سازمان «بین‌المللی» آلن ودز در کنار چاوز و چاوز در کنار احمدی‌نژاد

سازمان «بین‌المللی» آلن ودز در کنار چاوز و چاوز در کنار احمدی‌نژاد

اخیرا آرش عزیزی از طرفداران آلن ودز رهبر سازمان آی ام تی درمقاله ای که در باره نشریه آلترناتیو نوشته، اشاراتی به کذب در مورد موضع گرایش مارکسیست های انقلابی، کرده است. از اینرو، درفیسبوک نشریه آلترناتیو تعدادی از رفقای گرایش مارکسیست های انقلابی تبادل نظری با او انجام داده، که برای اطلاع خوانندگان در اینجا تبادل نظر یکی دیگر از رفقا، علیرضا بیانی، با او انتشار می یابد. .میلیتانت

 

علیرضا بیانی

در این لینک می توان روند اخراج بخش ایرانی آی ام تی، همانچیزی که آرش عزیزی تصور می کند بین الملل مارکسیستی!!؟ است را دنبال کرد. «آی ام تی»، از یکسو اسم اعتراضات خیابانی پس از انتخابات ۱۳۸۸ را گذاشت بود “انقلاب”، همانطور که آرش عزیزی هنوز هم از آن با نام انقلاب یاد می کند( انقلابی که آب در دل کسی تکان نداد) از سوی دیگر چشم بسته از سیاست های خارجی چاوز که به این “انقلاب” مورد نظر تشکیلات بروکراتیک آی ام تی می گفت؛ “این کار سیا است” باید جمایت می کرد. آلن وودز یک بار باید در حمایت از چاوز در کنار احمدی نژاد می ایستاد و یک بار همسو با آنچه که اصلاح طلب ها “جنبش سبز” و آلن وودز “انقلاب می نامید ، در کنار “انقلاب” می ایستاد! فکر کنید اگر جریان در دورن چنین بین المللی قرار گیرد چقدر باید مواج باشد.
فرصت طلبی رهبری آی م تی در حمایت از چاوز

آرش عزیزی

آلن وودز و ما کی در کنار احمدی‌نژاد قرار گرفته‌ایم؟‌ می‌توانید یک فاکت در این مورد بیاورید؟ دروغ گفتن جایز نیست. اگر ضمن حمایت از کسی که از احمدی‌نژاد حمایت می‌کند، حمایت از او تلقی شود، باید تمام حامیان جهانی، مثلا، کاسترو در کوبا را نیز به همین چوب راند که فکر نمی‌کنم هیچ آدم عاقلی آن‌را بپذیرد. ما، و بین‌الملل، در این زمینه همیشه پیگیر و پایدار عمل کرده‌ایم:‌ دفاع از دستاوردهای انقلاب ونزوئلا و تقدیر از آن اعمال چاوز که به بهبود آن کمک کرده و نقد بی‌رحمانه‌ی آن سیاست‌های او، چه داخلی و چه خارجی، که در جهت منافع زحمتکشان ونزوئلا، ایران و جهان نبوده است. 

در مورد انقلاب ایران هم که به نظر شما آبی در دل هیچ کس تکان نداده (!!!!!)‌، ادعایی که بی‌شرم‌ترین منکران این انقلاب از چاوز تا حزب حکمتیست هم نمی‌کنند، باید بگویم من به جوان‌هایی که دستبند سبز بستند و می‌بستند هزار بار افتخار می‌کنم و بر پای آن‌ها و بر خون ده ده‌شان، خون نداها و سهراب‌ها، که شهید انقلاب‌مان شدند، بوسه می‌زنم. حالا هر اسمی می‌خواهید روی ما بگذارید.

علیرضا بیانی
در مورد قرار گرفتن آلن وودز در کنار احمدی نژاد، از نوشته من کاملاً روشن است که « نتیجه» سیاست او چنین بود. برای همین من نوشتم:” آلن وودز یک بار باید در حمایت از چاوز در کنار احمدی نژاد می ایستاد”.

