آنچه واضح و مبرم است که انتخابات مجلس جمهوری اسلامی در سخترین تند پیچهای حاکمیت ننگین سی واندی سالهاش در راه است ، ولی برای جمهوری اسلامی براه نیست . که گذر ازاین تند پیچ منتهی به پرتگاه با این شتاب بسیار سخت مینماید . زیرا از سویی تحولات کشورهای عربی و بحران اقتصادی جهانی با مشکلات و درونی حاکمیت دیکتاتوری جمهوری اسلامی گره خورده است . امروز از سویی بخش عظیمی از خاورمیانه و شمال آفریقا و از سویی بحران اقتصادی جهان سرمایهداری دستخوش تحولات و انقلابات شده است که بخشی از آن منجر به سقوط دیکتاتورها و بخشی دیگر هنوز در جریان انقلاب هستند . و یا انقلاب در آنها جاری است . و این تحولات و جریانات هم به نوعی گریبان گیر رژیم جمهوری اسلامی هم شده است . تحولات و انقلابات و سرنگونی سران کشورهای عربی چون لیبی ، مصر ، تونس… جنبش جهانی والستریت و مبارزات کارگری جهانی و… خواه نا خواه بخشی از گره خورده با موقعیت کنونی که از گذشته بیشتر، با امروز جمهوری اسلامی را دارد . و سادهترین مثال آن یاوه گوی ها و دروغپردازیهای سران رژیم اسلامی ایران در مبارزات حق طلبانه مردم سوریه که آنان را به عدهای معدود بر شمرد و کشتار مردم را تبلیغات بیگانگان نگاشت خود گواه بر این تاثیرات است . سران جمهوری اسلامی خود به وضوح حساسیت و وخامت اینبار این به اصطلاح انتخابات را بر پوست گندیدهی حکومتشان لمس نمودهاند . و میدانند که اینبار نوعی دیگر ، رنگی دیگر و توفیری دیگر خواهد داشت . و نه مثل همیشه بلکه بسیار ، بسیارملموس تر . و دلخوش به دنیای میلیتاریسم خود با انواع و اشکال موجودات با نامها و اسمای دیگر به تشکیل و نطفه بستن است . جمهوری اسلامی از درون از تمامی زوایای حکومتیش بشدت ریزش نموده است . و برای ادامه حکومت ننگینش با هر جبهه و صنفی به هر نوعی و شعاری که شاید بتواند طی این چند سال اخیر پس از عدول مردم از جنبش سبز و جمهوری اسلامی به این امر کاملن واقف آمد و در نتیجه با نام انتخابات آزاد ، شعارهای پوپولیسمی ، به اجرا درآوردن نا موفق و کاملن شکست خورده یارانهها که شاید بتواند کمی از فشار و جو موجود بکاهد و مردم را به میدان تحریم شده و سرد امروز این انتخابات آورد چنگ میزند .
صف بندیهای سیاسی ، اختلاس های میلیاردی ، تحریم بانکها … همه و همه در این کشمکش ها نقش مینماید . که این انتخابات یک تحول سیاسی و یک واقعه مهم سیاسی است . و جدلهای جمهوری اسلامی در آنجا کانالیزه خواهند شد و حتا ازاحزاب چپ بورژوایی گرفته تا احزاب ناسیونالیسم ، صف بندیهای چند گانه اصولگرایان و صف شکست خورده و منزوی اصلاح طلبان و جناح احمدی نژاد با اتکا به یارانها و شعارهای به ظاهر به نفع مستعضفین و مردم فریب و یا کرنا کردن انتخابات آزاد از سوی جناح دیگر همه و همه برای رنگ و بو و طعمی بر این آش سرد و گرمی ، نفس گیر این بازار مکاره است جمهوری اسلامی امروز از هر وقت دیگر درماندهتر و بی آلترناتیوتر است . فشار گرانی ، بیکاری ، فقر ، فساد و تباهی بر گرده مردم بسی سنگینی مینماید. از درون خود نظام جمهوری اسلامی ، رشوهخواری ، باند بازی ، اختلاسهای بزرگ و میلیاردی ، حتا بی بند و باری در اجرای قوانین وصف شده خودشان ، به مثال چون ( اعدام زندانیان بعد از اتمام دوران حبس شان ) از برون ، در عرصه بین الملی منزوی و به حاشیه رانده شده است . بازار ارزیش به چنان ورشکستگی آمده است که پولش به کاغذ باطلهای شبیه میشود چنانکه بیشر معاملات داخلی حتا سطح بازار معمولی بجای ریال با دلار معامله صورت میگیرد . و اینها همه دال بر مرگ جمهوری اسلامی است .