جایگاه حساس ۲۲ بهمن امسال!!

نگاهی گذرا به وضعیت جهانی و منطقه در سالگرد ۲۲ بهمن!

اسماعیل مولودی ۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۰
امسال در دل یک بحران عظیم جهانی به استقبال ۲۲ بهمن میرویم. ۲۲ بهمنی که هنوز جزو تاریخ حاضر مبارزه برای
آزادی و برابری طلبی است. ۲۲ بهمنی که در سال ۱۳۵۷ خورشیدی رخ داد نور امید به ازادی را در دل نه تنها مردم ایران بلکه در منطقه بعنوان نقطه عطفی مثبت برای آزادی حساب میشد. اما اکنون بعد از گذشت ۳۳ سال هنوز ما خاطرات و جانفشانی های مبارزان و مردم آزاده ایران را در این روز تاریخی گرامی میداریم. هنوز بعد از گذشت بیش از سه دهه ۲۲ بهمن یک سوال بازی در مقابل همه هست، چی شد؟ چکار باید کرد؟
شرایط حال خیلی فرق دارد، گذشته از بحران مالی و اقتصادی موجود اکنون شدید ترین بحران حکومتی در ایران نیز در جریان است. مجلس در مقابل رئیس جمهورقرار دارد، تکلیف خامنه ای با ولایت فقیه روشن نیست، دستگاه قضایی زیر حاکمیت خانوادگی و صاحب قوانینی است که با هیچ نرم جامعه انسانی و مدرن همخوانی ندارد و بیشتر به نمایش رو حوضی بازی با قوانین مشغول است. وضعیت اقتصادی کاملا فاسد ایران، در یک نبرد مرگ و زندگی دست و پا میزند. تحریمهای اقتصادی از طرف اروپا و آمریکا فضایی سنگین بر جامعه تحمیل کرده است. دم و دستگاه حکومتی در رقابت باند های داخلی حکومتی است و در یک کلام وضعیتی نا بسامان اما بدون آلترناتیو در جریان است و این حالت جنبش مبارزاتی را به یک میلانکولی و بی افقی از نظر روانشناسی سیاسی /اجتماعی و مبارزاتی در جامعه کشانده است. این حالت بلاتکلیفی و نیز بغض موجود در گلوی جامعه و مبارزان آن فضایی سنگین را بر جامعه گسترانده. در کنار آن مسئله تحریمهای کلان اقتصادی، تهدید به جنگ یک جنگ روانی و فرسایشی را با مردم جامعه و مبارزات مردم در ایران راه انداخته است، که همین باعث میشود توجه و تمرکز مبارزان و جنبش کارگری بر اصل سرنگونی رژیم دچار وفقه و یا در بدترین حالت دچار یک رکود و پراکندگی بیشتری شود. چون خود جنگ و نتایج خانه خرابی مابعد آن مبارزات مردم را دچار سر در گمی و سکوت مینماید. جنگ روانی که اکنون به نام از طرف غرب و آمریکا علیه حکومت ایران وجود دادرد تاثیر بلاواسطه ای بر آرایش و صف بندی نیروهای مبارز خواهد گذاشت.
