به یاد یداله و بهزاد

امروز درست دو سال میشود که رفیق عزیز ما و از فعالین قدیمی، مبارز و پیشرو در جنبش کارگری ایران، یدالله خسروشاهی از میان ما رفته است. در این دوسال، برای بسیاری از رفقا و همکاران یدالله روزی بدون خاطره ای از او، مبارزات و تلاشهای خستگی ناپذیرش و نیز بذله گوییهای شیرینش سپری نشده است. یداهلن برای ما همیشه عزیز و جاودانه است. نه فقط در جنبش کارگری ایران بطور علی العموم بلکه در میان فعالین اتحاد بین المللی بخوبی میدانیم جای یدالله و پنجاه سال تاریخ پرافتخاری که وی با آن عجین شده بود براحتی پرشدنی نخواهد بود. یدالله از آن دست فعالین و رهبران کارگرى و سوسیالیست برجسته ای بود که تا آخرین لحظه زندگی برای استقلال طبقاتی و در راه ایجاد تشکل های مستقل کارگری و علیه کل نظام سرمایه داری در جبهه های مختلف در سطح بین المللی مبارزه کرد.

اما سالی که گذشت همچنان که اندوه از دست دادن یدالله را در سینه داشتیم، رفیق عزیز و خستگی ناپذیرمان بهزاد کاظمی را نیز کاملا غیرمترقبه از دست دادیم. اینرا حداقل رفقای اتحاد بین المللی خوب میدانند که با یدالله و بهزاد ما روزی را نمیتوانستیم بدون برنامه ریزی و فعالیت پشت سر بگذاریم. تعهد بی انتها و شور فعالیتهای دخالتگرانه طبقاتی و کارزارهای همبستگی کارگری برای این دو رفیق خوابی باقی نگذاشته بود. ما در تورنتو پنج ساعت از لندن عقب تر هستیم، اما گاها ایمیلها و تلفنهای این دو رفیق را ساعت ده- یازده شب به وقت تورنتو میگرفتیم. گاهی برایشان ایمیل میزدم که مگر خواب ندارند.

البته هیچ انتظاری نباید باشد که همه ما مثل این دو رفیق خستگی ناپذیر عمل کنیم. تجربه این دو رفیق یک بار دیگر به ما یادآوری کرد که “مراقبت از خود” برای فعالین کارگری بسیار حائز اهمیت است. ما به تمامی فعالین راستین جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران و جهان بشدت نیاز داریم. به نظر من جنبش کارگری و سوسیالیستی در ایران نیاز دارد که نه فقط فعالین زحمتکش و مبارز و از خود گذشته ای همچون یدالله و بهزاد و بسیاری دیگر که افتخار داریم در میانمان هستند را همواره قدر بداند بلکه امیدوارم هر چه همه جانبه تر تلاش کند بیش از پیش نقش موثر فعالین و پیشروان جنبش کارگری در ایران امروز را به رسمیت بشناسد و فعالانه از مبارزاتشان پشتیبانی نماید. پرواضح است که “فعال” و یا “نماینده کارگری” بدون طبقه کارگر بی معنا است، اما بسیاری از کارگران خوب میدانند که فعال کارگری ای که از دل این طبقه بیرون زده باشد و برای پیروزی طبقه خود در مقابل سرمایه داری و حکومتهای آن از کار و جان و سلامتی خود نیز گذشته است را باید پاس بدارند، حمایت کنند و در احترامشان به پا خیزند و از همه مهمتر تلاش نمایند هزاران کارگر مثل آنها، و نسلهای جوانتر، را در روند مبارزه طبقاتی بپرورانند.

امروز در افسوس از دست دادن یدالله و بهزاد هستیم. اما باز هم تجربه ی همین رفقای عزیز به ما یادآوری میکند که لحظه ای از مبارزه برای اتحاد و استقلال طبقاتی غفلت نکنیم، لحظه ای در احترام عمیق به کارگران مبارز و زندانی از رضاشهابی، علی نجاتی، ابراهیم مددی، بهنام ابراهیم زاده تا کارگران زندانی در روزهای اخیر، شیث زمانی، شاهرخ زمانی، صدیق کریمی و دیگر عزیزان درنگ نکنیم، و لحظه ای را برای رساندن صدای اعتراض جنبش کارگری ایران به غفلت هدر ندهیم.*

مبارزه ادامه دارد!

