آیا گلشیفته فراهانی، “قهرمان انقلاب زنانه” است؟ در حاشیه ادامه حمایت برخی کمونیستها از پروژه برهنگی

مقدمه اول:

مدتی هست که بعضی از دوستان کمونیست ما ، از دید من از روی گم کردن راه، افتاده اند دنبال حرکتی انتزاعی که بیش از یک پروژه ساختگی نیست. “پروژه برهنگی” را می گویم. در مصر وقتی جنبش اسلامی ، جامعه را و همین کمونیستها را شوکه کرد، خانم جوانی پیدا شد که در خلوت خانه اش و بیرون از مصر عکسهای برهنه اش به نمایش بگذارد. کاری عمس العملی و کاملا شخصی که طبعا بخاطر بی ربط بودنش به مبارزه واقعی توی خیابانها، نتیجه ای نداشت و ندارد. دینامیزم نبرد انقلاب و انقلاب در مصر و خاورمیانه تابع کشاکش مبارزه طبقه کارگر و اکثریت جامعه با نیروهای حاقظ سرمایه داری دارد تعیین می شود و این حرکتهای اعتراضی که سنت های طبقات میانه جامعه است و بر عکس قیافه “تابو شکنانه اش” بسیار عکس العمبی و از روی استیصال.

دوستان کمونیست ما ، کانتکس تاریخی واقعی جنبش برهنگی را نپذیرفتند و ترجیح دادند تلاش کنند که این ” جنبش” را مال خود کنند. در تبلیغات فیسبوکیشان اینرا واضح تر اعلام کردند که : ما کاری نداریم علیا المهدی خودش چه می گوید. او از آن جنبش ماست! وقتی ازشان پرسیدیم که خوب اگر علیاء تیر به قلب اسلام زده و قهرمان جهان است چرا شما که قرار است او را به زیر پرچم خود بکشید چرا خودتان دست بکار نمی شوید؟ این دوستان کمونیست ما به چند گروه تقسیم شدند(۱). عده ای گفتند که مردها لازم نیست لخت بشوند چون خدا مرد است! عده ای گفتند خجالت می کشند. عده ای دیگر گقتند  که قرار است بعضی چهر های شناخته شده برهنه شوند! ما هم هنوز جز اسم یک نفر از چهر های شناخته شده کمونیزم کارگری را در “لیست” بیشتر ندیدیم و اون چهره هم که هنوز عکسش را ارائه نداده!

ظاهرا اونها که الان با هزار بوق و کرنا دارند از تیر زدن با پیکان  برهنگی پشتیبانی می کنند و مرتب ادعا می کنند که “تابو شکنی” کار خوبی است، خودشان براین تابو در عمل خودشان فائق نیامده اند!

از دید من این بازهای “قهرمان سازی” و جدا کردن بستر واقعی حرکات علیاء و گلشیفته و چسباندنش به “انقلاب زنانه” شبیه تلاش همین عزیزان بود برای قرار دادن نازنین افشین جم به کمپ کمونیزم کارگری چند سال پیش! حالا که همه می دانند نازنین افشین جم با ازدواج با وزیر دفاع کانادا توهم باقیمانده عزیزانرا هم به اتمام رساند و دوباره تجربه شد که نمی شود صاحب جنبشهای دیگران شد! هر جنبشی صاحبی دارد. اهداف مشخصی و ماهیت طبقاتی معین. بارگیری از جنبشهای طبقات دیگر فقط آدمها را به مضحکه تبدیل می کند!

مقدمه دوم:

رفیق مصطفی صابر، اخیرا مقاله ای نوشته تحت نام “از علیا تا گلشیفته فراهانی “انقلاب زنانه” در قرن یست و یکم(۲). نه اینکه واقعا موضوع این سرگرمی برای من اینقدر اهمیت داشته باشد! نه! من دنبال متدی هستم که کمونیزم کارگری را دارد به یک سرگرمی تبدیل می کند. می کشاند به جاده های رفته و تجارب شکست خورده و رویا بافی هائی که حتی هواداران را هم به سختی می تواند در رویا نگه دارد چه برسد به دیگران!

اینست که من مجدد نگاهی می اندازم به این متد که در فیسبوک هم اشکال بدوی ترش دارد تبلیغ می شود. اشکالی که بخاطر نبود منطق درونی گاها خودش را به خصومتهای سنتی و اتهام زدنها تقلیل می دهد. از هواداران سینه چاک نظریه “علیا قهرمان جهان” ، در فیسبوک آدمهائی هستند که نقد کردن به این نظریه را با سانسور نقاد پاسخ می دهند یا نقاد را به رغم خواستگاه رسمی سیاسیش “ملی مذهبی” معرفی می کنند!

