آب در خوابگه مورچگان

بنقل از نشریه علیه تبعیض شماره ۵۸

سخنی خودمانی با خوانندگان نشریه علیه تبعیض در مورد گلشیفته فراهانی و جنجال بعد از برهنگی 

گلشیفته در ایران بعد از انقلاب متولد و در یک خانواده علاقمند به هنر بزرگ شده٬ تا آنجا که من تحقیق کردم و مصاحبه هایی از والدین او را خواندم٬ خانواده ای با فرزندانی با استعداد در رشته هنر و تئاتر و سینما و با کوهی از مشکلات که این نوع فعالیتها و این نوع نگرش به زندگی در کشوری با یک حکومت فاشیست اسلامی میتواند بدنبال داشته باشد.

از اینها که بگذاریم گلشیفته بازیگر سینما است و در ایران و سپس در خارج از کشور در فیلمهایی بازی میکند و نفس اینکه در یک فیلم نقش دوست دختر یک نفر را بازی میکند و با او به رختخواب میرود٬ رگهای گردن حاکمین در ایران را بالا میزند و او را از همان زمان ” عاق” میکنند.
گلشیفته در یک مصاحبه میگوید از حجاب متنفر است و بالاخره مجبور به ترک ایران میشود و همه اینها و این اخبار از زندگی و ابراز نظر او و یا مشکلاتی که با آنها روبرو میشود٬ لابلای هزاران خبر در مورد زنان و هنرمندان و فعالین سیاسی و زندان و شکنجه و چادر و اعدام میاید و میرود.

چند روز قبل اما گلشیفته در یک ویدئو کلیپ بهمراه چند هنرمند دیگر اروپایی لباسش را در می آورد و عکس نیمه برهنه او در سایت فرانسوی فیگارو و همچنین در فیس بوک خودش علنی میشود.
حرکتی سمبلیک و نه ” بازی در یک فیلم” که چند لحظه بعد از علنی شدن این عکس٬ مستقل از هر تحلیل و ارزیابی که اکنون داشته باشید٬ سونامی بزرگی راه می افتد و له و یا علیه این کار او بسیاری مینویسند و میگویند و این مباحثات کمابیش اکنون هم ادامه دارد.

تعدادی کار او را تحسین میکنند و جرات و تابو شکنی و جسارت او را میستایند و از اینکه تن زن متعلق به خودش است و اینکه زن ناموس کسی نیست و … حرف میزنند. طبعا جمهوری اسلامی ایران مجددا عکس العمل نشان میدهد و اگر دستش به گلشیفته برسد٬ او را در سیاه چالهای اوین و رجایی شهر تا سرحد مرگ شکنجه خواهد کرد و یا اینکه او را سالهای سال در آنجا نگه میدارد که هر آنچه آنها میگویند تکرار و تائید کند… تعدادی در این میان از عصمت و عفت حرف زده٬ خجولانه گفتند الان وقت این کارها نیست و از اینکه گلشیفته به فکر زندانیان سیاسی صد البته ” دوم خردادی نیست” و به آنها با این کار خود لطمه زده حرف میزنند و یا اینکه نکند کاسه ای زیر نیم کاسه است و حرف از نقش ” وزارت اطلاعات و یا نفع وزارت اطلاعات ” زدند .

من مقالاتی در وصف سکوت کردن در این بحبوحه و اینکه در مقابل ” مدرنیستهای سرکوبگر” باید ایستاد خواندم و شاید زرنگترین و مردرند ترین موضع را از تعدادی آل احمد پلاستیکی خوندم که برای خواباندن غائله نوشتند٬ گلشیفته ” بگو که فقط نقش بازی کردی” و تو هنرمندی هر چیز که از تو بخواهند آن کار را انجام میدهد و غرضی نداشتی و در عین حال مطلبشان با چاشنی احترام به چادر و اینکه تو با چادر هم نقش بازی کرده ای و شخص شخیص ایشان همه نقشهای ترا در همه حال دوست دارند و در پایان از یک موضع از خود راضی فرمودند “من با همه عرض و طولم وارد میدان شده و از تو دفاع میکنم” پس همه بروید و آسوده بخوابید که تکلیف بحث وسونامی گلشیفته معلوم شد!!.

