اعتصاب غذای ۲۷ تیر ماه و مهمانان دوره رونق طبقه کارگر ( نیما صداقت )

نیما صداقت
به دنبال دستگیری محمود صالحی از چهره‌های سرشناس و یکی از رهبران جنبش کارگری ایران، کمیته‌ایی تحت نام "کمیته دفاع از محمود صالحی" اعلام موجودیت کرد. این کمیته توسط کارگران و فعالین کارگری  که در برگیرنده بیشتر از صد نفر کارگر است و همچنان که در اطلاعیه اعلام موجودیتش ذکر شده است  فعالیت خود را به صورت علنی در تاریخ ۲۷ فروردین ماه ۱۳۸۶ در دفاع از محمود صالحی و مبارزه برای لغو احکام صادره علیه دیگر فعالین کارگری شروع کرد.

فعالیتهای این کمیته از بدو اعلام موجودیتش را همگان شاهد هستند و برای اطلاع بیشتر میتوان به وبلاگ کمیته دفاع از محمود صالحی (۱) مراجعه کرد.
در تاریخ ۲۷ تیر ماه همگام با صدمین روز زندانی کردن محمود صالحی، کمیته٬ فراخوان اعتصاب غذای ۲۴ ساعته را اعلام کرد۔ فراخوان با استقبال شمار زیادی از تشکلها٬ نهادها٬ کمیته‌های کارگری٬ فعالین کارگری و اجتماعى در ایران و خارج کشور قرار گرفت. اما در کنار آن عده معدودی این حرکت اعتراضی را مورد نقد قرار داده و همچنین آن را به روزه سیاسی تشبیه کرده اند. به عنوان یک کارگر که به این اعتصاب غذا به دفاع از همزنجیرانم وعلی‌الخصوص محمود صالحی و همچنین دیگر فعالین دربند پیوستم،  تلاش دارم که هدف از اعتصاب غذای ۲۷ تیر ماه را با توجه به شرایط و وضعیت موجود توضیح داده  و امید به اینکه نقدهای سکتاریستى و بى مسولانه  به همه همطبقه‌ایهایم که در این اعتصاب غذا شرکت کرده بودند خدشه‌ایی وارد نسازد.

چرا عتصاب غذا؟!!

جمهوری اسلامی در آستانه اول ماه مه و به دنبال دستگیری محمود صالحی، فضائی مملو از رعب و وحشت براه انداخت تا از این طریق جنبشهای اعتراضی از جمله جنبش کارگری را به عقب وادارد. از طرفی دیگر با دستگیری برگزار کنندگان اول ماه مه سنندج، دستگیری دانشجویان چپ و بعدها ربودن منصور اسانلو آنهم در روز روشن عزم خود را برای سرکوب هر چه بیشتر جنبشهای اعتراضی جزم کرده است و در شرایط فعلی  فعالین کارگری را سرگرم محاکمه و دادگاه میکند. در چنین شرایط متشنجی "کمیته دفاع از محمود صالحی" فرخوان اعتصاب غذای ۲۴ ساعته را به عنوان یک حرکت نمادین اعلام کرد تا راه برون رفت از شرایط موجود را هموار کرده وبتواند یکبار دیگر فعالین کارگری و دیگر انسانهای آزادیخواه را حول یک مطالبه واقعی و زنده متحد کند۔   اعتصاب سمبلیک ۲۷ تیر٬ محمود صالحی را یکبار دیگر در کارگاهها، کارخانه‌ها و خیابانها مطرح کرد.  دفاع از محمود صالحی به عنوان قهرمان و سنبل مبارزه طبقاتی را نه تنها در بین محافل کارگری بلکه بیرون از محافل کارگری هم مطرح کرد. این حرکت میتواند  زمینه ساز تحرکات بعدی در سطح سراسری باشد  و در آینده‌ایی نزدیک شاهد حرکات به مراتب بزرگتر و تجمعات گسترده در سطح کشور خواهیم بود.

