راه برون رفت از بحران برای حزب حکمتیست , شجاعت کمونیستی یا بیانیه جنگ سردی

شرح کوتاه اختلافات

اکنون حزبی که برای هفت سال تحت نام “حزب کمونیست کارگری-حکمتیست” فعالیت میکرده است در معرض یک بحران تشکیلاتی و سیاسی تمام عیار قرار گرفته است. این حزب در اوت سال ۲۰۰۴ از حزب کمونیست کارگری ایران جدا شد. مبنای جدایی این حزب سیاستهای دوم خردادی کوروش مدرسی بود که میخواست یک حزب کمونیستی کارگری و انقلابی را برای صرف میوه دولت به سر میز امثال حجاریان ببرد. این جناح دوم خردادی در صفوف حزب کمونیست کارگری با بیانیه ۲۱ نفر از اعضای وقت کمیته مرکزی اعلام وجود عملی کرد. این بیانیه سه نکته اساسی دارد: ارائه یک تصویر جنگ سردی از حزب کمونیست کارگری ایران، فرموله کردن تقابل خط دوم خردادی و خط انقلاب سوسیالیستی (خط رسمی حزب) بعنوان تقابل خط حکمت و خط چپ سنتی، و گروکشی حزب برای پذیرش گرایش کورش مدرسی.

کورش مدرسی قدم به قدم این حزب را از هر گونه پراتیک سوسیالیستی خالی کرد و جایی برد که از طرفداری از حسن نصرالله و احمدی نژاد سر در آورد. کادرهایی که اندک تمایلی به مبارزه سوسیالیستی داشتند در مقابل این شتاب بسمت سازش با جمهوری اسلامی و زدودن هر گونه تئوری و پراتیک کمونیستی قد برافراشتند و در کنگره چهارم حزب حکمتیست اکثریت کمیته مرکزی بدست مخالفین خط کورش مدرسی افتاد. بدنبال پلنوم ، دفتر سیاسی یک هیئت دائم پنج نفره برای رهبری حزب انتخاب کرد که تماما از جناح مخالف کورش مدرسی هست. این هیئت پلاتفرمی را بنام پلاتفرم سیاسی-عملی هیئت دائم بتصویب دفتر سیاسی رساند که تلاشی است برای نجات حزب از شیب لغزنده به راست. نقطه کلیدی این پلاتفرم که مورد مناقشه طرفین است مسئله تغییر ریل حزب است. کمپ مدرسی این نکته را خلاف خط رسمی حزب مبتنی بر مصوبات پلنومها و کنگره های حزب میداند و به این بهانه هم دفتر سیاسی و هیئت دائم حزب را منحل اعلام کرده است. این آشکارا یک کودتای تشکیلاتی علیه اکثریت کمیته مرکزی هست. بدنبال این کودتا اقلیت طرفدار خط کورش مدرسی یا همان خط رسمی و تاکنونی حزب تمام امکانات اینترنتی، تلویزیونی، رادیوئی، خزانه ای، انتشاراتی و … را در اختیار خود گرفت. جناح اکثریت مجبور شد کپی این امکانات را برای خود بوجود آورد. این است که اکنون تمام شاخه های سازمانی و تبلیغی و فعالیتی حزب دو کپی ضد هم را تحت یک نام دارد. دوتا نشریه کمونیست، دو تا صفحه حزب … هم اکنون دو حزب متفاوت با یک نام مشترک کار میکنند.

احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان که رابطه نزدیکی با حزب حکمتیست داشتند هم عملا طرف کمپ مدرسی را گرفته اند؛ اگر چه در حرف اظهار بیطرفی میکنند.