در فیس بوک هزاران نفر درگیر این بحث هستند و از بد و بیراه گفتن های لمپنی و مزه پراکنی های مردسالارانه و ضد زن تا حرف دل بسیاری از جوانان و بویژه دختران جوان و مدافعین حقوق انسانی و حرمت زنان را میتوان در این کامنتها دید. در مجموع میتوانم بگویم که یک نبرد فکری مهم در این زمینه در جریان است. که برای من بیانگر این واقعیات است:
در ایران نسل گلشیفته که چشم اش را با دیدن جمهوری اسلامی به دنیا گشود و از مهد کودک و دوران کودکی دو فرهنگ و دو رفتار را تجربه کرده٬ فرهنگ مدرنتر و انسانی و معطوف به زندگی و زیباییها و فرهنگ احترام به کودک و زن در زندگی روزمره و فرهنگ چماق و چادر و بی حرمتی به کودک و زن و انسان و فرهنگ آخوند و ملا و پاسدار و زندان و شلاق و شکنجه ٬ در یک دنیای عجیب این کودکان بزرگ شدند و دنیا را در چنین تناقضاتی لمس کردند و از آن متنفر شدند. گلشیفته به نسلی تعلق دارد که در عین حال با فیس بوک و اینترنت و رابطه با دنیای خارج و مدرنیته نفس کشیده و اگر فشار حکومت و اخلاقیات و سنتهای اسلامی و مردسالارانه روی سرش نباشد زندگیش مثل زندگی میلیونها زن و دختر در ایران٬ عین زندگی دختر فرانسوی و آلمانی و اروپایی است. اینرا همه میدانند. پس در ایران یک نسل عاصی و منزجر از چادر و حجاب و حکومت اسلامی و اسلام وجود دارد که هر گاه فرصتی بدست می آورد این انزجار و در عین حال علاقه اش به یک زندگی عادی و آزاد و شاد را نشان میدهد.

این نسل اکنون در ایران و در مصر و در سودان و در همه جا بلند شده و حق خود را میخواهد و تعدادی از اینها جسارت کرده و تابو می شکنند و معروف میشوند و یا مجبور به اختفا میگردند.
نکته اصلی در مورد گلشیفته اما اینست که او از ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است و در این بحث مورد نظر این مهمترین مسئله است. در ایران سی و سه سال است که یک حکومت با قانون اسلام و شریعه و با سنگسار و شلاق و اعدام و با چادر به جنگ زنان رفته است. این حکومت٬ حکومت جنبشی است به نام اسلام سیاسی و این حکومت برای ماندن و نفس کشیدن به چادر و حجاب نیازمند است. این حکومت و این جنبش ارتجاعی اسلامی٬ تن زن را سیاسی کرده و پوشاندن زنان و تحمیل حجاب به زنان٬ حمله به تن و بدن زنان٬ یک عرصه مهم حیات و نفس کشیدن این حکومت و این جنبش است و اینرا بسیاری یا نمی بینند و یا خود را به ندیدن میزنند. برهنه شدن عالیا ماجده المهدی و گلشیفته شبیه به هم است و از نظر من حتی برهنه شدن گلشیفته جایگاه سیاسی مهمتری دارد. من قبول دارم که مبارزات زنان در ایران بسیار جلوتر از بسیاری از کشورهای اسلام زده است و قبول دارم که زنان و مردم ایران فرهنگ سیاه و ضد زن اسلامی را در زندگی روزمره و عملا به شکست کشانده اند. اما مادام که حکومتی در ایران سر کار است که با این کارت بازی میکند و هر حرکت و هر تارمویی از زنان لرزه بر اندام آنها می اندازد٬ اقداماتی نظیر عکس برهنه یک زن هنرپیشه ایرانی٬ مستقیما لرزه بر تن حکومت می اندازد و بهمین دلیل هم مورد غضب آنها قرار میگیرد.

روی سخن من امروز به کسانی است که میخواهند غائله فورا ختم شود و آنها سراغ مسائل مهمترشان بروند!!!
توجه کنید ما در مورد یکی از مهمترین مسائل سیاسی در ایران حرف میزنیم.

