“سنگسار مخالفین، شیوه ای تکرار شده در تاریخ” در حاشیه مقاله رفیق جلیل جلیلی بنام “سنگسار از راه دور”

مقدمه:

دوست هم حزبی ما جلیل جلیلی، اخیرا در مقاله ای تحت عنوان “سنگسار از راه دور” که محتوی آن حتی مرز بندی بین موافقین و مخالفین را بدرستی بیان نمی‌ کند، مخالفین جریان جدید برهنگی را مورد باران سنگسار خود قرار داده، و بار دیگر روشهای دگماتیستی، تنگ نظری سیاسی و مورد حمله قرار دادن مخالفین را، که از خصیصه های بارز و شناخته شده چپ سنتی‌ و مذهبیون افراطی هستند، در درون حزب کمونیست کارگری، حزبی که خود از نقد کردن اینگونه طرز تفکرها و برخورد ها بنیانگذاری شده است، تبلیغ می‌ کند.

در این مقاله کوتاه که عمدتا از لیست اسامی موافقین و مخالفین تشکیل شده است، جلیلی نام رفیق صالحی نیا که نویسنده و فعال شناخته شده حزب کمونیست کارگری ایران است با بیش از ۱۵۰ مقاله ثبت شده در همین سایت روزنه جدید، در کنار نام نام فرج الله سلحشور – بازیگر و کارگردان مذهبی‌ وابسته به رژیم اسلامی، که اخیرا نیز ضدیت خود را با آزادی زنان در تقبیح کردن یک تهیه کننده به خاطر دعوت کردن از آنجلینا جولین به سینمای ایران، بر همگان روشن کرده است – قرار می‌ دهد، و به اینوسیله رفیق هم حزبی خود را شانتاژ می نماید و هم سعی‌ در منفور کردن نام وی می‌ کند.

در اینجا از خوانندگان گرامی‌ می‌ خواهم که به جمله ای از مارکس تامل کنند. او در “در ستایش مطبوعات آزاد” خود می نویسد: “هدفی‌ که به وسایل نادرست نیاز دارد، هدفی‌ درست نیست”.

هدف رفیق ما جلیلی در مقاله اش حمایت کردن و ترویج جنبش برهنگی است، و وسیله ای که او بکار می‌ برد، مغایر با اصول ما و از اساس اشتباه می‌ باشد.

اجازه بدهید بطور دقیقتری به مقاله جلیل جلیلی بپردازیم:

 (۱) متد در هم آمیزی مخالفین با مواضع کاملا متضاد

هر خواننده معقولی می‌ داند که در کنار هم قرار دادن همه مخالفین یا موافقین یک جریان یا پدیده سیاسی، بدون هیچگونه مرز تعیین کننده ای، بدون مشخص کردن ابعاد و دلایل مختلف آنها، یا حتی بدون معرفی‌ کردن شخصیتها در کنار اسامی آنها، خارج از منطق و پایه صحیح سیاسی است. در کنار هم قرار دادن مخالفین یک جنبش مقطعی، تنها بر همین اصل مخالفتشان، و بدون در نظر گرفتن خاستگاه سیاسی آنها، مانند در کنار هم قرار دادن تمام گروهها و افراد مخالف جمهوری اسلامی، از جمله حزب کمونیست کارگری، مجاهدین، سبزها و آمریکا و اسرائیل و غیره، تنها بر اساس مخالفت آنها با رژیم، اعم از مخالفت لفظی، سطحی و یا واقعی‌، خارج از منطق سیاسی و از پایه اشتباه است.

رفیق صالحی نیا در مقالات خود در رابطه با جنبش برهنگی، که من در قسمت “منابعی دیگر” به بعضی‌ از آنها اشاره خواهم کرد، بروشنی دلایل خود را برای پشتیبانی‌ نکردن از این “جنبش” بیان کرده است. وی در عبارات متعددی، همواره از حق آزادی بیان و ابراز وجود افرادی نظیر علیا ماجد المهدی، گلشیفته فراهانی و سایر افرادی که در کشورهای آزاد اروپایی عکسهای خود را در حمایت کردن از این جریان در فیسبوک های خود منتشر کرده ا‌ند، دفاع کرده است، و بدینوسیله کمونیستی بودن متودولوژی برخورد خود را نسبت به این جریان اثبات، و بطور مشخص خط خود را با سایر مخالفین این جنبش، از جمله مذهبیون و ملی‌ گراها، متمایز کرده است.

