رھایى کامل کودکان کار و خیابان، تنھا در جامعه‌ کمونیستى ممکن است

امروزه در کشور نفت خیز ایران و ھم چنین در مقیاس بین المللى، مى توان میلیونھا نفر از کودکان کار، که بنابه دلایل مختلف بخصوص بخاطر فلاکت اقتصادى در خیابانھا سرگردانند و بطور روزمره‌ مى جنبند که‌ فقط براى زنده ماندن، به هر کارى از جمله شیشه شویى، پادویى، زباله‌گردى، فروش مواد مخدر، سرقت و … مشاھده‌ کرد. این افراد، مظلومان و بى خانمانھاى هستند که بطور غیر ارادى، در معرض حادترین بلایا و آسیب‌ها از جمله بیماریهاى مختلف، مرگ و میر، سوء استفاده‌هاى روانى، جسمى، جنسى و گرفتار شدن در باندهاى قاچاق مواد مخدر و … قرار گرفته‌اند. ھمه‌ى ما به‌ وضوح مى دانیم که‌ مسأله کودکان کار و خیابان، پدیده‌ى تازه‌ نیست زیرا در طول تاریخ  به‌ شکلھاى مختلف وجود داشته‌ است. اما آن چه‌ که‌ اھمیت طرح این بحث را مطرح کرده‌، سه‌ مسئله‌ است.

  • نخست، افزایش بى سابقه‌ کودکان کار،
  • وخامت اوضاع آنھا
  • واکنش کشورهاى توسعه نیافته، در حال توسعه و ھمچنین توسعه یافته مى باشد.

در طول این مبحث و مطابق آمار خود بورژوازى، به‌ تعداد این مظلومان و از سوى دیگر به‌ وخامت روحى و جسمى شان، خواھم پرداخت. اما قبل از این، لازم است که‌ روى‌ واکنش دولتھاى سرمایه‌دارى بطور اخص و نھادھاى خیریه‌شان بطور مشخص، قدرى مکس شود. پرسش، این است: چه‌ اتفاقى رخ داده‌ که‌ این روزھا،‌ ایدئولوگھاى ریز و درشت نظام سرمایه‌دارى به‌ یاوه‌گویى راجع به‌ کودکان کار و خیابان روآورده‌اند؟ آیا ھدف اینھا، فراھم کردن زندگى مرفه‌ براى کودکان است؟ جواب کاملأ نه‌ است زیرا اظھار نظر صاحب کاران و نماینده‌ھاى رنگارنگ نظام سرمایه‌دارى در خصوص کودکان کار و خیابان، تنھا براى فریب کارى و در اساس ترفند است چون اینھا بانیان اصلى خشونت، فقر و … مى باشد.

پیشرفت اقتصادى، امکانات وسیع طبیعى، دانش در زمینه‌ھاى مختلف، ارزش ھاى انسانى و … به‌مثابه‌ فاکتورھاى تعین کننده، نشان مى دھند که‌ در حال حاضر، فراھم کردن زندگى مرفه‌ براى کودکان آسیب دیده‌، کار و … دشوارى نیست. مثلأ، اگر این دولتھاى که‌ بعضأ ژست کودک دوستى را بخود مى گیرند، تنھا ١٠درصد از بودجه‌ ذرات خانه‌ھاى نظامى خود را به‌ کودکان محروم اختصاص دھند، آیا بخش بزرگى از نگرانى کودکان برطرف نمى گردد؟ جواب‌ سوال کاملأ آرى است. اما اینھا، نه‌ بودجه‌ نظامى خود را کاھش مى دھند و نه مى خواھند مشکل کودکان رفع و برطرف شود. دلیل خیلى ساده‌ است، چون بقاى نظام سرمایه‌دارى، دقیقأ در گرو ناھموار بودن جامعه‌ مى باشد. از این رو، انتظار از دولتھاى سرمایه‌دارى، کاملأ بیھوده‌ است. منتھا جاى تأمل است که‌ چرا ایدئولگھاى رنگارنگ نظام سرمایه‌دارى به‌ برگزارى شبھاى تلویزیونى، رومان نویسى و … حول کودکان کار و خیابان روآورده‌اند؟ از نظر من، قضیه‌ روشن است زیرا دم زدن این کودک آزاران از‌ “حقوق” کودکان، بیانگر ھراس آنھا از نارضایتى در چھارگوشه‌ى دنیا و بخصوص رشد خودآگاھى در صفوف پائینى ھاى جامعه، مى باشد.