راه حلهای ارائه شده

دو راه حل برای برون رفت از این بمبست شکننده ارائه داده شده است. راه حل کمپ مدرسی تدارک کنگره پنجم در ماه فوریه بر اساس کاندیدا های منتخب کنگره چهارم است. تا آن موقع آنها طرح رهبری حزب با یک هیئت نصف-نصف باضافه یک نفر بیطرف از احزاب عراق و کردستان را پذیرفته اند، که از طریق این احزاب پیشنهاد شده است. اما در عمل اکثریت دفتر سیاسی را اخراج کرده اند و رهبری حزب را خودشان در دست گرفته اند. جناح اکثریت بر برگزاری یک پلنوم قبل از کنگره پافشاری میکند و خواهان آن است که پلنوم تدارک کنگره را ببیند. اکثریت به رهبری رحمان حسین زاده اقلیت را متهم میکنند که پلنوم را دور میزنند و این خلاف اصول تشکیلاتی حزب است. جناح اقلیت برهبری کورش مدرسی هم ادعا میکند که تغییر ریل حزب تنها میتواند در کنگره حزب صورت بگیرد و دفتر سیاسی با تصویب پلاتفرم هیئت دائم خود را منحل اعلام کرده است.

ماهیت اختلافات

در حالی که جناح مدرسی بر جنبه سیاسی اختلافات تاکید میگذارد و تصویب پلاتفرم سیاسی-عملی هیئت دائم را نشانه تغییر استراتژی حزب میداند و تغییر ریل را به معنی تغییر کامل مسیر تاکنونی حزب قلمداد میکند، حناح رحمان حسین زاده، بر عکس، تلاش دارد جنبه سیاسی اختلافات را کمرنگ کند و بر جنبه تشکیلاتی اختلافات تاکید میکند. در حالی که جناح مدرسی میگوید که شما در کنگره چهارم و پلنوم ۲۲ قول داده بودید حزب را در همان مسیر پیشین خود هدایت کنید، ولی با تصویب پلاتفرم و تتغییر ریل حزب مسیر جدیدی را پیش پای حزب میگذارید و به همین دلیل صلاحیت رهبری حزب را از دست داده اید، و بنابر این خود را منحل کرده اید؛ جناح رحمان حسین زاده اصرار میکند که این تغییر ریل و پلاتفرم مسیر حزب را عوض نمیکند و در به همان پاشنه خواهد چرخید، و اینکه شما کمیته مرکزی و دفتر سیاسی منتخب و مشروع حزب را کنار گذاشته اید و بنابر این اصول تشکیلاتی حزب را زیر پا گذاشته اید.

سنگرهای وارونه

بنظر میرسد که هر دو جناح زورنا را از سر گشاد آن میزنند. دلیل بسادگی اینست که نقطه قدرت جناح اکثریت تاکید بر و برجسته کردن جنبه سیاسی اختلافات است. بر عکس، نقطه قوت جناح اقلیت برجسته کردن جنبه تشکیلاتی و فرعی جلوه دادن جنبه سیاسی هست. دلیل این امر این است که اولا خط کورش مدرسی هیچ نزدیکی به کمونیسم و مارکس و حکمت ندارد و صدها نمونه و دلیل و مدرک بر راست بودن آن هست. بنابر این حمله از زاویه چپ و کمونیسم به این خط ساده است. و ثانیا جناح اکثریت ادعا دارد که میخواهد به منصور حکمت برگردد و کمونیسم را پراتیک کند. بنابر این مبارزه سیاسی یک ضرورت برای این امر است. و ثالثا، با بر افراشتن یک پرچم شفاف کمونیستی بسیج نیرو برای این جناح ساده تر خواهد بود. اما چرا این وارونگی؟ چرا هر دو جناح زورنا را از سر گشاد آن میزنند؟ بنظر من جواب را باید در جناح اکثریت جستجو کرد. جناح اکثریت هنوز جسارت بلند کردن یک پرچم کمونیستی را ندارد. اگر چه برای دو سال گذشته اختلافات اوج گرفته و تعین یافته است، ولی جناح اکثریت از یک طرف یک پلاتفرم بحد کافی رادیکال و کمونیستی در پیش نگرفته است و از طرف دیگر آنچه را که هم در دست گرفته است با ترس و واهمه پیش میبرد. کورش مدرسی این ضعف جناح مخالف را بو کشیده است و از موضع تعرضی به پلاتفرم و خط سیاسی طرف حمله میکند.