مدتی پیش همین نوع هواداران، هنگامی که من مجموعه نقد لنینیزم را می نوشتم، یادشان آمد که من دنبال تبلیغات امپریالیستی هستم، خاله خرسه هستم، دنبال تئوری آفرینش هستم و یا پاسدار بودم و قرار شده بروند مدارکش را بیاورند!

 من از این هواداران سینه چاک که شعبان بیمخهای هر جریان سیاسی هستند عبور می کنم و می پردازم به مقاله رفیق صابر و از خواننده گرامی هم تقاضا دارم به همه منابعی که ارائه می دهم دقت لازمه را روا دارد:

(۱)”گلشیفته فراهانی کیست و چه کرد”؟

گلشیفته فراهانی یک جوان ۲۹ ساله است که مدتی هنرپیشه فیلم در ایران بود و بخاطر فشاری که رژیم و فرهنگ سینمائیش بهش آورد بطور قانونی از ایران خارج شد و رفت فرانسه و اونجا شروع به فعالیت سینمائی کرد و در چند فیلم هالیوودی هم شرکت کرد. برای ورود به عالم هنر هالیوودی همه خانمها خصوصا خانمهای جوان باید از “مراحلی” بگذرند. هالیوود صنعت فروش سکس و خشونت است. زن در فیلمهای هالیوودی تقریبا امکان ندارد که از تنش استفاده مالی نشود. حتما صحنه ای باید مورد لطافت مرد قرار بگیرد. فیلم هالیوودی بدون سکس و خشونت اصلا فیلم هالیوودی نیست.

در طی مراحل رسیدن به یک هنرپیشه هالیوودی ، خانم گلشیفته فراهانی ، کارش رسید به وب سایت مادام فیگارو و به همراه هفت بازیگر دیگر تصاویر نیم برهنه خودشانرا بنمایش گذارند . نامزدی جایزه سزار دستاورد این ماجرا بود و بعدش خانم فراهانی را “بازیگر مستعد” خواندند!

اونها که با صنعت حرفه ای سینما در غرب آشنائی از دور دارند می دانند که متاسفانه چه بلائی بر سر زن آورده می شود تا برسد به استودیوهای بزرگ هالیوودی. سالانه هزاران دختر زیبا روی به امید رسیدن به استودیوهای هالیوودی، سر از بنگاههای تولید فیلم پرونو در می آورند که این داستان خودش از دردناکترین داستانهای حاشیه هالیوود است.

از دید من خانم فراهانی مثل هر آدمی دنبال رشد حرفه ای خودش هست. در زمانی که تو ایران بود یا خارج کشور همین مسیر را که جلوی پایش می گذارند دنبال می کند. اصلا هم با انتخابش مشکلی ندارم. حق اوست انتخاب کند اما مسیر ایشان اینست که بقیه رفته اند و توی این مسیر هم ایشان ممکنست بعدها انواع و اقسام لباسها را بپوشد یا نپوشد یا حتی عمیقتر شود و سر از چنبره ضد انسانی این سوی دنیا هم در آورد و بفهمد که “نه قم خوبه نه کاشون”!.

من بعنوان کمونیست کارگری با کلیت صنعت هالیوود مسئله دارم همانطور که با کلیت فرهنگ بورژوازی در غرب و شرق (چه نوع مذهبیش و چه نوع لیبرالش). این صنعت کثیف را ابزار مغز شوئی جامعه جهانی می دانم. تحقیر زن خصوصا بعنوان ابزار جنسی مرد از مختصات فرهنگ هالیوودی است که بحثش را در اینجا بیشتر لازم نمی بینم. خانم فراهانی را در این مسیر می بینم. ایشان از دیکتاتوری رژیم اسلامی فرار کرده که حقش هست و حقش هم هست با سر برود برای زندگی مرفه هالیوودی، آدمها حق دارند انتخاب کنند و اشتباه کردن هم حقشانست!

