پاسخی کوتاه به دوست خوبم اسماعیل هوشیار , پیرامون سوال یا نقدش در مورد مقاله “تابو و عبور از تابو”

دوست عزیزم اسماعیل هوشیار

تشکر از بحثی که در مقاله اخیرت (ماهیت ریکاوری) داشتی. احساس من اینست که شما توی این هیاهوی تایید یا تکفیر یا حمایت از برهنگی یکجوری گیر کردی و با اینکه در آخر مقاله ات گفتی “مبارک است” خودت هم زیاد قانع نشدی که دقیقا چه مبارک است! البته این نظر من هست وقتی مقاله شما را می خوانم.

شما این حرکت برهنگی را با اینکه بی ربطیش را به جنبش برابری زن دیده ای احتمالا از این رو که ظاهر ضد اسلامی دارد حمایت می کنی و من از آنجا که در هر حرکتی افقش را و تاثیر آموزشیش را روی فرهنگ جامعه می بینم و خواستگاه طبقاتیش و تاثیرش را در مبارزه طبقاتی می بینم ، چیزی بنام جنبش برهنگی را تایید نمی کنم ضمن اینکه از آزادی بیان هر جنبنده ای که جنایت بر علیه بشریت نکرده باشد حمایت می کنم. ادله من در مقالاتم هست و اینجا بهش نمی پردازم.

اما در میان مقاله ات اشاره ای به بحث تابوئی که من در مقاله ام بنام “تابو و عبور از تابوها” داشتم کردی. شما نوشتی:

“مقاله ای درمورد شکستن تابوها خواندم ازدکترصالحی نیا . مطلب خوبی بود فقط یک نقص داشت . جوامع را با سرتاس مثل نخود لوبیا ریخته بود توی ترازو …! درحالی که حتی جوامع موسوم به جهان سوم ، هرکدام مختصات سیاسی ، فرهنگی ، دینی و اجتماعی مختص جداگانه خودش را دارد . درمقابل عمل برهنه شدن ( جدای ازاینکه فردش چه کسی باشد ) عکس العمل جامعه مصربا ایران کاملا متفاوت است . درجوامع غربی تره هم برایش خرد نمیکنند . درافغانستان قطعا به ضد خودش تبدیل میشود . درعربستان نوع نگرش و عکس العملش متفاوت است …. جامعه ایران خیلی ازجنبه های مختلف ؛ سیاسی ، فرهنگی و حتی دینی جلوتراست .”

اولا: علم روانشناسی، علمی جهانی است. در این علم آدمها به فرهنگها تقسیم نمی شوند . گرچه فرهنگها تاثیرات معین بر روان و رفتار انسانها دارند اما مغز و ساختار عمومی روان انسانها اشتراکش اینقدر بالاست که تفاوتهای فرهنگی فقط شکل بروزهای متفاوت ایجاد می کنند. اتفاقا حکم اصلی من در این مقاله همینست که در فرهنگ شرقی تابوها بیشتر شکل مذهبی دارند و در فرهنگ غربی یا حتی آته ایستی و حتی کمونیستی تابوهای دیگر جانشینش می شوند. شما خودت شاهد بودی که وقتی نقد لنین و لنینیزم را شروع کردم چه گرد و خاک و طوفانی از جانب فعالین چپ اعم از چپ سنتی تا کمونیستهای کارگری بر علیه من هوا شد و چه تکفیر ها که نشدم و چه تهمتها که بسویم پرتاب نشد که البته مایه مضحکه بودند!

در دوران اخیر که اسلام و ارزشهایش به مضحکهبخشی از جامعه تبدیل شده اند، تابوهای دیگری رو به رشد هستند. در واقع تابوهای مذهبی اسلامی دارند به سرعت به تابوهای دیگری تغییر شکل می دهند و این حکم دوم مقاله منرا ثابت می کند که تابوها قابل شکستن نیستند و تلاش برای شکستنشان به تبدیل اون تابوها به تابوهای دیگر تبدیل می شود!

دوما: نمونه دیگر سرسختی تابوها همین عکس العمل بسیاری “تابو شکنها” به مخالفتهای من به این هیاهوی “تابو شکنی” است! در طول همین چند هفته اخیر با انتشار مقالات من در نقد جریان برهنگی سیل تهمتها دوباره از سوی “تابو شکنها” بسوی من روان شده! افرادی از درون حزب خود من ، بطور غیر مستقیم مدعی شده اند که مخالفت من با “تابو شکنی” بوی اتصال به رژیم اسلامی می دهد! راستی چرا؟ چرا نقد من به این مضحکه برهنگی اینقدر عکس العملهای مالیخولیائی ایجاد کرده؟ جز اینست که تابوی “تابو شکنی” و برهنگی اینبار کف بر دهان عده ای آورده؟ آنها که مدعی تیر زدن به قلب اسلام از طریق “برهنگی” شده اند و خودشان خجل از برهنه شدن در تاریکی “هواداری” می کنند؟

اینها در مجموع نشان می دهد که دو حکم ابتدای من کاملا درست است و ما با چرخه تابوسازی مواجه هستیم!