مخالفت رفیق صالحی نیا با حمایت کمونیستی از “جنبش برهنگی”، همانگونه که خود بیان می‌ کند، از زاویه ماهیت فمنیستی آن است. وی معتقد است که آزادی واقعی‌ و با دوام  زنان در گرو آزادی کل جامعه، محو طبقات و استقرار یک جامعه برابر است، مبارزه برای آزادی زنان، مانند سایر مبارزات حقوقی و رفاهی در بطن سیستم طبقاتی، درست و لایق مورد حمایت واقع شدن از جایگاه حزب کمونیست کارگری است. رفیق صالحی نیا همچنین، در مقالات و هم در مناظره هایش در فیسبوک، تاکیید داشته که چیزی بنام جنبش برهنگی در خاورمیانه، در مصر یا در ایران وجود ندارد. اینها حرکاتی انتزاعی، کاملا جدا از بطن خواستهای مطالباتی زنان ایران و خاورمیانه هستند، و ریشه فرهنگی این حرکات در اروپا نیز با درک کمونیستی از مسئله برابری زن انطباق نداشته، و کاملا بی ربط هستند. بر این اساس،  ایستادن در کنار این حرکات به هیچ وجه باعث پیشبرد کمونیزم در بطن مبارزه طبقاتی، یا حتی جنبش واقعی مطالباتی زنان در ایران و خاورمیانه نخواهد شد.

حال از خوانندگان عزیز می پرسم: این مواضع چه ربطی به مخالفتهای اسلامیها و “ناموس پرستیشان” که رفیق جلیلی خواسته ا‌ند با جدول خود بما حقنه کنند دارد؟!..

 (۲) ساختن تیتیری غیر مرتبط با “جدول” ارائه شده برای القاء اینکه مخالف، هوادار سنگسار است!

رفیق جلیلی تیتیر مقاله شان را طوری نوشته ا‌ند تا به خواننده القاء شود که مخالفین او، همگی‌ هوادار سنگسارند!.. و البته اسم مقاله خود را گذاشته ا‌ند: “سنگسار از راه دور”؟!.. ایشان تلویحا مدعی می شوند که هر کس با این “کمپین برهنگی” موافق نیست، هوادار سنگسار است. شاید یادشان رفته که رفیق صالحی نیا در کنار او و حزب کمونیست کارگری ایران در همه کمپینهای مربوط به سنگسار، در واشنگتن دی سی و نیویورک در سرما و گرما حاضر بوده، و در کنار مینا احدی در واشنگتن دی سی پرچم حزب را در مخالفت با سنگسار برافراشته ا‌ند.. اینها اصلا برای وی مهم نیستند.. در این جدول تنها مساله مهم اینست که جلیلی ثابت کند چون رفیق صالحی نیا مخالف حمایت از “حرکت برهنگی” است، اولا در کنار اسلامیهاست، و دوما هوادار سنگسار است..!

می‌ بایست این متد غیر منطقی‌ را  ریشه یابی کرد، و از آن دوری جست..

 (۳) خلاصه کردن انتخابی “نظرات” در جدول خودساخته:

اگر هدف واقعا ارائه یک گزارش از نحوه تحلیلها و نظرات متفاوت باشد، نویسنده چنین مقاله ای طبعا باید از یکا یک صاحبان عقاید می خواست تا خلاصه نظراتشانرا برایش بفرستند، و ایشان با کمال امانت “نظرات خلاصه شده” را به جدول خود منتقل سازند. اما ببینیم جلیلی چگونه عمل کرده است:

ایشان تکه ای دلبخواه از چند مقاله رفیق صالحی نیا را انتخاب کرده که اصلا ربطی به کلیت نظرات ایشان ندارد، و آنرا “خلاصه” نظرات رفیق صالحی نیا اعلام کرده ا‌ند.