از طرفی دیگر جنبشهای و اپوزیسیونهای رنگا رنگ حکومتی مثل جریان موسوی/ کروبی رنگ باخته اند و از فرط بی مسئولیتی وجبونی دارند به مردم میگویند دم نزنید.. سکوت کنید،این یعنی” با نقشه مردم را خفه کردن” و بغضهای مردم را بیشتر در گلو خفه کردن. این بنوعی جلو کینه و تنفر مردم از حکومت اسلامی رابه بیراهه بردن است تا اعتراض به رژیم سفاک جمهوری اسلامی. موسوی و کروبی این دلقکان بارگاه دستگاه فاسد اسلام میخواهند مردم را با دعوت به سکوت در روز ۲۵ بهمن به مسلخ حکومت الهو هدایت کنند. دیگر مشاطه گران این نوحه خوانی اسلامی سرمایه، امسال گنجی، کدیور، محسن سازگارا این فعالان سرکار آوردن حکومت فاشیست اسلامی سرمایه، بنام اپوزیسیون دارند در همکاری با نقشه عملهای آمریکا و اروپا رایزنی میکنند تا جلو رادیکالیسم مردم مبارز ایران را سد کنند. اخیرا( روزهای ۴ و ۵ فوریه ۲۰۱۲ ) در استکهلم سوئد در جمعی ۵۰/ ۶۰ نفره جمع شده اند تا جلو انقلاب مردم را چگونه سد کنند و حکومت الله را اینبار به نامی دیگر مثل لیبی، مصر، سوریه و یمن بدون ولایت فقیه و خامنه ای و احمدی نژاد نگهدارند. این فضا و نیز بحران موجود و وضعیت حکومت ایران یک مثلث شومی هستند که هر کدام بنوعی مبارزات مردم ایران را در منگنه ای شدید در آستانه ۲۲ بهمن قرار داده اند.

امسال ۲۲ بهمن در یک شرایط جهانی خاصی برگزار میشود. اگر پارسال در همین موقع اوج مبارزات مردم در شمال آفریقا و کشورهای عربی خاورمیانه بود( اگر پارسال هنوز توهمی به جنبش سبز قبای موسوی/کروبی در بین عده ای وجود داشت، امسال فضا با توجه به تجربیات چیز دیگری است) اما بعد از گذشت یک سال شرایط کاملا نوعی دیگر است. لیبی، مصر، سوریه، یمن، و کشورهای حاشیه خلیج همه و همه نشانی از به بیراهه رفتن جانفشانی های مردم مبارز را نشان میدهند. در این بعد باید به موقعیت قدرتهای دنیا نیز توجه داشت. سوریه و ایران خط قرمزی برای روسیه و چین در مقابل غرب و آمریکاست( که در مقاله ای دیگر در آینده این مسئله را مبسوط بررسی خواهم کرد)
بلی امروز ۲۲ بهمن در شرایطی کاملا متفاوت قرار دارد.

تفاوتها و انتظارات!
در بالا به سر تیتر تفاوتها اشاره ای موجز نمودم و بیشتر خط و نشان دشمنان مبارزات مردم ایران را یاد آوری کردم. به این اشاره کردم که امسال شرایط خیلی متفاوت است در سطح جهانی که میتواند مثل یک پارادوکسال سیاسی به آن نگاه کرد. اما برای روشن شدن مطلب مهم است که به جامعه امروز ایران نگاه کنیم. چون قرار است کارگران و مردم آزادیخواه ایران حکومت هار مذهبی را سرنگون کنند. در همین راستا باید به ترکیب و توازن نیروها در جامعه نگاهی کرد و بقول معروف شش و بش حساب سیاسی خودرا نگاه کنیم. امروز جامعه ایران از هر زمانی دیگر منقلب تر و جدی تر است برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی با تمام اعوان و انصارش. امروز مبارزات کارگران و مردم آزاده و روشنفکران جامعه جدی تر و روشنتر از سابق است. جنبش سبز قبای دوسال گذشته هویت خودرا بیشتر شناسانده و مردم مبارز تره برایش خرد نمیکنند. همین باعث یاس و دودلی در بین خود میدان داران این جریان شده. خودرا بیشتر به سیاستهای فاشیستی غرب و آمریکا نزدیک کرده اند و نیز در گروهها دلالان سیاسی بیشتر ظاهر میشوند تا در لباس اپوزیسیونی محترم و سیاسی. بهمین خاطر در فاکتور سیاسی مردم و کارگران مبارز ایران جایی ندارند. برای روشن شدن این واقعیت باید به عرصه جامعه ایران نگاه کنیم. از طیف سلطنت گرفته تا نخود چی های سیاسی مثل گنجی، کدیور، سازگارا و سروش و امثالهم . مجاهدین، انواع و اقسام گروههای بی مصرفی که از ناسیونالیستهای دوآتشه تا به اصطلاح حقوق بشری ها و یا آنهاییکه ادعای میکنند که در غرب تمرین دمکراسی کرده اند و قول میدهند سلطنت از حکومت و مذهب از حکومت جدا باشد. همه و همه در حاشیه معادلات سیاسی داخلی مبارزات روز مره مردم در ایران قرار دارند.