براى مثال، در نیم قرن اخیر – براى سرمایه‌دارھاى ریز و درشت ایران، مقدارى آسانتر بود که‌ از طریق اشاعه‌ خرافه‌ مذھبى و یا به‌ بھانه‌ “ارث خانوادگى” و … خوشبختى و بھره‌مندى خود را از تمام ناز و نعمت جامعه‌ و از سوى دیگر محروم بودن اکثریت جامعه‌ را توجھى نمایند اما به‌ دلیل فراگیرى درجه‌ سواد آموزى، خودآگاھى طبقاتى و سر بلند کردن نارضایتى از جانب پائینى ھاى جامعه‌، اصل مسأله‌ تا حدود زیادى متحول شده‌ و دیگر امروز براى دولتھا و صاحب کاران به‌ مراتب دشوارتر شده‌ که‌ به‌ سادگى محرومان را گول بزنند.

البته‌، این درجه‌ از ارتقاء دانش و گسترش مبارزات، تنھا شامل ایران نمى شود بلکه‌ جوامع وسیعترى ھم در بر مى گیرد. براى نمونه‌، رویدادھاى درخشان اخیر شمال آفریقا و به‌ تبع آن در خاورمیانه و سرایتش به‌ جوامع آمریکا، اروپا و … که‌ تا دیروز ژست رعایت “حقوق” بشر را بخود گرفته‌ بودند، نمونه‌ھاى برجسته‌ این واقعیت است. این درجه‌ از مبارزات‌ و خودآگاھى طبقاتى، مدافعان نظام سرمایه‌دارى را به‌گونه‌اى وحشتزده‌ کرده‌ که‌ آنھا از روى ناچارى بخشى از برنامه‌ھاى تلویزیونى، نشر، مدارس، کلیسا، مسجد و … خود را‌ به‌ قضیه کودکان کار و خیابان اختصاص داده‌اند تا بلکه‌ به‌ ھر نحوى شده‌، روند مبارزات جارى را به‌ بیراھه‌ سوق دھند.

در خصوص مسأله‌ کودکان کار و خیابان، ھم اکنون ما شاھد جامعه شناسان، آسیب شناسان اجتماعى، سازمان‌هاى محلى، ملى و بین‌المللى، در مواردى اشخاص حقیقى و حقوقى زیادى ھستیم که‌ از زوایا و رویکردهاى مختلفى به این موضوع می‌پردازند. اگر توجه‌ کرده‌ باشید، ھیچ کدام از این “صاحب نظران” به‌ اصل موضوع نمى پردازند!. آیا عقلشان به‌ این موضوع یعنى وخامت اوضاع کودکان که‌ محصول ناهماهنگى در ساختار سیاسى، اجتماعى و تفاوت‌هاى شدید طبقاتى است، نمى رسد؟ یا اینکه‌ شگرد تازه‌اى را در پیش گرفته‌اند که‌ مسأله‌ کودکان کار و خیابان کماکان لاینحل باقى بماند. قابل ذکر است که‌ چندى پیش، به‌ سمینارى حول کودکان جنگ و کار قاره‌ آفریقا که‌ در شھر ستکھلم برگزار شد، دعوت شدم. در این سمینار سعى کردم که‌ مبحث خود را حول سه‌ پرسش زیر متمرکز کنم.

 ١) چرا ناھمگونى ھاى اجتماعى موجب مى شود که‌‌ کودکان محرومان به‌ کار روبیاورند؟

٢) چرا عوامل محیطى همچون قھر طبیعت نظیر سیل، زلزله و یا خشونت‌هاى حاد خانوادگى، اعتیاد، ایدز و … مخصوصأ دامنگیر فرزندان پائینى ھاى جامعه‌ مى گردد؟‌

 ٣) آیا حضور کودکان آسیب دیده‌، در خیابانھا، محیط کار و قربانى شدن در جنگھاى قبیله‌اى، بانیش سرمایه‌داران و دولتھاى حامیشان نیست؟

متاسفانه‌ در طول بحث ھا، متوجه‌ شدم که‌ ھدف‌ گردانندگان سمینار، صرفأ جمع آورى کمک ھاى مالى بود، نه‌ کنکاش براى مبارزه ھماھنگ‌ حول برچیدن ریشه‌ھاى این موضوع حاد اجتماعى. البته‌ من مخالف یارى رساندن مسأله‌ مالى به‌ کودکان محروم نبوده‌ و نیستم. این کار را باید به‌ بھترین شکل پیش برد اما در این حد ھم باید روشن باشد که چه‌ کسى پشت جمع آورى کمک ھاى مالى قرار گرفته‌ و علاوه‌ بر این، باید واقف باشیم که‌ از طریق جمع آورى کمک ھاى مالى مشکل اصلى کودکان حل نمى شود.