به علاوه این اعتصاب در مدت زمان کوتاهی توانست افکار عمومی را به سمت وضعیت اسفبار  محمود صالحی از لحاظ جسمانی، جلب و نیز حرکتی را در بین توده ها ایجاد کند.
این اولین حرکت بزرگی در داخل بود که در اعتراض به زندانی کردن محمود صالحی صورت گرفت. درخارج کشور هم  سیل حمایت اتحادیه ها و تشکل های کارگری  که بعضاً به صورت تظاهرات خیابانی از فراخوان اعتصاب صورت گرفته است را شاهد هستیم.     

اعتصاب غذای ۲۴ ساعته کارگران و روزه سیاسی

روزه به عنوان یکی از ارکان دینی به معنی رضایت کامل از زندگی است. روزه‌ داران، نه تنها شکایتی از زندگی خود ندارند بلکه معتقدند که آنچه را که به آنها بخشیده شده است از سر زیادی است.  در نتیجه با گرفتن روزه تلاش دارند که برای مدت سه روز (در قالب سیاسی) و  یا یک یا سى  روز از لذتها و خوشیهای زندگی خود را محروم کنند تا قدر این همه نعمات را بدانند و توقعشان بیشتر از این نباشد. روزه چه در قالب سیاسی و غیر سیاسی عملا نشانه اعتراض نیست. با این تعریف نمیتوان به روزه جنبه سیاسی داد و این موضوع حتی برای ناسیونالیستهای کرد دوم خردادی که فراخوان روزه سیاسی را اعلام کرده بودند هم قابل تعریف بود. اینکه چپ ناکام اعتراض سیاسى و ۲۴ ساعته کارگران انقلابی  را در سرزمینى که اعتراض کارگر را به رگبار میبندند و  زبان کارگر را میبرند٬  به روزه سیاسی تشبیه میکند و حتى دردناکتر از آن  تفاوت یک اعتراض سیاسى مشخص را با یک حرکت مذهبى تشخیص نمیدهد و بى سوادى وبى اطلاعى خود را از تاریخ اعتصاب غذا بنمایش میگذارد٬ جاى تاسف فراوان است.  راستى همرزمان سوسیالیستهاى  ترکیه که در سیاه چالهاى ترکیه جان باختند و یا مبارزان ایرلندى چه قضاوتى در مورد این نوع نگرشهاى سطحى و  بی‌مسئولانه دارند.  اینکه کسى به اسم چپ جهالت خود را اینطورى به نمایش میگذارد٬ براى چپهاى ۵۷ ى خارج کشورى باید خیلى دردناک باشد. 
 
در فضای رعب و وحشتی که محافظین سرمایه‌ به راه انداخته‌اند۔ در دنیائی که  صدای هر گونه اعتراض و آزادیخواهی با وحشیانه‌ترین شیوه سرکوب میشود۔ در جامعه‌ایی که در روز روشن فعالین کارگری را دزد قلمداد میکنند و آنها را با غیر انسانی‌ترین شیوه زندان و شکنجه میدهند۔ روز نامه نگاران را به اعدام محکوم میکنند۔ در جامعه‌ایی که جان انسان هیچ ارزشی ندارد و حرمت بشر به رسمیت شناخته نمیشود۔ در شرایطی که کارگران از ابتدائی‌ترین حقوق خود بی بهره‌اند و رهبرشان،  محمود صالحی را با کمتر از  نصف کلیه‌ایی در شرایطی اسفبار اسیر کرده‌اند و  اسانلو را میربایند، آنگاه  دفاع از انسانیت، دفاع از کرامت بشر، دفاع از حیثیت طبقاتی و دفاع از آزادی،  تنها در گرو دفاع از طبقه کارگر میسر خواهد بود.