فرید پرتوی
۴ فوریه ۲۰۱۲

* نوشته زیر متن کامل کتبی سخنرانی من در مراسم بزرگداشت یدالله در ۱۹ فوریه ۲۰۱۰ در لندن است. این متن برای اولین بار در نشریه آرش (۱۰۴) در بخش “به یاد یدالله خسروشاهی” در مارس ۲۰۱۰ چاپ گردید و سپس در” صفحه یدالله خسروشاهی” در سایت اتحاد بین المللی درج شد. امروز آنرا به مناسبت دومین سالروز از دست دادن رفیق عزیزمان همراه با این نوشته کوتاه ضمیمه میکنم.

با سلام خدمت تمامى دوستان و رفقاى عزیز و گرامى. تسلیت به همه شما عزیزان بخصوص به جهان خانم عزیز و فرزندان گرامى و تمامى خانواده و وابستگان رفیق بسیار عزیزمان یدالله خسروشاهى. از اینکه این فرصت را به من دادید که در مراسم یادبود دوست و رفیق گرانقدرم یدالله صحبت کنم بسیار ممنونم.

در وصف رفیق یدالله در دو هفته اخیر بسیار گفته و نوشته شده است. خود من که بیش از ده سال فعالیت روتین و نزدیک و بعضا روزانه با یدالله داشتم به بسیارى از نکاتى که این روزها مطرح شده و به این تاریخ عظیم و پر افتخارى که با یدالله گره خورده است دقت آنچنانى نکرده بودم. شاید بسیارى از ما زیاد حواسمان نبود که داریم با چه کسى کار میکنیم، با کى رفت و آومد میکنیم و یا با چه کسى وابستگى و خویش و قومى داریم. و البته خود یدالله هم هیچگاه در صدد برنیامد که این تاریخ را آنطور که باید به ما یادآورى کند. تمامى دوستان، رفقا، گروهها، سازمانها، احزاب و تشکلات کارگرى با احساس مسئولیت و قدردانى اى کاملا ویژه و احتمالا بى سابقه در وصف یدالله نوشتند و تقریبا کسى نبود که از مرگ نابهنگام یدالله عزیز شوکه نشده و زانوى غم بغل نکرده باشد. احساس من این است که نه فقط همه ما در این سالن بلکه هزاران نفر دیگر بشدت اندوهگین و داغدار شدند. اینها احتمالا به مجموعه اى از خصایل و کارکردها و تاریخى که یدالله با آن گره خورده است برمیگردد که من به بعضى از آنها با توجه به وقت موجود به اختصار اشاره میکنم.

یدالله انسانى بشدت دوست داشتنى بود. براى آنهایى که از نزدیک با یدالله آشنا بودند، حتى اگر در برخى موارد با یدالله آبشون در یک جوى نمیرفت این صمیمیت و اسپانتنیتى یدالله نمیزاشت که شخصا دوستش نداشته باشند. من سالها پیش به این نتیجه رسیدم که با یدالله میشد راجع به خیلى مسائل کار کرد و در عین حال بر سر بسیارى مسائل باهاش موافق نبود و مرتب جروبحث کرد اما نمیشد که یدالله را دوست نداشت. نمیشد که برایش عمیقا دلتنگ نشد.

به دختر ١٣ ساله ام قول داده ام که حتما به علاقه اى که او نسبت به یدالله از ۴ – ۵ سالگى پیدا کرده بود اشاره کنم. دانیکا با آنکه فارسى را خوب میفهمد معمولا انگلیسى صحبت میکند. از همان نخستین بارى که در تورنتو با یدالله شروع به حرف زدن کرد یدالله مرتب وسط حرفش به شوخى میپرید و با لهجه باحالش میگفت “بچه فارسى حرف بزن” . این “بچه فارسى حرف بزن” گفتن یدالله به دانیکا دیگه همیشه ورد زبان ما شده بود و یک بهانه اى شده بود که دانیکا رو تشویق کنیم بیشتر بامون فارسى حرف زدن رو تمرین کنه. یدالله همچنین بهش یاد داده بود که بگه ” دَدی دَدی چقدر بدی” و دانیکا هنوز که هنوزه هر بار که میخواد به شوخى غرى به من بزنه این ” دَدی دَدی چقدر بدى” رو تکرار میکنه. سخن را کوتاه کنم، اصل مطلبم در اینجا این است که یک بچه کوچک هم میتونست طبیعى بودن و FUN بودن یدالله رو تشخیص بده و وى را بهمین خاطر دوست داشته باشه و همیشه بیاد بیاره. میدانم نه تنها فرزندان و نوه هاى عزیز یدالله بلکه فرزندان و نوه هاى همه دوستان یدالله با خبر مرگ وى بسیار غمگین شده اند چون یدالله دوست، پدر و بابا بزرگ همه آنها بود.

