چرا؟ فعالین کارگرى را دستگیر میکنند!

دستگیری مجدد شیث امانی و صدیق کریمی و به اصطلاح پیگیری “احکامی” که “قول” لغو این احکام در سه سال گذشته از طرف رئیس قوه قضایی داده شده بود اقدامی پلیسی ساده امنیتی ـ اطلاعاتی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در سنندج نبود. دستگیریهای اخیر بی گمان بر محور اوضاع سیاسی کنونی، موقعیت سیاسی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی و موقعیت ابژکتیو و فعال تر جنبش کارگری بویژه در بطن ایجاد شرایط تحمل ناپذیر فقر و فلاکت و گرانی سرسام آور مایحتاج روزانه و معیشتی مردم، نارضایتی عمومی از وضعیت کنونی و پتانسیل اجتماعی جنبش کارگری قابل ارزیابی است. 

نسق گیری از کارگران و در بند کردن فعالین کارگری با کدام تناسب قوای طبقاتی دولت و سرمایه داران انجام میشود. قاعدتا این ها سوالهایی پایه ای تر و دل مشغولیهای سیاسی تری در میان بخش اعظم جنبش کارگری، فعالین و رهبران چند دهه گذشته این جنبش و نسل جوان تر از رهبری و سخنگویان است.

نسق گیری و زهر چشم گرفتن از کارگران و رهبران آنها سابقه طولانی در سه دهه حاکمیت نظام ضد انسانی وضد کارگر جمهوری اسلامی و دولت بعنوان حافظ منافع طبقه سرمایه داران دارد.

جمال چراغ ویسی از فعالین، سخنران و رهبران سازماتده جنبش اول ماه مه را دستگیر و با وجود شکنجه و فشارهای روحی این کارگر انقلابی و مبارز را اعدام کردند.

محمود صالحی و ده ها نفر از فعالین کارگری را سالها زندانی کرده اند.

حکم ۱۰ ضربه شلاق برای سه نفر از کارگران: صدیق امجدی، حبیب‌الله کلکانی و فارس گویلیان اجرا شد.

در چند سال گذشته کارگران اتوبوسرانی تهران مورد هجوم و شبیخون نیروهای اوباش سپاه و اطلاعات قرار گرفته و بشکل سیستماتیک رهبران و سخنگوهای آنها در زندانهای دراز مدت هستند.

هزاران مورد از نظامی ـ امنیتی کردن محیط های کار و کارخانه ها به منطور سرکوب اعتصابات و اعتراضات کارگری بخش اصلی و روتین از سرکوب جنبش کارگری است.

هم اکنون تعداد زیادی از فعالین کارگری در زندان بسر میبرند: صدیق کریمی٬ علیرضا اخوان٬ محمد جراحی٬ شاهرخ زمانی٬ شیث امانی٬ مهدی شاندیز٬ رضا شهابی٬ علی نجاتی٬ ابراهیم مددی٬ بهنام ابراهیم زاده٬ و…

اما تمام مساله این است که این اعدامها، شلاقها، سرکوب و امنیتی کردن محیط کار و کارخانه ها، زندان و دستکیری کارگران کلیدهای یک رمز و نشانه های تقابل و رویاروئی در یک مصاف اجتماعی را بدست ما میدهند.

در دل حاکمیت سیاه و کشتارهای سیاسی خرداد شصت، قتل عام زندانیان، ملیتاریزم نظامی کردستان و حمله به دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی با سلب کامل آرادی های سیاسی و سیطره سیاه نظام اسلامی در شهرها، جنبش کارگری با برپائی وسیع و توده ای مراسمهای اول ماه مه از سالهای ۱۳۶۴ ببعد ابراز وجود علنی و قدرتمند خود را در شهرهای کردستان بویژه سنندج، مهاباد و سقز را به نمایش میگذارد. افق سیاسی و روحیه اعتماد به جنبش کارگری و مبارزه در مقابل هارترین رژیم سرکوبگر را به جامعه نوید میدهد.

در سطح مشخص تری دستگیری های اخیر بویژه زندانی کردن شیث امانی و صدیق کریمی یک هشدار از پیشی و یک نسق گیری از نیروئی است که در شرایط آشفته رژیم اسلامی و در دل بحران لاعلاح اقتصادی و سیاسی، و بر بستر اعتراضات وسیع و لاینقطع کارگران به بیکار سازیها و عدم پرداخت حقوق معوقه و تقابل با یورش رژیم به هر نوع تشکل کارگری، میتواند در اول مه پیش رو، در سازماندهی و هدایت طبقاتی، مطالبات و خواستهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران جامعه نقطه امید واقعی برای خروج از اوضاع فلاکت بار ناشی از سلطه رژیم اسلامی در برابرمردم ایران بگذارد. رمز اصلی این دستگیریها و پشت کردن به هر نوع احکام لغو شده را باید در این تقابل و رویاروئ ها طبقاتی ـ اجتماعی دید.

اما سوال این است که آیا دستگیری ای اخیر، زندانی کردن شیث امانی و صدیق کریمی خواهد توانست نیروی عظیم و خشمگین طبقه کارگر ایران را مرعوب و منکوب کند؟

خوشبینی، تمکین و یا مقاومت، ایستادگی و سازماندهی اعتراضات وسیع به منظور آزادی کارگران دستگیر شده و بویژه آزادی شیث امانی و صدیق کریمی به اقدامات عاجل، فکر شده و جلب حمایت کارگران و مردم شهر سنندج و فعالین جنبش کارگری بستگی دارد. در اواخر دیماه امسال در نتیجه دو هفته مبارزه پر شور در شهر سنندج و برپایی تجمعات اعتراضی هر روزه در مقابل ستاد خبری اطلاعات جمهوری اسلامی در این شهر و نیز نتیجه جمع آوری طومارهای اعتراضی در میان کارگران و حمایت از کارگران زندانی مظفر صالح نیا و شریف ساعد پناه آزاد شدند. است. این موفقیت بطور واقعی برای آزادی تمامی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی در برابر جامعه راه نشان میدهد. در ادامه این شکل از مبارزات است که میتوان شیث امانی و دیگر کارگران زندانی را نیز از چنگ جنایتکاران جمهوری اسلامی رها کرد.

نسان نودینیان
فوریه ۲۰۱۲(۲۰بهمن ۱۳۹۰)