اعتصاب غدای ۲۷ تیر ماه،  نه تنها در سطح ایران بلکه در سطح بین‌المللی هم مطرح شد. دوستان هوادار موقتى و مهمانان دوره رونق طبقه کارگر٬ مى بایستى به این اعتصاب میپیوستند و بعدا هم میشد در مورد نفس کار که کجایش اشکال داشت و حرکت بعدى چکار بکنیم٬ صحبت کنند. در این ص
ورت نقد و بحثشان جدى و صمیمانه تلقى میشد. اما نمیشود نظاره گر اعتصابى  شد و درآن شرکت نکرد و در مورد اشکالات اعتصاب٬ اعتصابچیان  را هم سرزنش کرد.  سنت کارگران اعتصابى این است که اعتصاب شکن ها را کتک میزنند.  جالب است اعتصاب شکن بیاید و طلبکارهم باشد.
میگویند "محمود صالحى فعال کارگرى شهر سقزاست۔ و ما را کارگران کردستان خطاب میکنند۔" به این میگویند ذکاوت فرقه اى- محلى.  ( دوستان یادشان رفته که ما کارگریم و بر حسب تصادف تو کردستان  و یا تهران بدنیا آمده ایم.) اگر کسى بیاید تاریخ احیا و حضورمجدد جنبش کارگرى ایران را بنویسد،  نمیتواند از نقش و جسارت محمود صالحى در سال ٬۱۳۸۳  چشم پوشى کند.  چپى که تا دیروز٬ در دوران رکود فعالیت طبقه ما٬ چشمشان به سوى اقشار میانى و جوانان طبقه متوسط  که مادونا٬ سپایس گیرل و بویزون گوش میدهند٬ بود۔ به قول ایرج جمشیدى که در آن دوران به لیدر این چپ گفت: " آقاى خاتمى هم همین حرفهاى شما را میگویند اما ایشان میخواهند بطور مسالمت آمیز۔"  این محمود صالحى بود که نگاه ها را بسوى طبقه کارگر چرخاند و نقطه آغاز تحرکات کارگران ایران شد۔  اسمش براى خیلى ازتشکلها و نهادها و کارگران مبارز جهان آشناست.  در خیابانهاى تهران با پلاکارد بزرگى اسمش حمل میشد و کارگران شعار آزادى محمود صالحی را در اول مه امسال سر دادند. ولى  چپ ناکام میخواهد او را آگاهانه فعال یک شهر کوچک معرفى کند.  
ایجاد تشکلات مستقل کارگری و برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه،  ضمیمه نام محمود صالحی است. کارگران و زحمتکشانی که سفره خالی خود را نظاره میکنند، محمود صالحی را رهبر خود میدانند و می‌فهمند که محمود در دفاع از ایده‌های شیرین و انسانی اسیر گشته است. فعالین کارگری که جو سرکوب بر سر آنها سنگینی میکند، می‌فهمند که محمود برای به قدرت رساندن آنها به مثابه طبقه کارگر مبارزه میکند. محمود قدرت سیاسی را از هر دسته‌جاتی که سنگ دلسوزی را بر سینه میزنند میگیرد و آن را به همزنجیرانش تقدیم میکند، محمود دارد در این راه جان میدهد. دفاع از محمود دفاع از حثیت طبقه کارگر است. دفاع از او ایستادن در مقابل تعرض به طبقه کارگر است.
طبیعی است که فرقه  چپی که در حاشیه جامعه اروپا زندگى میکند، این را درک نکند  چون از عینک فرقه بدنیا نگاه میکند.  اعتراض کارگر را با روزه سیاسی ناسیونالیستهای کرد دوم خردادی و متعصبین مجاهد و پکاکا تشبیه کند. اگر محمود مهر تائید بر سکت بیروح و در حال انقراض اینها میکوبید٬ این دوستان مجنون و  سرخورده٬ که در دنباله روى کور کورانه٬ اغراق و هاله تقدس درست کردن و کیش شخصیت استادند٬ با چنان آب و تابى از محمود نام میبردند٬ که تصورش براى هر ناظر خارجى غیر قابل باور بود. لطفا کمى از دنیاى فرقه گرى خود بیرون بیاید وعلیرغم اینکه در مسایل کارگرى صاحب نظر نیستید، حداقل مطالعه بکنید و نیازهاى طبقه کارگر را متوجه بشوید. بى خودى مثل آقاى رجوى و رضا پهلوى پیامها و تحلیل هاى آبکى ندهید.  واقعا چندش آور است براى کسى که در مقام رهبرى یک سازمان چپ باشد اما مثل شاگرد تنبل کلاس اکابر ظاهر شود. رشد  بکنید و دستاوردهاى عظیم جنبش کارگرى و چپ غرب را بخوانید.

www.kdmahmodsalehi.blogfa.com (1)  

نیما صداقت، کارگر یکی از مراکز تولیدی در تهران و عضو "کمیته دفاع از محمود صالحی"
۳۰ تیر ۱۳۸۶