“اونیفرم”

دنیارا که دیدم,
خانه مون چکه میکرد.
چک چک چک.
چکه های آب به کلاه روی اونیفرم میخورد,
اونیفرم پدرم.
برروی فلز روی کلاه,
چک چک چک.
به فلز روی کلاه میخورد,
وبعد روی اونیفرم می پاشید,
چکه ها کوچیکتر میشدن.
چکه های کوچیکتر روی اونیفرم.
چک چک چک.
اونیفرمی دلداده به چکه ها.
و
چک چک چک.

دنیارا که دیدم,
برادرم سربازخانه بود,
سرباز بود.
پدرم که اونیفرم را برمیداشت,
چکه ها به کلاه برادرم میخورد.
چک چک چک.
کلاه برادرم بی فلز بود,
چکه ها مال کلاه بودن.
و
چک چک چک.

دنیارا که دیدم.
خواهرام شبها چکه ها را با اونیفرم ها میشست,
همه ی اونیفرمهای سربازخانه را میشست.
خواهرم پول میگرفت,
نه نه نه,
اونیفرم پدرم پول میگرفت.
و
روی دستهای خواهرم,
باز,
چک چک چک.
خواهرم همه ی اونیفرمهارامیشست.
و
چک چک چک.

دنیارا که دیدم.
مادرم حامله بود.
مادرم گاهی از روی اونیفرم ها میگذشت,
گاهی چکه ها به شکمش میخورد.
چک چک چک.
مادرم سربازی در شکم داشت,
چکه ها به سرباز شکم مادرم میخورد.
چک چک چک.
چکه ها شکم مادرم را جبهه کرده بودن.
لباسهای ناخواسته ی مادرم,
سیم خاردار جبهه بودن.
چک چک چک.
و
روسری مادرم پرچم جنگ تاهمیشه بود.
چک چک چک.
و
همیشه,سوتین مادرم را کسی نمیدید,
دوسرباز با اونیفرم خیس شده,
شبهای سوتین مادرم بودن.
سوتینی سفید.
سوتین سفید جنگی نمی خواست,
سوتین سفید,پرچم اتمام جنگ بود.
و
فردا در میدان جنگ,
چک چک چک.

و
روزی دیگر خواهرم تمام اونیفرم ها را شست.
چک چک…..