در جدول خودساخته رفیق جلیلی، نظرات رفیق صالحی نیا اینگونه “خلاصه” شده:

مدتی هست که بعضی از دوستان کمونیست ما، از دید من از روی گم کردن راه، افتاده اند دنبال حرکتی انتزاعی که بیش از یک پروژه ساختگی نیست. “پروژه برهنگی” را می گویم….گلشیفته فراهانی برای ورود به عالم هنر هالیوودی کارش رسید به اینجا که تصاویر برهنه خودشانرا بنمایش گذارند۔”

من در اینجا ضمن تاکید کردن بر اینکه رفیق جلیلی موظف بودند پیش از تشکیل دادن جدول انتخابی خود، با رفیق صالحی نیا و تمامی افراد دیگری که نامشان در لیست جدول گذاشته شده، تماس می گرفتند و خلاصه نظراتشانرا بطور واقعی‌ می خواستند، اعلام می کنم که جملات تکرار شده از رفیق صالحی نیا به هیچ وجه خلاصه نظرات ایشان نیستند، و چنین حقیقتی را بیان نمی‌ کنند.

از دید من بعنوان فردی که بحثهای رفیق صالحی نیا را دنبال کرده ام، ایشان بطور خلاصه معتقدند که:

الف: برهنه شدن بعنوان شکل ارائه نظر و اعتقاد، امری است کاملا قابل احترام و حمایت. از موضع حق آزادی بیان و در برابر جنبش ضد زن اسلامی، از حق بیان علیا و فراهانی و هر کس دیگر، چه برهنه شوند و چه حتی نقاب بزنند و چادر بسر کنند، باید حتما حمایت شود.

ب: برهنگی ابزار پیشبرد جنبش برابری زن نیست. جنبش برابری زنان از دیدگاه کمونیستی، با جنبش برابری زنان از دیدگاه راست و فمینیستی، و یا حرکات علیا و خانم فراهانی که به جنبش واقعی برابری زنان کاملا بی‌ ربط هستند، متفاوت است و با آنها فرق دارد.

پ: “تابو شکنی” اساسا اشتباهی‌ مصطلح هست. باید جامعه را از کنار تابو ها عبور داد، وگرنه با صرف هدف “شکستن” آنها، تابو ها باقی‌‌ خواهند ماند، تابو شکنان اغلب خود حاملان و سازندگان تابوهای دیگری هستند .

 اینها بطور مشخص و واقعی, خلاصه نظرات رفیق صالحی نیا هستند، که متاسفانه رفیق جلیلی ظاهرا یا لازم نمی دانستند و یا اینکه  زحمت بررسی‌ و خلاصه کردن آنها را به خود نداده بودند.

 (۴) درک پوپولیستی در مقابل درک کمونیزم کارگری در موضوع مسئله برابری زن:

منصور حکمت در “کمونیستها و پراتیک پوپولیستی”درباره اهمیت اتخاذ کردن روشهای کمونیستی می‌ گوید:

“انقلاب اجتماعى پرولتاریا ما را به اتخاذ روشهاى کمونیستى موظف میکند. با روشهاى خرده بورژوائى نمیتوان به اهداف کمونیستى دست یافت. کسى میتواند مدعى مبارزه و انقلاب بى‌وقفه شود که سازمان خود را به اعتبار مبارزه “ضد رژیمى” و حتى انقلاب دموکراتیک تشکیل ندهد و تمام هستى خود را به یک چنین مبارزه‌اى منحصر نکند.”

جنبش بوجود آمده تحت عنوان “جنبش برهنگی”، یک جنبش برخاسته از متن جامعه زنان در ایران نیست، این جنبش خواسته های عموم زنان، بخصوص زنان طبقه کارگر و زحمتکش را، بازتاب نمی‌ کند. زن در ایران، بطور واقعی خواهان آزادی پوشش است. همانقدر که از پوشش اجباری متنفر است از ابزار کردن بدنش برای ایجاد “جنبش سیاسی” بدور است. اینها راه رهائی واقعی زن و مبارزه برای برابریش نیستند. براستی چرا زن باید اینبار نیز برهنه شود؟ چرا عده ای تمرکز خود را بر روی برهنه کردن زنان گذاشته اند؟!.. این کار آنها رنگ فمنیستی دارد. این تکیه کردن بر سنتهای درک راست به امید “لانسه شدن کمونیزم کارگری” از این طریق می‌ باشد.

