“سند تحول بنیادین، قانون اساسی آموزش و پرورش است”

مأمورین رژیم اسلامی، در تلاش برای تثبیت سیاستهای ارتجاعی هیئت حاکمه، علاوه بر استفاده از زور و عوامفریبی، روزانه ده ها قرار و دستور العمل ارتجاعی را برای اجرا، به مدارس و مراکز آموزشی ابلاغ میکنند.
به گزارش خبرنگار مهر، وزیر آموزش و پرورش از”متناسب سازی فضاهای آموزشی، آموزش، تربیت و کتابهای درسی براساس جنسیت دانش آموزان خبر داد. سپس با اشاره به اجرای سند”تحول بنیادین”و شناخت آن، گفت”سند تحول بنیادین، قانون اساسی آموزش و پرورش است”
به دنبال تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ این دومین قانون اساسی است که در نظام جمهوری اسلامی بر مبنای نابرابری جنسیتی در ارگان آموزش و پرورش به تصویب نهایی شورای عالی”انقلاب”فرهنگی رسیده است و سپس در٧مهر١٣٩٠ ابلاغ و لازم الاجرا شد”تمام مصوبات و سیاست های قبلی در موارد مغایرت با آن منسوخ و بلا اثر و در سایر موارد براساس آن مورد بازنگری و اصلاح قرار می گیرند.”
هرچند دانش آموزان از تصمیم رژیم در رابطه با تدوین و تصویب این سند(تحول بنیادین) و تغییر نام آن، به قانون اساسی جدید اطلاعی نداشتند. اما با مطالعه این سند بعد از تصویب نهائی و انتشار آن، یقینآ متوجه محتوای ارتجاعی این قانون اساسی جدید که در تضاد کامل با فرهنگ انقلابی و سکولار در جوامع مترقی است خواهند شد، که چگونه با علم کردن جزوه ای ٣۵ صفحه ای تحت نام قانون اساسی بر مبنای نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش، سعی در به انحراف کشاندن افکار عمومی در رابطه با بن بست سیاست های ارتجاعی رژیم در این ارگان را دارند.
قانون اساسی آموزش و پرورش و یا قوانین عادی دیگری، همطراز با قانون اساسی رژیم اسلامی، یا جزئی از آن، محسوب شود یا نه، چندان مورد مناقشه نیست. بلکه تصویب چنین قانونی بر مبنای نابرابری جنسیتی در این سند ارتجاعی است، که مورد مناقشه مردم معترض و انقلابی به تمامیت رژیم اسلامی است. به گزارش پانا، حاجی بابائی”آموزش و پرورش و قانون اساسی آنرا به عنوان یک وظیفه برای نزدیک کردن قلوب کودکان به خداوند”تعریف می کند. سپس میگوید”این سند نمایشگاه زیبایی است که هر آنچه برای زینت آموزش و پرورش نیاز است می توان از آن برداشت.”
معنی”زینت در این سند”درنظامی که بر پایه خشونت، زشتی، جهل، خرافات، زن ستیزی و …. شکل گرفته است، عبارت است از آن تعداد دانش آموزان بسیجی و خواهران زینب که توسط آخوندهای ریز و درشت در کنج حجره ها و مساجد محلات به شیوه اسلامی تربیت خواهند شد. نیاز به آن در آموزش و پرورش در اغلب موارد جهت کنترل و جاسوسی سایر دانش آموزان در کلاس و مدرسه معنا دارد. این پروسه از کنترل و جاسوسی در این سند ارتجاعی از منظر وزیر آموزش و پرورش که به”نمایشگاهی از زیبائی”ارتقا یافته است، وظیفه اش نزدیکی”قلوب کودکان” به خدای حاجی بابائی است.
وزارت آموزش و پرورش شوروی”در ژانویه ١٩١٨کلیسا را از حق تأسیس مدارس و تعلیم سنتی محروم کرد. با توجه به اینکه برابری زن و مرد یکی از شعارهای اصلی بلشویکها بود در ماه مه١٩١٨ آموزش و پرورش مختلط را مجاز ساختند. که این اقدام در دهه دوم سده بیستم آن هم در یک کشور غیر صنعتی و سنتی یک تحول بنیادی به شمار می رفت. دانش آموزان رهبری مدارس را در دست گرفتند و از طریق جلسات عمومی و جمعی امور آموزشی را سازمان می دادند.” در ایران از سال ۱۳۱۴ دبستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلط آغاز به‌کار کرد و در آن پسران و دختران در کلاس درس به‌ طور مشترک شرکت می‌کردند.
درایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی، بعد از٩۴سال از این به رسمیت شناختن برابری زن و مرد و مدارس مختلط توسط بلشویک ها، با تدوین قانون اساسی بر مبنای نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش، مجددآ مخالفت صریح خود را با برابری زن و مرد در همه عرصه ها، تصویب قانون تفکیک جنسیتی در مدارس و تفکیک کتب درسی بر اساس جنسیت را به کارنامه سراپا ارتجاعی خود افزود. تا به زعم خود به باز سازی پروسه شکست خورده اسلامی کردن مدارس از طریق این قانون اساسی، آموزش و پرورش را از این بن بست سیاسی – اجتماعی نجات دهد!
دختران دانش آموز و پسران همکلاسی آنها در اعتراضات توده ای سال ٨٨ در پیشاپیش صفوف معترضین به تمامیت حاکمیت رژیم اسلامی نشان دادند، که نه تنها ارزشی برای این فرمول بندی ارتجاعی رژیم قائل نیستند، بلکه با شعار مرگ بر خامنه ای و پاره کردن عکس خمینی، نفرت خود را نسبت به اسلام و رهبران مرتجع رژیم اسلامی ابراز داشتند.
به گزارش پانا،سوسن کشاورز گفت”با توجه به رشته ها و اینکه سند تحول بنیادین قانون اساسی آموزش و پرورش است، اگر محتوای سند جز موارد عمومی و اجباری باشد فیلتری خواهد شد، تا هر فردی که می خواهد به نظام تعلیم و تربیت ورود پیدا کند از محتوای سند اطلاع داشته باشد. در ضمن بحث تبیین سند در نظر گرفتن ٢ واحد درسی آموزش سند”تحول بنیادین”در واحد های دانشگاهی تربیت معلم.”
به این ترتیب این سند ارتجاعی(قانون اساسی) به یکی از دروس، امتحان ورودی در سیستم استخدام متقاضیان کار در ارگان آموزش و پرورش رژیم اضافه شد.
مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن بر اساس قوانین مندرج در قانون اساسی، دستگیری، زندانی کردن، شکنجه و بدار آویختن دانش آموزان و معلمان آزادیخواه و برابری طلب را تصویب و به اجرا گذاشته اند. دارو دسته خامنه ای نیز بمنظور پشتیبانی از این مجلس و احکام ارتجاعی آن، با علم کردن سند”تحول بنیادین”و تبدیل آن به قانون اساسی بر مبنای نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش مبادرت و سعی در به انحراف کشاندن افکار عمومی به بهانه نهادینه کردن فلسفه آموزش و پرورش اسلامی را دارند.
برای اجرای محتوای ارتجاعی این قانون اساسی جدید در آینده ای نه چندان دور، آموزش و پرورش رژیم صاحب نیروی انتظامی، دم و دستگاه امنیتی، زندان و طناب دار نیز خواهد شد. هر چند تا کنون بدون این قانون اساسی جدید تعداد زیادی از دانش آموزان معترض و معلمان مبارز آنها را به بهانه مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و محارب با خدا را از مدارس اخراج، زندانی و به گلوله بسته اند. اما دانش آموزان مبارز و انقلابی در تقابل با این قانون اساسی ارتجاعی، با مقاومت آگاهانه خود مانع از به اجرا در آوردن سیاست اسلامی کردن مدارس و مراکز آموزشی خواهند شد.