(۲)عکس العملها به ماجرای انتشار عکسهای فراهانی

همانطور که رفیق صابر می گوید، سه نوع واکنش نسبت به انتشار عکسهای خانم فراهانی دیده شد:

جریانات حکومتی ایران و هوادارانشان شروع کردند به فحاشی و لجن پراکنی نسبت به این خانم، جریاناتی هم اینکار را “شجاعانه” خواندند، کارش را تابو شکنی نامیدند و رفیق صابر هم آنرا بخشی از انقلاب زنانه نامید(۲)، بخش سوم اما آنها هستند که مصطفی صابر ادعا می کند که فقط “زشت ترقی خواهی ” گرفته اند چرا؟ چ.ن این ماجرا را بزرگ نمی بینند و اونطوری که رفیق صابر می بیند ، نمی بینند!

من قبلا هم با این متد رفیق صابر مشکل داشتم. یادم می آید زمانی که نقد لنینیزم می کردم ایشان مدعی شد که من “ادعای آزادیخواهی دارم”! ظاهرا مخالفان رفیق صابر هیچکدام نمی توانند واقعا آزادیخواه باشند یا واقعا ترقی خواه! همه طرفدار دیکتاتوری هستند و همه ارتجاعی، ناسیونالیست، ملی مذهبی و……! این البته از خصلتهای باقیمانده از دوران قدیم چپهای نسل گذشته است که جهان را بدور محور زمینشان می دیدند!

از این جا به بعد من مقداری خم می شوم روی مقاله رفیق صابر:

(۳) استدلالات رفیق صابر در پیوند دادن گلشیفته فراهانی با انقلاب زنانه

از دید من این مقاله رفیق صابر عبارتست از مجموعه ای از احکام که بطور انتخابی کنار هم قرار گرفته اند. اساسا استدلالی نمی بینم. نشاهده واقعی روی زمین مشاهده جامعه شناسانه علمی اینجا غائب است. ایشان احکامی از قبل دارد و دارد به واقعیت حقنه می کند!

الف:علیاء و گلشیفته انقلابی را شروع کرده اند، مستقل از اینکه چه انگیزه هائی داشتند!

رفیق صابر می گوید:

” اما این هنوز ابتدای ماجراست. انقلابی که علیا المهدی در مصر شروع کرد و امثال گلشیفته فراهانی آنرا ادامه میدهند، مستقل از اینکه علیا ها و گلشیفته ها خود چه انگیزه و هدف بلافصلی داشته اند، ریشه هایی عمیق دارد و از این گسترده تر خواهد شد.”

ملاحظه بفرمائید! علیا و گشیفته انقلاب شروع کردند(کی و کجا؟) در حالی که “انگیزه و هدف انها” اصلا برای مصطفی مهم نیست! مهم اینست که انقلابی که اینها شروع کردند و هدف و انگیزه شان ظاهرا برای صابر معلوم و برای ما نامعلوم است، اولا مورد قبول صابر نیست و دوما اصلا مهم نیست و سوما در عین حال ریشه هایش عمیق است!

این همان متدی است که تلاش دارد آدمها را از انگیزه هاشان از کانتکس واقعی فعالیتهاشان جدا کند و مال خود کند! سالانه هزاران خانم جوان به اروپا و آمریکا مهاجرت می کنند از جمله از منطقه خاورمیانه. به امید هنرپیشه شدن و در مسیر اینکار هم از بسیاری جاها سر در می آورند. برای مصطفی صابر مهم اینست که فعالیتهای اینها، عمق دارد و انقلابی است چرا؟ چون ریشه های عمیق دارد! حتی اگر خودشان فقط اعلام کنند که برای زندگی بهتر و حداقل امید زندگی بهتر دارند این کارها را می کنند، برای مصطفی اینها دارند زیر پوستشان فریاد سوسیالیزم خواهی و انقلابی سر می دهند!

ب: چهره سازی مصنوعی از واقعیتی بسیار قدیمی و دردناک:

ببینید بعد از اینکه مصطقی صابر از دست انگیزه های واقعی این رفتارها خلاص می شود و “ریشه های عمیق” را به اون رفتارها می چسباند ، چگونه پرچم تمامی انقلابهای سرخ تاریخ را می دهد دست این خانمهای جوان!