آلن وودز در کنار چاوز ایستاده بود، (آیا چنین نبود؟) چاوز در کنار احمدی نژاد ایستاده بود و هنوز ایستاده است، (آیا چنین نبود و نیست؟) من به ضرب المثلی که لنین در چنین اوضاعی استفاده می کرد فعلاً کاری ندارم که می گفت” بگو دوستت کیست تا بگویم کیستی”. میتوان گفت آلن وودز در زمان حمایتش از چاوز پیش بینی حمایت چاوز از احمدی نژاد را نمی کرد. اما مسئله عمیق تر از این حرفها و حوزه حقوقی است که شما مایلید بحث را به آنجا بکشانید. مسئله بر سر این است که باند آلن وودز بلافاصله پس از اولین حمایت چاوز از احمدی نژاد هیچ واکنشی به او نداشت. 
نماینده گروه ایرانی «آی ام تی» برای چاوز نامه سرگشاده ای نوشت و این سیاست اشتباه را به او گوش زد کرد. پس از حمایت های مکرر چاوز از احمدی نژاد که باعث شد همه زحمات رفقای ما در کمپین دست ها از ونزوئلا کوتاه و سایر فعالینی که خود در این کمپین قرار گرفته بودند از بین رفته و حتا دیگر نتوان از انقلاب بولیواری حرفی زد هم باند بورکرات آلن وودز نه تنها هیچ انتقادی به چاوز نداشت بلکه نامه رفقای ایرانی ارسال شده به هیئت اجرائی که می بایست به دست همه اعضا می رسید را توقیف کرد. آلن وودز به دلایلی که بعدا بیشتر توضیح خواهم داد اصلا علاقه ای نداشت که به چاوز از سوی «آی ام تی» انتقادی شود. تنها تحت فشار برخی از اعضا به انتقاد دو سه عضو انتقاد کننده به چاوز، از جمله بخش ونزوئلا «آی ام تی» واکنشی خاص نشان نداد و آرش عزیزی اهل صداقت های کیلویی به هیچ وجه مایل نیست بگوید که این انتقادهایی که به حساب«آی ام تی» می گذارد انتقادات بخش هایی از «آی ام تی» است که بعدها یا از این به اصطلاح بین الملل خارج شده و یا مانند بخش ایران به سبک استالینبستی با یک تلفن گفته شده که شما دیگر عضو «آی ام تی» نیستید؛ موضوع اصلی اما انتقاد خود «آی ام تی» به چاوز است که نه در کارنامه این جریان و نه در بیان اخلاق صادقانه آرش عزیزی خبری از آن نبود.
صداقت آرش را باید در اینجا محک زد که چرا مرتب از انتقاد «آی ام تی» به چاوز حرف می زند در حالی که تا آن مقطع به هیچ وجه چنین نبود. اگر این بود پس حقیقتا این همه اصرار بخش ایرانی برای واکنش«آی ام تی» به چاوز چه دلیلی داشت. چاوز چه می فهمید که مثلا فلان گروه کوچک مکزیک یا ایران چه می گویند، اما وقتی رو به جمعیت زیادی کتاب آلن وودز را نشان داده تا پز دهد که یک نویسنده انگلیسی کتابش را به او هدیه کرده، وقتی برای «آی ام تی» و شخص آلن وودز فرش قزمز پهن می کرد، دیگر قضیه فرق داشت؛ آلن وودز هم همین را نمی خواست. از نظر آلن وودز، گور بابای بخش کوچک ایران و یکی دو جای دیگر برای ساختن بین الملل کرده بود وقتی که می توانست به جای آنها حمایت یک دولت را پشت بین الملل خود داشته باشد. در نتیجه همین سیاست فرصت طلبانه مانع واکنش خود گروه «آی ام تی» به چاوز می شد.
اکنون باید با روش مارکسیستی به سراع تحلیل موضوع رفت و نه به روش قضایی و دادگاه و محکمه. روش مارکسیستی به ما می گوید که اگر حمایت از چاوز، جنبش کارگری در ونزوئلا را تقویت می کرد، انتقاد صریح و غیر مماشت جویانه به سیاست خارجی فرصت طلبانه چاوز می توانست جنبش کارگری در ایران را تقویت کند. آلن وودز از یکسو از چنین انتقادی به چاوز امتنا می کرد( این همان بخشی است که ناچاراً وی را نه مستقلاً یلکه بدون انتقاد و خط تمایز با چاوز، اتوماتیک در کنار احمدی نژاد قرار می دهد) و از سوی دیگر ناچار می شد ( این بار به طور مستقل) بگوید انقلاب در ایران آغاز شد و خود را در کنار نیروی انقلابی که هیچ وقت معلوم نشد کدام بود قرار دهد. در حالی که نه انقلابی در ایران آغاز شده بود و نه اگر هم این انقلاب بود آلن وودز می توانست نقش دوگانه بازی کند. ( شما به جای خیلی خرده کاری های روشنفکری بهتر است ابتدا بر سر مبانی اساسی مارکسیسم که یکی از مهمترین آنها همین مفهوم انقلاب است به یک جمعبندی برسید و سپس به سراغ ضعف و قوت مواردی نظیر روند بین الملل چهار و شق القمر تد گرانت و نظایر آن بپردازید تا هر بار بر سر هر موضوعی ناچار نشوید از الفبا شروع کنید که آیا اینجا یا آنجا انقلاب شده یا نشده!) 
در رابطه با سایر حمایت ها از احمدی نژاد، از جمله فیدل کاسترو و یا هرکس دیگری هم دقیقاً باید همین روش و همین انتقادات را به آنها و شجاعانه و علنی و گسترده داشت. بماند که یکی از دلایل چپ و راست زدن های چاوز، محاصره وی در حلقه بورکراسی کوبا برای جلوگیری از تاثیرات کمونیست ها بر وی است. با همین درک و دریافت شما از چگونگی مبارزه کمونیستی ناچار می شوید از یک طرف همسویی حزب توده با خمینی و ازطرف دیگر با فیدل کاسترو را نیز تائید کنید، چه تفاوتی در ماهیت این سیاست با سیاست آلن وودز وجود دارد. اگر تا کنون در روش مبارزه کمونیستی این را متوجه نشده اید که حمایت از کسی مانند چاوز با چک سفید امضا دادن فرق می کند بدانید که مبارزه ناقصی را دیده یا انجام داده اید.
وقتی آلن وودز در نوبت نا محدود سخنرانی خود در کنگره ای که در آن عضویت گروه ایرانی تصویب شد می گفت “جاوز یک دمکرات صادق است”، همانجا رفقای ما احساس می کردند که از این جمله پردازی های دو پهلو بوی خوبی نمی آید. مارکسیست ها عادت دارند همه چیز را با نام صحیح و تعریف کننده دقیق ماهیت آن توضیح دهند؛ به همین دلیل بود که مازیار رازی در فرصت نابرابر و محدود ده دقیقه ای خود توضیح داد که مسئله دمکرات صادق بودن چاوز نیست بلکه مسئله ژنرال هایی است که دور او را احاطه کرده اند که دیگر به آنها نمیتوان گفت صادق. در نتیجه چاوز چاره ای ندارد به جز آنکه کارگران کارخانه ها را مسلح و به آنها آموزش نطامی دهد تا صداقت خود در مبارزه با امپریالیسم آمریکا را به کارگران ثابت کند. این است روش حمایت ضمن ارائه مطالبه انتقالی و نه پوپولیسم آلن وودز در حل شدن در جنبش سیز و کبیر و بهار عربی و امثال آن. 
راستی افتخار شما بر دستبند سبز و خون ریخته شده ندا و … چیزی به خصلت یک جنبش در هیئت یک انقلاب نمی افزاید؛ ظاهرا ً شما موارد مورد افتخار زیادیی سراع داری اما بدانید افتخار و قهرمانی و ذوق و شوق یک چیز است و انقلاب و مفهوم مارکسیستی آن چیز دیگری است که به آن در مقاله ای جدا گانه می پردازم که بهانه فیس بوکی بودن بحث آن را تخریب نکند.