 من به سه نوار جلسه لندن جناح اکثریت، که هر کدام حدود یک ساعت ونیم است، گوش دادم. با کمال تعجب شاهد آن بودم که اعضای هیئت دائم سعی داشتند نکته کلیدی پلاتفرم خود، یعنی همان تغییر ریل حزب، را آب بریزند و به شنوندگان خود و اعضا و کادرهای حزب این پیام را بدهند که منظور از تغییر ریل هیچ تغییر اساسی و استراتژیک در تئوری و پراتیک حزب نیست. سعی داشتند تاکید کنند که این پلاتفرم در راستای تمام مصوبات کنگره ها و پلنومهای پیشین حزب است. سعی داشتند بگویند که صحبت از خط جدیدی در حزب نیست. البته باید این را بگویم که رحمت فاتحی علنی تر بر وجود دو خط متفاوت در حزب تاکید گذاشت. کسانی هم از شرکت کنندگان در جلسه بر وجود دو خط سیاسی متفاوت تاکید گذاشتند. اما پیام دفتر سیاسی و هیئت دائم بر فرعی و جزئی بودن جنبه سیاسی اختلافات تاکید داشت.

بیانیه وارونه، جنگ سردی، و گروکشی

همین تاکید بر جنبه تشکیلاتی اختلافات و فرعی جلوه دادن جنبه سیاسی قضیه باعث آن شده است که در دفاع از خود (در دفاع تشکیلاتی از خود) به اتفاقاتی رجوع کنند که در پروسه انشعاب کورش مدرسی از حزب کمونیست کارگری در سال ۲۰۰۴ رخ دادند. در مقالات و نوشته ها و بیانیه های جناح اکثریت رجوع به بیانیه ۲۱ یک نفر بوفور یافت میشود. شرح کوتاه این بیانیه در بالا رفت. سه نکته اساسی این بیانیه عبارت بود از:

یک- وارونه جلوه دادن ماهیت اختلافات در حزب (یکی این که اختلاف بین خط دوم خردادی کورش مدرسی و خط انقلابی-سوسیالیستی حمید تقوایی بعنوان اختلاف بین حکمتیسم و چپ سنتی جلوه داده میشد، و دیگر اینکه بر جنبه تشکیلاتی قضیه تاکید میشد در حالی که مسئله اصلی سیاسی بود ). همین تاکید بر جنبه تشکیلاتی قضیه به آنها کمک میکرد تا نکته دوم را مطرح کنند.

دو- حمله جنگ سردی به حزب و به حمید تقوائی. دوستانی که این بیانیه را نوشتند تمام الفاظ و القاب اتاقهای فکر جنگ سردی را عاریه گرفتند و از ذهن خود هم مایه گذاشتند و این لیست را بسط دادند و غنا بخشیدند و همه را یکجا به حزب کمونیست کارگری (که خود تا مقطع بیانیه بخشی از آن بودند) و به حمید تقوائی پرتاب کردند. و همانطور که محسن ابراهیمی میگوید پرونده ای تازه را در آرشیوی کهنه جای دادند. کسی که این بیانیه را میخواند و از حقایق ماجرا خبر نداشت به این نتیجه میرسید که صد رحمت به استالین و مائو و پولپوت و … این در حالی بود که هر عضو و کادر حزب و از جمله خود امضا کنندگان بیانیه آزادانه از طریق مجاری حزب بسمت عموم مردم و کادرهای حزب میگفتند و مینوشتند و سمینار میگذاشتند. جالب این است که هم شورشیان آوریل (رضا مقدم و شرکا) و هم فراریان محفل “نوید بشارت” (علی جوادی و شرکا) همین تبلیغات جنگ سردی را علیه حزب بکار گرفتند. آنها هم در سیاست کم آوردند.