براى همه رفقا و دوستان و فعالین اتحاد بین المللى، و رفقایى که دیگر با اتحاد بین المللى فعالیت نمیکنند، یدالله بعنوان یک انسان و شخصیت منحصر بفرد و دوست داشتنى باقى خواهد ماند.

اما مهمتر از دوست داشتنى بودن شخصیت یدالله خصلتهاى نهادینه شده کارگرى و سوسیالیستى در یدالله بود. یدالله یک کارگر سوسیالیست بود و این در یک پروسه طولانى زندگى مبارزاتى بعنوان یک فعال و رهبر کارگرى در ایران ودرمبارزات تاریخساز کارگران نفت ایران، ودر تحمل سالها زندان و شکنجه و اذیت و آزار توسط دو رژیم سرکوبگر سرمایه دارى و سپس در خارج از ایران بعنوان یک رهبر کارگرى در تبعید کاملا با یدالله عجین شده بود. به قول انگلیسى زبانها در یدالله کاملا انترنالایزد ( درونى) شده بود. “کارگر سوسیالیست” بودن یدالله دیگر قابل تغییر با چیز دیگرى نبود. لباسى نبود که میشد عوضش کرد. این موجب میگردید که فعالیت کارگرى چه از جنس سازماندهى عملى، تشکلیابى و مبارزات و اعتصابات کارگرى، و چه از جنس جلب همبستگى بین المللى کارگرى و خبررسانى و تحلیل و چه مباحث تئوریک و استراتژیک طبقه کارگر همه و همه براى یدالله مهم و اساسى بودند و در واقع حیاتى.

از همان زمانى که تماسهایمان با هم برقرار شد و قرار شد بر سر کارزار اتحاد بین المللى با هم همکارى کنیم براى من معلوم شد که یدالله دنبال امرى یک روزه، یک ماهه یا یک ساله نیست. این فعالیتها برایش جزئى از هویت طبقاتى و سیاسى وى بعنوان یک کارگر سوسیالیست بود. در اولین نامه کتبى که یدالله به من نوشت جایى در آن اشاره میکند که “امید است بدون هیاهو و جنجالهاى متداولى که وجود دارد به اتفاق و با همکارى یکدیگر قادر شویم در حد توان گامهایى در جهت اهداف مشترکمان برداریم. امید است که هیچ موضوعى نتواند خللى در پیشبرد این امر بین ما بوجود آورد و با توجه به تقدم شمردن منافع طبقه کارگر بر هر امر دیگرى، قادر شویم با کارى جمعى این هدف مشترک را به پیش بریم، و هر مشکلى در این زمینه بوجود آمد با تبادل نظر رفیقانه آن مشکل را از پیش پایمان برداریم و هدف اصلیمان این باشد که این حرکت به پیش رود.”

منفعت طبقه کارگر براى یدالله خسروشاهى کلیدى بود و در هر حرکتى اگر بدرست و یا غلط احساس میکرد که ” مفعت طبقه کارگر” الویت نیست برآشفته میشد و برعکس هر تلاشى حتى کوچک که این منفعت را نمایندگى میکرد او را به وجد میاورد. همین عزیمت از الویت دادن به منفعت طبقه کارگر و مبارزه طبقاتى در مقابل سرمایه دارى و رژیم سرکوبگرش بسیارى از ما را به هم نزدیک کرد. در سالهاى اخیر و در ارتباط با کارزارهاى اتحاد بین المللى همراه با یدالله و رفقاى دیگر به این هم فکر میکردیم که با توجه به رشد و چالشهاى جنبش کارگرى ایران در سالهاى اخیر و وجود چندین تشکل و نهاد کارگرى در داخل که فعالین علنى دارند و با انواع خطرات و ناملایمات دست و پنجه نرم میکنند آیا وقت آن نیست که ما هم در خارج کشور وظایفمان را بازتعریف کنیم و ببینیم که چگونه میتوانیم موثرتر و به یک معنا استراتژیک تر عمل کنیم. در همین زمینه ها یدالله تلاش زیادى نمود که ضمن اینکه به تلاش جهت جلب همبستگى جهانى کارگرى ادامه میدهیم در عین حال اجازه ندهیم که تشکلات رفرمیست و بوروکراتیک در اروپا و آمریکاى شمالى براى جنبش کارگرى ایران نسخه پیچى از بالا بکنند. از این گذشته یدالله همراه با اتحاد بین المللى و دیگر فعالین کارگرى نقشى مهم در افشاى نهادهاى ضدکارگرى و سرمایه دارى از جمله سولیداریتى سنتر در خارج از کشور داشت و در این رابطه به سهم خود اطلاع رسانى وسیعى را در خارج و داخل صورت داده بود.

