زورقی وحشی (شعر)

بسان فصلی وحشی
بادی وحشی
برگی تازه افتاده

,درحسرت یک واژه ازتوام
یک واژه از آزادی
نه برای من
نه برای تو
نه برای ما
برای زورقی لای سنگ ریزه ها
لای دشنام حبسی نامحدود

بسان فصلی وحشی
بادی وحشی
برگی تازه افتاده

زورقی خواهم شد
دشنام این سنگ ریزه هارا باید شکافت

زورقی خواهم شد
بسان فصلی وحشی
بادی وحشی
برگی تازه افتاده

و
,بسان یک زن
یک فاحشه
که سنگ ریزه هایش سالیانیست تابو شده اند

و
بسان یک اراده
یک عزم,
برای ساختن زورقی دگر

و
بسان یک زن
زورقی خواهم شد