 

بورژوازى و سازمانھاى خیریه

در طول تاریخ و ھمواره ما شاھد سازمانھاى خیریه‌ زیادى بوده‌ و ھستیم که‌‌ به‌ قول خودشان براى “رفاه‌” و “پایان” دادن به‌ پدیده‌ى کار کودکان “مبارزه” کرده‌ و‌ مى کنند! اما با وجود تمام این نھادھاى به‌ اصطلاح طرفدار حقوق کودکان، تعداد کودکان کار و خیابان نه‌تنھا کم نشده‌ بلکه‌ بطور فزاینده‌ و فاجعه‌بارى رو به‌ افزایش است. این فراز و نشیب‌هاى تاریخى و از سوى دیگر تولید و باز تولید شدن مشکل کودکان، خیلى ساده‌ نشان مى دھد که‌ اینگونه‌ نھادھاى که‌ تحت پوشش حقوق کودکان فعالیت مى کنند، به‌‌ ریشه‌ى محرومیت که‌ ھماناء مالکیت خصوصى است، دست نبرده‌ و بر خلاف ادعاھایشان در ریل کاملأ منحرفى حرکت کرده‌ و در این مسیر نیز بطور عوامفریبانه‌ از دردها و آسیب‌هاى اجتماعى بر کودکان دم مى زنند. براى نمونه‌، ھم اکنون خیلى از شرکتھاى بزرگ دنیا، بخش عظیمى از تولیدات و سرمایه‌ھاى ھنگفت خود را، روى نیروى کار ارزان کودکان انباشت مى کنند.

در تداوم آنچه‌ که‌ بیان شد، کار کودکان جنبه های منفی و قابل توجه دیگرى از قبیل مانع افزایش جدی مهارتها، آموزش و دانش می شود، بھره‌ورى افت می کند، درآمدهای بیمه اجتماعی کاهش پیدا می کند، صدمه های جانی و مالی بالا می رود، انواع آسیبهای اجتماعی شامل سوء بزهکاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا می کند، مهاجرتها بدلیل امکان کار کردن کودکان به گونه ای زیانبار و آسیب رسان بالا می رود. امروزه کار کودکان بیشتر در کشورهای در حال توسعه جهان رواج دارد، جائیکه میلیونها کودک در سنین ۵ الى ١۴ سال، با هدف امرار معاش خود و خانوادھایشان به کار مشغول هستند. کار کودکان ممکن است به‌ شکل کارمزدى، در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد. ممکن است این کودکان دستمزد خود را به‌ ازایى تنفروشى … دریافت کنند و یا در واقع اصلاً مزد نگیرند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخور و نمیر کار کنند.

در دنیای امروز، کشورهای زیادی هستند که در آنها کودکان به کار تمام وقت یا نیمه وقت و اغلب در شرایط توانفرسا، اشتغال دارند. کودکان حقوق مشخصی دارند و استفاده از کار کودک از نظر اخلاقی زننده و تجاوز آشکار به حقوق آنها محسوب می شود. و بدون تردید نتیحه کار کودک، محرومیت از تحصیل، افت تحصیلى و لطمه های اجتماعی و بیماریها و اختلال رشد جسمی وروانی می باشد.

براساس آمارهای موجود، بیش از ٢٧٠ میلیون کودک که معمولاً زیر سن قانونی کار می کنند، در کشورهای در حال توسعه است. اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر ۱۸سال در نظر بگیریم، متوجه‌ مى شویم که‌ در سال ١٣٨٩، بیش از ٣۶۵ میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل، کار اشتغال داشته‌اند. در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. بر اساس آمار ج.اسلامى، بیش از ٢۴هزار نفر کودک کار در تهران تایید شده است. طبق امار تخمینی سازمان جهانی کار که‌ در سال ١٣٨٩ به‌ عمل آمده‌، بیش از ٧٣ درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران، به‌ عناوین مختلف در عرصه‌ اشتغال فعال ھستند. براساس سرشماری که‌ در سال ۱۳٨٨ صورت گرفته‌، بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل ایران، گروه سنى ١٠ تا ۱۴ سال تشکیل می دهند و بر اساس همین آمار که‌ در روزنامه‌ “اعتماد” منتشر سده‌، جمعیت شاغل کشور ۶/۱۴میلیون نفر بوده است که ۵ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر می شود. در ھمین سال، حدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است.

در واقع افزایش سود و انباشت سرمایه، عاید کسانی می شود که کودکان را مورد استثمار قرار می دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی که‌ ھمانا فقر و تهیدستی است را افزایش می دهد. این سیستم ضد کودک، بگونه‌اى عمل مى کند که‌ کودکان از دستیابی به دانش و مهارت کافی مداومأ محروم مى شوند.

راه‌ حل چیست؟

کمونیست ھاى راستین، بطور واضح و بى اما و اگر،‌ علل و انگیزه‌هاى محرومیت کودکان از جانب بورژوازى را توضیح داده‌ و در این خصوص، راه‌ غلبه‌ بر این معضل اجتماعى را پیش روى جامعه‌ قرار داده‌اند. بطور مثال- اگر نظام سرمایه‌دارى لغو گردد و بر مبناى برابرى و حقوق انسان، زیربناء جامعه‌ را بسازیم. آنگاه‌ نابسامانى روبنایى نظیر مسائل اجتماعى و … به‌ زمینه‌ى رشد انواع آسیب‌ها از قبیل انحرافات، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، ولگردى، خودکشى، همسر آزارى، فرار از منزل و … رخ نمى دھد و انسان در جایگاه‌ واقعى خود قرار مى گیرد.