تاکتیک کمونیستی، همواره در جستجوی شرایط عینی پراتیکی است،  از واقعیت برگرفته می‌ شود و هدفش تغییر دادن آن جهت بهبود آن است. تاکتیک کمونیستی نمی‌ تواند ماهیت طبقاتی پدیده های اجتماعی را نادیده بگیرد، چرا که اگر نه، ماهیت خود را از دست خواهد داد، و وسیله ای خواهد شد در جهت حفظ سیستم موجود. این بازی با سنتهای طبقات دیگر روشی‌ شناخته شده در سیاست است، که  حزب توده در گذشته از آن استفاده کرد و شکست خورد. استفاده از  این روش در شکل پروغربی آن نیز به پیروزی نخواهد انجامید.

از این رو، حمایت کردن از جنبش برهنگی، از زاویه کمونیسم کارگری، نمی‌ تواند فراتر از حمایت کردن از آزادی بیان و ابراز وجود آن باشد.

بیائید واقع گرایانه نگاه کنیم، کلیه افرادیکه در بحث های ما در فیسبوک شرکت داشته ا‌ند، در حمایت از این جریان، مشتی کلی‌ گوئی، کپی کردن از بیانیه ها و بزرگ کردن آنها، و برعکس، اتهام زنی‌ به مخالفین، به ما تحویل داده ا‌ند. آن افرادی که برخورد نسبتا علمی‌ تری داشته ا‌ند، تا اواسط بحث ها با استدلال و با حوصله با ما به پیش رفته ا‌ند، اما در جاییکه منطق خود را در بن بست یافته ا‌ند، بجای تعمق کردن، به سرازیری کلی‌ گوئی و نفی کردنهای بی‌ پایه سایر دوستان خود لغزیده ا‌ند.

 (۵) تاکتیکهای غیر رفیقانه و بدور از سنت کمونیزم کارگری برای منزوی کردن مخالف

در اینجا خطاب من به جلیل جلیلی و معدودی از  رفقای هم حزبی است که از ابتدای بوجود آمدن این جنبش، و بازتاب عقاید مختلفی‌ که در بین ما بوده است، سعی‌ کرده ا‌ند تمام مخالفین این جنبش را در کنار هم قرار دهند و بدینوسیله چشمان خود را بر تمام استدلالات و منطق آنها ببندند؛ از شما سئوال می‌ کنم: این روش برخورد شما را در کنار چه کسانی‌ قرار می‌ دهد؟ سعی‌ در منفور کردن نام مخالفین، تهدید کردن و سانسور آنها، شما را در کنار چه خط سیاسی می‌ گذارد؟ آیا این روشها، بجز از روشهای مرسوم در دیکتاتوری است؟ آیا برخورد با مخالفی که بر اساس استدلال، منطق و علم مخالفت خود را بیان می‌ کند، بجز از استفاده کردن از همان روش، یعنی با منطق و دلیل، شیوه دیکتاتورها نیست؟ آیا ما که خواستار یک جامعه برابر و آزاد هستیم، نمی‌ بایست که آرمان ها و خواسته های خود را در چارچوب اجتماعی که هم اکنون در آن بسر می‌ بریم عملی‌ کنیم؟ اگر ما توان ساختن و تجربه کردن چنین اجتماعی را در میان خود نداشته باشیم، چگونه می‌ توانیم آنرا در آینده در درون اجتماعی بزرگتر بسازیم؟..

 (۶) سخنی با رفقای هم حزبیم رو به جامعه:

در ادامه می‌ خواهم نکته ای را هم خطاب به افرادی که در قبال چنین جنبشها و موضع گیری هایی‌ سکوت می‌ کنند، افرادی که محافظه کارانه از جریانی دفاع می‌ کنند که خود به درست بودنش قانع نیستند، یا آنها که ترجیح می‌ دهند سکوت کنند و درگیر مناظره و بحثی‌ نشوند. به نظر من تعمق کردن در جمله ای از مارکس، برای شما دری را خواهد گشود تا وجدان کمونیستی خود را بسوی حقیقت بکار گیرید.

باز هم در ستایش مطبوعات آزاد مارکس می‌ گوید:

آیا نخستین وظیفه­ جویندگان حقیقت این نیست که یکراست بی آن که به چپ و راست نظر افکنند، به سوی خود حقیقت پیش بتازند؟ آیا گفتن حقیقت در قالب فرمایشی و تحمیلی، در حکم از یاد بردن آن نیست؟ حقیقت چونان نور، از فروتنی به دورست؛ و تازه در برابر چه کسی باید فروتن باشد؟ دربرابر خود؟ حقیقت، دروغ و نادرستی را رسوا می­سازد. پس آیا نباید بر ضد دروغ باشد؟.. “

او همچنان ادامه می‌ دهد که:

اگر فروتنی خصلت پژوهش باشد، بیشتر نشان ترس از حقیقت است تا ترس از ضد حقیقت. فروتنی در هر گامی که من برمی­دارم مانند ترمز عمل می­کند و به پژوهشگر فرمان می­دهد در برابر نتیجه­ی پژوهش بر خود بلرزد. فروتنی مانع دستیابی به حقیقت است.