برای ثابت کردن این ادعا کافی است به اطراف خود نگاه کنیم. جامعه را ببینیم و پتانسیل بالقوه جنبش سرنگونی را دریابیم. جنبش کارگری بطور جدی هر روزه در یک مصاف قرار درارد. جنبش مبارزاتی مردم علیه حجاب اجباری و نیر علیه آپارتاید جنسیتی در ایران همیشه در خط اول تعارضات علیه حکومت قرار دارد. در دور اخیر مبارزات کارگران در کارخانه های، سایپا، پارس، نیروگاههای برق، ایران تایر،ریسندگی و بافندگی پوشش، مسئله حداقل دستمزدها، مسئله ایمنی محیط کار، مسئله وضعیت زنان شاغل و بیمه های درمانی، کارگران پتروشمی ماهشهر، مسئله آزادی رهبران کارگری که در زندانهای رژیم هستند مثل رضا شهابی، منصور اسانلو و هزاران مبارز راه آزادی طبقه کارگر و برابری در جامعه در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی گستردگی و تنوعی از مبارزات روزمره در جامعه را نشان میدهند. در کنار آن پشتیبانی سازمانها و نهادهای بین المللی از مبارزات و آزادی کارگران زندانی در ایران. همه و همه نشان از وجود یک سر زندگی سیاسی مبارزاتی در جامعه را به نمایش میگذارند. در همین رابطه تشتت و پراکندگی مبارزین در جامعه بخاطر سرکوب، ترور و رعب و حشتی که رژیم هار اسلامی سه دهه است بر جامعه گسترانده است. اینها و نمونه های بارزی مثل نبودن آزادیهای سیاسی، تشکیلاتی ، بیان و مطبوعات نیز مزید بر علتند.
در کنار آن مسئله فقر و حمله به سطح معیشت خانوادههای کارگری و مردم جامعه باعث شده است توان مبارزات مردم را محدود کند. اما در روز سالگرد ۲۲ بهمن امسال با توجه به شرایط حساس کنونی باید تلاش کنیم که جو اعتماد و اتحاد را بین مردم جامعه و جنبش مبارزاتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را گسترده و قوی کنیم. ما تجربیات زیادی در طول سالهای متمادی داریم. در موقعیت امروز دنیا موضوع مبارازات مردم ایران در دستور روز است. اما نباید اجازه دهیم که دلالان سیاسی جای واقعیت مبارزاتی مارا پر کنند. در وهله اول باید صف خودرا از جریانات بورژوایی و نوکران چاپلوس کشورهای غربی و آمریکا جدا کنیم و اینکار تنها با برجسته کردن و جهت دادن به شعارهای خود در این مبارزات عینی جامعه روشن می شوند.
در این شرایط چه شعار هایی باید در اولویت باشند!