آرش عزیزی
واقعیت این است که کل بین‌الملل ما به عنوان یک سازمان بین‌المللی و تمامی بخش‌های مختلف آن در ایران و آمریکای لاتین با صدایی واحد سیاست خارجی چاوز در زمینه جمهوری اسلامی (و اکنون سوریه و لیبی)‌را محکوم کرده‌اند و از آن انتقاد کرده‌ان.د شما و دوستان مدام می‌گویید بعضی «بخش‌های» آی ام تی این کار را کرده‌اند اما «خود آی ام تی» نه. دوست من! ما «خود آی ام تی» به عنوان پدیده‌ای ماورایی نداریم! آی ام تی متشکل است از بخش‌های آن. تمام مواضعی که در وب سایت ما منتشر شده است (مارکسیست دات کام) مواضع کل بین‌الملل ما است. ما هم مقالات متعددی به زبان‌های مختلف در این مورد منتشر کرده‌ایم. این «خود آی ام تی» است با اجازه‌تان! در ضمن اگر هم می‌خواهید کمی سابقه‌ی داستان را بدانید آن بیانیه‌ی معروف گروه ونزوئلا در نقد سیاست چاوز نسبت به جمهوری اسلامی را رفیق خورخه مارتین از دبیرخانه بین‌المللی ساکن در لندن به صورت پیش‌نویس نوشته بود و آن رفقا با تغییراتی تصویب کردند. پس این‌جور نبوده که انگار یک «بخش‌«هایی حرف‌هایی زده‌اند و دبیرخانه بین‌المللی «دندان روی جگر گذاشته» و امثالهم.