سه – شانتاژ و گروکشی و تهدید پلنوم درخواستی به پذیرش پلاتفرمی که قرار بود هنوز از طرف اینها تهیه شود. این ۲۱ یک نفر بسادگی و به روشنی تمام حرفشان این بود که اولا برای برون رفت از بحران و اختلافات باید پلنوم تشکیل شود و دوما اینکه پلنوم باید پلاتفرم ما را تصویب کند، در غیر اینصورت این حزب با منصور حکمت و با کمونیسم خداحافظی کرده است و حزب ما نخواهد بود و ما هم مصوبات پلنوم را به رسمیت نخواهیم شناخت.

دور زدن پلنوم یک پراتیک کمونیستی بود

 در برابر این گروکشی آشکار بود که رهبری حزب تنها راه را کنگره دید. کسی به قماری نمیرود که باختش حتمی هست و از قبل امضا شده است. اینها قرارداد سفید امضا میخواستند تا در پلنوم شرکت کنند و حاضر هم نبودند به کنگره بیایند. آخرش هم راهشان را کشیدند و رفتند و جار زدند که حمید تقوائی حزب را منحل اعلام کرده است. رفتند و گفتند که حمید تقوایی پلنوم را دور زده است. رفتند و بر مبنای خط دوم خردادی کورش مدرسی حزب زدند و اسمش را گذاشتند حزب حکمتیست. رفتند و بر علیه انقلاب و شورا و سوسیالیسم فورا و حزب لنینی و …. قلم زدند. کورش مدرسی همان خط دوم خردادی خود را، که از پلنوم شانزدهم ( حتی بشکل قطره چکانی از پلنوم چهاردهم که منصور حکمت هنوز زنده بود و با هیولای سرطان دست و پنجه نرم میکرد) شروع کرده بود، لحظه به لحظه و قدم به قدم بر سیاستهای حزب حکمتیست تحمیل کرد و تا جائی رفت که سر از متعارف شدن جمهوری اسلامی و حمایت از طرح هدفمند کردن یارانه های احمدی نژاد در آورد. آخرش هم مرحله عبور آشکار و علنی و تمام عیار از منصور حکمت فرارسید.

 و دقیقا همین “دور زدن پلنوم” امروز نقل و نبات جناح اکثریت در اظهار نظرها و نوشته هایشان است. این دوستان فراموش میکنند که هر حزب سیاسی باید یک پلنوم همراه با شانتاژ و گروکشی را دور بزند. فراموش میکنند که هر حزب سیاسی باید یک پلنوم بشرط چاقو، یک پلنوم بشرط قرارداد سفید امضا، بشرط تصویب پلاتفرم من، بشرط تحویل رهبری به من، بشرط تحویل خط سیاسی بدست من را باید دور بزند. هر جمعی یک نشست همراه با تهدید و شانتاژ و گروکشی را دور میزند. حتی هیچ محفل درست حسابی هم زیر بار یک نشست از پیش معلوم نمیرود. این دوستان فراموش میکنند که اگر آن پلنوم توسط حمید تقوائی و همراهان او دور زده نمیشد امروز نه از نام و نه از عکس و نه از آثار منصور حکمت خبر و اثری نبود. فراموش میکنند که اگر فشار حزب کمونیست کارگری نبود، کورش مدرسی و به تبع او حزب حکمتیست در همان اولین سال تمام آثار منصور حکمت و کمونیسم و لنین و مارکس را کنار میگذاشت و با سر به سبد میوه حجاریان شیرجه میرفت. دوستان دور زدن آن پلنوم آعشته به شانتاژ و گروکشی عین پراتیک سوسیالیستی بود. عین پراتیک تشکیلاتی سوسیالیستی و عین پراتیک سیاسی سوسیالیستی بود. لطفا یک بار دیگر آن بیانیه را بخوانید. این بار با دقت بخوانید. جائی که امروز شما هستید نتیجه طبیعی آن بیانیه است. برای برون رفت از این مخمصه هم شما نمیتوانید و نباید به آن بیانیه ضد کمونیستی رجوع کنید. اگر امروز گرفتاریها فرصت نمیدهند تا به نقد آن بپردازید، در اولین فرصت باید آنرا صادقانه و آگاهانه و با شجاعت نقد کنید و اگر لازم دیدید امضایتان را  از زیر آن پس بگیرید. این راه درست است. این کار کمونیستی هست.