الف: شعار های ما باید بدقت خواستهای کارگران و مردم آزادیخواه ایران را نمایندگی کنند. همچنین دشمن همه جا چتر سیاه پلیسی خودرا با انواع و اقسام تشکلهای رنگ و رنگ شبه فاشیستی گسترانده است. برای مقابله با آن باید چاره ای اساسی و توده ای اندیشید. بدین صورت که با توجه به تجربیات دوران قیام ۱۳۵۷ و تظاهرات میلیونی خرداد ۱۳۸۸ همه جا مردم هم باید تشکل و نهاد توده ای خودرا سازمان دهند. چه بصورت مخفی و چه بصورتی که مردم احساس کنند پشتیبان هم هستند و در یک همبستگی با یکدیگر قرار گیرند. ایجاد روحیه همبستگی و اعتماد کردن بهم یکی از آن مسائل جدی است که در ایجاد تشکل توده ای خیلی نقش دارد. چون در فضای رعب و وحشتی که رژیم طی دهها سال بر جامعه گسترانده است . مقداری مردم را نسبت بهم بد بین کرده بود. خمینی جلاد وقتی دستور داد همه همسایه ها از هم جاسوسی کنند تخم بد بینی در جامعه را بین مردم کاشت که با زور و فضای ترور این وضعیت را تا سالها بر جامعه حاکم کردند. اما از سال ۱۳۷۸ با جنبش دانشجویی ۱۸ تیر علیه این فضا جامعه تکان خورد و اتحاد و اعتماد بین کارگران و روشنفکران و زنان و مردان آزاده بهم بیشتر و بیشتر شده. تظاهرات میلونی سالهای اخیر نمونه بارز این مسئله بود. در نتیجه جا دارد که این فضا ی اتحاد را گسترده تر کنیم و متحدانه علیه دم و دستگاه حاکمیت تشکلهای خودرا سازمان دهیم. تجربیاتی که ما باید از دوران قیام به نسل جوان منتقل کنیم. لازم است اما امروز با توجه به سرعت بیحد ارتباطات بین آدمها باهم راحت میتوان از اتحاد مردم در جاهای دیگر هم استفاده کرد. بخصوص امروز نسل جوان با توجه به سطح دانش و افق دیدشان میتوانند تکنیکها و راهکارهای تازه تری از اتحاد و همبستگی را بکار گیرند. امروز نسل انترنت و کامپیوتر بیشتر میتوانند در جهت اتحاد و ایجاد همبستگی بین مردم نقش داشته باشند. و عملا باید پای یک اتحاد و همبستگی واقعی رفت و این یکی از اساسی ترین مسئله این دوره است. در هر تعارض اجتماعی و سیاسی تشکل شرط بارز موفقیت و پیشروی است. بنابراین برای رسیدن به هدف که سرنگونی نظام منحوس جمهوری اسلامی است باید متشکل شد تا بتوانیم از پس تشکل ونظام سراپا ضد بشری جمهوری اسلامی بر آییم.

ب : مسئله دیگر در هر اعتراض اجتماعی و تقابل سیاسی شعار و فرموله کردن خواستهای مردم است مهم است. شعار آزادی کلیه زندانیان سیاسی کی از شعارهای اصلی است. در هر نظام ضد بشری حاکمیت تلاش میکند با گروگان گرفتن آزادیخواهان و مبارزا جامعه را به تمکین و سکوت وادارد. زندانیان سیاسی گروگانهای جنبش آزادیخواه و برابری طلب نزد دشمنان مردم هستند. آزادی زندانیان سیاسی بدون قید وشرط برآیند جدی و قدم محکم مردم علیه حاکمیت ضد بشری در ایران و یا هرجای دیگریست. بنابراین شعار آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی مهم است. در دور اخیر جماعت ملی/مذهبی سعی میکنند از شعار آزادی زندانیان سیاسی استفاده مقطعی کنند.. اما موذیانه روشن نکردند کدام زندانیان. چون اینها میخواهند مسئله معامله با اصل نظام جمهوری اسلامی امتیاز دهند. این آقایان خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی نیستند، فقط از این شعار میخواهند در حفظ نظام و نیز دشمنی خود علیه آزادیخواهان، کارگران و کمونیستها را نشان دهند. همچنین به رژیم جمهوری اسلامی هم دست نزنند بلکه دعوا برای سهم در قدرت داشتن را هدف دارند. . تجربیات تاریخی در جنبشهای سیساسی و اجتماعی جدی نشان داده است که شعار آزادی زندانیان سیاسی شعاری همه گیر و جدی برای سرنگونی رژیمهای دیکتاتور و خودکامه است و بوده. زندانیان سیاسی در جامعه سمبل اعتراضات بر حق آزادیخواهان در جامعه هستند. خواست آزادی کلیه زندانیان سیاسی پله اول مرگ جمهوری اسلامی است. باید در هر اعتراض و تشکلی در هر اجتماع و گردهمایی خواست آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی را مطرح کنیم. باید این شعار جزو شعارهای اولیه ماباشد.