سیاست رژیم در جریان اسلامی کردن مدارس، به دلیل بافت اجتماعی جامعه ایران، سطح آگاهی و مبارزه دانش آموزان معترض جهت نهادینه کردن فرهنگ انقلابی، احساس مسئولیت تعداد زیادی از معلمان انقلابی در هماهنگی با والدین این تعداد از دانش آموزان، موفقیت چندانی را کسب نکرده اند. در مقدمه”سند تحول بنیادین”که به امضای حاجی بابائی و محمدرضا مخبر رسیده، در رابطه با این شکست، می نویسند”هنوز آموزش و پرورش با چالشهای جدی روبرو است و برونداد* آن در طراز رژیم اسلامی ایران و پاسخگوی تحولات محیطی و نیاز های جامعه نمیباشد.”
خامنه ای نیز در مقدمه این قانون اساسی میگوید”آموزش و پرورش باید از روز مرگی بیرون بیاید. این اساس حرف است.” اشاره ای کوتاه به راه حل مریدان خامنه ای جهت برون رفت از این”روز مردگی”خالی از لطف نیست.
این عدم موفقیت از منظر رژیم اسلامی با سرفصل های فریب کارانه، جمله های مبهم، و غیر علمی در این سند، ظاهرآ وانمود میکنند که عمل کرد گذشته این ارگان را به چالش میکشند. تا ضمن مشروعیت بخشیدن به این سند ارتجاعی افکار عمومی را به سمتی منحرف کنند، که گویا کلید حل تمام نا بسامانی های کنونی آموزش و پرورش، در این جعبه سیاه (تحول بنیادین) نهفته است. و با تکرار شاه بیت این سند ارتجاعی، در به چالش کشیدن گذشته ناموفق خود”تحقق ارزشها و آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی” و نقش خامنه ای در نظام آموزشی را مهم جلوه دهند.
در این جعبه سیاه ٣۵ صفحه ای(قانون اساسی آموزش و پرورش) کلمات و جملات آن بر پایه نابرابری جنسیتی در همه عرصه های آموزشی طوری تنظیم شده که با ذره بین هم نمیتوان کلمات آزادی، برابری، دمکراسی انقلابی، سکولار و هر آنچه که بوئی از انسانیت برده باشد را جست. هر چند واضح است که این مقولات در تفکر رژیم اسلامی جایگاهی ندارد. اما دانش آموزان ما بدون فکر کردن به این مقولات و تعهد به عملی کردن آن در مدرسه و جامعه، درس خواندن برای آنها سخت، بی روح و دشوار خواهد شد. این آن اختلافی است که رژیم اسلامی به آن واقف است و به همین منظور، اساس را در مبارزه با کسانی بنیاد نهاده است، که فکرآ حامل ایده های مترقی،پیشرفته و سکولار هستند.
یکی از خواسته های اولیه و به رسمیت شناخته شده دختر ها و پسرهای در هر جامعه ای زندگی مشترک در آن جامعه است، آنها میخواهند با هم درس بخوانند، کار کنند و تشکیل خانواده دهند. اما این قانون اساسی و بندهای سراپا ارتجاعی آن، مانعی اساسی در راه این زندگی مشترک است. رژیم جمهوری اسلامی ظاهرآ نیمه و ناتمام تفکیک جنسیتی را پشت سر گذاشت، در سطح مدارس دختر ها را از همکلاسی های پسر خود جدا کرد. اکنون با طرح تفکیک جنسیتی در کتاتب درسی مدارس، زمزمه جدایی بیشتر دختران و پسران را در جامعه و مدرسه فراهم میکنند.
اما بافت کنون جامعه ایران، پذیرای چنین سنتی نیست، یقینآ دانش آموزان دختر و پسرآگاه، والدین آنها و معلمان مبارز، تحقیر نسبت به نابرابری جنسیتی را با همه گوشه و زوایای ارتجاعی آن که فاقد اعتبار اجتماعی است را نخواهند پذیرفت. دانش آموزان مبارز و انقلابی به کمک معلمان خود و در هماهنگی با سایر اقشار تحت ستم جامعه، در مبارزه ای متشکل و سازمانیافته، جواب مناسبی به این احکام ارتجاعی رژیم اسلامی خواهند داد.
یکشنبه ١۶بهمن ١٣٩٠

*- برونداد”عبارت است از اینکه تاچه اندازه نتایج نظام آموزشی در مقایسه با استانداردهای ازقبل تعیین شده یا اهداف و انتظارات رضایت بخش هستند.”