افزون بر این، حقیقت، عام و جهان­گستر است، به من تعلق ندارد، از آن همگان است. حقیقت مرا تصاحب می­کند، من او را تصاحب نمی­کنم. دارایی من عبارت است از صورت (بیان حقیقت)، صورت (فرم)، فردیت معنوی من است. سبک همان انسان است.

فکر می‌ کنم که این نوشته همچنین، بهتر از هر کلامی دلیل رفتار صریح، مستقیم و مستمر برخی‌ از ما را در بیان کردن آنچه که بواسطه فکر مستقل و با تکیه کردن بر آگاهی‌ و علم بر آن باور داریم، بخوبی توضیح می‌ دهد.

تاریخ جامعه انسانی‌ تا کنون شاهد سیر بیشمار دشمنی های کور و سرکوبها بین افراد نا آگاه، یا آنها که نمی‌ خواسته ا‌ند یا توان آنرا نداشته ا‌ند که حقیقت را ببینند بوده است، شاهد تلاشهای بثمر نرسیده، دوستیهای ناپایدار و آرمانهای فراموش شده..

پس بیایید برای ساختن آینده ای بهتر، تاریخی‌ تازه بسازیم، تغییرات بنیادین که لازمه بوجود آمدن جامعه ای دیگرگونه است را در تمام ابعاد عملی‌ و فکری آن تجربه کنیم. بیایید تا خود نمونه ای از دنیایی بهتر باشیم. کمونیزم کارگری بیش از آنکه یک تلاش برای هم خط کردن تعدادی فعال کمونیست باشد، وظیفه اش تلاش برای تغییر فرهنگ سیاسی جامعه ماست که همیشه مبتلا به قطبی کردنهای نابجا و خراب کردن چهره مخالف و تقلیل مخالف بوده است. کمونیزم کارگری را نمی‌ توان بدینگونه به پیش برد. پیشبرد سیاستها در حزب ما باید با ابزارهای انسانی انجام شود. ریشه های مخالفتها را نباید مغشوش کرد. اجتماعی شدن کمونیزم کارگری هم در تئوری و هم در عمل، نیاز به درکی علمی و گسترده تر نسبت به امر اختلاف و نحوه بکارگیری اختلاف در ایجاد وحدت سیاسی دارد.

وحدت سیاسی درون صفوف حزب کمونیست کارگری از طریق دیالوگی انسانی و پذیرش مخالف بعنوان انسان برابر و به همان اندازه “کمونیست” ممکنست. کافر کردن مخالف به جائی نمی رسد! به یمن پیشرفت تکنولوژی و کاربرد هر چه گسترده تر اینترنت و فیسبوک بکارگیری شیوه های قدیمی دیگر امکانپذیر نیست.

منابعی دیگر:

 (۱) جلیل جلیلى: ”سنگسار“ از راه دور

http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/92-jalil-j/8910-b.html

(۲)سعید صالحی نیا:با تقلیل مخالف به هوادار “سنگسار از راه دور یا مورچه” نمی شود به جائی رسید

https://www.facebook.com/?ref=tn_tnmn#!/notes/saeed-salehinia/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B1%DA%86%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D8%A6%DB%8C- %D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF/376579049025832

(۳)سعید صالحی نیا: آیا گلشیفته فراهانی، “قهرمان انقلاب زنانه” است؟ در حاشیه ادامه حمایت برخی کمونیستها از پروژه برهنگی

http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8855-1390-11-2-22-15-53.html

(۴)سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟

http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html

(۵)سعید صالحی نیا: منصور حکمت ، دغدغه تغییر دنیا! در حاشیه هشتمین سالگرد منصور حکمت

http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3346-1389-04-21-23-43-31.html

(۶)کارل مارکس: در ستایش مطبوعات آزاد

http://negah1.com/clasic/marx12.htm