، این صرفا اعتراضی موثر برای آزادی بیان نیست، فقط علیه اسلام سیاسی و اخلاقیات عقب مانده و ضد زن نیست، این وجهی از جنبش ها و انقلابات شورانگیزی است که در سه سال اخیر (از انقلاب ٨٨ ایران، تا انقلاب تونس و مصر و تا جنبش های ضدسرمایه داری در غرب) علیه کل وضع موجود بپاخاسته است. این جلوه ای موثر و توجه برانگیز از اعتراض علیه یک دوره سیاه و یک قهقرا در تاریخ بشر است که در سی سال گذشته بر جامعه بشری حاکم بوده است. این بهمان اندازه که اعتراض به اخلاقیات ضدن زن و مردسالاری اسلامیستی است، علیه نسبیت فرهنگی و پروژه های فرهنگی و اخلاقی راست و نئوکنسرواتیسم و ارزش های مسیحی در غرب نیز هست. علیای “مصری” و گلشیفته “ایرانی” بروشنی دارند نشان میدهند که بعنوان انسان های آزاد دست در دست هم سن و سالهای اروپایی و آمریکایی خود دارند برای جهانی میجنگند که اختیار با خود انسان است.”

راستی چرا؟ چرا مصطفی صابر این خانمها را از انگیزهای واقعیشان جدا می کند؟ چرا نمی تواند حتی یک جمله از خود اینها در تایید اینهمه “افق” برای رفتارشان بیابد؟آیا این خانمهای جوان چنین حرفهائی زده اند؟ آیا نقادان نئوکونزرواتیزم و اسلام سیاسی و نقش برده وار زن در شرق و غرب جهان بوده اند؟

راستی این چسباندنها پایه تئوریکش چیست؟ در ساختار سیاسی مصطفی قرار است خلاء چه چیز را پر کند؟

ج: تداوم  فرضیه “زیر پوست همه سوسیالیزم است ” در تحلیل کارهای علیا و گلشیفته:

به جهت تئوریک من فکر می کنم ایراد از تئوری عمومی هست که منصور حکمت یک موقع گفت و متاسفانه الان نیست که اون نظریه را دوباره ارزیابی کند یا پاسخگویش باشد. اون فرضیه این بود که آدمها همه زیر پوستشان سوسیالیست و کمونیست هستند. طبعا این فرضیه انسان شناسانه که در میان فرضیه های علمی موجود جائی هم ندارد، باعث می شود که انگیزه شناسی ساده شده و کارتونی شکل بگیرد.

توی این سیستم فکری، همه واقعا سوسیالیست هستند و کمونیست اما خودشان نمی دانند! لذا اصلا مهم نیست خودشان چه می گویند و چه فکر می کنند. از تبعات کمتر خطرناک این تفکر همین اینجور تحلیل در مورد علیا و گلشیفته است. نتایج خطرناکتر چنین برداشت قالبی به انسان زمانی است که چنین تفکری به قدرت سیاسی برسد البته! که بحثی مهم است و جدا!

لذا همانطور که لازم نبود ما ببینیم خود خانم افشین جم اصلا در مورد فعالیتهایش چه می گوید، مدتی جزو “رفقای ما” بود و باهاش عکس می گرفتیم حالا علیا و گلشیفته می شوند “قهرمان جهان” و “تیر زنان” به قلب اسلام! چرا؟ مهم نیست خودشان چه می گویند، زیر پوستشان را مصطفی خبر دارد ، همه اهداف مصطفی را دنبال می کنند!

د: مشاهده شکست “کمپین برهنگی” و فرار به جلو!

قبلا در مقاله ای مستقل توضیح دادم که حول ماجرای علیا، دوستانی کمپینی راه انداختند که بعد از اینکه تضادهای خودشانرا روشن کردیم دیدیم که قرار گذاشتند آلبومی بسازند و درش ثبت نام کنند. از اون تاریخ تا بحال عکسی ندیدیم خصوصا از فعالین دو رهبران کمونیست کارگری که مرتب این کمپین را در فیسبوک لانسه می کردند! طبعا توی صحنه واقعی سیاسی در مصر یا جای دیگری در خاورمیانه، خارج از فضای مجازی جنگ بکلی دیگری در جریانست . اون صحنه جنگی است کاملا طبقاتی سر نان و سر پس زدن حاکمیتهای بورژوازی. توی اون جنگ واقعی، آدمها با پرچم برهنگی ظاهر نمی شوند. خواستهاشان  چیزهای دیگری است. “جنبش برهنگی” عبارتست از چند نفر در اروپا فعلا که جلوی دوربینهاشان یا در استودیوها برهنه شدند یا بخشی دیگر که چندین دهه است جریان برهنگی را بطور حاشیه ای نمایندگی می کنند که عموتا مربوط به طبقات میانی و مرفه جامعه هستند.

