درسهای یک نبرد پیروز

کارگران سنندج مبارزه‌ای پرشکوه را به پیش بردند و به یک پیروزی درخشان رسیدند. نزدیک یک ماه است که کارگران سنندج برای آزادی کارگران اسیر در چنگالهای خونین سرمایه داران اسلامی مبارزه میکنند. جزئیات این مبارزه باشکوه کارگران و تشکل های کارگری و مردم آزادیخواه سنندج در اینترنت و در سایتهای سازمانهای کارگری و حزب کمونیست کارگری منعکس شده است. خانواده‌های کارگران زندانی و مردم آزادیخواه و فعالین کارگری و اجتماعی برای بیشتر از یک هفته در برابر اداره اطلاعات سنند ج تجمع اعتراضی کردند و خواستار آزادی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا شدند. این یک مبارزه پیگیر و حرکت مهم کارگری بود که گوشه ای از قدرت اتحاد و همبستگی طبقاتی را در جریان سازمان دادن یک حرکت اعتراضی بنمایش گذاشت. آزاد شدن این دو فعال کارگری مستقیما محصول این مبارزه متحد کارگری بود و از اینرو بار دیگر بر کارآرائی تنها منشاء قدرت مردم یعنی قدرت اتحاد آنها در مقابل نیروی سرکوب تاکید گذاشت. 

طبقه کارگر ایران بارها موفقیتهای بزرگی بدست آورده‌اند. کارگران شرکت واحد در ساله ٢٠٠۶ یک مبارزه پرشکوه برای تثبیت سندیکای خود به پیش بردند. کارگران هفت تپه تشکل خود را به دولت سرمایه داران تحمیل کردند. بیشتر از ده تشکل کارگری فراخوان و بیانه سوسیالیستی اول مه را دادند و هزاران کارگر با این بیانیه و فراخوان به خیابانها آمدند و علیه نظم حاکم اعلام وجود کردند و اعتراض کردند. دهها موفقیت کارگری را میتوان برشمرد که هر کدام با تلاش جمعی کارگران و مجامع عمومی و نقش برجسته رهبران اجتماعی بدست آمده‌اند و نمونه اخیر مجموعه مبارزات متحد و مهم کارگران پتروشیمی بود که در یکماه اخیر هم یک پیروزی نسبی و البته مهم مربوط به افزایش دستمزدشان بدست آوردند و مبارزه آنها برای خواست اصلی آنها درباره جمع کردن بساط پیمانکاران ادامه دارد.
یک سیاست همیشگی و ضد انسانی جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات کارگری و توده‌ای مردم سرکوب بوده است. همچنین در کنار سرکوب مردم معترض همواره تبلیغات ارتجاعی مذهبی و ناسیونالیستی هم برای تقسیم و پراکنده کردن کارگران به کار گرفته شده است. یکی از وجوه سرکوب جمهوری اسلامی تهدید و اخراج و زندان فعالین و رهبران کارگری و فعالین دیگر عرصه های اجتماعی بوده است. دستگیری کارگران و زندانی کردن آنها یک کار همیشگی جمهوری اسلامی بوده است، و آنچه که همیشه نیز به این عملکرد رژیم افسار زده است همان مبارزه متحد مردم و کارگران بوده است. در این مبارزه قدرتمند و پرشکوه کارگران و مردم سنندج نیز همینطور بود و این اعتراض متحد و باشکوه بود که توانست جانیان رژیم را وادار به آزادی این دو فعال کارگری بکند. اما اهمیت این مبارزه فقط محدود به آزادی این دو فعال کارگری نیست، بلکه یک وجه بسیار مهم آن نیز برجسته شدن قدرت اتحاد مبارزاتی کارگران و مردم بجان آمده علیه جمهوری اسلامی است که همه آنرا عملا میتوانند ببینند و حس کنند. از اینرو این میتواند راه پیروزیهای بزرگتر و وسیعتر و رادیکالتر کارگران و مردم مبارز و رهبران سیاسی و کارگری را با اتکا به پراتیک خودشان هموار کند. دهها و صدها رهبر کارگری و فعالین جنبش آزادیخواهی هنوز در زندانند. صحنه‌های نبرد برای آزادی این انسانهای شریف و انساندوست را باید تدارک دید. برای آزادی هر تک زندانی سیاسی و فعال اجتماعی و رهبر کارگری باید در ابعاد وسیعتر همان کاری را کرد که کارگران سنندج برای آزادی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا کردند. باید همان کاری را کرد که خانواده رضا شهابی و دوستان و آشنایان و فعالین و رهبران کارگری در حال انجام آن هستند. باید کمیته‌ها و کانونهای آزادی هر تک زندانی سیاسی را در سرتاسر ایران سازمان داد و آنها را به هم پیوند داد.