ج دعوای آقایان و سیدها و عمامه بسر ها از جنتی، گرفته تا هاشمی و کروبی امر ما نیست، ما خواهان سرنگونی سیستم حکومتی جمهوری اسلامی و ماشین ستم و ترور جنایت جمهوری اسلامی هستیم. پس خواست سرنگونی جمهوری اسلامی سر لوحه تمامی اعتراضات ریز و درشت باید باشد. این شعارها زمینه ساز برنامه ما برای آینده بعد از جمهوری اسلامی خواهد شد. یعنی پلاتفرم ما و نقشه عمل ما بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی را نشان میدهد. شعار ما حکومتی آزاد و برابر و دور از استثمار است. تلاش ما برای ایجاد دنیایی بهتر است. اکنون شرایط ما خطیر تر است زیرا قدرت خودرا دوباره بعد از سی دو سال به دشمن نشان دادیم و از وحشت اتحاد ما به رایزنی ها پرداخته اند. فرمانده جنایتکار سپاه پاسداران، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی آخوند مهدی کروبی، میر حسین موسوی نخست وزیری که ده سال ستم را برما حاکم کرد ، قطعا دنبال حقوق انسانی ما نیستند. اما میخواهند زیرکانه قدرت مارا دستمایه معاملاتی که شروع کرده اند بکنند. اینجاست باید صف خود را محکم کنیم و برای نابودی نظام جمهوری اسلامی تلاش خودرا پر قدرت و گسترش بدهیم. ما هم اکنون در سراسر دنیا اعتراضات خودرا گسترش داده ایم. محکومیت جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی، دفاع آشکار جریانهای کارگری و سازمانهای آزادیخواه از مبارزات مردم ایران در چند سال اخیر و همچنین وجود فعال اپوزیسیون سرنگونی طلب در داخل و خارج ایران، فضای سیاسی خود جامعه و هوشیاری بالقوه ای که موجود است بهتریننیروی ما در برخوردمان به دشمنان انقلاب خواهد بود. .
ما قدرت داریم، باید متحد شویم!
تجربیات انقلاب بهمن ۱۳۵۷(که بخون کشیده شد) و نیز تجربیات ارزنده یک دهه اخیر در ایران بهترین و قدرتمند ترین پشتوانه ماست باید هم در داخل ایران و هم درخارج عرصه را بر جمهوری اسلامی تنگ و تنگتر کنیم و نفس آخرش را قطع کنیم. ترکیب رادیکال نیروهای سرنگونی طلب و رادیکالیسم موجود در جامعه ایران ابزارهای حرکت علیه کل حاکمیت سیاه رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی باید باشد. مبارزات این چند ماه اخیر کارگران برای احقاق حقوق ها ی به تقویق افتاده خود و نیز مبارزه برای امنیت در محیط کار وسعت و دامنه مبارزات مردم ، کارگران و زنان و مردان آزادیخواه را در ایران نشان میدهد. باید در تدارک یک انقلاب بنیان کن که ریشه فاسد حکومت آپارتاید جنسی را در ایران از بیخ و بن بکند باشیم. از تجربیات خود و حرکتهای سیاسی جدی که در منطقه وجود دارد استفاده کنیم. تشکلهای مردمی را در هر کوچه و برزن دایر کنیم و بخصوص در ترکیب هوشیارانه کار مخفی/ علنی میتوانیم نیروهای خودرا بدرستی سازمان دهیم. در فضای جنگ طلبی حاکمان خودرا غرق نکنیم و هوشیارانه علیه حاکمیت جمهوری اسلامی و نقشه اپوزیسیونهای قلابی و درون حکومتی را برای مردم افشا کنیم.
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب