حبس قلم (برای عدنان و هیوا)

پرواز در آسمان سرزمینم ممنوع شده،
عشق شلاق خورده،
قلم در لابلای طناب دار شکسته
و دست خفاشان
آزادی را به دام بند می‌کشاند.

هیهات !
در سرزمینم،
تمامی خیابانها یکطرفه شده،
کوچه پس کوچه ها بن بست،
عاشقان در حسرت یک سیب
در دل شب گم می شوند.
و این بندیان‌اند که
فریاد عشق را در شکنجه گاه،
زیر ضربه‌های آیات خدا
جاری می‌کنند و نبض آزادی را
که شمارش مرگ خفاشان است
روی نفس زندگی
به تپیدن وا میدارند.

ی. صفایی
۲۲/۷/۲۰۰۵