ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بر سر این نکته به توافق برسیم که حاصل ۳۲ سال حاکمیت نکبت و کهنه پرستی و فساد و جنایت و ابتذال آنهم با هزینه های نجومی از بیت المال البته با تشکیلات و سازماندهی و برنامه ریزی شده اثرات و تبعات خاص خودش را داشته است حامعه کنونی ایران را نمیتوانیم از از تأثیرات مخرب و منفی این پروسه حکومتی که میتوان آنرا بطور خلاصه یورش به هویت انسانی و در مرحله بعد ایرانی دانست در امان بدانیم فقط انسانهایی شانس نجات یافته اند که بشکلی از دایره این نظام ضدخلقی بیرون هستند یا حداقل برخلاف جریان شنا میکنند پیوستگی و همبستگی و آلوده شدن به آین کثافت هر چند نسبی فرو رفتن در لجنزاریست که آلودگیش به آسانی قابلیت پاک شدن را ندارد.
به نظر من یک نوع از خود بیگانگی را سیستم در جامعه نفوذ داده که احساس مسوولیت را در افراد عامه بشدت به نفع خودش تغییر داده است سرمایه های عظیمی که بنا بود کشور ایران را بعد از ۳۳ سال به یکی از مهمترین و پیشرفته ترین کشورهای دنیا تبدیل کند برعکس کشور ما را به یکی از بدترین و فقیر ترین و ارتجاعی ترین و مطرود ترین کشورهای دنیا تبدیل کرده است برای پی بردن به دلایل این فاجعه فقط نیاز به تعقیب و پیگیری سرنوشت سرمایه ها و منابع عظیمیست که بنا بود آرزوهای دیرینه یک خلق برای آبادانی و پیشرفت و آزادی و دمکراسی را تحقق ببخشد است و آنهم زیاد مشکل نیست تا دریافت که اساس همه بدبختیها هم صرف این پولهای میلیاردی در راهی دیگر به جز سعادت ملت بوده است.یک حساب سرانگشتی ساده از صرف ملیلیارها دلار برای انرژی غیرلازم اتمی و بمب اتم و میلیاردها دلار کمک به حزب الله لبنان و حماس فلسطین و کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و گروه های تروریست مختلف برای اطاعت از اوامرش و دزدی های میلیارد دلاری سران بانکها و فرار آنها به خارج که حساب سپرده های بانکی مقامات رژیم در خارج در سایت تلوزیونی سی سی ان نوشته شده اینها فقط بخشی از چپاول پولی بود که بنا بوده با انقلاب ۵۷ نه تنها ما را به ژاپن خاورمیانه تبدیل کند بلکه خانه ها و نفت و گاز مجانی نیز برایمان به ارمغان بیاورد!
۳۳ سال گذشت خیلیها در عرض این مدت به نان و نوایی رسیدند حکومتی که بنا بود توسط متخصص ترین افراد این جامعه شکلی نوین را بخود بگیرد برعکس به ساده ترین و بیسوادترین و لمپنها سپرده شد تا هر چه میخواهند بنام مستعضعفان و مسلمانان پیرو اهل بیت عصمت و طهارت انجام دهند و جامعه را به فضاحت بارترین شکل غیر انسانی خود اداره کنند و باعث بزرگترین مهاجرت ایرانیان بعد از حمله اعراب در ۱۴۰۰ سال پیش بشوند جامعه ما حتی اگر بحالت رکود هم در شرایط ۵۷ میماند از شرایط بوجود آمده کنونی هزار بار قابل ترمیمتر و جبران خسارتهای وارده آسانتر بود .
احزاب و سازمانهای بوجود آمده یا ممنوعه سیستم سابق شاه، همگی حتی آنهایی که با رژیم همکاری نزدیک اطلاعاتی کرده بودند و مبارزین دیگر را همراه با رژیم مانند حزب توده و فداییان اکثریت و حزب سوسیالیست کارگر بابک زهرایی و طرفداران کنگره چهارم حزب دمکرات و طرفداران مفتی زاده و همه مزدوران نیز توسط ضد انقلاب حاکم قتل عام شدند .