سوما: فرمودید که من “جوامع را مثل نخود و لوبیا توی یک ترازو ریخته ام”. هم بله و هم خیر! همانطور که گفتم ما علم روانشناسی جوامع عقب افتاده در مقابل جوامع پیشرفته نداریم. انسان دو نوع نیست. اختلافات فرهنگی حتما هست و تضادها هم واقعیت دارد اما اینها در حدی نیستند که علم مستقل انسانشناسی ساخته باشند. آنچه واقعی است اینست که نظامهای تابو سازی و استحاکم تابوها و موضوعات تابوها فرق دارند که من در مقاله ام اشاره کردم. مثلا در غرب تابوهای غیر مذهبی رشد کرده اند. شما چند در صد جامعه را می بینی که ازدواج بین نژادها را بپذیرد؟ چند در صد هنوز حاضرند بگویند که برادر و خواهرشان همجنسگرا هستند؟ یا چند در صد مایلند که بگویند بیمار روانی هستند؟ اینها نمونه های تابوهای غیر مذهبی در جوامع غربی هستند که بسیار هم سخت جانند! همانطور که در مقاله ام توضیح دادم مکانیزمهای بسیاری از درون و بیرون مغز انسان هستند که بازسازی تابوها را تداوم می بخشند.

چهارما: فرمودی که عکس العمل جامعه مصر با جامعه ایران در مقابل برهنه شدن کاملا متفاوت است. تا همینجا من تفاوت زیادی نمی بینم! در مصر هم مثل ایران این بازی برهنگی مورد استقبال نیست. اتفاقا مصر با رای دادن به اسلامیها نشان داد که بیشتر نزدیک جامعه ایرانست تا جوامع غربی! در ایران هم آنطور که خیلی ها در بیرون مدعی هستند هنوز ما جامعه مان از نظام فرهنگ عقب افتاده مذهبی عبور نکرده و هنوز هم ما بسیار گیرها داریم. حتی هیاهوی بخشی از جوانهای جامعه برای فرهنگ غربی کاملا سطحی و عموما خطرناک است چرا که دنبال ظواهرش هستند و اکثر کور هستند نسبت به مبانی روشنگری فرهنگ غرب.

پنجم: فرمودی که در جوامع غربی برای برهنگی تره خورد نمی کنند. حالا شما چه ادله ای داری که در ایران و مصر دارند برای برهنگی “تره خورد می کنند”؟ چرخشی در همین فیسبوک که حتی نمودار واقعی جامعه ایران هم نیست اینرا نشان نمی دهد که جامعه ایران یا مصر الان منتظر برهنه شدن این پا و آن پا می کنند! این هیاهوها بیشتر زیر ذره بین بخش بسیار کوچکی از جامعه ایرانست و عمدتا انعکاس لایه از فعالین خارج کشوری! بر عکس من فکر می کنم این هیاهوها بهترین ابزار است برای حملات متقابل تبلیغاتی چریانات اسلامی که جنبش برابری زن و جنبش سرنگونی را به این جریانات برهنگی تقلیل دهند . همانطور که ماهها هخا را در تلویزیونهاشان چرخاندند یا قبلا حجاج رجوی و مریم بانو را بعنوان “اپوزسیون” معرفی کنند!

ششم: فرمودید که جامعه ایران “جلو تر است”. اگر واقعا جلوتر است که دیگر این “ریکاوری” ماجرایش چیست؟ تابو شکنی چه اهمیتی دارد؟ معمولا مدعیان تابو شکنی این نسخه را برای جامعه غرق شده در تابوها می پیچند! از بگطرف مدعی هستند که جامعه ایران “غربی” شده “جلو افتاده” از طرفی نسخه “تابو شکنی” می پیچند! خود این تناقض است! هیچ پزشکی شوک درمانی را برای بیمار ی رو به بهبود توصیه نمی کند! بگذریم که من اصلا معتقد نیستم تابو شکنی اصلا وجود خارجی دارد و یک غلط مصطلح بیشتر نیست! تابوها دقیقا بخاطر مقاومتشان در مقابل شکستن تعریف می شوند و همانطور که گفتم راه درمانشان عبارتست از عبور از کنارشان با خشک کردن ریشه هایشانست.

جامعه ایران و مسئله نابرابری زن راه حلهای علمی می طلبد. دنبال حرکتهای عکس العملی دویدن و :مبارک گفتن” به درمانهائی که در جاهای دیگر هم شکست خورده اند چاره ساز نیست. دست کم گرفتن مسائل جامعه است و گریز از برخورد ریشه ای!

زنده باشی

سعید صالحی نیا

 

 

منابع دیگر:

ماهییت ریکاوری و بهانه ها !(اسماعیل هوشیار)

سعید صالحی نیا: آیا گلشیفته فراهانی، “قهرمان انقلاب زنانه” است؟ در حاشیه ادامه حمایت برخی کمونیستها از پروژه برهنگی

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8855-1390-11-2-22-15-53.html

سعید صالحی نیا: نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام سیاسی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=29831

سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html