کودتا٬ میوۀ تز ″حزب تعدد نظرات و وحدت اراده”

عبارت “حزب تعدد نظرات و وحدت اراده” شاید بتواند یک فانتزی جذاب در گفتار تلقی شود. منتها تا ﺁنجایی که به یک حزب سیاسی مربوط می شود این عبارت به مثابه یک تز بنیادی به این معنی متناظر است که اعضاﺀ و کادرهای ﺁن حزب علیرغم برخورداری از نظرات گوناگون در مورد یک موضوع سیاسی معین چاره ای به جز تبعیت از یک ارادۀ واحد نخواهند داشت. در اینچنین حزبی نظرات متعدد و گوناگون موجود خواه که زیاد هم باشند اهمیتی ندارند. تنها ﺁن ″وحدت اراده″ است که مهم است. چون نظرات متعدد هرگز موجد ″وحدت اراده″ ای نخواهند بود. پس باید ﺁن را از جای دیگری ﺁورد. میگویند این وحدت را مصوبات تضمین میکند اما وقتى اختلاف نظر و تعدد نظرات مانع مصوبات جدید است٬ این ″وحدت اراده″ چیزی به جز ارادۀ کسى یا کسانى که خود را داراى “حق آب و گل” میدانند نیست. 

این تز البته در عمل نشان داده بود که مقدار کمى هم قدرت تحمل نظرات “متعدد” را ندارد اما اینبار واقعا خود را در عمل اثبات کرد. گفته اند اثبات شیر برنج در خوردن آن است! وقتى مدافعین این تز به ته خط رسیدند علیه حزب و ارگانهاى رسمى اش کودتا کردند. کودتا میوه این تز و اثبات آن است.

حزبی که با انتخاب نام ″حکمتیست″ و متد ″تعدد نظرات و وحدت اراده″ تاسیس شود دیر یا زود محکوم به تحمل یک انفجار اعتراضی در داخل خود خواهد بود. حتی بدون اینکه معترضین متوجه ﺁن علت اصلی اى باشند که حزبشان را در چنین وضعیتی قرار داده است. اتخاذ بی ربط ترین تصمیمات به کمونیسم کارگرى و تصویب سیاستهاى دست راستى در حزب ″حکمتیست″ معلول تناقض بین نام و روش و سیاست است.

هیچ حزب انقلابى کمونیستی در ردیف کمونیسم کارگری منصور حکمت را بر این اساس نمی توان ساخت. در یک حزب کمونیستى کارگری٬ همیشه این توافق و یا وحدت نظر همگان و یا اکثریت است که تصویب می شود و ﺁن ارادۀ یا پراتیک سیاسی لازم را تامین میکند. در فقدان این٬ ″تعدد نظرات و وحدت اراده″ تنها زمانی میتواند برای اتخاذ یک سیاست و تعیین مصوبات یک حزب سیاسی عمل کند که از قبل اراده ای وجود داشته باشد به نحوی که افراد علیرغم تعدد نظرات موجود در میانشان ناگزیر باشند که از ﺁن ارادۀ موجود تبعیت کنند. همان ارادۀ اى که در اینجا اتفاقاً ″خط رسمی″ خطابش میکنند. ″خط رسمی″ اى که وقتى از رسمیت مى افتد دیگر حوصله اش سر میرود و راسا عمارت را به آتش میکشد و فرمان انحلال میدهد! اینهم نوعى تامین “وحدت اراده” از ته خط است!

یک حزب انقلابى و خلاف جریان کمونیستی کارگرى را تنها و تنها بر این اساس که قادر شود بیشترین وحدت نظر و کمترین اختلاف را چه در داخل خود به مثابۀ یک تشکیلات سیاسی کمونیستی و چه در درون جنبش اجتماعى کمونیستى کارگرى تامین کند، می سازند. این یک هدف استراتژیک در ﺁن حزب است. هیچ مصوبۀ حزبی براساس تعدد و اختلاف نظرات قابلیت تصویب نمی یابد. ﺁنجایی که وحدت نظر وجود دارد است که وحدت اراده حضور خواهد یافت. یک حزب سالم و پیشرو کمونیستی همیشه گرایش و جهت عمده اش رو به تامین وحدت نظر و تامین رهبرى متحد و انقلابى است. حزب منصور حکمت اختلاف نظرات را تقدیس و تبلیغ نمی کند٬ بلکه ﺁنرا یک امر کاملاً مجاز به حساب می ﺁورد و به حرمت مجاز بودنش هرگز تخطی نمیکند.