ھدف من از بیان نکات فوق به‌ این معناء نیست که‌ تا برقرارى جامعه‌ سوسیالیستى، دست روى دست بگذاریم و براى کودکان کار و خیابان ھیچ تلاشى نکنیم. ما بر این واقعیت واقفم که‌ کودکان در بعضى از جوامع بین المللى، نسبت به‌ موقعیت کودکان ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و … از شرایط بھترى برخوردارند. اما این را ھم باید بپذیریم که‌ این ذره‌ برترى، از روى انسان دوستى سرمایه‌داران و حکومت ھاى حامیشان نشأت نمى گیرد بلکه‌ این ثمر مبارزات بى وقفه‌ محرومان ھمین جوامع است.

درھر حال، محرومان جوامع جھان سوم و … ھم مى توانند جنبشى را راه‌ بیاندازند که‌ اولین ثمرش، موقعیت کودکان اروپاى غربى باشد. اما تحمیل این سطح‌ از مطالبات به‌ نظام سرمایه‌دارى، کل نیازمندى محرومان را پاسخ نمى دھد. از این رو، چالش ھاى آتى – باید لغو مالکیت خصوصى را به‌ معناى افق رھایى ترسیم نماید. چون بدون خشکاندن ریشه‌ھاى این معضلات اجتماعى، رھاه‌ شدن کامل، میسر نیست.

با توجه به پیچیده‌تر شدن روابط اجتماعى و از سوى دیگر صنعتى شدن کشورھا و تا حدودى سست شدن روابط عاطفى حاکم بر خانوادهاى کم درآمد و دست تنگ، جوان بودن جامعه و مهاجرت بى‌رویه به شهرهاى بزرگ و افزایش حاشیه نشینى و …  زمینه فراوان و مناسبى براى گسترش آسیب‌هاى اجتماعى بوجود آورده‌‌‌ که بررسى وضعیت شهرهاى بزرگ از جمله شهرھاى مانند تھران، سنندج و … را مؤید بر این واقعیت تلخ کرده‌ است. اما با توجه‌ به‌ آنچه‌ که‌ ذکر شد، نه‌ سوسیالیسم یک شبه‌ متحقق مى شود و نه‌ شرایط زندگى کودکان ھم بطور کامل بھبود میابد. از این رو، غلبه‌ بر ناھنجاریھاى پیش رو، تنھا در گرو دخالتگرى کمونیستھا و سازماندھى نارضایتى جارى و تبدیلش به‌ یک جنبش ھمگانى است. 

تجربه‌ تاریخى ثابت کرده‌ که‌ مطالبات حقه‌ کودکان صرفأ از طریق مباحثات تئوریک به‌ جنبش ھمگانى مبدل نمى شود. این امر، مستلزم پیوندھاى مدام، داشتن ابزارھا و سنت ھاى معین و مشخصى مى باشد. در واقع تنھا از این مسیر است که‌ ایده‌ھاى تئوریک با عمل ھم تراز مى شود. راه‌ شروع این فعالیت ضرورى، برگشت به‌ محیط زندگى است زیرا تنھا در مکانھاى کار و زندگى است که مى شود ھم با ملیونھا محروم و ھم با بستگانشان وارد دیالوگ شد. در این محیط و جمعھا است که‌ مى شود، شبکه‌ھاى ماندگار مبارزاتى را سازمان داد. ایجاد نھادھاى دھات و شھرھا و زنجیره‌اى کردنشان در سطح سراسرى، نھایتأ پایه‌ھاى ظلم و استثمار افسار گسیخته‌ نظام سرمایه‌دارى را به‌ زانو در خواھد آورد. اگر این جنبش سازماندھى نشود، کودکان کار و خیابان مدام باید بدوند، دست و پا بزنند تا امکانى فراھم نمایند که‌ حداقل در مرداب فقر و فساد غرق نشوند.

در واقع پایان دادن به‌ این گرفتارى مضمن اجتماعى، دایر کردن و یا کمک گرفتن از سازمانھاى خیریه‌ که‌ تحت فرمان نظام ھاى سرمایه‌دارى مى چرخند، نیست بلکه‌ در گرو اتحاد خود محرومان و به‌ چالش کشیدن کلیت دولت ھا و  نشانه‌ گرفتن لغو مالکیت خصوصى است.

پیش بسوى ایجاد جامعه‌ى کمونیستى

صدیق جھانى

٢٨ یانوارى ٢٠١٢