رُمان شعرگونه «یوگنیآنهگین» که «الکساندر پوشکین» به مدّت هشت سال روی آن کار کرد و شاهکارش محسوب میشود، در موسیقی و ادبّیات و فیلم تاثیر زیادی گذاشته و مردم عادی نیز به موضوع آن توجه داشته اند…
داستان یوگنیآنهگین نکات ظریفی دارد که با روز «وَلـِنـْتـایـْنْ» Valentine’s Day (روز موسوم به عشّاق)، بیارتباط نیست.
***
یکی میمُرد ز درد بینوایی یکی میگفت داداش زَردَک میخوای؟
در این اوضاع و احوال که از آسمان فلک سنگ فتنه میبارد، ظلمت و تباهی حاکم است و مردم ستمدیده ما به درد «چکنم چکنم» گرفتار شده اند، پرداختن به اینگونه مسائل چه «شأن نزول»ی دارد؟
…..
«گرچه ایران خاک پاک ایزدی در حصار ظلمت اهریمن است» و دشمنان رحمت و مهر، گرد محنت بر آن میپاشند، گرچه فرهنگ جامعه، فرهنگ هیئت حاکمه است و ظاهر و باطن آدمها یکی نیست. هر کس به گِرد «جمکران» خویش میچرخد و تاجرپیشگی و فزونطلبی به آرمانخواهی و فداکاری میخندد.
گرچه اعتیاد و فحشا و ریا بیداد میکند، دلها خوش نیست و جامعه به هزار درد بی درمان دچار شده… امّا…
اصالت با پژمردگی و تاریکی نیست.
بسی صورت بگردیدست عالم / وزین صورت بگردد عاقبت هم
آری، کلمات طیّبه به صلیبهای جهل و جور کشیده شده، در آسمان معنا، نوعی کسوف روی داده و عشق و شادی و آزادی، آلوده و ملّاخور شده است. امّا…
«میگریزد شب، صبح میآید.»
درست در همین «هیر و ویر»، باید سرود عشق و زندگی سرداد تا بینوایی و دلمُردگی حرف آخر را نزند.
…………………………….
پانویس
«وَلـِنـْتـایـْنْ» و «والـِنـْتـیـن»
گویش انگلیسی واژه Valentine، «وَلـِنـْتـایـْنْ» و گویش فرانسه آن «والـِنـْتـیـن» است.
…………………………….
«چایکوفسکی» و اپرای «اوژن اونگین»
کتاب «یوگنیآنهگین» Evgeny Onegin / Евгений Онегин بارها و بارها ترجمه شده و از زمان نگارشش (۱۸۳۳) تا کنون مباحث زیادی برانگیخته است. در مورد آن نقد و سریال و فیلم و باله و نمایشنامه…کم نیست.
«چایکوفسکی» از روی آن، اپرای «اوژن اونگین» Eugene Oneguine را ساخته است.
…………………………….
از شما دعوت میکنم ویدیو را با تأمل ببینید.
http://www.youtube.com/watch?v=O-F7MsREeoU
همنشین بهار