فرض بگیرید که شما قصد دارید قرار، قطعنامه یا بیانیه ای را در مورد موضوع و یا اتفاق سیاسی معینی به تصویب برسانید. اینجا دو اتفاق میتواند بیافتد. یا بازتاب واقعیت موجود در ذهن همگی اعضای دارای رای در جلسه نسبتا یکسان و مطابق قرار، قطعنامۀ یا بیانیۀ پیشنهادی است که در این صورت تصویب ﺁن قطعیت خواهد یافت و یا اینکه بازتاب موضوع و یا اتفاق سیاسی مورد نظر در ذهن تعدادی از اعضاﺀ به نحوی است که با کل و یا بخشی از قرار، قطعنامه و یا بیانیۀ پیشنهادی موافقت ندارد. دراین صورت همواره فرض بر این است که جدل نظری کمک میکند تا از میان نظرات موجود بتوان به بهترین گزینۀ دست یافت و منطقی ترین گزینه ﺁن خواهد بود که حاصل بیشترین نظرات موافق باشد. همه نکتۀ بحث در این است که همواره، همه و یا اکثریت نظرات موافق است که به مثابۀ یک نظر واحد، اراده و یا سیاست یک حزب و تشکیلات سیاسی را تعیین میکند و به اجرا میگذارد نه تقدیس تعدد نظرات. از ﺁنجاییکه تعدد نظرات فی نفسه مخالف شکل گرفتن نظری که کل و یا اکثریتی از یک جمع با ﺁن موافق باشند عمل میکند٬ به عنوان یک اصل پایه ای، مکانیزمی را به ﺁن حزب تحمیل میکند که امکان رسیدن به یک توافق جمعی و حصول همنظری را بکلی از ﺁن سلب می نماید.

جدایی تعدادی از کادرهای قدیمى حزب ″حکمتیست″ و در اثناﺀ ﺁن کنگره غیرعلنی حزب، نشانه های بارزی از وجود اعتراض و ﺁغاز بحران در ﺁن حزب بود. این پروسه در داخل حزب بسیار بطعی طی شد و با شکست سیاستهاى بنیادى این حزب و قوام دیدگاههاى راست رفته رفته به وضعیت اشباع رسید. کودتا اگر معنى جدید “وحدت اراده″ بود٬ مقابله حزب با کودتا و تصمیم به کنار گذاشتن ″خط رسمی″ از جانب هیئت دائم واکنشی در مقابل این وضعیت اشباع شده بود. در شرایط حاضر که شتاب یابندگی تحولات سیاسی رو به فزونی دارد جذب هرچه بیشتر نیرو و کادرهای حزب به مخالفت با محافظان ″خط رسمی″ از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. روی این حساب ﺁنهایی که با عنوان پرچم منصور حکمت علیه کودتا و سیاستهاى راست در حزب ایستاده اند٬ شرط پیشروى شان اینست که کلیۀ نظرات راهبردی و ضد کمونیسم کارگرى و منصور حکمت از جمله تز ″تعدد نظرات و وحدت اراده″ را با قاطعیت و اعتماد به نفس مورد نقد و باز بینی اساسی قرار دهند.

کسی برای باختن به بورژوازی منصور حکمت نشده است. مخصوصاً حالا که سرمایه و حکومتهایش تا خرخره در بحرانند و منصور حکمت ازهمیشه ضروری تر. زنده باد سوسیالیسم٬ زنده باد منصور حکمت!
١٢ ژانویه ٢٠١٢