سیاست کامل مبارزه طبقاتی در این زمینه هم در مطلب «کمونیست‌های ایران و انقلاب ونزوئلا» که من نوشتم پیدا می‌شود. اگر می‌خواهید یکی از آخرین انتقادهای ما به چاوز را هم در این زمینه ببینید می‌توانید به مقاله‌ی رفیق خورخه مارتین در مورد ونزوئلا و لیبی اشاره کنیند که در زمانی نوشته شد که جناب چاوز داشت برای قذافی قربان و صدقه می‌رفت!

علیرضا بیانی

شما چیزهایی نوشته بودید که در آن به مواردی مثل چگونگی تشکیل بین المل «آی ام تی» و وقایع سال ۱۳۸۸ که به عنوان “انقلاب از آن یاد کردید و… پرداخته بودید. بعد لینک این مطلب که ظاهراً نقدی به مواردی در نشریه آلترنانیو بود را در زیر همین عکس گذاشتید و وقتی من خواستم به بخش هایی از آن واکنش نشان بدهم ، ناگهان شما به یاد علاقه به بحث در فیس بوک و این موارد فرعی افتادید. به هر حال خوشحالم که از آن مواضع زود رس عقب نشینی کردید. 

اما راجع به توضیحات اخیر تان در باره «آی ام تی» و نقش آن در تعیین سیاست و… داشتیم کم کم به آموزش های ساختن بین الملل توسط شما انس می گرفتیم که به یکباره نشان دادید حتا با الفبای این روند هم آشنا نیستید. شما عادت کرده اید در یک جریان بورکراتیک فعالیت کنید و به همین دلیل تحربه ای به جز این ندارید. همانطور که فکر میکنید مثلاً نطر این یا آن بخش از بین الملل فرقی با کل نظر بین الملل ندارد!!! تازه این ابندای صورت مسئله است و اگر واقعاً چنین باشد در اینصورت باید دید که چه کسی مادم العمر در مرکز آن نشسته و چه تصمیماتی می گیرد که بلافاصله به تصمیم کل بین الملل تبدیل می شود.
شما در نوشته ای خود چیزهایی در مورد بین الملل چهار و مندلیست ها سرهم بندی کرده اید بدون آنکه با عمق موضوع آشنایی کافی داشته باشید. اگر به مندلیست ها هم واکنشی نشان داده اید به دلیل نفرت آلن وودز ، این شاگرد تد گرانت به مندل است و اگر می توانسیتد عکسی از یک صفحه نشریه آلترناتیو به آلن وودز نشان دهید که به جای مقاله ای از ارنست مندل مطلبی از تد گرانت در این نشریه منتشر باشد، دیگه همه چیز ردیف و مرتب می شد و آلن وودر هم کیف می کرد که بین المللش در حال تاثیر گذاری بروی بخش های دیگری از فعالین ایرانی است!! 
در ابن رابطه موقتا بد نیست این را بدانید که جنبش کمونیستی بعد از تروتسکی چیزی به اسم ” تئوریسین” نتوانست ارائه دهد و اگر هم در نزدیکی آن کسی را بتوان یافت همین ارنست مندل است و نه تد گرانت و تونی کلیف و امثالهم. همین موضوع هم هست که آلن وودز را سخت عصبانی می کند. نقد شما به جای “مندلیست ها” می بایست به خود ارنست مندل باشد. وگرنه راست تر از مندلیست ها در طیف با گذشته تروتسکیستی فراوان است. اخیر ترین آن خود آلن وودز است که عاجز از ارائه کمترین تحلیل مارکسیستی از رویدادهای اخیر خاورمیانه بوده و هر شعله دودی را شعله آتش انقلاب معرفی میکند. اساس نزدیکی شخص شما به این گروه هم از اینجا ناشی میشود گه حزب حمید تقوایی هم دقیقاً مانند آلن وودز وقایع پس از انتخابات ۸۸ را بر اساس عادت همیشگی اش مانند وقایع ۱۸ تیر و چهارشنبه سوری ونظایر آن انقلاب معرفی کرده بود و شما هم که در آن موقع عضو فعال این حزب بودید این نقطه اشتراکتان شد با باند آلن وودز بدون در نظر گرفتن ادعاهای ضد تروتسکیستی یک طرف و مدعیات تروتسکیستی طرف دیگر! بگذریم. 
بحث بر سر تصمیمات و نظریات اعضای یک بین الملل و تفاوت آن با تصمیمات خود بین الملل بود که شما معتقدید فرقی با هم ندارد. در اینجا این پرسش بماند که اگر واقعاً فرقی ندارد چرا «آی ام تی» علاقه ای به انتقاد از چاوز نداشت و این علاقه را واگذار به بخش های دیگر کرده بود و چرا اینمقدار اصرار داشت که نامه انتقادی پیشنهادی بخش ایران به «آی ام تی» را که