همچنین، در مورد جا انداختن بحث تشکل مستقل کارگرى همه میدانیم که یدالله سالها نقش بسزایى را ایفا کرد. در کارزار اتحاد بین المللى هر بار که تشکلات کارگرى کشورهاى دیگر از حق ایجاد “اتحادیه هاى کارگرى” حمایت میکردند تلاش میکردیم توضیح دهیم در ایران تنها یک نوع از تشکل یعنى “اتحادیه” مد نظر فعالین کارگرى نیست. ما تشکل مستقل کارگرى را بعنوان تشکل ایجاد شده توسط کارگران و مستقل از دولت و کارفرما و سرمایه داران و نهادهاى غیر کارگرى تعریف کردیم و اینکه تشکل مستقل کارگرى ممکن است اتحادیه، شورا و یا سندیکا و هر نوع دیگرى که خود کارگران تصمیم بگیرند باشد. مهم این است که تکیه اصلى بر منفعت کل کارگران بعنوان یک طبقه در مقابل سرمایه و کارفرماها باشد و تصمیم گیریها از پایین و جمعى توسط خود کارگران و مجامع آنها صورت بگیرد. در این خصوص ما دهها و یا صدها نامه و قطعنامه داشته ایم و در افشاگرى نسبت به شوراهاى اسلامى کار و خانه کارگر در خارج از ایران کلى کار کردیم که یدالله در این مورد علاوه بر مطالب فارسى چند مطلب توضیحى مفصل به انگلیسى نیز دارد.

در ماههاى اخیر اتحاد بین المللى و یدالله بطور مشخص، در مقالاتش، از پیامهاى على نجاتى قبل از به زندان افتادنش حمایت ویژه اى نمود چرا که دقیقا بر همین استقلال طبقاتى و تکیه کارگران به نیروى خودشان تاکید جدى شده بود. این تکیه اساسى بر امکانات خود کارگران و استقلال مالى آنان درهر کجا که هستند همواره راهنماى یدالله بود و در تمامى این سالها به سهم خود تلاش کرد از میان کارگران و یاران جنبش جنبش کارگرى ده پوند و بیست پوند جمع کند و به دست فعالین کارگری ایرانی که از جان و مالشان مایه میزارند برساند.

با همه این اوصاف، براى ما و یدالله بطور مشخص، اتحاد بین المللى تشکلى کمپینى و یا کارزارى با اهدافى معین بوده است، و در خود قدوسیتى نداشته و ندارد. البته یدالله معتقد بود که کلى کار میتوان و باید کرد، اما هیچگاه نخواست که کلیت کارگر سوسیالیست بودن خودش را در سالهاى اخیر تنها با اتحاد بین المللى و یا هر گونه تشکل دیگرى تعریف و یا محدود کند. یدالله هم یک رهبر کارگرى بود و هم یک فعال جلب همبستگى کارگرى و همزمان یک سوسیالیست و انقلابى و آزادیخواه و برابرى طلب .همه اینها بطور طبیعى مجبورش میکرد که افقهاى بلندتر را همیشه مدنظر قرار دهد و راجع به آنها فکر کند، مطلب بنویسد و وارد همفکرى و همکارى با سوسیالیستهاى دیگر شود. یدالله برخلاف بعضى نوشته هایى که اشاراتى غیر منصفانه به وى داشتند، طى سالهایى که ما با هم کار کردیم نه تنها ضد احزاب و سازمانهاى چپ نبود بلکه همواره یک رابطه شخصى و سیاسى محترمانه اى را با بسیارى از احزاب و سازمانهاى چپ ایجاد کرده بود که خود این کارکرد فراسازمانى یدالله بعنوان یک رهبر کارگرى براى بسیارى از فعالین کارگرى میتواند آموزنده باشد. در عین حال، یدالله این ملاحظه را نیز داشت که حزب و یا سازمانى که کارگران کمونیست را میخواهد سازماندهى کند نمیتواند حزب و یا سازمان خود کارگران کمونیست نباشد.