ولی باید دانست و بدانیم که همیشه از بحران آفرینی و جوسازی در این مقاطع ترفند گزیده و افکار مردم را دور زده و به انحراف کشانده است که بماند بخشی از آن هم به نبود اپوزیسیون و انسجامی کارگری بوده است . و با نزدیک شدن به انتخابات با رزمایش ها دریایی ، مسئله انرژی اتمی ، بستن تنگه هرمز … زمینه ساز برای طرفند و فراهم نمودن اختیار کامل بی قید و شرط سرکوب کمونیستها ، آزادیخواهان ، زنان ، کارگران ، دانشجویان … باشد . آشکارا در کرنا میدمد . واز آمار بیکاری ، اعتیاد ووو بی پرده دروغ میگوید و امار جعلی صادر مینماید . و از رشد نقدینگی ، بازر افزایش کار ، افزایش دستمزدها … بی هیچ سندی کف میچرانند و فرمان میرانند . در حالی که رشد و افزایش کارتن خوابها ، بیکارها ، بی خانمان ها . رواج روز افزون ایدز و اعتیاد و فحشا و کاهش رشدش به سنین زیر چهارده سال و رفتنش به درون مدارس … غوغا میکند و سر به فلک میکشاند . تعطیلی پیاپی واحدهای صنفی و تجاری ، ورشکستگی کارخانجات و بیکاری کارگران ، و رفتن هرچه بیشتر مردم و دستمزدها به زیر خط فقر ، نبود امنیت شغلی ، نبود بیمه بیکاری و درمانی ، وضع بسیار وخامت بار بهداشتی و هزار و هزار درد و بی سامانی دیگر . که دور نرویم ، میتوان در گشت با دوربین موبایلی ساده در یک راستا خیابانی همه را به تصویر کشید . که کشتی اینهمه مشکلات را به ساحل رساندن جوهرهی جمهوری اسلامی نیست . مگر همانکه دروغ گوید و بپوشاند و باز همان شرایط آفرینی برای سرکوبشان بیافریند. که با وجود نیروهای سرکوبش از سپاه و بسیج و لباس شخصی وهزار گشت و کوفت و زهرهمار دیگر ، چنان در قلع و قمع شکنجه و … یدی طولانی و بالای دارد که رمه وحوش زنجیر گسستههایش را چون مغزهای نابغه در شکنجه و سرکوب و کشتار برای سرکوب آزادیخواهان به دیگر بلاد دور دست هم پالگی هایی چون خودش برای سرکوب انقلاب های آزادیخواهانه صادر و گسیل میدارد . و اما در این شرایط حساس و خطیر نقش ما کمونیستها و آزادیخواهان و انقلابیون چیست ؟ ما باید صدای اعتراض طبقه کارگر ، زنان ، دانشجویان ، معلمان ، کودکان … باشیم . باید بگویم که هر رنگ از سبز گرفته تا ناسیونالیسم که به این انتخابات بزنند فقط برای سهم بیشتر از منافع مالی و اقتصادی و حکومتی برای خودشان است . فقط میخواهند نوع سرکوب را از دیکتاتوری ولایتی به نام انتخابات آزاد ، بنام مردم سالاری ، بنام ایرانی و غیره … رفرمیزم نمایند و چند صباحی دیگر حکومت نمایند . باید افشا نمایم و بگوییم که این انتخابات ، انتخابات مردم نیست . انتخابات جمهوری اسلامی است و تصفیه حساب درونی خودشان است . این انتخابات هیچ ربطی به مردم و طبقه کارگر ندارد و باید با تمامی نیروی فعال و ابزارهای موجود در اختیار ، در این برحه تاریخی پیش رو، به مصاف جمهوری اسلامی رفت .
زنده باد سوسیالیسم .
ابراهیم حیدری ۰۲ – ۰۱ – ۲۰۱۲