اصرار داشت به عنوان نظر «آی ام تی» به چاوز انتقاد شود بلوکه شد و مقدمات اخراج بخش ایرانی را فراهم کرد!؟

شما از صداقت حرف می زنید بدون آنکه بخواهید سهمی از آن را خود استفاده کنید. شما به انتقاد «آی ام تی» از چاوز در زمانی اشاره می کنید که اولا دیگر بخش ایرانی از آن اخراح شده بود و ثانیاً «آی ام تی» دچار ریزش های پشت سر هم شده و ثالثا حمایت اخیر چاوز از قذافی وحشی، هست و نیست آلن وودز را زیر سوال برده بود؛ و از همه مهمتر این که خود چاوز هم مانند سابق آن تره ای که برای آلن وودز خرد می کرد را دیگر خرد نمی کرد. این همه ذوق و شوق آلن وودز برای حمایت یک دولت در پشت بین الملل خود با یک انتقاد تند و تیز جناح راست ونزوئلا به چاوز که به چپ گرایان نزدیک شده است دود شد و بر هوا رفت و دیگر چاوز به وودز بی اعتنا شده بود. در این مقطه بود که انتقاد «آی ام تی» که از نظر شما فرقی با انتقاد سایر اعضای آن به چاوز نداشت به یکباره فرق پیدا کرد و از زبان خود «آی ام تی» بیان شد.
ابنها را گفتم که تصور نکنید با انبانی پر از تجربه کار بین المللی آمده اید به نیروهای “چپ” آموزش کار مرتبط با بین الملل، آنهم اینمقدار وارونه و سر به هوا بدهید. 
به عرض شما استاد محترم امر سازمانیابی بین المللی برسانم که نظرات هر بحش از بین الملل لزوماً نظر خود بین الملل کمونیستی نخواهد بود. هر کشور عضو در یک بین الملل کمونیستی مسئول تعین سیاست های بین الملل در آن حوزه است و به همین دلیل نماینده آن کشور در بین الملل می شود. آلن وودز چه کاره حسن است که بتواند در زمانی که رفقای ایرانی در درون ایران و درگیر مسائل ایران تحلیل خود را از وقایع ارائه می دهند را کنار بگذارد و بر اساس اطلاعات کسب شده خویش از مدیا و ژورنالیسم بورژوایی به کشف انقلاب در ایران برسد و این را به موضع اصلی کل «آی ام تی» تبدیل کند.
یکی از اساسی ترین شروط رفقای تروتسکیست ایرانی برای عضویت در «آی ام تی» حق تعیین نظر و حتا الویت بر نظر هر کشور در حیطه فعالیت اعضای یک کشور نسبت به کل بین الملل بود. به این معنی که فعالیت اعضای بین الملل در هر کشور بر اساس تحلیل همان اعضا از اوضاع آن کشور تدارک دیده می شود و نه مانند احزاب استالینیستی برادر با دیکته کردن اوامر از مرکز بورکراتیک بین الملل. بخصوص رفقای تروتسکیست ایرانی با این موضوع در کتاب و مقاله آشنا نشده بودند بلکه به خاطر مشابه همین موضوع در انقلاب ۱۳۵۷ ضربه بسیار سنگینی بر پیکر یک جنبش و جریان تروتسکسیتی وارد شد که می رفت در زیر گوش استالینیسم و حاکمیت نظری استالینیستی مائوئیستی مخاطبین مهمی در بخش های کارگری به دست آورد. 
حزب کارگران سوسیالیست که مازیار رازی یکی از اعضای اصلی آن بود، در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ عضو بین الملل چهار بود. این حزب تنها و مطلقاً تنها جریانی در میان همه نیروهای طیف “چپ”بود که اعتقادی به انقلاب مرحله ای نداشته و از همان ابتدا شعار انقلاب سوسیالیستی می داد. بعد ها کسان دیگری، آنهم به صورت فرمال و نیم بند به این عرصه وارد شدند، ( مثلاً منصور حکمت که هنوز گسست کامل از مائوئیسم هم در آن زمان نکرده بود و همین مخرج مشترکش با کومله باعث اتحاد بین او و کومله شد).

