یعنی فرد با رای خود به تصمیمات این مزدوران سرمایه و احزاب رنگارنگش جواب مثبت داده تا باز دوره ای دیگر به سرکوب و خفقان، به فقر و بی خانمانی و … ادامه دهند. این نمایندگان قلابی چند سالی بدون اینکه رای دهندگانی که آنها را به قدرت رسانده اند حق تعویض آنها را داشته باشند، بر مسند قدرت می تازند آنطور که منافع خود و طبقه شان نیاز دارد عمل می کنند تا دور بعدی انتخابات که چند سالی به طول می انجامد در کرسی قدرت، لم داده، با به جیب زدن سرمایه های کلان در تصویب و به اجرا در آوردن تصمیمات و قوانینی که به ضرر اکثریت جامعه می باشد نقش ایفاء نمایند.
البته دراین اوصاف وضعیت این تازه به دوران رسیده های اسلامی سرمایه حتی بدتر از این کهنه کاران سرمایه داری است. جمهوری اسلامی سرمایه بیشرمانه سرکوب و فقر و بیخانمانی را توجیه کرده و با بیشرمی تمام شخصیتهای شکنجه گر، تجاوزگر و ضد انسانی را بعنوان ناجیان فردا فریاد میزند. تمامی جناحها در داخل و بیرون قدرت نیز همان مزدوران سرمایه اند و شریک تمامی بی حقوقی های این چند دهه هستند. اینها همگی در یک اصل مشترک و متحدند و آنهم در دفاع از سرمایه و مناسبات سرمایه داری و هیچ دست آورد انسانی را برای جامعه به ارمغان نمی آورند. حتی اگر هم تمامی جناحها حق شرکت و فرستادن نماینده به مجلس را داشته باشند، این انتخابات کماکان آزاد نیست. عده ای جا مانده از غافله نماینده شدن در مجلس و داشتن کرسی دراین دستگاه سرکوبگر ناگاه یاد آزادی و انتخابات آزاد افتاده اند، که ناگفته همه میدانند اینها خود سه دهه با همین فرهنگ دیکتاتورمنشانه به سرکوب و وحشیگری مشغول بوده اند و حال که از قدرت رانده شده اند به سرشان میکوبند.
نمایندگان واقعی، خود جامعه با دخالت حداکثرمردم است. بدین روی هیچ کس و هیچ فردی نمیتواند بهترازخودمان برای منافعمان تصمیم گرفته و یا منافع ما را تامین نماید. باید به این سیستم نمایندگی بورژوایی که به انتخاب یک فرد در سیستمی که بر علیه فرودستان و زحمتکشان و کارگران قانونیت می بخشد پایان داد. حضور تک تک و فعال ما در تمامی تصمیمات میتواند تضمین کننده یک زندگی انسانی باشد. باید به نیروی خود ایمان و اعتماد داشته و با حضور فعال درعرصه سیاست مبارزاتی در راه آزادی و برابری نگذاریم که دیگران بدون حضور ما یک زندگی قرون وسطائی را برایمان تصویب نمایند.
http://socialistworkers.blogspot.com/2012/02/blog-post_3207.html
http://socialistworkers.blogspot.com/