در این میان احزاب یاد شده فوق و نهضت آزادی و جاما و طرفداران شریعتی که بشکل اپوزیسیون قانونی و معتقد به قانون اساسی رژیم در داخل بودند نیز با وجود اتخاذ راست ترین مواضع سیاسی و اطاعت محض از رژیم هرگز موفق نشدند تا رژیم را از طریق دیالوگ و مسالمت و سازش و مبارزه مدنی حتی راضی به مذاکره بکنند آخرین مذاکره مقامات رژیم در وین در سال ۱۹۸۹ با ترور عبدالرحمان قاسملو و ۳ تن از همراهانش توسط تروریستهای طرف مذاکره از جانب ایران ثابت کرد که برای همیشه این رژیم دیالوگ پذیر نیست و باید راهی به جز مذاکره را جستجو کرد تجربه نشان داده است که تنها زبانی که رژیم تا کنون به مطالبات مردم جواب داده است گلوله و سرکوب بوده و هست واین تجربه ۳۳ ساله ارزشمنتر از آن است که بازهم با فریب جریانی که هنوز مبارزه ضد خشونت و مدنی را تبلیغ میکند به نابودی سوق داده شود روحیه توده ها بویژه آنهایی که در بطن جامعه برخلاف جریان شنا میکنند با سازشکاران و فرصت طلبان در تضاد است آنها دایما در حال جستجوی آلترناتیو خودشان که پاسخگوی شرایط حاضر باشد میگردند رژیم با تلاشهای بی وقفه بهمراهی پادوهایی که از آنها نام بردم مرتب در حال پاشیدن یأس و نا امیدی در بین مردم است مکمل این ناامیدی رژیم بماند از آمدن مجاهدین بهتر است میباشد عملا رژیم موفق شده تا در بین عوام تخم سکوت و ترس و رعب و وحشت را بکارد و آنها را نسبت به وقایع تا حدودی بیتفاوت سازد جنبش روشنفکری و دانشجویی ما در داخل هم که هنوز در چهار راه تحکیم وحدتی های متحد جنبش راه سبز سرگردان است و یا درایستگاه اتحاد با جبهه ملی و دمکراتیک ملی آقای زعیم و طبرزدی اطراق کرده است گو اینکه بخشی از آنان مستقل شده و داعیه سکولاریزم را دارند ولی دشمنی عمده آنان با نیروهای رادیکال و سرنگونی خواهان است تا با رژیم . این خیلی طبیعیست که در این راستا اپوزیسیون رادیکال و سرنگونی طلب مورد حمله و یورش دشمنان مشترک خودش قرار بگیرد نگاه کنید به حمله و موشک پرانی به پایگاه خلع سلاح شده و بیدفاع اشرف در گذشته و شرایط حاد کنونی که در حال حاضر مرکز ثقلی برای مبارزه و مقاومت مخالفان رادیکال رژیم شده است و همچنین نگاه کنید به تلاش منطقه ای رژیم برای نابودی ارتش رهاییبخش کردستان پژاک که چگونه در معرض تهاجمات داخلی و خارجی قرار گرفته است؟
اگر هنوز کسانی پیدا میشوند که با دیدن و اطلاع از سرنوشت اپوزیسیون ایران بازهم داعیه سازش و مذاکره و دفاع از اسا س رژیم را دارند به میهن خود خیانت نمیورزند؟ آیا مردم برای این ۳۳ سال سازش و مماشات باید بهای میپرداختند تا اپوزیسیون قلابی و فرصت طلب را از خواب عمدی بیدار کند؟ پس قبول کنیم که این فقط قدرت رژیم نیست که او را سرپا نگاه داشته خیانت و دریوزگی و همکاری بخشی بنام اپوزیسیون و ضعف و پراکندگی اپوزیسیون هم بوده که به رژیم این فرصتها را داده است تا خود را جا بیندازد.
چه باید کرد؟
تنها راه پایان دادن به رنج و حرمان و ظلم و ستم و جنایت و شکنجه و زندان و تجاوز فقط سرنگونی فاشیستهای مذهبی حاکم بر میهن است و این مهم جز از طریق مبارزه مسلحانه مردمی یعنی زبانی که رژیم با توده ها سخن میگوید امکانپذیر نیست باید جوخه های مسلح مردمی را در محلات و کارخانه ها و کوه و دشت و شهر و صحرا سازماندهی کرده و در نهایت در پیوند با اعتراضات مردمی و به پشتیبانی از آنان مبارزه چریک شهری را در ارتباط با کوه و روستاها به پیش برد باید مبارزه چریکی در شهر و روستا و کوه توده ای شده و با فرماندهی مشخص آماده شد تا با حمله ای برق آسا به مراکز قدرت، سیستم را فلج و در نهایت قدرت دولتی را قبضه کرد نبرد مسلخانه با فاشیسم تنها راه پیروزیست این درس تاریخ را مبارزه با فاشیزم هیتلری و موسولینی در پروسه جنگ دوم جهانی به ما آموخته است. همه مماشاتگران با فاشیسم مذهبی بویژه جنبش راه سبز یا جرس با همه اعوان و انصارشان که خواهان مبارزه ای باصطلاح ضد خشونت و مدنی در چهارچوب قانون اساسی ضدخلقی خمینی و بقای رژیم هستند را باید افشا و از سر راه انقلاب برداشت.
باید به اپوزیسیونهای رادیکال و انقلابی پیوست ،آزادی ایران نیز ازکانال رفیق کلاشنیکف میگذرد. زنده باد مبارزه مسلحانه انقلابی که تنها راه سرنگونی فاشیستهای اسلامی حاکم بر ایران است.
شورش لرستانی.

https://www.facebook.com/media/set/?set=a.1066156589105.9271.1681757271&type=3#!/photo.php?fbid=2348664851010&set=a.1066156589105.9271.1681757271&type=3&theater