باری، بخش انترناسیونال چهار که ارنست مندل نیز متعلق به همان بخش بود تصور می کرد که خمینی در حال مبارزه با امپریالیسم آمریکا است و به همین دلیل از عضو ایرانی بین الملل چهار خواسته بود که از خمینی حمایت سیاسی صورت بگیرد. این تصمیم و دیکته آن به عضو ایرانی بین الملل باعث شد جریان نو پای حزب کارگران سوسیالیست که چند ماهی بود فعالیت خود را با این عنوان در ایران آغاز کرده بود به دو نیمه تبدیل شود. جناحی در این حزب که مازیار رازی به آن تعلق داشت سخت در برابر ان دستور ایستادگی کرد. با آنکه جناج کارگران انترناسیونالیست انگلستان عضو بین الملل چهار با تصمیم جناح ارنست مندل مخالفت کرد، اما باز این سیاست نتوانست مانع انشعاب در درون حزب کارگران سوسیالیست در ایران شود. جناحی به رهبری بابک زهرایی به پیروی از سیاست غلط بین الملل که به دلیل عدم شناختش از ماهیت واقعی خمینی دچار توهم شده بود و دستور حمایت سیاسی از او را داده بود به دنبال این سیاست رفت و نتایج فاجعه بار آن در تاریخ ثبت شد. 
جناح منشعب از این حزب تنها به انشعاب از آن اکتفا نکرد و از کل بین الملل جهار نیز خارج شد.
این تجربه تلخ چیزی نبود که باعث شود رفقای ایرانی مانند شما که در چند جلسه بخش کاندایی «آی ام تی» شرکت داشته و تحت تاثیر آنها قرار گرفته و با چیزهایی در رابطه با فعالیت بین المللی آشنا شده و به یکباره تحت تعالیم وارونه آلن وودز که با سه نفر یک شاخه عضو می سازد تا در کنگره معرفی کرده و گسترش جهانی باند خود را به معرض هورا بگذارد، بروند به همین سادگی عضو یک بین الملل شوند. و این در حالی است که بین الملل های بسیار قوی تری از نظر پایه های کارگری و وسعت اعضا و نظایر آن، به عنوان آلترناتیو عضویت در یکی از آنها همواره فراوان بوده است. اما رفقای ایرانی مشروط به استقلال هر عضو در تعیین سیاست های کلان خود در حوزه جعرافیایی که فعالیت می کند وارد «آی ام تی» شدند. دیری نکشید که آلن وودز به طور یکجانبه اعلام کرد در ایران انقلاب آغاز شده است!!! و اکنون شما به عنوان سرباز دور از وطن عضو این بین الملل، بنا بر این تحلیل نادرست و ابراز افتخار برای نزدیکی به کسانی که دستبند سبز بر دست بسته اند ناچارید، علاوه بر فعالیت های خود در جریاناتی که پایه های کارگری انبوه و فراوان دارند، ( مثلاً شرکت در کنگره سازمان راه کارگر!!) در کنار دستبند سبز بستگانی مانند ابراهیم نبوی و اکبر گنجی نیز بایستید. که البته تا می توانید موفق هم باشید.

از فیسبوک نشریه آلترناتیو

ژانویه۲۰۱۲

در باره ماهیت انقلاب و نقدی به مواضع آلن ودز

فرصت طلبی رهبری آی م تی در حمایت از چاوز