همان کسانی که روز اول آمدن اینها یعنی خمینی و بنی صدر و اعوان انصار مکلا و معمم این حکومت که کفش و کلاه کرده و راهی ایران شدند تا انقلاب نسل من علیه دیکتاتوری شاه را به شکست بکشانند٬ اینها در پاریس گفتند که زن و مرد برابر هستند و تا پایشان به تهران رسید برای سرکوب کردن همه تاکید میکنم سرکوب کردن کارگر٬ سرکوب مردم ترکمن صحرا ٬ سرکوب مردم کردستان٬ سرکوب کردن فعالین سیاسی سرکوب کردن چپ ٬ اول سوت حمله به زنان را زدند و فرمان حمله آنها این بود ” به زور سر زنان حجاب میکنیم” این یعنی آغاز سیاسی شدن کامل تن و بدن زن٬ آغاز سیاسی شدن لاک زدن و سرخاب و سفیداب زدن٬ آغاز سیاسی شدن کامل لخت شدن زنان و هر کس جرات میکرد در ایران چنین کند٬ با او چنان کردند که همه میدانند. چند هزار زن و دختر جوان را در زندانها قبل از اعدام ” ازاله بکارت” کردند٬ یعنی برادران پاسدار آن زمان تحت رهبری سازگارا و گنجی و اعوان انصارشان ٬ نخست تجاوز کرده و سپس کشتند. این حکومت اسلامی ایران است. وقتی فرمان ” یا روسری یا تو سری” خمینی جلاد و دیکتاتور قرن صادر شد٬ همان زمان خیلیها گفتن این زیاد مهم نیست زنان مشکلات جدی تری دارند٬ کسی که نفهمید این فرمان حجاب فرمان حمله به انقلاب و فرمان کشتار کارگر معترض و فرمان قتل عام زندانیان سیاسی است امروز هم میگوید ” انشا الله گربه است” بحث را کش ندهید٬ موضوع مهم نیست٬ لخت شدن که مهم نیست٬ یا نوک پستان گلشیفته کمی کج است!!!

همه کسانی که نمیدانند یا نمی فهمند و یا خود را به نفهمی میزنند٬ همین چند روز داغ شدن بحثها ٬ همین موضع حکومت اسلامی٬ همین مدافعین خجول حکومت اسلامی٬ همین سکوت کردن و اندر ستایش سکوت نوشتن و همین علاقه همگانی به بحث در این مورد را ببینند و بفهمند که موضوع بسیار مهم است. اینکه خود گلشیفته تا چه حد بر همه ابعاد موضوع مسلط است و یا هر دختری که دست به بی حجابی میزند و زندان میرود و شلاق میخورد تا چه حد به کل تصویر و تحلیل آشنا است امری ثانوی است آنچه که مهم است اینست که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بزرگترین نبرد با سرمدار جنبش اسلامی در جریان است و یکی از مهمترین سنگرها با این حکومت نبرد بر سر حجاب٬ نبرد برسر لخت شدن و برهنگی و نبرد بر سر جایگاه زنان است.
یک نسل ٬ نسل جوان مدرن و آزادیخواه و برابری طلب٬ نسل مدافع خلاصی فرهنگی٬ نسلی که از زندگی همه آنرا میخواهد بلند شده و در عرصه های مختلف علیه این حکومت مبارزه میکند. مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی٬ مباره علیه سنگسار٬ با مبارزه علیه زن ستیزی و حجاب و با تابوشکنی و برهنگی بهم چفت است. آنهایی که میحواهند موضوع را فیصله یافته تلقی کنند. وحشت اشان از عمیق تر شدن بحثها و از حمله نسل جوان به اسلام و به دین در کلیت آن است.

این نوک کوه یخ جنبشی است عظیم اجتماعی وجوان و مدرن که با این نوع کارها فقط تابوشکنی نمیکند ٬ و فقط آزادی برهنگی را نمایندگی نمیکند٬ یک تیر خلاص به قلب حکومتی میزند که با حجاب و تسلط بر بدن زن حکومت میکند و نفس میکشد.

خلاصه کنم جنبش مدرنیته و خلاصی فرهنگی در ایران جنبش عظیمی است که هنوز میتواند و باید سورپرایزهای زیادی را ارائه دهد. آنچه که مهم است آینده از آن این جنبش است و مدافعین رسمی و خجول جنبش اسلامی و فرهنگ زن ستیز اسلامی٬ ملی اسلامیها و کسانی که از زن تصویر مادر بزرگ مهربان و آشپز خوب را دارند٬ باید بساط اشان را جمع کنند نسل جدیدی می آید که با انداختن حکومت اسلامی تره هم برای امثال عبادی و عباس معروفی و کلاه مخملیها همیشه طرفدار حجب و حیا و اسلام و فرهنگ پوسیده متعلق به قرون وسطی خرد نخواهد کرد. این نسل اگر بعد از حکومت اسلامی٬ بخواهد حکومتی بسازد و یا از حکومتی دفاع کند٬ آن حکومت هیچ سنخیتی با اسلام و مذهب و چادر و فرهنگ ضد زن و ضد انسانی نخواهد داشت٬ اینرا طرفداران حکومت اسلامی کمی بهتر و ” اصلاح طلبان” و مدافعین همیشگی قوانین شریعه و فرهنگ پوسیده اسلامی بهتر است همین امروز بدانند.*