سخنی دوستانه با جناح اکثریت: شما به تولدی دیگر نیاز دارید

بیانیه ضد کمونیستی را کنار بگذارید و شجاعت کمونیستی را پیشه کنید

دوستان جناح اکثریت یا جناح رحمان حسین زاده شما تا اینجا کار بزرگی را پیش برده اید. شما از انحلال صدها انسان سوسیالیست در خط و مسیر راست و ضد کمونیستی کورش مدرسی جلوگیری کرده اید و پرچم چپ را در برابر تعرض راست در حزبتان برافراشته اید. این کار شما قابل تقدیر وقدردانی هست. اما دوستان، در واقع، شما یک راه بیشتر در پیش ندارید. یا پرچم کمونیسم و منصور حکمت را شجاعانه و بدون تردید و تزلزل بدست میگیرید و اعضا وکادرهای چپ را حول این پرچم گرد میاورید و یا بحران شما را با خود خواهد برد. اختلاف اساسی شما تشکیلاتی نیست. اگر چه اختلاف تشکیلاتی هم وجود دارد و بنوبه خود مهم است. حتی در این مورد هم توسل و آویزان شدن به یک بیانیه جنگ سردی و ضد کمونیستی کمکی بحال شما نخواهد کرد. این آویزان شدن را کنار بگذارید. خودتان را با طناب بیانیه ضد کمونیستی ۲۱ نفر حلق آویز نکنید. اختلاف شما سیاسی هست و نقطه قوت شما هم در همین جاست. باید خط سیاسی خود را روشن و بی ابهام در معرض دید اعضا و کادرها قرار دهید. باید خط راست و دوم خردادی و سازشکارانه و پاسیفیستی کورش مدرسی را تماما و بی پروا نقد کنید و کنار بگذارید. باید این خط راست و ضد کمونیستی را از آغاز، از پلنوم چهاردهم حزب کمونیست کارگری ایران، تا پایان، تا امروز، بیرحمانه و بی تخفیف نقد کنید و نفی کنید و افشا کنید. شما هفت سال زیر سایه و تحت سیاستهای کورش مدرسی فعالیت کرده اید. سیاستهای حزب شما تا جائی به انحطاط کشیده شد که انقلاب و شورا و سوسیالیسم را مورد حمله قرار دادید. تا جایی که از حسن نصر الله قهرمان ساختید و از طرح هدفمند کردن یارانه ها دفاع کردید. تا جایی که خیزش عظیم مردم در سال ۸۸ را دو دستی تقدیم موسوی و کروبی کردید و به مردم فرمان دادید تا خانه نشین شوند و در تظاهراتها شرکت نکنند. تا جایی که جمهوری اسلامی را رژیم متعارف سرمایه داری ارزیابی کردید و انقلاب را منتفی اعلام کردید. تا جایی که در کنار ایرج آزرین و بهمن شفیق عکس گرفتید. تمام اینها و موارد زیاد دیگر باید مورد به مورد و بطور روشن و بی ابهام مورد نقد و نفی شما قرار گیرد و در دسترس اعضا و کادرها و عموم مردم قرار داده شود. دوستان شما به تولدی دیگر نیاز دارید. به حزبی دیگر نیاز دارید. فکر نقش ایوان نمیتوانید باشید. آن خانه از پای بست ویران است. من شخصا از بر افراشته شدن یک پرچم چپ در حزب شما خوشحالم و برایتان آرزوی موفقیت میکنم.

۱ ژانویه ۲۰۱۲