بنابراین اولین پیام این مبارزه و این انسانهای حاضر در میدان مبارزه این است که میشود با یک مبارزه پیگیر و متحد دستگاه سرکوب را از کار انداخت. دلیلی نیست که کارگران در همه جا بطور مشخص علیه دستگیری و زندان و سرکوب رهبران کارگری بمیدان نیایند. رهبران کارگری که در دفاع از حقوق کارگران سینه سپر کردند و به اتکای قدرت توده کارگر علیه رژیم و سرمایه داران ایستادند و دستگیری و زندان را بجان خریدند باید با اتکا به قدرت همان توده کارگر و با پشتیبانی مردم آزادیخواه و حضور خانواده ها و مردم شهر آزاد بشوند. کارگران میتوانند در تمام نقاط ایران برای این امر مهم به میدان بیایند و آن را به دولت تحمیل کنند. کارگران نشان دادند که میشود در مقابل اداره اطلاعات رژیم و قدرتمندترین بخش دستگاه سرکوب ایستاد و کارگران را از چنگال آنان بیرون کشید. این یک تجربه گرانبها و یک نقطه عطف در جنبش کارگریست. باید شکوه و اهمیت این پیروزی را دید. باید ضعف وشکست پذیری دستگاه سرکوب را در این حرکت دید. باید پتانسیل سازمان دادن صدها و هزاران اعتراض حتی بزرگتر و متحد‌تر را در این حرکت دید. و بالاخره باید عزم راسخ مردم بجان آمده از جمهوری اسلامی را دید که برای سرنگونی آن لحظه شماری میکنند که میتوانند در حمایت و پشتیبانی این نوع اعتراضات و کلا مبارزه طبقه کارگر بمیدان بیایند. این حرکت بزرگ میتواند و باید بعنوان یک الگوی موفق و پیروز مبارزه و نبرد کارگری مورد استفاده قرار گیرد و بشکه‌های باروت اعتراض را همه جا جرقه بزند.
اکنون زمان آن فرارسیده است که این شبکه‌های باروت را به آتش کشید. اکنون زمان آن فرارسیده است که در مقابل هر دستگیری و هر تعرض رژیم به کارگران و فعالین اجتماعی و زندانی کردن آنها یک مبارزه تعرضی و پیگیر و سازمانیافته را سازمان داد و کل دستگاه سرکوب و شاخه‌های آن در هر کارخانه و محله و دانشگاه و میدان و خیابان را از عمل بازداشت. میشود با یک مبارزه سراسری علیه دستگیری و زندانی کردن کارگران متحدانه به میدان آمد و دستگاه سرکوب رژیم را زمینگیر کرد. این بر هر انسان نوعدوست و آزادیخواه و سوسیالیست است که برای آزاد کردن کارگران زندانی و تمام زندانیان سیاسی به میدان آیند و دستگاه دستگیری و زندان کردن را در هم بشکنند. میشود با یک مبارزه متحد به این پیروزی مهم و سراسری و پرقدرت رسید و با اعتصابات سراسری و مبارزات تودهای وسیع مردم تعرض نهایی را به جمهوری اسلامی شروع کرد وبه سرعت به پیش برد و پیروزش کرد. یک تعرض سازمانیافته و سراسری طبقه کارگر میتواند جمهوری اسلامی را شکست دهد و یک جامعه انسانی بر مبنای مجامع عمومی و شوراهای کارگری و توده ای را پی ریزی کند و بنا نهد.*