طبعا هر چه دست این دوستان کمونیست ما از اون صحنه واقعی دورتر هست و هرچه بطور واقعی نبرد طبقاتی و سیاسی را بیشتر مقلوبه احساس می کنند، بیشتر به جلو فرار می کنند! این می شود که قهرمانهای مجازیشان جای قهرمانهای واقعی خیابانها را می گیرد! جلو کشیدن علیا و گلشیفته و اعلام “قهرمانی جهان” برای آنها از دید من ناشی از نا امیدی و استیصال سیاسی است و جدا افتادن از جنبش واقعی طبقاتی در حاورمیانه و ایران!

(۴)تکلیف کمونیستها و جامعه چیست؟

به خلاف ادعای رفیق صابر ، من مخالفان خودم را همیشه ضد آزادی یا ارتجاعی یا ملی اسلامی و ناسیونالیست و غیره نمی بینم. معتقدم درون جنبش کمونیزم کارگری ممکنست صدها گرایش و صدها نظر باشد و لزوما هم یکی از آنها درست نیست. حقیقت اساسا از دید من خطی نیست و چند بعدی بودن حقیقت همیشه باعث می شود که ما دچار خطای دید بشویم و دنیا در در سطح یا خطی محدود ببینیم! برای سوالائ همیشه بیش از یک پاسخ هست و برای تحلیل حقیقت به تعداد چشمها، مناظر جدید باز می شود!

به دید من جنبش آزادی و برابری زن ، بخشی از جنبش طبقاتی بر علیه پائین کشیدن نظام سرمایه است. بین برابری زن و نبرد فرهنگی بر علیه ارتجاع هم باید روی همین جنبه طبقاتی بودن و عینی بودن مبارزه تکیه کرد. همانطور که قبلا هم گفتم، فرهنگها با تابوهای خودشان در صحنه نبرد طبقاتی ظاهر می شوند و “شکستن تابوها” از برگترین توهمهاست . تابوهای فرهنگهای ارتجاعی را باید دور زد. زیر پایش را باید خالی کرد. باید روان انسانی که در صحنه واقعی مبارزه اجتماعی وارد شده در نظر گرفت و اعتقد خود را با اون واقعیت عوضی نگرفت. برای رهبر واقعی شدن باید طور دیگری جامعه را دید. عینی دیدن شروع تغییر دادن واقعیت است.

باید فرضیه زیر پوستی را گذاشت کنار. آدمها زیر پوستشان یکسان نیست. عموما بنا به علم رفتار شناسی دنبال نیات فردی خود وارد مبارزه می شوند و کالیبرهاشان و افقهاشان لزوما افقهای استراتژیک نیست. رفتارهای انسانها تعابیر یکسان ندارد.

با این پیش فرض ها باید دوباره به نبرد سنگین طبقاتی موجود نگاه کرد. از همه اشکال مبارزه همه طبقات مخالف با وضع موجود نمی شود و نباید حمایت کرد. از حق بیان آزاد باید حتما دفاع کرد. اما همه اشکال بیانی ادمها لزوما سوسیالیستی یا استراتژیک نیست. طبقات متفاوتی از خواستگاههای بکلی متضادی وارد نبرد سیاسی می شوند و خصوصا در زمان انقلابات ضد انقلاب سیاسی رنگ انقلابی بخودش می گیرد.

فمینیزم و جنبش برهنگی ابزارهای زنگ زده و ناتوان هستند. پرچمهای راست سیاسی در جنبش آزادی زن. این پرچها را نمی شود مال خود کرد بر عکس باید تمایز و تضادش را با جنبش واقعی ازادی زن نشان داد.

اسلام سیاسی، ارتجاع فرهنگی ، درک عقب افتاده نسبت به مسئله زن و حق آزاد پوشش او را باید نشانه گرفت اما نه با ابزار جنبشهای راست فمینیستی و برهنگی! هر مبارزه با اهدافش و ابزارهای خودش مشخص می شود.

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا: نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام سیاسی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=29831

(۲)مصطفی صابر: از علیا المهدی تا گلشیفته فراهانی “انقلاب زنانه” در قرن ٢١

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/42-mostafa-s/8843-b.html

(۲)سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html

 (۴)مختصری از زندگی گلشیفته فراهانی- وبکیپدیا

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%84%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA%D9%87_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

(۵) در حاشیه انتشار عکسهای نیمه برهنه  گلشیقته فراهانی

http://www.radiofarda.com/content/f12_golshifteh_farahani_controversial_nude_photo/24455929.html