من قصد ندارم در این فرصتى که به من داده شده بیش از این وقت همه را بگیرم. همینجا از همه رفقا، همکاران و دوستان اتحاد بین المللى که در این سالن تشریف دارند و تمامى رفقایى که نتوانستند در این مراسم شرکت کنند یاد و قدردانى میکنم و از زحمات بیدریغشان در تمامى سالهاى گذشته و در روزهاى اخیربه سهم خود تشکر میکنم. از رفقاى اتحاد بین المللى از اینکه لطف کردند اجازه دادند امشب من به نمایندگى از طرف آنها صحبت کنم قدردانى میکنم. یکى از بزرگترین افتخارات ودر عین حال غمهاى زندگیم سخنرانى در مراسم بزرگداشت یدالله خسروشاهى خواهد بود. در عین حال لازم به تاکید است که تعداد بسیار زیادى از دوستان و رفقایى که در این سالن حضور دارند از سالهاى بمراتب قبلتر با یدالله در ظرفیتهاى مختلف از نزدیک همکارى کرده بودند و در تبادل نظر با وى بوده اند. من متاسفانه بسیارى از دوستان را از نزدیک نمى شناسم اما میدانم بسیارى از آنها با یدالهد سابقه همکارى دیرینه داشته اند و ما به آنها درود میفرستیم.

سخن آخرم این است که یدالله بدون طبقه کارگر و بدون بستر وشرایط تاریخى اى که در آن رشد کرد و وارد مبارزه شد تبدیل به یدالله خسروشاهى نشد. ما در اتحاد بین المللى و من شخصا این افتخار را داشتیم که در ده سال آخر زندگى یدالله همکاران نزدیک و مورد اعتماد وى باشیم. ادامه راه یدالله اما الزاما به معناى همکارى با ما و حتى همکارى بیشتر میان رفقاى اتحاد بین المللى با یکدیگر نیست، هر چند که همه اینها مهم و اساسى هستند و حتما یدالله را خوشحال میکند. ادامه راه یدالله در اساس همان الویت دادن به منفعت کل طبقه کارگر در تقابل با طبقات دیگر و بطور مشخص در تقابل با نظام سرمایه دارى است که یدالله لحظه اى از مبارزه با آن دست برنداشت…. حتى مواقعى که مسابقات المپیک و یا جام جهانى همه ما را به خودش مشغول میکرد، یدالله یادش نمیرفت که ایمیلى بزند و بگه یادتون نره که این ساختمانهاى شیک و استادیومهاى بزرگ المپیک را کارگرانى ساختند که خیلیهاشون حتى عمر و سلامتیشون را براى سود صاحبان این بازار رقابت از دست دادند. وقتیکه هتلهاى مجلل در دوبى که شبیه به عجایب هستند رو میبینه یادش نمیره که بلافاصله عکس کارگران بى حقوق این هتلها که در اطاقهاى خرابه ى کوچکى بصورت کتابى کنار هم خوابیدند را برایمان ارسال کند که حتى رویاى یک شب در چنین هتلهایى گذراندن را از سرمان کاملا بیرون کند. یادش نمیرفت که صحنه هاى مربوط به فلاکتها و مبارزات کارگران و تهیدستان ایران را نشان دهد و بهمان یادآورى کند که مشکل اصلى جامعه ما نظام سرمایه دارى و حکومت آن در ایران است. و یادش نمیرفت که ضمن حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران علیه جمهورى اسلامى در دوره اخیر به همه یادآور شود که “آیا باز هم همچون سی سال پیش بایستی با نفی بخشی از سرمایه داران دنبالچه و نردبان ترقی بخشی دیگر از این زالوصفتان شویم؟” و سپس تاکید کند که طبقه کارگر و متحدین آن راهى جز اتحاد و تشکل در مقابل کل سرمایه دارى و حکومت آن نخواهند داشت.

با شخصى با این تاریخ پرافتخار، با یدالله خسروشاهى، که نه میتوانستیم مثل او باشیم و نه میتوانیم جایش را پر کنیم، وداع کردن خیلى سخته! براى همه رفقاى ما، همه یاران عزیزمان، براى همه خانواده هاى عزیز بدون یدالله بودن و وداع کردن با یدالله واقعا دشواره! براى من که بیش از ده سال صدها کار مشترک و جلسه و بحث تلفنى و هزاران ایمیل نگارى با یدالله تا همین چند روز پیش داشتم ، وداع کردن و بدرود گفتن اصلا امکانپذیر نیست.

راهش پردوام باد!
زنده باد یاد و خاطره و دستاوردهاى ۵٠ سال مبارزه یدالله خسروشاهى،
فرید پرتوى
١٩ فوریه ٢٠١٠

توضیح: متن فوق بصورت تلخیص شده همراه با توضیحاتى توسط نویسنده در مراسم یادمان یدالله خسروشاهى در لندن بصورت سخنرانى ارائه داده شده است. (چاپ در آرش ۱۰۴، مارس ۲۰۱۰)